ای وای به آن دلی که بیهوده شکست
بر اشک دو دیدهای که بر گونه نشست
بر داغ، که زخم صد دل و سینه شود
پرپر همه لالهها که از کینه شود
ای وای به دستها و عزم شیطان
انبوه سپاه کفر ظاهر، انسان …
با خون خدا، خضاب شادی بستند
با آل رسول، عهد را بشکستند
با احمدِ آخرالزمان بد کردند
آن منتظران چه ظلم بیحد کردند
در صبحِ فرج، ظهور را رد کردند
یاری که نکرده، راه او سد کردند…