علی محمدی هوشیار در انتهای صفحۀ 20 مقاله «تو هَم بیخدایی»، بهدروغ میگوید:
«پس چگونه است که بر ثقلین چشم بسته و یافتههای برخی از دانشمندان ملحد را برتر از قرآن و حدیث قلمداد نموده است».
پاسخ: این هم دروغی دیگر است که نویسنده ادعا کرده، اما اثبات نکرده است؛ زیرا احمدالحسن برخلاف وی، در فصل سوم کتاب توهم بیخدایی بهزیبایی موافقت نصوص دینی با نظریۀ تکامل حیات را اثبات میکنند.
احمدالحسن در ابتدای فصل سوم مینویسند:
«نظریۀ تکامل، نظریهای است علمی و به همین دلیل هنگامی که ما به متون دینی سازگار با آن اشاره میکنیم، هدفمان اثبات نظریۀ تکامل از طریق متن دینی نیست؛ بلکه نهایت خواستۀ ما، اثبات هماهنگی و موافقت متن دینی با این دستاورد علمی است. چه بسا از طریق اثبات معارف غیبی که در متون دینی به آنها اشاره شده است، بتوانیم حقانیت دین را نیز ثابت کنیم؛ تا آنجا که بهعنوان مثال میتوان گفت قرآن در این کلام خود از تکامل سخن گفته است: (وَاللَّهُ أَنبَتَكُم مِّنَ الْأَرْضِ نَبَاتًا) (و خدا شما را چون نباتی از زمین برویانید)؛ [1] در حالی که انسان تا همین اواخر نتوانسته بود از این حقیقت علمی پرده بردارد؛ بنابراین از این طریق و بهوسیلۀ بیان اخبار غیبی از یک واقعیت علمی بیش از هزار سال قبل از کشفشدن آن، حقانیت قرآن و حقانیت حضرت محمدa ثابت میشود.
همین مطلب را میتوان دربارۀ بیان اِخبار غیبی توسط آلمحمد ع نیز بیان کرد. آنها بیش از هزار سال پیش از وجود نسناس یا شبهانسان (انساننما) قبل از وجود آدم خبر داده بودند، و این یک حقیقت علمی است که اکنون کشف شده است. پژوهشهای ژنتیکی، وجود انسان نئاندرتال را که از لحاظ ژنتیکی با انسان امروزی تفاوت داشته، ثابت کرده است؛ همان طور سنگوارهها نیز از وجود هوموارکتوس و هوموساپینس آفریقایی پرده برداشته است.
خداوند متعال میفرماید: (وَقَدْ خَلَقَکُمْ أَطْواراً * أَلَمْ تَرَوْا کَیْفَ خَلَقَ اللّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ـ وَجَعَلَ الْقَمَرَ فیهِنَّ نُورا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً * وَاللّهُ أَنْبَتَکُمْ مِنَ اْلأَرْضِ نَباتاً) (و شما را در حالتهای مختلف بیافرید، آیا نمیبینید چگونه خدا هفت آسمان را طبقهطبقه بیافرید؟ و ماه را روشنی آنها، و خورشید را چراغشان گردانید؟ و خدا شما را چون نباتی از زمین برویانید). [2]
«وَقَدْ خَلَقَکُمْ أَطْواراً» طَوْر: بهمعنای حال و وضعیت متمایز و متکامل است. در زبان عربی «کوه» را بهدلیل ارتفاع و بالابودن نسبت به محیط اطرافش «طوُر» نیز میگویند.
پرنده را به این دلیل در زبان عربی «طائر» (جمع آن «طَیر» است) مینامند که برخوردار از ابزاری است که میتواند با آن اوج بگیرد و نسبت به محیطش بالا برود و از دیگران متمایز شود. این ابزار همان بالهای پرندههاست. «اَطْوار» یعنی حالات متمایز و متکامل و بر این اساس معنای «وَ قَدْ خَلَقَکُمْ أَطْواراً» چنین است: خدا شما را در گذشتهای خلق کرد که آفرینش شما در آن انجام شد و به پایان رسید؛[3] و شما از مراحل متعدد، متمایز و در حال تکامل عبور کردید؛ این همان گوناگونیهای جسمانی رو به تکاملِ فزاینده است که از آن عبور کردهایم تا در نهایت به این جسمی که از یک ابزار فوقالعاده هوشمند برخوردار است، رسیدهایم.
در نتیجه این جسم شایستگی متصلشدن به نفْس آدم j را پیدا کرده است. البته هیچ مانعی وجود ندارد که مراحل رشد و تکامل، طی میلیاردها سال صورت پذیرفته باشد تا سرانجام به جسم و بدنی رسیده باشد که برای نزول نفس آدم j و منتشرشدن آن در فردی از آن گروه ـدر حالی که او در رحم مادرش بوده استـ شایستگی پیدا کرده باشد.
«أَلَمْ تَرَوْا کَیْفَ خَلَقَ اللّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً»: «أَلَمْ تَرَوْا کَیْفَ» یعنی اگر میخواهید بدانید که چگونه شما را در مراحل مختلف آفریدیم، بدانید که این موضوع همانند موضوع آسمانهاست. بنابراین اگر ما پیش از این متوجه مفهوم «اطوار» نشده بودیم به این دلیل است که این موضوع کاملاً مشابه وضعیت آسمانهای هفتگانه است که برخی از آنها بر برخی دیگر برتری دارند و برخی از برخی دیگر برتر و پیشرفتهتر است؛ بنابراین آیۀ فوق ما را به همان نتیجۀ قبلی میرساند؛ اینکه جسم آدمی از مراحل پیشرفت و ترقی گذر کرده است؛ همان طور که آسمانها نیز با مراحل تکامل و ترقی، درجهبندی شده است.
«وَاللّهُ أَنْبَتَکُمْ مِنَ اْلأَرْضِ نَباتاً»: فکر میکنم این آیه بهدلیل واضحبودن بسیارش، بینیاز از هر شرح و تفسیری باشد. آیه بیانگر آن است که شما دانهای هستید که در این زمین کاشته شده و سپس رشد کرده و ثمر داده است.
خداوند شما را همچون گیاه رویانید. گیاه به یکباره و بیدرنگ به بار نمینشیند؛ بلکه مراحل تکامل و پیشرفت را طی میکند. در ابتدا بذری کوچک است که در زمین کاشته و با آب سیراب میشود. سپس از مجموعۀ دانه، زمین و آب، جوانهای میروید. این جوانه بهتدریج بزرگتر و کاملتر میشود و از مرحلهای به مرحلۀ دیگر گذر میکند، تا کامل شود و شروع به ثمردهی کند. این همان چیزی است که دربارۀ شما نیز مصداق دارد. نقشۀ ژنتیکی خدا، در این زمین کاشته شده و رشد کرده تا به فرجام و هدف خود رسیده است. به خواست خدا بیان خواهم کرد که چگونه این نقشه، دلیل روشنی بر وجود خداوند سبحانومتعال است و در نتیجه نظریۀ تکامل نیز دلیلی بر وجود خداوند سبحان است، نه برعکس.» [4]
و جالب است در اینجا نویسنده به تکفیر و ملحد خطابکردن دانشمندان پرداخته است! از نظر وی، احمدالحسن و دانشمندان کافرند، زیرا اهل علم هستند و واقعیت تأییدشدۀ تکامل حیات را قبول دارند.
آیا فرقی بین نویسنده با مفتیهای وهابی سلفی وجود دارد؟
مطالب بیشتر را در اینجا بخوانید…
———
- قرآن کریم، سورهی نوح، آیهی ۱۷.
- قرآن کریم، سورهی نوح، آیات ۱۴ تا ۱۷.
- یعنی خلقت شما با شرایط گوناگون و متکامل، در گذشته محقق شده و پایان پذیرفته است. در اینجا منظور از اطوار، همان اطوار ترقی و تکامل جسمانی است که قبل از فرودآوردن روح آدمg به این عالم و پیوستن به جسمش صورت گرفته است.
- احمدالحسن، توهم بیخدایی، ص128.