خانه > توهم بی‌خدایی > انتخاب طبیعی هدفمند است (قسمت اول)

انتخاب طبیعی هدفمند است (قسمت اول)

سیر تکامل حیات با انتخاب انباشتی هدف‌دار، در طول بازۀ زمانی حدوداً 4 میلیارد سال توانست تنوع گونه‌های پیچیدۀ امروزی را به وجود آورد. انتخاب طبیعی انباشتی، غیرتصادفی است و تحت سیطرۀ قوانین است؛

همچنین اگر اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت برای آن وجود نداشته باشد این سیر انباشتی نمی‌تواند به سمت پیشرفت حرکت کند؛ زیرا اساساً انباشت‌ها توسط انتخاب‌های هدفمند انجام می‌شوند و اگر هدف و انتخاب تصادفی باشد، انباشتی سودمند رخ نخواهد داد؛ چراکه اساس تفاوت انتخاب انباشتی از انتخاب تک‌مرحله‌ای، وجود هدف و غیرتصادفی بودن انتخاب‌هاست؛

بنابراین وقتی تأیید شد که انتخاب طبیعی انباشتی بوده است، غیرتصادفی بودن و هدف‌دار بودن آن نیز اثبات می‌شود؛ و طبق قاعدۀ «صفت اثر، دلالت بر صفت مؤثر دارد»، متوجه مؤثری آگاه و هدف‌دار برای تکامل حیات می‌شویم. البته هدفمندی تکامل حیات از طرق دلایل دیگر نیز اثبات می‌شود که در این مقاله صرفاً به هدف بلندمدت انتخاب انباشتی و غیرتصادفی بودن آن و پاسخ به اشکالات مطرح‌شده در این زمینه می‌پردازیم.

سیر تکامل حیات با انتخاب انباشتی هدف‌دار، در طول بازۀ زمانی حدوداً 4 میلیارد سال توانست تنوع گونه‌های پیچیدۀ امروزی را به وجود آورد. انتخاب طبیعی انباشتی، غیرتصادفی است و تحت سیطرۀ قوانین است؛ همچنین اگر اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت برای آن وجود نداشته باشد این سیر انباشتی نمی‌تواند به سمت پیشرفت حرکت کند؛

انتخاب طبیعی، هدفمند است

در ابتدای تکامل، ساده‌ترین جزء حیات یعنی همانندساز اولیه (با ویژگی‌های امکان تولیدمثل و انتقال صفات خود (همانندسازی)، امکان جهش و تغییر در صفات) و نیز محیط اطراف این همانندسازِ ابتدایی، دائم در حال تغییر و تحول است؛ که قطعاً می‌تواند در سیر تکامل یا فرگشت حیات تأثیراتی داشته باشد.

امروزه در محافل علمی، بحث اثبات این موضوع نیست که آیا حیات از سادگی به سمت پیچیدگی سیر کرده است یا نه؟ زیرا این موضوع نزد دانشمندان ثابت و قطعی است؛ [1] بلکه امروز دانشمندان در حال بررسی و ارائه تفسیر صحیح برای سیر فرگشت حیات هستند؛ که چگونه حیات از ساده‌ترین حالت ممکن به تنوع گونه‌های پیچیده امروزی رسیده است؟!

زمانی كه اولین همانندساز (خود نسخه‌بردار) تشكیل شد، انتخاب طبیعی قدرت خود را در تغییر سرنوشت یک سیاره به رخ كشید. انتخاب طبیعی غیر‌تصادفی یعنی توانایی و برتری یک نسل از سلول‌ها، موجودات، گیاهان یا حیوانات برای ادامۀ بقا، در مقابل سایر گونه‌های زیستی و سایر همنوعانشان. در انتخاب طبیعی موجوداتی انتخاب می‌شوند و زنده می‌مانند که با طبیعت سازگارتر هستند و باقی از بین می‌روند و منقرض می‌شوند؛ در نتیجه فقط جانداران سازگارتر باقی می‌مانند، می‌توانند تولیدمثل کنند و نسل خود را گسترش دهند.

این‌گونه بود كه نسل‌به‌‌نسل تغییراتی در ساختار و چیدمان همانندسازها ایجاد شد و آن‌هایی كه بهتر بودند بقا یافتند و نسل‌های بعدی را شكل دادند. دیری نگذشت كه اولین سلول‌های ساده تشكیل شدند. میلیارد‌ها سال بعد، نسل‌های آن سلول‌های ابتدایی، تكامل‌ پیدا کردند و به تنوع گونه‌های پیچیدۀ امروزی و ارگانیسم‌های هوشمند تبدیل شدند.

تکامل (فرگشت) به‌وسیلۀ سازوکاری که داشت، توانست در طول بازۀ زمانی بسیار کم، یعنی حدوداً 4 میلیارد سال، موجودات زنده و پیچیدۀ کنونی را از همانندساز اولیه به وجود بیاورد.

اما سه رکن مهم تکامل (فرگشت) عبارت‌اند از: 1- جهش‌های ژنی (تمایز) 2- انتخاب طبیعی (بقای اصلح) 3- تولیدمثل (توارث و ازدیاد)؛ که قصد داریم در این مقاله و مقالات بعدی تحت عنوان «انتخاب طبیعی هدفمند است» با تأکید بر اثبات هدفمندی و غیر‌تصادفی بودن تکامل، به تشریح جایگاه انتخاب طبیعی و انواع آن بپردازیم.

مفهوم انتخاب طبیعی و عوامل مؤثر در آن

انتخاب طبیعی فرآیندی است که به‌سبب آن، گونه‌هایی که دارای ویژگی‌ها و صفاتی هستند، آن‌ها را قادر ساخته تا با انطباق با محیط بتوانند در یک جمعیت زنده مانده و یا به موفقیت برسند؛ و نیز این صفات را توسط تکثیر ژن‌هایشان به نسل بعدی منتقل کنند. انتخاب طبیعی به این معناست که گونه‌هایی که می‌توانند با یک محیط خاص سازگار شوند تعدادشان افزایش یافته و در نهایت نسبت به آن‌هایی که نمی‌توانند با محیط منطبق شوند، جمعیتشان بیشتر خواهد شد.

فرآیند انتخاب طبیعی، یک گونه را قادر می‌سازد تا با تغییر ساختار ژنتیکی خود در طول هر نسل، بهتر بتوانند با محیط خود سازگار شده و بر آن فائق آیند. این تغییرات گفته‌شده تدریجی بوده و ممکن است طی هزاران سال اتفاق بیفتد؛ البته در برخی گونه‌ها نیز ممکن است انتخاب طبیعی بسیار سریع‌تر رخ دهد، به‌خصوص در گونه‌هایی که طول عمر کوتاه و سرعت تکثیر زیادی دارند.

انتخاب طبیعی به محیط بستگی دارد.

از نظر انتخاب طبیعی، موجودات زنده و محیط، متقابلاً بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند؛ به‌عبارت‌دیگر صفات کسب‌شده توسط موجودات زنده در یک محیط خاص، موجب ماندگاری و تولیدمثل بیشتر افراد دارای آن صفات نسبت به دیگر موجودات همسان خود می‌شود. صفاتی که در یک محیط مطلوب هستند ممکن است در محیط‌های دیگر حتی مضر باشند. انتخاب طبیعی به شرایط خاص محیط مثل منبع تغذیه یا فضا و محل مساعد برای نجات از شکارچیان خود و پناه‌جستن از شکار توسط آن‌ها می‌باشد.

به همین خاطر باعث به وجود آمدن گونه‌های فراوان تشکیل‌دهندۀ یک جامعه تا سن تولیدمثل شده، که به زندگی خود ادامه می‌دهند. برای مثال اگر موشی قهوه‌ای را در قطب شمال فرض کنیم طی نسل‌های متوالی امکان دارد به‌وسیله یک پرنده گوشت‌خوار شکار شود. یا این‌که نتواند برای خود جفتی پیدا کند؛ و یا این‌که نتواند برای خود به‌اندازه کافی مواد غذایی فراهم آورد. این موش برای بقا و عدم انقراض، باید ویژگی‌های ماندگاری را از طریق توارث کسب کند تا به رنگ سفید متناسب با محیط زندگی خود دست یابد و خود را از دید رقیبان خود مخفی نماید.

در این شرایط محیطی خاص، آن‌ها با تغییر، به یک ویژگی قابل‌وراثت دست یافته‌اند که باعث بقا و ماندگاری آن‌ها از طریق تولیدمثل بیشتر شده است. در محیط متفاوت مثلاً جایی که رنگ سنگ‌ها کمرنگ‌تر باشد، جای صفت مطلوب و نامطلوب می‌تواند عوض شود. ایجاد این تغییرات در ویژگی‌های وراثتی باعث به وجود آمدن گونه‌های مختلف در هدف بقای این موجود شده است.

انتخاب طبیعی روی تنوع قابل توارث موجود، عمل می‌کند

انتخاب طبیعی به مقداری مواد اولیه نیاز دارد؛ و این مواد اولیه تنوع قابل توارث در ویژگی‌های موجودات است. برای اینکه انتخاب طبیعی روی یک صفت عمل کند باید آن صفت دارای تنوع باشد (وجود تفاوت از نظر آن صفت بین افراد). همچنین این تفاوت‌ها باید قابل توارث باشند و توسط ژن‌های آن موجود تعیین شده باشند؛ مثلاً در مورد مثال موش‌ها می‌توان به رنگ موی آن‌ها اشاره کرد. در منطقه‌ای که خاک تیره دارد، جانوران شکارچی موش‌هایی را که رنگ روشن دارند، بهتر می‌بینند؛

در نتیجه، احتمال دیده‌شدن موش‌های رنگ تیره کمتر است و آن‌ها شانس بیشتری برای بقا و تولیدمثل دارند؛ و به‌احتمال‌زیاد، این خصوصیت، به نسل‌های بعدی نیز منتقل می‌شود. پس در اینجا، تنوع قابل توارث، در رنگ پوشش وجود داشت؛ انواع خاصی از ژن‌ها موجب رنگ سیاه و ژن‌های دیگری موجب رنگ قهوه‌ای می‌شدند. اگر تمام موش‌ها قهوه‌ای‌رنگ بودند، جمعیت راهی برای سازگاری با محیط جدیدش نداشت و ممکن بود به‌کلی از بین برود.

چارلز داروین به این مسئله پی برد که چگونه می‌توان موازات سازگاری بیشتر و بهتر موجودات با محیط خود که به‌تدریج حاصل می‌شود و خصوصیت آن‌ها را تغییر می‌دهد، توضیح داد؟! در نتیجه این فرآیند را انتخاب طبیعی ‌نامید.

انواع انتخاب طبیعی

انتخاب طبیعی به‌صورت کلی می‎توانست به دو شکل در طبیعت رخ دهد:
1- انتخاب طبیعی تک‌مرحله‌ای (Single Step Natural Selection)
2- انتخاب طبیعی انباشتی (Cumulative Natural Selection)

توضیح مختصر انواع انتخاب طبیعی:

هر هموگلوبین (پروتئین‌) از چهار واحد کوچک‌تری به نام آمینواسیدها ساخته شده که به‌صورت زنجیره‌های بسیار طولانی به یکدیگر متصل هستند؛ در طبیعت از 20 نوع آمینواسید متفاوت برای ساختن زنجیره‌های پروتئینی استفاده می‌شود که این آمینواسیدها می‌توانند به اشکال مختلف با هم ترکیب شوند؛ اما هر ترکیبی از آن‌ها الزاماً کارآمد نیست؛ به عبارتی حتی اگر یک آمینواسید به شکل صحیح در جایش قرار نگیرد ترکیب حاصل هیچ کارایی نخواهد داشت. چینش منظم و متوالی آمینواسیدها بسیار حیاتی است؛ چراکه اگر آن‌ها به‌درستی نظم بگیرند این زنجیره به‌صورت یک مولکول سه‌بعدی کاربردی شکل می‌گیرد؛ اما اگر در توالی حاصله یک آمینواسید کم یا زیاد و یا جابجا شود، محصول جدیدی خواهیم داشت که با محصول موردنظر ما متفاوت خواهد بود.

پروتئین‌های مختلف از ترکیب‌های مختلف این 20 نوع آمینواسید ساخته شده‌اند. این آمینواسیدها مانند حروف الفبا ترتیب می‌یابند و زنجیره‌هایی با تعداد متفاوت از آمینواسیدها را تشکیل می‌دهند. اگر آمینواسیدها به‌درستی توالی یابند آنگاه این زنجیره‌ها به شکل یک پروتئین فعال درخواهند آمد. ترتیب آمینواسیدها مهم است و اگر آمینواسیدها توالی نادرستی داشته باشند زنجیره‌ای بی‌فایده تشکیل می‌شود و به‌جای تبدیل‌شدن به یک پروتئین، از بین خواهند رفت و سودی نخواهند داشت.
پس بنا بر توضیحاتی‌ که در پیش بیان شد درمی‌یابیم که ترتیب‌های ممکن برای قرار گرفتن این 20 نوع اسیدآمینه در رشته‌ای که 146 حلقه دارد به یک‌میلیون حالت می‌رسد؛ که احتمال به‌وجود آمدن ناگهانی و تصادفی آن برابر است با یک تقسیم بر عدد فوق که احتمال بسیار بعیدی است. به‌عبارتی‌دیگر محاسبه تعداد حالات ممکن، کار مشکلی نیست؛ ولی پیش‌بینی جواب، غیرممکن است.

اما امروزه خلاف محاسبات فوق، شاهد تنوع گونه‌های حیات با پیچیدگی‌های شگرفی هستیم؛ یعنی این سیر ارتقا رخ داده است؛ ولی چگونه؟! این حالات ممکن را اگر به‌صورت انتخاب تک‌مرحله‌ای در نظر بگیریم، قطعاً تکرار آن‌ها برای به‌وجود آمدن حیات پیچیدۀ امروزی از آن همانندساز اولیه، در طول محدودۀ عمر زمینی امکان‌پذیر نخواهد بود.

و نیز انتخاب تک‌مرحله‌ای فقط در موقع پیدایش حیات بر روی زمین قابل‌اعمال است، نه پس از به‌وجود آمدن همانندساز اولیه؛ زیرا قبل از پیدایش همانندساز اولیه، ترکیبات مختلف پس از به وجود آمدن قابلیت خود نسخه‌برداری را نداشتند و باید دوباره از اول یک ترکیب دیگر به وجود می‌آمد؛ و صفات مفید ترکیبات حاصله نیز قابلیت انتقال به نسل بعدی را نداشتند؛ زیرا اساساً نسلی وجود نداشت که بخواهد واجد آن صفات باشد؛ اما بعد از به وجود آمدن اولین همانندساز، ما از طریق وراثت و انتقال صفات، با انباشتگی صفات مواجه شدیم؛ و به‌این‌ترتیب در سیر تکامل و ارتقای حیات، با انتخاب انباشتی (تراکمی) مواجه شدیم.

در قسمت بعدی به بیان سخنان سید احمدالحسن نویسنده کتاب توهم بی‌خدایی در مورد انتخاب طبیعی و انواع آن اشاره خواهیم داشت؛ با ما همراه باشید.

منابع:

[1] برای آگاهی از شواهد علمی تأیید‌کنندۀ واقعیت تکامل، نظیر سنگواره‌ها، کالبدشناسی تطبیقی و شواهد ژنتیکی و … می‌توانید به فصل دوم کتاب توهم بی‌خدایی نوشته سید احمدالحسن مراجعه نمایید.

همچنین ببینید

گفت‌وگوی سید احمدالحسن با دکتر عبدالرزاق دیراوی، پیرامون «الحاد و خداناباوری»

گفت‌وگوی سید احمدالحسن با دکتر عبدالرزاق دیراوی، پیرامون «الحاد و خداناباوری»

گفت‌وگوی سید احمدالحسن با دکتر عبدالرزاق دیراوی، پیرامون «الحاد و خداناباوری» به تاریخ: 27آذرماه 1394هـ.ش …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دوازده − یازده =