در قسمت گذشته این سلسلهمقالات به سیر تکامل حیات با انتخاب انباشتی و هدفدار بودن آن در طول بازۀ زمانیِ حدوداً 4 میلیارد سال و تنوع گونههای پیچیده امروزی اشاره شد. و نیز انتخاب طبیعی انباشتی غیرتصادفی که تحت سیطرۀ قوانین برای اهداف کوتاهمدت و بلندمدت هستند و دلایل آن، بهصورت مختصر بیان شد.
علاوه بر این، از انتخاب طبیعی در سیر تکامل و شرح و توضیح انواع آن سخن به میان آمد. در این قسمت به سخنان سید احمدالحسن نویسندۀ کتاب توهم بیخدایی و ادامه مباحث انتخاب طبیعی خواهیم پرداخت.
سخنان سید احمدالحسن، نویسندۀ کتاب توهم بیخدایی:
سید احمدالحسن در کتاب توهم بیخدایی صفحه 110 – 111 میفرمایند:
«مثالی برای توضیح بیشتر: مولکول هموگلوبین را در نظر میگیریم. هر مولکول از چهار رشتۀ بههمپیچیده ساخته شده که هر رشته از ۱۴۶ اسیدآمینه تشکیل یافته است. ۲۰ نوع اسیدآمینۀ مختلف نیز وجود دارد؛ بنابراین احتمال ترکیب و تشکیل فقط یک رشته بر اساس شیوۀ مطلوب و موردنظر ـبدون اینکه از نقشۀ درست باخبر باشیدـ برابر است با ۲۰ به توان ۱۴۶.
این عدد بسیار بزرگ و سرسامآور است؛ یعنی تقریباً یک با ۱۹۰ صفر جلوی آن؛ در نتیجه احتمال اینکه این فرآیند به این صورت، از طریق تکامل پدیدار شده باشد، ناممکن است؛ زیرا به زمانی طولانیتر از نهفقط عمر زمین که تقریباً 6/4 میلیارد سال است، بلکه بیشتر از عمر همۀ هستی که تقریباً 7/13 میلیارد سال است نیاز دارد.
اگر فرض کنیم زمان موردنیاز برای تکامل، یک میلیارد سال باشد، تعداد رویدادها در هر سال برابر است با ۱ و تقریباً ۱۸۱ صفر جلوی آن؛ و این یعنی10172 × 179/3 رویداد در هر ثانیه؛ یعنی ۱ و پس از آن ۱۷۲ صفر احتمال در هر ثانیه، طی یک میلیارد سال؛ اینها همه برای بهدستآوردن تعداد فرآیندهایی است که میتواند راهحل درست تشکیلشدن فقط یک رشته در هموگلوبین باشد. مسلماً چنین چیزی امکانپذیر نیست و تحقق آن در دورههای زندگی ما امکانپذیر نیست!
آنچه گذشت، از تکامل با یک گام صحبت میکند. در طبیعت چنین چیزی وجود ندارد، بلکه آنچه یافت میشود، تکامل با گامهای انباشتی است که در آن، هر مرحله از مرحلۀ پیشین خود بهره میبرد و فرآیند هر بار از صفر شروع نمیشود. این به آن معناست که ارقام و اعداد پیشگفته شده، به اعدادی معقول که امکان محققشدن را دارا هستند، تبدیل خواهند شد…».
دکتر داوکینز در کتاب ساعتساز نابینا ترجمه محمود بهزاد و شهلا باقری صفحه 86 دربارۀ تفاوت انتخاب انباشتی و تکمرحلهای مینویسد:
«تفاوت عمده بین انتخاب تکمرحلهای و انتخاب انباشتی (تراکمی) را میتوان چنین بیان کرد. در انتخاب یکمرحلهای چیزی که انتخاب یا دستهبندی میشود، سنگریزه یا هرچه میخواهد باشد فقط یکبار دستهبندی میشود. برعکس در انتخاب انباشتی (تراکمی) این کار تکرار میشود یعنی آنچه از یک غربالکردن به دست میآید، دوباره از غربال دیگری میگذرد و این کار همینطور ادامه پیدا میکند. آن چیز موردنظر، در واقع پشت سر هم و نسلبهنسل غربال میشود؛ یعنی در معرض انتخاب و دستهبندی قرار میگیرد. حاصل انتخاب هر نسل، نقطه شروع انتخاب برای نسل بعد است و همینطور الیآخر».
بنا بر مطالبی که پیشتر بیان شد نتیجه میگیریم انتخاب طبیعی در طبیعت بهصورت انباشتی است نه تکمرحلهای؛ زیرا همانطور که پیشتر بیان شد انتخاب تکمرحلهای مربوط به پیدایش حیات بود؛ درصورتیکه ما در مورد فرگشت و تکامل حیات با انتخاب انباشتی مواجهیم؛ زیرا موجودات زنده دارای توانایی تولیدمثل هستند و اساساً اگر قرار بود تکامل با انتخاب تکمرحلهای پیش برود، هیچگاه به مرحلۀ فعلی نمیرسید.
دکتر داوکینز در ادامه مینویسد: «بنابراین تفاوت بین انتخاب انباشتی (که در آن هر پیشرفت کوچک، پایهای برای گام بعدی است) و انتخاب تکمرحلهای (هر بار یک آزمون جدید صورت میگیرد) بسیار زیاد است. اگر قرار بود پیشرفت تکاملی بر اساس انتخاب تکمرحلهای باشد هرگز به جایی نمیرسید».
انتخاب طبیعی انباشتی، هدفمند است
در مطالب گذشته با تفاوت انتخاب تکمرحلهای تصادفی و انتخاب انباشتی هدفدار آشنا شدیم و اهمیت انتخاب انباشتی مشخص شد؛ بهگونهای که اگر قرار بود سیر فرگشت با انتخاب طبیعی تکمرحلهای پیش برود، هیچوقت نهتنها به تنوع پیچیدۀ امروز نمیرسیدیم، بلکه حتی یک مولکول هموگلوبین نیز تشکیل نمیشد؛ اما اکنون به این سؤال میپردازیم: آیا انتخاب طبیعی انباشتی بدون هدف امکانپذیر است یا خیر؟
دکتر داوکینز در کتاب ساعتساز نابینا ترجمه محمود بهزاد و شهلا باقری صفحه 91-92 دربارۀ تفاوت انتخاب انباشتی و تکمرحلهای مینویسد: «بنابراین تفاوت بین انتخاب انباشتی (که در آن هر پیشرفت کوچک پایهای برای گام بعدی است) و انتخاب تکمرحلهای (هر بار یک آزمون جدید صورت میگیرد) بسیار زیاد است. اگر قرار بود پیشرفت تکاملی بر اساس انتخاب تکمرحلهای باشد هرگز به جایی نمیرسید؛ اما اگر به ترتیبی توسط نیروهای بیهدف طبیعت، شرایط برای انتخاب انباشتی (تراکمی) فراهم میآمد، نتایج شگفتآوری به بار میآمد. در واقع همین اتفاق روی سیاره ما رخ داده است و ما خودمان اگر عجیبترین و شگفتآورترین حاصل آن نباشیم از جدیدترین محصولات آن به شمار میآییم».
در ادامۀ همین مطلب، مینویسد: «عجیب است که هنوز از محاسباتی مثل آنچه من در مورد هموگلوبین انجام دادم، بهعنوان استدلالهایی علیه نظر داروین استفاده میکنند. آنهایی که این کار را میکنند اغلب در رشته خود نجوم یا هرچه باشد متخصص هستند و صادقانه بر این باورند که داروینیسم ساختار جانداران را فقط با استفاده از تصادف یا روند انتخاب تکمرحلهای توجیه میکند. این تصور یعنی اینکه در تکامل داروینی شانس دخالت دارد خیلی اشتباه نیست، ولی درست خلاف واقعیت است. در نسخه داروین کمی شانس وجود دارد ولی عنصر اصلی، انتخاب انباشتی (تراکمی) است که ذاتاً غیرتصادفی است».
دکتر داوکینز در بخش دیگری از این کتاب دربارۀ تفاوت انتخاب انباشتی و نظریۀ تکامل مینویسد: «نظریه تکامل با انتخاب طبیعی انباشتی (تراکمی) تنها نظریۀ شناختهشدهای برای ماست که کفایت توضیح پیچیدگی سامانمند را دارد …».
همانطور که مشخص است دکتر ریچارد داوکینز در کتاب ساعتساز نابینا به موضوع هدفمنـدی انتخاب انباشتی اعتراف میکند؛ ولی بدون ارائۀ دلیل، این هدف بلندمدت و کلان انتخاب طبیعی انباشتی را محدود به هدفهای کوتاهمدت، جهت موفقیت در تولیدمثل و همان بقای اصلح میداند!
سید احمدالحسن نویسنده کتاب توهم بیخدایی در کتاب خود، صفحه 241-242 مینویسند: «حتی اگر دکتر داوکینز بر این باور نباشد که مثال وی آنچه را که در طبیعت است بیان میکند، ازآنجاکه وی تکامل را هدفمند نمیداند، مثال وی به آنچه در طبیعت میگذرد بسیار نزدیک است؛ و به همین دلیل این مثال بهخوبی نشان میدهد که تکامل چگونه پیوسته هدف خود را دنبال میکند.
در مثالی که وی از تراکم انباشتی بیان کرده، رایانه در هر بار و در هر نسل، عبارتی را که میخواهد از طریق تلاشهای خود به آن برسد، بررسی و مرور میکند و این بهطور خلاصه به این معناست که رایانه هدفی دارد که میخواهد به آن برسد؛ که همان عبارتی است که جملات آن را هربار با آن تطبیق میدهد و جملات نزدیکتر را برمیگزیند تا در نهایت به جملۀ موردنظر خود برسد.
(مثال دکتر داوکینز در کتاب ساعتساز نابینا: رایانه جملههای بیمعنای جهشیافته را که فرزند جملۀ اصلی هستند، بررسی میکند و آن را که شباهت بیشتری به جملۀ موردنظر یعنی Methinks it is like a weasel داشته باشد، برمیگزیند).
خلاصۀ کلام آنکه: رایانه، نقشهای دارد که آن را اجرا میکند، ولی نه بهطور مستقیم؛ بلکه از طریق آزمونها و تکامل انباشتی؛ و این دقیقاً همان چیزی است که میخواهیم به آن برسیم؛ یعنی اینکه تکامل قانونمند است و جهش یا تغییر نقشۀ ژنتیکی حداقل در برخی موارد غیرتصادفی و قانونمند است و هدف مشخصی را دنبال میکند؛ بنابراین در پسِ آن، کسی هست که او را قانونمند ساخته تا به هدف ـیا میتوان گفت هدفی که قانونگذار در نظر داشتهـ برسد: و او اجرای قانونی را که لازمۀ نیل به آن غایت است، عملیاتی مینماید؛ علاوه بر این، رایانهای که این کار را انجام میدهد، دارای نوعی از تعقل است که میتواند با آن، نتایج را بخواند و آن را با هدف اصلی مقایسه کند تا بهترین موارد برای نیل به این هدف را برگزیند.
(مثال دکتر داوکینز در کتاب ساعتساز نابینا: رایانه جملههای بیمعنای جهشیافته را که فرزند جملۀ اصلی هستند، بررسی میکند و آن را که شباهت بیشتری به جملۀ موردنظر یعنی Methinks it is like a weasel داشته باشد، برمیگزیند).
در نتیجه این مثال برای تطبیقدادن بر طبیعتی که دکتر داوکینز آن را نابینا میخواند نادرست است؛ مگر اینکه قدرتی آگاه و دانا فرایند تکامل را از خارج سمتوسو ببخشد، هرچند به مقدار اندک و در برخی شرایط خاص؛ یا قدرتی دانا که به هنگام ضرورت در کار دخالت میکند؛ و این همان منظور ما را از مثال پیشگفتۀ دکتر داوکینز ثابت میکند».
در نتیجه اساساً انتخاب انباشتی بدون داشتن هدف و نقشهای که از پیش طراحیشده و گزینش هوشمند و غیرتصادفی، ممکن نیست. در قسمت بعدی به بیان وجود قانونگذاری هوشمند و آگاه طبق قاعده «صفت اثر دلالت بر صفت مؤثر» خواهیم پرداخت.