قربانی تمام شد. خوشا به حال حاجیانی که نفْس خود را قربانی کرده، آرا و نظرات شخصی خود را به کناری نهاده و دل را آبوجارویی زدهاند برای کلام دلنشین ولیالله و شعائر الهی در حج. با خود بیندیشیم که آیا در پیشگاه امام زمان خویش دل از همۀ منیتها و پلیدیها شستهایم؟ آیا نظر او را بر اوهام و نظرات خویش مقدم کردهایم؟ آیا برای رسیدن و پیداکردنش حرکتی کردهایم؟
یا همچون وهابیت میگوییم ما همین اعمال عبادیمان را انجام میدهیم و ظاهر آن را عمل میکنیم! خدا همین را از ما خواسته و بیشتر از این نخواسته! ما موحد هستیم و هرچه خدا گفته است انجام میدهیم!
واقعاً چقدر غافلاند و نمیدانند که خود خداوند در کلامش حج را بهسوی خلیفهاش میداند و به بیش از ظاهر عمل پرداخته است. فرستادهٔ امام مهدی (ع)، سید احمدالحسن(ع) این موضوع را به زیبایی بیان نموده است:
«خداوند سبحان و متعال در قرآن میفرماید که ای حجت من بر خلقم! بهسوی تو میآیند، نه بهسوی من. حقتعالی میفرماید:
(وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِیق)(حج، ۲۷) (و مردم را به حج فرا خوان تا پياده يا سوار بر شتران تکيده، از راههای دور نزد تو بيايند).»
و نیز میفرماید:
(ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ)(حج، ۲۹) (سپس بايد پلیدیهای خود را بزدايند و به نذرهاى خود وفا كنند و بر گِرد آن خانۀ كهن [=كعبه] طواف بهجاى آورند).
«قَضاءُ التَّفَث» یعنی تطهیر و پاکیزهساختن، که بهحسب ظاهر، عبارت است از چیدن ناخن و تراشیدن مو؛ ولی در باطن و در حقیقت، مراد از آن دیدار با امام حجت (ع) است و تراشیدن مو فقط بهمثابه کنارگذاشتن و پیراستهشدن از تمام افکار و تسلیم حجت (ع) بودن و فرمانبرداری از ایشان است.
کعبه نیز صرفاً به این جهت «بیتالعتیق» نامیده شده است که هرکس دور آن طواف کند، از گناه تقصیرش در حق امام مهدی(ع) حجت بر خلق، آزاد و رها میشود.» (متشابهات، جلد ۲، پرسش ۴۰)
وقتی با اهل ملکوت همراه باشی متوجه میشوی ورای این اعمال عبادی در حج، همچون حلق و تقصیر و طواف، حقایقی نهفته است که تاکنون بر ما پوشیده بوده است؛ سید احمدالحسن، یمانی موعود، فرستادهٔ امام مهدی علیهالسلام در جایی دیگر و در تفسیر این آیه 27 سورۀ فتح، پس از بازکردن جایگاه رؤیا در دین الهی و توضیح مصادیق فتحهایی که بر اساس این آیه برای پیامبر(ص) اتفاق افتاد، فرمودند:
«[لَقَدْ صَدَقَ اللهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاء اللهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا» (فتح، ۲۷)(بیتردید خدا رؤياى پيامبر خود را تحقق بخشيد [كه ديده بود:] شما بدون شك، به خواست خدا درحالیکه سر تراشيده و مو كوتاه كردهايد، با خاطرى آسوده در مسجدالحرام درخواهيد آمد. خدا آنچه را نمىدانستيد دانست، و غير از اين، پيروزى نزديكى [براى شما] قرار داد).]
«…قرآن، زنده و همچون خورشید و ماه در حرکت است. [بحارالانوار: ج 35، ص 403] و انشاءالله زمانۀ ما، هنگام تحقق دوبارۀ این آیۀ شریف است.
اما در باطن، فتح قریب همان فتح مبینی است که برای رسول خدا(ص) حاصل شد و در چندین مورد این موضوع را در کتاب «تفسیر سورۀ فاتحه» و «متشابهات» بیان کردهام؛ به آن مراجعه کنید.
راه فتح مبین برای هر انسانی که بخواهد بهسوی خدا، با هدایت ولیّ خدا و حجّتش بر خلقش سیر نماید، باز است؛ مسجدالحرام همان ولیّ خداست و انشاءالله مؤمنان با امنیت کامل و سرهای تراشیده (مُحَلِّقِين) وارد آن میشوند؛ یعنی هیچگونه فکر و رأیی نسبت به کلام ولیّ خدا نخواهند داشت و بهطور کامل تسلیم او خواهند بود.
اما مقصّرین، در مرتبهای پایینتر از این مرتبه قرار دارند. موی سر، تمثیلی از افکار و آراء انسان است؛ پس تراشیدن و کوتاهکردن آن یعنی تسلیمشدن و اطاعتکردن از کسی که بهخاطر او فکر و نظر خودش را تراشیده یا کوتاه کرده است. (پاسخهای روشنگرانه، ج۲، پرسش ۵۲)
انتخاب تو چگونه است؟ از کدام یاران قائم هستی؟ مُحَلِّقِين یا مُقَصِّرِين…؟!
آنچه ملاک و معیار نزدیکی به امام زمان است، میزان تسلیمبودن و نداشتن رأی و نظر شخصی در برابر امام است.
سلام بر حاجیان حقیقی، کسانی که با اذان و فراخوان، امام مهدی(ع) را لبیک گفتهاند، چه در خانههایشان هستند، چه به حج رفتهاند، او را شناختند و برای او طواف کردند و گرد او چرخیدند و در راه او سعی نمودند و در آخر، نفْس خود را برایش قربانی کردند و در ساحت ولایتش مقیم شدند و جز فکر و نظر خلیفهٔ خدا، فکر و نظری از خود اختیار نکردند.
حجتان مقبول و سعی و تلاشتان مشکور
با ما همراه باشید در کمپین #حج_با_امام_زمان