دشمن اگر در دشمنی کردنش شرافت داشته باشد، تهمت ها را از هر سو روانه نخواهد کرد.
️سلام بر حسین (ع) و بر یاران حسین (ع)
مولای غریبم! در عیاننمودن فرزانگی و یگانگیات همین بس که جدّت، سرور مخلوقات عالم، ابراهیمش را فدای گوهر وجودت کرد.
آقاجان، زمین مصیبتزدۀ نینوا همچنان بوی مصیبت میدهد. همچنان خلیفۀ الهی در سرزمین کربلا تنهاست. مسلمین امروز در اربعین، خود را پای پیاده و با مشقت به حرمت میکشانند تا بگویند «یا لیتنا کنا معک» و چه دردناک است که عمود 519 و 1028، جایی که میعادگاه عاشقان حسین و پیروان فرزند حسین (ع) است را نادیده میگیرند و به مسیر خود ادامه میدهند. الحق و الانصاف که پرچمهای مختلف از هر سو برافراشته شده و پرچم حق، غریب و تنها با سپاهی اندک در میان پرچمها تنهاست.
- آن روزها خانوادهات را آوارۀ بیابان کردند و امروز فرزندت را دربهدر.
- آن روزها پاسخ نامههایشان را خروج بر خلیفه خواندند و امروز پاسخ «اللهم عجل لولیک فرج» را بدعت در دین مینامند.
- آن روزها یارانت را مُشتی بیچیز که از دار دنیا چیزی ندارند و همراهیشان با شما را سببی جهت شهرتشان معرفی میکردند و امروز یاران احمد الحسن (ع) را مشتی اراذل و بیسواد جلوه میدهند.
- آن روزها شما را که سبط نبی (ع) بودید، بیحرمت کردند و تهمت خارجی (رافضی، خارج شده از دین) زدند و امروزبه احمد الحسن پاکسرشت تهمت صهیونیستی بودن می زنند!
همۀ این سخنان تأییدی است بر حجیت سیدمان و مولایمان امام مهدی (ع) و فرزند پاکشان سید احمد الحسن (ع)؛ چراکه اینهمه دشمنی و تهمت فقط برای وصی است که چون نامش به اوج رسد، شرق و غرب عالم او را لعن کنند.
امام صادق (ع): «زمانی که پرچم حق ظاهر شود، تمام مردم در شرق و غرب جهان آن را نفرين مىكنند، آيا مىدانى چرا؟ عرض كردم: خير. فرمود: بهخاطر اينكه شخصى از اهلبيت امام (ع)، قبل از امام بهسوی مردم میآید». (الغيبة للنعمانی، ص 298)
اما چه شباهتی میان احمد الحسن و صهیونیست وجود دارد؟
آیا جز این است که احمد الحسن دعوت به حاکمیت خدا میکند و صهیونیست دعوت به حاکمیت مردم؟
صهیونیست و دوستانش همگی دم از حاکمیت مردم یا همان دموکراسی میزنند و با فریب دادن مردم توسط این کلمات سعی در حکومت بر جهان را دارند.
سید احمد الحسن در کتاب حاکمیت خدا، نه حاکمیت مردم چنین می گوید:
بزرگترین کشور دموکراتیک دنیا با دیکتاتوری اداره میشود
با وجود اینکه نظام آمریکا به ظاهر دموکراسی است اما با مردم دنیا با بدترین روش های دیکتاتوری و زورگویی رفتار میکند و این تناقضی است واضح
کسی که طرز تفکری استوار و پایدار دارد باید در هر زمان و مکانی و بی هیچ استثنایی این طرز تفکر خود را بر همگان پیاده نماید. پس این دموکراسی کجاست؟
دموکراسی و ثروت
کسی که پولی برای هزینه کردن در تبلیغات , دروغ پراکنی, پوشاندن حقایق و اجیر کردن جیره خواران و اراذل در اختیار ندارد, جایگاهی هم در دموکراسی ندارد و این چنین قدرت ثروت در نظام دموکراسی به شکلی غیر طبیعی آشکار میشود.
دموکراسی و آزادی
آزادی مطلق
هیچ نظامی در دنیا پیدا نمی شود که ادعای آزادی مطلق داشته باشد, اما مقدار قید و بندهایی که آزادی را محدود میکند چقدر باید باشد؟ و تا چه حد میتوان زمام افراد و گروهها را برای رسیدن به آنچه میخواهند آزاد بگذاریم؟