بهقلم: شیخ عباس فتحیه
تاکنون سه رویکرد دربارۀ نشانههای ظهور را بررسی کردیم و با بیان دلایل بطلان رویکرد اول و دوم، به توضیح هفت پیشفرض و مقدمهٔ رویکرد سوم پرداختیم. در بخش گذشته مقدمهٔ اول ـیعنی تفاوت نشانههای زمان ظهور با نشانههای شخصیت قائم (ع)ـ را توضیح دادیم و در این بخش به توضیح مقدمهٔ دومِ رویکرد سوم میپردازیم که عبارت است از تفاوت نشانههای قبل از ظهور با نشانههای زمان ظهور و پس از ظهور.
تفاوت نشانههای قبل از ظهور با زمان ظهور
پیشتر گفتیم که رویکرد سوم مبتنی بر هفت مقدمه و پیشفرض است و دومین مقدمه این است که بین اتفاقات و نشانههای قبل از ظهور با حوادث و نشانههای زمان ظهور یا بعد از ظهور منجی موعود تفاوت مهمی وجود دارد.
برای اینکه بتوانیم ارتباط بین علائم ظهور با شناخت منجی موعود را بهدرستی واکاوی کنیم، باید بین نشانههای قبل از ظهور و نشانههای زمان ظهور و نشانهها و حوادث بعد از ظهور تفکیک کنیم؛ بلکه حتی در نشانههای قبل از ظهور نیز باید بین نشانههای دور و نشانههای نزدیک تفاوت بگذاریم، تا بدانیم دقیقاً چه نوع نشانههایی بر ظهورکردن یا در شرف ظهور بودن منجی موعود دلالت دارد.
چرا این تفکیک در کتابهای اصیل مهدویت دیده نمیشود؟
بسیاری از کتب روایی که حاوی اخبار و علائم ظهور است، تحت عنوان ملاحم و فتن نوشته شدهاند؛ یعنی جنگها و آشوبهایی که در آیندۀ امت اسلامی پیشبینی شده است. اینکه مطلق حوادث آینده را غالباً تحت عنوان جنگها و آشوبها گردآوری کردهاند به این معنا نیست که آیندهپژوهی فقط شامل جنگها و آشوبها میشود؛ بلکه ظاهراً بهسبب تأثیر عمیق این بحرانها و اهمیت آنها برای مردم بوده است. به هر حال همۀ اتفاقات پیشبینیشده برای آینده در این عنوان کلی (ملاحم و فتن) میگنجد، و لذا توجه اصلی نویسندگان این کتابها لزوماً به مسئلۀ ظهور امام مهدی (ع) نبوده؛ بلکه تشکیل دولت منجی موعود یکی از حوادث و ملاحم پیشبینی شده برای آینده و البته مهمترینِ آنهاست.
اگر هدف پیشبینی آینده باشد، تفاوت مهمی بین نشانههای قبل از ظهور و نشانههای زمان ظهور و حوادث بعد از ظهور وجود ندارد؛ اما در صورتی که هدفمان تبیین مسئله مهدویت و ارتباط نشانههای ظهور با شناخت منجی موعود باشد، تفاوت مهمی بین این دو خواهد بود.
نشانههای قبل از ظهور چنانکه دانستیم به دو قِسم نشانههای دور و نشانههای نزدیک تقسیم میشوند. نشانههای قِسم اول اساساً نشانۀ زمان ظهور نیستند؛ بلکه فقط پیشگوییهایی هستند که اگر در آنها بداء رخ ندهد و معنای روشنی داشته باشد و متشابه و معماگونه نباشد، در نهایت شواهدی بر صدق و حقانیت معصومین (ع) هستند، نه نشانههای ظهور؛ چون آنها اتفاقاتی هستند که معلوم نیست چند سال یا چند قرن قبل از ظهور امام مهدی (ع) واقع میشوند؛ پس چطور میتوان ارتباطی منطقی بین این نشانهها با شناخت منجی موعود برقرار کرد؟!
واقعاً ۱۲۰۰ نشانه برای ظهور بیان شده؟!
یکی از مبالغههای عجیب که امروز بهسبب اظهارات بعضی نویسندگان و سخنرانان مذهبی مانند آقای اسماعیل شفیعی سروستانی بر زبان منتظران جریان دارد، این است که ۱۲۰۰ نشانه برای ظهور وجود دارد که همهٔ آنها محقّق شده و فقط پنج نشانۀ حتمی باقی مانده است. [1] احتمالاً این سرشماری اغراقآمیز از برخی دایرةالمعارفهای روایی معاصر مثل کتاب «یأتی علی الناس زمان» نوشته مرحوم دهسرخی (محمود موسوی دهسرخی اصفهانی) و کتاب «نوائب الدهور» نوشته مرحوم میرجهانی (سید محمدحسن میرجهانی طباطبایی) در ذهن ایشان القا شده است؛ کتابهای جامعی که روایات مربوط به ملاحم و فتن را از منابع مختلف جمعآوری کردهاند و بیشتر نشانههایی که در این نوع کتابها بهعنوان نشانههای ظهور گردآوری شده، از یکی از حالات زیر بیرون نیستند:
أ. بیشترشان تکرار مکرّرات هستند و فقط عددی بزرگ و غیرواقعی میسازند؛ یعنی مثلاً اتفاق خروج دجال را به صدها صورت بیان کردهاند و این افراد که فقط یک سرشماری کلی میکنند، همین نشانه (خروج دجال) را معادل صدها نشانه حساب میکنند؛
ب. برخی از این اخبار از منابع غیرقابلاعتماد جمعآوری شدهاند که براساس هیچ میزانی (نه میزان متقدّمین و نه میزان متأخرین) جزو احادیث صحیح و قابلاعتماد محسوب نمیشوند؛ بلکه بسیاری از آنها اساساً طبق مصطلح رایج امامیه حدیث محسوب نمیشوند؛ بلکه رأی صحابه و علمای گذشته یا گزارشهای کتب تاریخی هستند؛
ج. غالب آنها صرفاً پیشگوییهایی دربارۀ آینده هستند و ارتباط مستقیمی با زمان ظهور ندارند، چه برسد به اینکه با شخصیت منجی موعود مرتبط باشند؛ بلکه بسیاری از آنها تحت عنوان علامات قیامت بیان شدهاند؛
د. بسیاری از این اخبار مربوط به اتفاقات دولت عدل الهی و پس از ظهور و قیام و تمکین منجی موعود هستند، یعنی پیشگوییهای معصومین دربارۀ اتفاقات دوران پس از تمکین دولت مهدوی است.
آیا چنین نشانههایی موجب شناخت منجی در هنگام ظهورش خواهند شد؟!
ظاهراً کاربرد اصلی این عدد عجیب ترساندن مردم و دورکردن آنها از تکلیف مهم شناخت منجی موعود است. آنها وقتی این مبالغۀ گزاف را باور کنند، احساس میکنند مسئلهٔ امامشناسی دشوارترین نوع معارف دینی و علمی است و اسلامشناسان اقلاً ۳۰ سال درس میخوانند تا این ۱۲۰۰ نشانه را تحلیل کنند! لذا قانع میشوند که چون معرفت این تعداد نشانه برایشان ناممکن است باید مسئلۀ شناخت مهدی موعود را به مراجع تقلید واگذار کنند و در این عقیده از آنها تقلید کنند! بماند که اغلب، مجتهدان و فقهای فاقد اطلاعات تخصّصی در مهدویتاند و آنها نیز نمیتوانند حتی ۱۲ نشانه را هرچند بهصورت غیر مستند فهرست کنند، چه رسد به ۱۲۰۰ نشانه!
نمونهای از این تفکیک در علائم ظهور غیبت نعمانی
در اینجا به چند نمونه از روایات حاوی علائم ظهور اشاره میکنیم تا تفاوت نشانههای عصر غیبت با نشانههای زمان ظهور و نشانههای پس از ظهور واضحتر شود.
باب ۱۴ کتاب غیبت نعمانی عنوانش این است: «ما جاء في العلامات التي تكون قبل قيام القائم (ع) و يدل على أن ظهوره يكون بعدها كما قالت الأئمة (ع)»، یعنی آنچه دربارۀ علاماتی که قبل از قیام قائم (ع) است آمده و دلالت میکنه که ظهور او پس از آن علائم است، همانطور که ائمه (ع) فرمودند.
در همین باب ـکه طبق آنچه در عنوانش آمده کاملاً مربوط به علائم ظهور استـ اصبغ بن نباته از امام علی (ع) روایت میکند: بعد از سال ۱۵۰ رهبرانی کافر و امانتدارانی خائن و عارفانی فاسق برایتان میآیند؛ پس تاجران زیاد و سودها کم میشوند و ربا شایع و اولاد زنا فراوان میشوند و فحشا و تجاوز گسترده میشود و معروفها منکر میشوند و نوجوانان زیبا تعظیم میشوند و زنان به زنان و مردان به مردان بسنده میکنند. مردی بلند شد و گفت: ای امیرالمؤمنین در آن زمان چه کنیم؟ فرمود: فرار، فرار؛ پس عدل خداوند همواره بر این امت گسترده خواهد بود تا زمانی که قاریانشان به حاکمانشان میل نکنند و تا زمانی که نیکوکارانشان بدکارانشان را نهی از منکر کنند…: «عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ عَلِيٍّ ع أَنَّهُ قَالَ: يَأْتِيكُمْ بَعْدَ الْخَمْسِينَ وَ الْمِائَةِ أُمَرَاءُ كَفَرَةٌ وَ أُمَنَاءُ خَوَنَةٌ وَ عُرَفَاءُ فَسَقَةٌ فَتَكْثُرُ التُّجَّارُ وَ تَقِلُّ الْأَرْبَاحُ وَ يَفْشُو الرِّبَا وَ تَكْثُرُ أَوْلَادُ الزِّنَا وَ تَغْمُرُ السِّفَاحُ وَ تَتَنَاكَرُ الْمَعَارِفُ وَ تُعَظَّمُ الْأَهِلَّةُ وَ تَكْتَفِي النِّسَاءُ بِالنِّسَاءِ وَ الرِّجَالُ بِالرِّجَالِ- فَحَدَّثَ رَجُلٌ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع أَنَّهُ قَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ حِينَ تُحَدِّثُ بِهَذَا الْحَدِيثِ فَقَالَ لَهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ كَيْفَ نَصْنَعُ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ فَقَالَ الْهَرَبَ الْهَرَبَ فَإِنَّهُ لَا يَزَالُ عَدْلُ اللَّهِ مَبْسُوطاً عَلَى هَذِهِ الْأُمَّةِ مَا لَمْ يَمِلْ قُرَّاؤُهُمْ إِلَى أُمَرَائِهِمْ وَ مَا لَمْ يَزَلْ أَبْرَارُهُمْ يَنْهَى فُجَّارَهُمْ… .» [2]
در این روایت حضرت علی (ع) در حال خبردادن از اتفاقات پس از سال ۱۵۰ است؛ اما آیا این اتفاقات که از سال ۱۵۰ شروع میشود و معلوم نیست تا چه زمانی ادامه خواهد داشت، نشانههای ظهور است و نقش مهمی در شناخت منجی موعود دارد؟ یا اینکه صرفاً پیشگوییهایی از حوادث دلخراش آینده امت اسلامی و توصیه مؤمنان به فرار از مراکز قدرت و عمل به دین خدا در شرایط بحرانی است؟!
جالب اینجاست که در برخی از روایات اهلبیت (ع) به این تفاوت و تفکیک تصریح شده؛ یعنی مثلاً دربارۀ نشانهای سخن گفتهاند و فرمودهاند این قسمتش مربوط به قبل از قیام قائم (ع) و قسمت دیگرش مربوط به بعد از قیام قائم (ع) است؛ اما محدّثین بزرگ ما همین تفکیک را غالباً در کتابهایشان دخالت ندادهاند.
جابر جعفی میگوید: از امام باقر (ع) دربارۀ آیهٔ «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ…» پرسیدم، فرمود: ای جابر، این آیه مورد خاص و عام دارد. پس مورد خاص آن گرسنگی در کوفه است که خداوند آن را مخصوص دشمنان آل محمد (ص) میکند و آنها را نابود میکند؛ اما مورد عامّش در شام است که نوعی ترس و گرسنگی به آنها میرسد که مانند آن هرگز به آنها نرسیده. گرسنگی قبل از قیام قائم (ع) است، ولی ترس بعد از قیام قائم (ع) است: «عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ (ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى( وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ) الْآيَةَ فَقَالَ يَا جَابِرُ ذَلِكَ خَاصٌّ وَ عَامٌّ فَأَمَّا الْخَاصُّ مِنَ الْجُوعِ فَبِالْكُوفَةِ وَ يَخُصُّ اللَّهُ بِهِ أَعْدَاءَ آلِ مُحَمَّدٍ فَيُهْلِكُهُمْ وَ أَمَّا الْعَامُّ فَبِالشَّامِ يُصِيبُهُمْ خَوْفٌ وَ جُوعٌ مَا أَصَابَهُمْ مِثْلُهُ قَطُّ وَ أَمَّا الْجُوعُ فَقَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ (ع) وَ أَمَّا الْخَوْفُ فَبَعْدَ قِيَامِ الْقَائِمِ ع». [3]
در بعضی از روایات هم نشانههای همراه قائم (ع) با الفاظ صریحی بیان شده است؛ به این معنا که وقتی چنین اتفاقاتی میافتد بدانید که قائم (ع) در آستانۀ آمدن است یا آمده؛ با بیان عباراتی مثل «بین یدیه» یعنی پیشاپیش و همراه او؛ مثلاً محمد بن صامت میگوید: از امام صادق (ع) پرسیدم آیا علامتی پیشاپیش این امر (ظهور دولت شما) هست؟ فرمود: بله. گفتم: آن علامت چیست؟ فرمود هلاکت عباسی (پادشاه بنیالعباس در عصر ظهور) و خروج سفیانی و کشتهشدن نفس زکیه و خسف بیداء و آن صدا از آسمان. گفتم: فدایت شوم میترسم این امر (پس از این نشانهها) طول بکشد. فرمود: نه؛ اینها فقط مانند مهرههای پیوسته هستند که هریک دنبال دیگری میآیند: «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الصَّامِتِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا مِنْ عَلَامَةٍ بَيْنَ يَدَيْ هَذَا الْأَمْرِ فَقَالَ بَلَى قُلْتُ وَ مَا هِيَ قَالَ هَلَاكُ الْعَبَّاسِيِّ وَ خُرُوجُ السُّفْيَانِيِّ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَيْدَاءِ وَ الصَّوْتُ مِنَ السَّمَاءِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَخَافُ أَنْ يَطُولَ هَذَا الْأَمْرُ فَقَالَ لَا إِنَّمَا هُوَ كَنِظَامِ الْخَرَزِ يَتْبَعُ بَعْضُهُ بَعْضاً». [4]
همچنین در روایت دیگری یعقوب بن سرّاج از امام صادق (ع) میپرسد: فرج شیعیان شما چه زمانی است؟ حضرت فرمود: هنگامی که بنیالعباس اختلاف کنند و حکومتشان سست شود و کسانی که هرگز جرئت نداشتند به آنان چشم طمع بدوزند در آنها طمع کنند و عربها افسارهایشان را باز کنند (یعنی دست به شورش علیه حاکمان بزنند) و هر صاحب پرچمی پرچمش را بلند کند و سفیانی ظاهر شود و یمانی اقبال کند و حسنی حرکت کند، صاحب این امر از مدینه به مکه با میراث رسولالله (ص) خروج میکند…: «عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ السَّرَّاجِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَتَى فَرَجُ شِيعَتِكُمْ قَالَ إِذَا اخْتَلَفَ وُلْدُ الْعَبَّاسِ وَ وَهَى سُلْطَانُهُمْ وَ طَمِعَ فِيهِمْ مَنْ لَمْ يَكُنْ يَطْمَعُ وَ خَلَعَتِ الْعَرَبُ أَعِنَّتَهَا وَ رَفَعَ كُلُّ ذِي صِيصِيَةٍ صِيصِيَتَهُ وَ ظَهَرَ السُّفْيَانِيُّ وَ أَقْبَلَ الْيَمَانِيُّ وَ تَحَرَّكَ الْحَسَنِيُّ خَرَجَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ مِنَ الْمَدِينَةِ إِلَى مَكَّةَ بِتُرَاثِ رَسُولِ اللَّهِ ص». [5]
سؤال یعقوب بن سرّاج این است که فرج شیعیان شما چه زمانی است و جواب امام صادق (ع) بهوضوح بیانگر نشانههای پیشایش قیام قائم (ع) است و لذا در ضمن آن حوادث، خروج صاحبالأمر از مدینه به مکه را ذکر میکند؛ گویا این سلسلهحوادثی است که منجر به خروج حضرت مهدی (ع) خواهد شد.
پس از ذکر این چند نمونه، از شما محقّق خردمند دعوت میکنم به کتب معتبر روایی محدّثین بزرگ شیعه (مثل غیبت نعمانی، غیبت طوسی، ارشاد شیخ مفید، اکمال الدین شیخ صدوق) یا به مجامع روایی گردآوریشده از آثار معتبر مانند جلد ۵۱ و ۵۲ بحار الأنوار مراجعه کنید و احادیث معصومین (ع) پیرامون علائم ظهور را با این دقت بررسی کنید تا بهوضوح دریابید که آن گزافهگوییها و بزرگنماییها (مثل ۱۲۰۰ نشانهٔ ظهور که همگی محقّق شدهاند!) چقدر واهی بوده و در واقعیت چند نشانه و چه نشانههایی برای زمان ظهور قائم (ع) وجود دارد؟
کدام قسم از علائم با منجیشناسی مرتبطاند؟
بنابراین اگر قرار باشد نشانههای ظهور به شناخت شخصیت موعود کمکی کند، آن نشانههای صریحی که پیشاپیش و در آستانهٔ ظهور یا همزمان با پروسهٔ ظهور و قیام قائم (ع) هستند به این مسئله کمک میکنند، نه هر پیشگویی ثبتشدهای در کتب روایی و تاریخی که دانستیم بسیاری از آنها اساساً هیچ ارتباطی با ظهور و زمان ظهور و شخصیت مهدی موعود ندارند.
البته ناگفته نماند نشانههایی که برای دوران پس از قیام و تمکین قائم (ع) بیان شدهاند نیز میتوانند شواهدی بر حقانیت قائم (ع) باشند؛ زیرا مثلاً کسانی که همراهی و نصرت مهدی موعود را انتخاب کردهاند وقتی ببینند پیشگوییهای اجدادش دربارۀ دوران پس از قیام و تشکیل دولت او صادق بوده، ایمان فزایندهای به مهدی موعود و عصمت و صداقت ائمه اطهار (ع) پیدا میکنند؛ همچنین برخی از کسانی که همچنان درصدی شک نسبت به امامت او دارند، ممکن است با اجتماع این قرائن و شواهد و مشاهدهٔ تحقّق وعدههای انبیا و اوصیا دربارۀ مهدی و دولتش، متقاعد به پذیرش او و ایمان به ولایتش شوند؛ اما همچنانکه پیشتر گفتم نشانههای عصر غیبت و نشانههای پس از دولت مهدی، نشانههای ظهور نیستند و ارتباطی به شناخت شخصیت منجی ندارند؛ زیرا منظورمان در این نوشتار، شناخت مدّعی صادق مهدویت در طلیعهٔ عصر ظهور است؛ وگرنه پس از برپایی دولت عدل مهدوی، واضح است که احتمالاً بسیاری از مردم فوجفوج به او میگروند و اساساً شاید در آن دوره نیاز چندانی به این ظرایف کلامی و روایی نباشد و عملکرد و اخلاق علیگونهٔ او بهترین و مهمترین عامل جذب قلوب مردم باشد. پس ما در اینجا از راههای شناخت مدّعی صادق مهدویت از طریق علائم ظهور سخن میگوییم، نه از آنچه پس از برپایی دولت قائم (ع) اتفاق میافتد!
———-
1. https://2noor.com/article13182/
2. الغیبة للنعمانی، ص ۲۴۸ و ۲۴۹.
3. الغیبة للنعمانی، ص ۲۵۱.
4. الغیبة للنعمانی، ص ص ۲۶۲.
5. الغیبة للنعمانی، ص ۲۷۰.