معرفی مختصر سید احمدالحسن
سید احمدالحسن(ع)، مهدی اول، وصی و فرستاده امام مهدی(ع)، محمد بن الحسن العسکری(ع) است که در وصیت شب وفات رسول خدا(ص) یاد شده است.
نام ایشان، امام احمد فرزند سید اسماعیل، فرزند سید صالح، فرزند سید حسین، فرزند سید سلمان، فرزند امام محمد، فرزند امام حسن، فرزند امام علی، فرزند امام محمد، فرزند امام علی، فرزند امام موسی، فرزند امام جعفر، فرزند امام محمد، فرزند امام علی، فرزند امام حسین، فرزند امام علی بن ابیطالب (درود و سلام بر ایشان) است. مراجعه کنید به شجرهنامۀ امام احمدالحسن یمانی(ع) و گواهی سید محسن صالح حسین سلمان بزرگ قبیلۀ آل مهدی (عموی امام احمدالحسن(ع)) در خصوص اینکه نسب ایشان به امام مهدی(ع) بازمیگردد. (بهصورت دیداری و شنیداری)
سید احمدالحسن(ع) در بصره، در جنوب عراق زندگی میکرد و تحصیلات دانشگاهی خود را کامل و مدرک لیسانس مهندسی عمران را دریافت کرد. سپس به نجف اشرف رفت و برای تحصیل علوم دینی، در آنجا ساکن شد و پس از اینکه از واحدهای درسی و روش آموزش در حوزه نجف آگاهی پیدا کرد، دریافت نحوۀ آموزش علوم حوزه، دستکم نسبت به ایشان، ارزش چندانی ندارد و نیز دریافت که این روش آموزش، از کمبودهای بزرگی رنج میبرد؛ اینکه آنان، زبان عربی و منطق و فلسفه و اصول فقه و علم کلام (عقاید) و فقه (احکام شرعی) را تدریس میکنند، ولی اصلاً قرآن کریم یا سنت شریف (احادیث محمد رسولالله(ص) و امامان(ع)) را تدریس نمیکنند. همچنین آنان، اخلاق الهی را که یک مؤمن باید به آن آراسته شودود، آموزش نمیدهند.
بنابراین ایشان تصمیم گرفت در خانه، گوشۀ عزلت اختیار کند و خودش به مطالعۀ علوم آنها بپردازد، بدون اینکه از کسی کمک بگیرد و فقط همراه آنها بود و با برخی از آنها ارتباط داشت و آنان نیز با ایشان ارتباط داشتند. ایشان در حوزه درس نمیخواند، بلکه فقط در حوزۀ علمیه در نجف اشرف و در میان علمایشان حضور داشت؛ درست به همان صورتی که مریم(ع) در هیکل و در میان علمای یهود بود.
اما علت پیوستن ایشان به حوزه علمیه، این بود که ایشان، امام مهدی(ع) را در رؤیایی دید و آن حضرت در آن رؤیا به ایشان دستور داد که به حوزۀ علمیه در نجف برود و در آن رؤیا، وی را از آنچه برایش اتفاق خواهد افتاد، آگاه کرد. در عمل نیز همۀ آنچه در رؤیا به وی خبر داده بود، اتفاق افتاد.
دعوت یمانی چه زمانی و از کجا آغاز شده است؟
دو سال قبل از سال ۱۹۹۹، سید احمدالحسن(ع) با پدرش، امام مهدی(درود خداوند بر ایشان)، در عالم واقع، ملاقات میکرد و از علم ایشان سیراب میشد و طبق رهنمودهای ایشان، حرکت میکرد. در پایان سال ۱۹۹۹ و با دستور امام مهدی(ع) با شدت، شروع به انتقاد از امور باطل در حوزه نمود و از آنها خواستار اصلاح علمی، عملی و مالی شد. این جریانِ نقد و درخواست اصلاح، تا سال 2002 ادامه یافت تا اینکه امام مهدی(ع) به سید احمدالحسن(ع) دستور داد، به مردم ابلاغ کند که ایشان، فرستادهای از سوی امام مهدی(ع) است. و [بهاینترتیب] دعوت مردم به ایمان به سید احمدالحسن(ع) در نجف اشرف، در ماه هفتم سال ۲۰۰۲ مطابق با جمادیالاول سال ۱۴۲۳ هجری آغاز شد؛ آنجا که پدرشان، امام مهدی(ع) به ایشان دستور داد که همۀ مردم را دعوت کند به اینکه وی، همان شخص مذکور در وصیت شب وفات رسول خدا(ص) است؛ و سید احمدالحسن(ع) شروع به دعوت مردم نمود.
مراحلی که سید احمدالحسن (ع) برای اصلاح حوزۀ علمیه دنبال نمود:
تلاش برای اصلاح در حوزه علمیه در آغاز دعوت و پیش از آنکه دعوت علنی شود. این تلاش بر سه محور، متمرکز بود که عبارتاند از:
۱. اصلاح علمی که در آن، از دو ابزار بهره جست:
اول، نگاشتن کتابی بود به نام «سرگردانی یا راه بهسوی خدا» که تأثیر خوبی بر جای گذاشت و شیخ محمد یعقوبی از آن تأثیر گرفت و موجب تحسین و ستایش وی شد. تا آنجا که ـطبق آنچه برخی از شیوخ و بزرگانی که در آن زمان از پیروانش بودند برای سید احمدالحسن(ع) نقل کردندـ تصمیم به نشر مجدد این کتاب داشت.
دوم، صحبت و بحث با طلاب و علما دربارۀ کمبودهای علمیای که وجود داشت. برخی از افرادی که به ایشان ایمان داشتند در این کار، ایشان را یاری میکردند و نیز برخی افرادی که از سخن ایشان و حقی که بیان میکرد تأثیر پذیرفته بودند.
۲. اصلاح عملی که به امربهمعروف و نهیازمنکر مربوط میشد؛ بهعنوانمثال، وقتی صدام طاغوت، اقدام به نجسکردن قرآن نمود ـآن هنگام که آن را با خونِ نجسِ خود نگاشت؛ درحالیکه مسلمانان اجماع دارند که خون، نجس است و نجسکردن قرآن، حرامـ ایشان در آن زمان درخواست کرد که علما، موضعگیری و دستکم بیانیهای منتشر کنند؛ ولی آنان با تقیه، بهانه آوردند؛ برای آنان، جانهایشان از قرآن عزیزتر بود؛ زیرا اگر یقین داشتند که «هیچ نیرویی نیست مگر با خداوند» (لا قوة الا بالله) و یقین داشتند که خداوند از آنان دفاع خواهد کرد، قطعاً موضعگیری میکردند. بنابراین ایشان، شخصاً موضعگیری کرد و از انجام این کار خبیثانه از طرف صدام طاغوت، اعلام انزجار نمود و به دَفَعات و در سخنرانیهایش در مجالس بیان نمود که صدام، با نوشتن قرآن با خون نجسش، مرگش را با دست خودش امضا کرده است؛ ولی آنان بهجای اینکه به ایشان کمک کنند، شروع به کنارهگرفتن از ایشان کردند و حتی یکی از آنان، ایشان را به طریق مؤدبانهای از خود راند! زیرا میترسیدند وقتی صدام ایشان را برای اعدام بازداشت کند، آنان را نیز همراهش اعدام کند؛ چراکه به سخن وی علیه صدام طاغوت گوش کرده بودند! درهرحال، در این عرصه ـیعنی اصلاح عملیـ هیچ پاسخ مثبتی از آنان دریافت نکرد.
۳. اصلاح مالی که مربوط به انفاق اموال صدقات به فقرا میشد. این آخرین مرحله پیش از علنیشدن این دعوت بود و در این کار، بسیاری از طلبههای حوزه علمیه ایشان را یاری دادند؛ اما یاری تعداد اندکی از آنان واقعاً به خاطر نیازمندان بود و یاری بیشترشان به این دلیل بود که خودشان از تبعیضی که در مصرفِ اموال حوزۀ علمیه انجام میشد، در رنج و سختی بودند. در این عرصه، نتایج اندکی حاصل شد. البته پس از اینکه خودِ سید احمدالحسن(ع) یا برخی از انصارش از طلبههای حوزۀ علمیه، مذاکرات سخت و تلخی با مراجع دینی در نجف انجام دادند؛ ازجملۀ این مراجع، سیستانی و محمدسعید حکیم و محمد اسحاق فیاض بودند. از جمله کسانی که بیشترین تأیید زبانی و گفتاری را در پاسخ ابراز مینمود، شیخ یعقوبی بود که مجادله نمیکرد؛ بلکه وقتی سید احمدالحسن(ع) یا یکی از مؤمنان به سید احمدالحسن ـدر آن زمانـ وی را به یاد سیاست مالی امیرالمؤمنین علی(ع) انداخت، به وجود اشتباه، اعتراف کرد و گفت که ما به اصلاح مالی نیازمندیم.
درهرحال، نتایج فوری در تمامیِ این محورها، اندک بود و این جماعت نمیخواستند گامی بهسوی امام بردارند.
ارتباط سید احمدالحسن(ع) با مراجع معروف نجف و دیگر مراجع
سید احمدالحسن(ع) کانون توجه علما و طلاب حوزه بود، به ایشان احترام میگذاشتند، گرامیاش میداشتند و ایشان، با هیبت و وقار بود. همه به این موضوع گواهی میدادند و از جدّیت و اقدام و شدت ایشان در ذات خداوند و نقد ایشان برای پایهریزی و تلاشهایش در جهت اصلاح فسادی که حوزه را لبریز کرده بود، شگفتزده بودند. سپس بعد از اینکه به آنان خبر داد که فرستادهای از طرف پدرش امام مهدی(ع) است، وضعیت تغییر کرد و آنها شروع به گفتن عباراتی مثل ساحر و دروغگو(که از ساحت ایشان بسی به دور است) کردند. سپس برخی از مراجع، به قتل ایشان فتوا دادند.
تلاشهای نظام صدام ملعون برای پیگیری و تعقیب ایشان
صدام، اقدام به بازداشت برخی از افرادی کرد که با سید احمدالحسن(ع) ارتباط داشتند حتی اگر آنها از افرادی نبودند که به ایشان ایمان آورده باشند. او پس از آشکارشدن دعوت، تعدادی از طلبههای حوزه را ـحتی آنهایی را که به ایشان ایمان نیاورده بودندـ بازداشت کرد؛ فقط به این دلیل که سعی داشت از طریق آنها به سید احمدالحسن(ع) دست یابد و ایشان را بازداشت کند. سپاس و ستایش مخصوص خدایی است که صدام و سربازانش را خوار و ذلیل کرد و آنان را ناامیدانه بازگرداند.
نظر سید احمدالحسن (ع) درباره جنگی که صدام را سرنگون کرد
وقتی صدام ملعون، قرآن کریم را نجس کرد و آن را با خون نجسش نگاشت و سپس جشن تولد شوم خود را برگزار کرد، سید احمدالحسن(ع) فرمود: این آخرین جشن تولد صدام ملعون است و بعد از این سال، دیگر هرگز جشن تولد شومش را برگزار نخواهد کرد؛ چراکه او به خداوند تعدّی کرد و در ملکوتِ خدا با خدا به مبارزه برخاست. پس خداوند هرگز او را رها نخواهد کرد.
در حدیث قدسی، از خداوند سبحان آمده است: «ظالم، شمشیری است که به واسطهاش انتقام میگیرم. و از او [هم] انتقام میگیرم». صدام، طاغوت بود و از طرف خداوند، با شمشیر به جزای خودش رسید.
ارتباط سید احمدالحسن (ع) با حکومت عراق و کمپین تبلیغاتیِ رجال دینی و حکومت، برای بدجلوه دادن و نابودکردن دعوت یمانی
انصار امام مهدی(ع) به هیچ شکلی، در انتخابات یا حکومت شرکت نکردهاند؛ زیرا سید احمدالحسن(ع) به تنصیب [حکام توسط] مردم، ایمان ندارد؛ بلکه به تنصیب پیامبران و اوصیا(ع) توسط خداوند سبحان و متعال ایمان دارد، هرچند مردم، ناپسند بدارند. هرچند وقت یکبار، حکومت یکی از مکانهای عبادی مخصوص انصار را منهدم و تعدادی از آنها را بازداشت میکرد. پس از آن، مکتبی را که مخصوص انصار در نجف است پُلمپ و دهها تَن از انصار را پیش از حادثه زرگه دستگیر کردند. ازجمله انصار دستگیرشده، سید حسن حمامی بود که جزو بزرگان علمای نجف و فرزند مرجع دینی مرحوم سید محمدعلی حمامی بود.
وقتی آنان مکانهای عبادت مخصوص انصار در کربلا و نجف را منهدم و مکتب نجف را پلمپ کردند، رسانههای اعلامجمعی را از تصویربرداری یا ارائۀ گزارش واقعه منع کردند. وقتی فتنۀ زرگه اتفاق افتاد و برخی رسانههای اعلامجمعی، حادثههای منهدم و پلمپکردن و بازداشت انصار را گزارش دادند، آنها سعی کردند با نسبتدادن حادثۀ زرگه به انصار، بر جنایات خودشان سرپوش بگذارند؛ تا به این ترتیب بگویند: انصار، استحقاق کاری را که قبلاً با آنان کردهایم، داشتهاند. خدا را شکر که حقیقت، روشن و جنایات آنان آشکار شد. باوجود این، حکومت [همچنان] به بازداشتکردن برخی از انصار، ادامه میداد و تا مدتها، مکتبِ نجف پلمپ شده بود و اجازه بازگشاییِ آن را به انصار نمیدادند. [در حال حاضر، مکتب در نجف، به شکل رسمی فعالیت میکند.]
در خصوص مجلس اعلی و زیرشاخههای آن: در ماه ذیالحجه سال ۱۴۲۸ همایشی در نجف برگزار شد و در این همایش، برخی از نمایندگان مراجع، درخواست مخالفت با این دعوت را مطرح کردند. این سخن را برخی از شبکههای ماهوارهای، منتشر کردند و چند روز پس از این درخواست، قُوای ستمکار در نجف به انصار یورش بردند، آنان را بازداشت و مکتب را پلمپ کردند.
رجال دین، کمپین تبلیغاتی بزرگی را برای بدجلوهدادن وجهۀ سید احمدالحسن(ع) و دعوت ایشان (ع) شروع کردند. مثالی از این تزویر و دروغی را که سید احمدالحسن(ع) بشخصه با آن مواجه شد بیان میکنم. چند سال پیش، در شبکۀ ماهوارهای ایرانیِ الکوثر و در برنامۀ (مهدی موعود)، علی کورانی را مهمان کردند و تقریباً تمام این برنامه، به بحث و بررسی دربارۀ سید احمدالحسن(ع) و بدجلوهدادن وجهۀ دعوت اختصاص داشت. ازجمله مطالبی که علی کورانی بیان داشت، این بود که «احمدالحسن میگوید: خواهر او [کورانی] را به عقد امام مهدی (ع) درآورده است.» درحالیکه او یقین داشت که سید احمدالحسن(ع) چنین سخنی را بیان نکرده و میدانست که دروغ میگوید؛ اما او با وجود سن و سالی که دارد و عمامهای که بر سرش مینهد از گفتن دروغ و فریب حیا نمیکند. در شبکۀ عراقی ـشبکۀ تبلیغاتی که حکومت عراق، آن را پشتیبانی و حمایت و نظر حکومت را نقل و از آن دفاع میکندـ در برنامۀ خبری و چند روز پس از حادثۀ زرگه و پس از اینکه روشن شد سید احمدالحسن(ع) با آن ارتباطی ندارد، با شخصی بهصورت تلفنی تماس گرفتند و این شخص به کشتن سید احمدالحسن (ع) فتوا داد. درحالیکه مجری برنامه، یا شبکهای که زیر نظر حکومت است، در برابر این سخن واکنشی نشان نداد که این خود دلالت بر رضایتشان داشت. این تصریحکردن، در آن زمان در نیتهای آنان روشن بود و بعداً آن را اجرا کردند.
ولی انصار امام مهدی (ع) علیه حکومت، سلاحی به دست نگرفتند؛ بهرغم اینکه نیروهای زیر نظر حکومت عراق، مکانهای عبادتشان در نجف و کربلا را تخریب و منهدم کردند، مکتبِ نجف را پلمپ کردند، بازداشت کردند و همچنان بازداشت میکردند. سپس، حادثۀ محرم سال ۱۴۲۹ اتفاق افتاد که در آن بسیاری از انصار شهید شدند و بسیاری دیگر نیز دستگیر… . [انشاءالله سخن دربارۀ حادثهها میآید. و بخشی را میافزاییم که از این حادثهها سخن میگوید و نیز مسائلی که پس از آن اتفاق افتاد].
سید احمدالحسن(ع) در پاسخ به یکی از پرسشگران میفرماید: «حیدر مشتت، مباهله کرد. از آنچه برایش افتاد، بپرسید. عبدالعزیز حکیم و فرزندش به ما ظلم کردند. از آنچه برایشان [اتفاق] افتاد بپرسید. لشکر مرجعیت و سپاه مقتدی به ما ستم کردند. از آنچه پس از مدتی نهچندان طولانی برایشان اتفاق افتاد بپرسید. خداوند به همگی آنان فقط چند روز اندک فرصت داد. حیدر مشتت مانند یک دیوانه رفتار کرد؛ سپس با رفتارهایی احمقانه، در ایران زندانی شد. و بعد از آن در عراق، پس از اینکه کارش را با منتشرکردنِ قسم برائت در خصوص اینکه من بر حق نیستم در روزنامۀ رسمی خود خاتمه داد، به هلاک رسید. اما عبدالعزیز و فرزندش، دو سال قبل، فقط چند روز گذشت تا اینکه آمریکا، مزدورِ خودفروختۀ خود ـعمار بن عبدالعزیزـ را خوار و ذلیل کرد و او را به زندان انداختند. اگر او علیه آنان میبود، این قطعاً باعث افتخار بود؛ ولی او در برابرشان کُرنش و بهطور کامل با آنان سازش کرد. عبدالعزیز پس از این [حادثه] کاخ سیاه را زیارت کرد و با گرمیِ تمام، با بوش ـکه دشمن خداستـ دست داد. که این رفتار بر نداشتن عقل و خواری و زبونی در دنیا دلالت دارد. یک سال قبل ـیعنی پیش از حادثۀ محرمـ همگی علیه ما جمع شدند. عبدالعزیز حکیم و فرزندش، پس از اینکه چند روز از بازگشایی مکتب میگذشت، اقدام به پلمپکردن مکتب کردند و برای بار دوم، تعداد زیادی از انصار را از روی ظلم و ستم، نزدیک ضریح امیرالمؤمنین(ع) دستگیر کردند. به این ترتیب، لشکر شیطانی مرجعیت و لشکر مقتدی صدر، جرم خود را کامل، و به کشتن و منهدمکردن مکانهای عبادت ما در همۀ مناطق عراق اقدام کردند. اما پس از چند روز کوتاه، نتیجه چه شد؟ عبدالعزیز به سرطان دچار شد؛ درحالیکه این عذاب و خواری دنیا، پیش از آخرت است. در حادثهای بیسابقه، میان لشکر مقتدی و سپاهیان مرجعیت، کشتوکشتار به راه افتاد و حادثه به آن صورت نبود که یک طرف، طرف دیگر را به قتل برساند یا بر دیگری پیروز شود؛ بلکه سپاه مقتدی، تعداد بسیاری از سربازان مرجعیت را به قتل رساند و سپس وضعیت برعکس شد و سربازان مرجعیت، لشکر مقتدی را درو کردند. آیا تمامی اینها نشانه نیست؟ یا خداوند چه کاری باید انجام دهد تا مردم ایمان بیاورند؟! آیا فرشتهای را بالای سر هرکدامشان بفرستد تا او را بزند؟! و اگر از او بپرسد: چرا مرا زدی؟ به او بگوید: چون به احمدالحسن ایمان نداری؟ آیا این چیزی است که شما میخواهید؟! لا حول ولاقوة الا بالله العلی العظیم».
برخی مسائل جزئی [اما مهم] در دعوت مهدوی یمانی
در حقیقت، بیان همۀ جزئیات دشوار است. و این دعوت مهدوی ـبهطور کلیـ و سید احمدالحسن(ع) ـبهطور خاصـ و مؤمنان، با اتفاقات بسیاری روبهرو شدند؛ ولی در ادامه تنها برخی از نکات جزئی آمده است:
آغاز اعلان دعوت در سال ۲۰۰۲ بود. پس از آن، نظام صدام، سید احمدالحسن(ع) را تحت تعقیب قرار داد و ایشان مجبور شدند چند ماهِ اندک از انظار ایشان پنهان شوند. در آن مدت، هیچکدام از مؤمنان بهجز شیخ ناظم (خداوند حفظش کند) با ایشان دیدار نمیکرد و در آن زمان برای اینکه به [دیدار] سید احمدالحسن(ع) برسد سختیهای بسیاری را تحمل کرد.
مدتی بعد از سرنگونی نظام بعث در سال ۲۰۰۳، دعوت مهدوی، مجدداً در نجف، بصره، عماره، ناصریه، بغداد، کربلا و دیگر استانهای عراق آغاز به کار کرد. سپس شیخ ناظم عقیلی، درحالیکه حسین جبوری (ابوسجاد) همراهش بود به حضور امام احمدالحسن(ع) آمد و در آن زمان همراه ایشان به نجف اشرف عزیمت کرد. به لطف خداوند، یکی از انصار ـشیخ حبیب مختار (خداوند حفظش کند) پدر شیخ حازم مختارـ در حیالنصر (محلۀ النصر) در نجف، خانهای داشت و اتاق شخصی یا دفتری نیز، جدا از خانهاش داشت. ایشان در آن زمان، آن [اتاق یا دفتر] را برای کار دعوت اختصاص داد. و سید احمدالحسن(ع) نیز این مکان را مکتب (دفتر) در نظر گرفت که در آن، با همۀ مردم دیدار میکرد. هم انصار، هم طلبههای حوزه و هم دیگران. امام(ع) در آن زمان، در خانهای چسبیده به مسجد سهله زندگی میکرد و در آن دفتر (یا اتاق) تا دیروقت با مردم و مؤمنان دیدار مینمود. همانطور که از حسینیهها دیدار و نماز جمعه برپا میکرد و با مؤمنان و پرسشگران در حسینیهها دیدار مینمود.
پس از آن، به دلیل فتواهای مجرمانه و غیرمسئولانۀ برخی از مدعیان دین و همچنین تحرکات برخی افرادِ صاحبنفوذ در آن زمان در عراق، کارها بهنوعی شروع به سختشدن بر امام احمدالحسن(ع) کرد و درنتیجه ایشان، در سال ۲۰۰۶ مجبور شد برخی از انصار را مکلف کند -ازجمله شیخ عیدان ابوحسین- تا مکان امنی پیدا کنند که در آنجا زندگی کند. آنان یک قطعه زمین کشاورزی در اطراف نجف پیدا کردند و آن را در آن زمان خریدند و خانهای در آن ساختند تا ایشان(ع) و خانوادهاش در آن زندگی کنند. ایشان(ع) در پایان سال ۲۰۰۶ برای زندگی به آنجا نقلمکان کرد؛ درحالیکه از عموم انصار و همچنین از مردم به دور بود. بهطوریکه دیگر نمیتوانست بهطور مستمر در مکتب یا دفتر حضور پیدا کند تا در آنجا با انصار و عموم مردم دیدار داشته باشد؛ و نیز دیگر نمیتوانست مانند قبل، نماز جمعه را در حسینیهها اقامه نماید؛ به این ترتیب در پایان سال ۲۰۰۶ مرحلۀ جدیدی در دعوت آغاز شد؛ یعنی دیدارنکردن مردم با ایشان (ع) بهصورت چهرهبهچهره مثل گذشته و صحبتکردن با ایشان بهصورت مستقیم. امام احمدالحسن(ع) به منتقلکردن اخبار و ارشادات و رهنمونها از طریق مؤمنان معتمد (خدا حفظشان کند) بسنده میکرد؛ یعنی همان کسانی که جای خانۀ ایشان را میدانستند و با ایشان در ارتباط بودند و در آن زمان، با ایشان دیدار میکردند؛ ازجمله، سید علا میالی و حسین الجبوری (ابوسجاد) و برادرش محمد (خداوند حفظش کند)، شیخ حیدر زیادی، شیخ محمد حریشاوی و دیگر مؤمنانِ معتمد در آن زمان. بهعلاوه ایشان با حوزۀ مهدوی و مکتبی که در آن زمان در نجف بود، ارتباط داشتند و پیوسته آنان را راهنمایی میفرمود.
امام احمدالحسن(ع) پیوسته در این خانه بود تا اینکه در آغاز سال ۲۰۰۷ مجبور شد آنجا را ترک کند؛ طوری که نیروهای نظامی بسیاری، تنها ساعاتی بعد از ترک خانه توسط ایشان و همسر و فرزندانش، به آن خانه حملهور شدند. طبیعتاً این حمله، هیچگونه مجوز قانونی و توجیه عقلانی نداشت، بلکه تنها رفتاری از طرف گروههای صاحبنفوذ آن زمان بود و نه چیز دیگر. متأسفانه، آنها یکی از همسایههای امام احمدالحسن(ع) را بازداشت و به طرز فجیعی او را شکنجه کردند؛ درحالیکه آن همسایه حتی نمیدانست ایشان چه شخصیتی است؟ ایشان(ع) در میان آنان بود؛ ولی آنها نمیدانستند چه کسی است؟ اینچنین، وضعیت ایشان بهصورت ناایمن و نامناسب برای ارتباط با عمومِ مؤمنان ادامه داشت؛ بهخصوص پس از اتفاقات معروف محرم سال ۲۰۰۸ این وضعیت، در حد ارتباط فقط از طریق برخی مؤمنان معتمد و از طریق سایتهای دعوت در اینترنت و نیز حوزه و مکتبی که هر وقت فرصتی برای بازگشایی داده میشد، ادامه داشت. وضعیت به همین صورت از پایان سال ۲۰۰۶ تا پایان سال ۲۰۱۲ ادامه داشت و پس از اینکه ۶ سال تمام شد و همانطور که خداوند سبحان و متعال اراده فرمود، با فضل و منّتش گشایش فرمود و با فضل برخی از مؤمنان و تلاش آنان، امکان منتقلشدن ایشان (ع) به مکانی که بهنوعی امنتر بود فراهم شد.
به این ترتیب، مرحلۀ جدیدی از این دعوت آغاز شد و امکان ایجاد صفحهای برای ارتباط اجتماعی در فیسبوک برای ایشان(ع) فراهم شد تا دوباره بتوانند در این دفتر اجتماعی در میان مردم حضور پیدا کنند و از طریق این صفحه، با عموم مؤمنان و مردم به صحبت بپردازند؛ به این ترتیب ایشان(ع) به میان مردم بازگشت و از آنان میشنید و آنچه آنها مینگاشتند، مطالعه میفرمود و با آنان سخن میگفت و از طریق این صفحۀ ارتباط اجتماعی، با آنان به گفتوگو میپرداخت. و الحمدلله رب العالمین. همچنین در این مرحله، امام احمدالحسن(ع)، از طریق اتاق گفتوگوی صوتیِ دعوت مبارک در پالتاک حضور و ارتباط داشتند و از طریق شبکه ماهوارهای المنقذ العالمی (منجی جهانی) و همچنین رادیو المنقذ العالمی در دیترویت در ارتباط بودند. و الحمدلله رب العالمین.
پیروان سید احمدالحسن (ع)
پیروان امام احمدالحسن(ع) در همۀ کشورهای جهان، پراکنده هستند: عراق، ایران، پاکستان، کویت، قطر، بحرین، امارات عربی، مصر، مغرب، نجد و حجاز (جزیرةالعرب)، لبنان، چین، استرالیا، کانادا، انگلستان، سوئد، ایالات متحده آمریکا و دیگر کشورها.
علاوه بر شیعیانی که از پیروان ایشان هستند، عدهای از اهل سنت، مسیحیان و یهودیانی هم هستند که به این دعوت ایمان آوردهاند.
اکثر این افرادی که ایمان آوردند، بهواسطۀ دیدارشان با انصاری بوده است که در خارج هستند و دعوت را برایشان بیان کردند، یا از طریق سایت اینترنتی مطلع شدند. بسیاری از آنان رؤیاهایی در خواب دیدند و ایمان آوردند یا دلیل غیبی دیگری داشتند. بهعنوانمثال، نامهای است از یک شخص مسیحی از مصر که به دعوت ایمان آورده و از طریق اینترنت برای برادران انصار فرستاده است:
اسم: عمانوئیل رافائل
کشور: مصر
متن نامه: «…نزد من نامهای به جناب شماست که ۳۲۲ سال پیش از طرف اسقف سرکیس میخا معمدان نگاشته و حفظ و مُهر شده است. نتوانستم رموز آن را باز کنم، ولی نام بزرگ شما در آن واضح و روشن است. امیدوارم آن [معانی] را با عنوان مناسب به بنده برسانید. با احترام.»
عمانوئیل
منبع تأمین مالی فعالیتهای دعوت یمانی
این منابع از کمکهای انصار امام مهدی(ع) بوده است که تعداد آنان در داخل عراق و خارج عراق ـالحمدللهـ اندک نیست.
داستان دیدار امام احمدالحسن(ع) با امام مهدی محمد بن الحسن العسکری(ع)
امام احمد(ع) این ماجرا را در یکی از خطبههایشان بیان فرمودند:
اولین دیدارم با امام مهدی(ع) در این زندگی دنیا، در ضریح امام هادی و عسکری(ع) بود. در این دیدار، امام مهدی(ع) را شناختم. این دیدار از زمانهای طولانی بوده است و پس از آن، دیدارهایم با ایشان(ع) تکرار شد. ایشان(ع)، بسیاری از مسائل را برایم روشن فرمود؛ ولی مرا به تبلیغ هیچچیزی به جناح یا فرد مشخصی دستور نداد. بلکه راهنماییهایی مخصوص من بود و مرا تربیت مینمود و بهسوی نیکیهای اخلاق الهی، حرکت میداد و در آن زمان، برخی از علم و شناخت را به من تفضُّل میفرمود و انحرافات بزرگی که در آن زمان، در حوزۀ علمیه نجف بود، به من شناساند. چه انحرافات علمی و چه عملیِ اجتماعی، اقتصادی و سیاسی یا انحرافات افرادی که تمثیلگر سران و بزرگان این حوزه علمیه بودند. این مرحله، برای بنده دشوار و دردآور بود؛ زیرا بهمثابه ویرانشدن آخرین سنگری بود که گمان میکردم نمایندۀ حق در جهان است. این مسئله برای من، مانند گندیدن نمک بود: «هرچه بگندد نمکش میزنند، وای به روزی که بگندد نمک!» درعینحال این مرحله مرحلهای دردناک، غمانگیز و سخت بود. امام(ع) فساد و ستم را برایم روشن فرمود، ولی مرا در میان این راه سخت رها نمود. نمیدانستم چه کنم. آیا به جایی که آمده بودم بازگردم؟!
پرسشی که همیشه آن را متوجه خودم میکردم. همیشه پاسخ این بود که وقتی حق را شناختم، میان اهل دین و در حوزۀ علمیه نجف، غریب شدم. پس چگونه بین اهل دنیا، غریبتر نباشم؟!
درهرحال، روزها و ماهها گذشت. و خداوند خواست که با امام(ع) دیدار کنم و ایشان، این بار مرا به حوزۀ علمیه در نجف اشرف فرستاد تا آنچه را که به من خبر داده بود، برای گروهی از طلبههای حوزه علمیه مطرح کنم.
مهم میدانم که هرچند بهطور خلاصه و مختصر، به این دیدار بپردازم؛ زیرا بیانگر نقطۀ عطف تاریخی در زندگی من بود. زیرا اولین مرتبهای بود که امام مهدی(ع) در آن، مرا برای کاری به شکل آشکارا و محکم در حوزۀ علمیه نجف اشرف متوجه میفرمود. هزاران سلام و درود بر کسی که چنین شرافتی نصیبش شود.
داستان این دیدار از این قرار بود که من در شبی از شبها، خواب بودم و در خواب، رؤیایی دیدم که امام مهدی(ع) نزدیک ضریح سید محمد(ع) برادر امام عسکری(ع) ایستاده است و به من برای دیدار خودش دستور حضور میدهد. پس از آن بیدار شدم، ساعت 2 شب بود، 4 رکعت نماز شب خواندم، سپس دوباره خوابیدم و دومین رؤیا را نزدیک به همین رؤیا دیدم و در این رؤیا نیز امام مهدی(ع) مکان دیدار با خودش را مشخص فرمود.
بیدار شدم. ساعت 4 شب بود. نماز شب را کامل کردم و نماز صبح را خواندم. سپس پس از دو روز از این رؤیاها، به سامرا رفتم و امام عسکری و هادی(ع) را زیارت کردم. سپس به بلد بازگشتم و امام محمد(ع) را زیارت کردم. سپس به بغداد رفتم و امام کاظم و جواد(ع) را زیارت کردم. سپس به کربلا و امام حسین(ع) و شهدا را زیارت کردم و شبانه، در ضریح امام حسین(ع) با امام مهدی(ع) دیدار کردم. سپس در روز بعد، هنگام صبح، در مقام امام مهدی(ع) ـکه در انتهای «شارع السِدره» بودـ با ایشان دیدار کردم. بهتنهایی در مقام نشستیم که خالی بود و فقط خادمی آنجا بود که در محل نماز خانمها ایستاده و تقریباً از مکانی که [امام] در آن بود، دور بود. درهرحال، این روز سیام شعبان سال 1420ه.ق بود. پس از این دیدار، به منزل بازگشتم و ماه رمضان را با فضل خداوند بر من، روزه گرفتم و بار خود را در پایان ماه رمضان، بهسوی نجف بستم و شروع به مطرحکردن حقی کردم که شناخته بودم. بحث میان من و برخی از طلبههای حوزۀ علمیه بالا گرفت و نتیجهاش قطع رابطۀ من با برخی از آنان و اختلاف کامل با برخی دیگر شد. برخی از آنان نیز با من موافقت کردند، بدون اینکه مرا یاری دهند.
روزها و ماهها و تقریباً تا 3 سال سپری شد. نه یاوری داشتم و نه یاریکنندهای از طلبههای حوزۀ علمیه. افرادی بودند که سخن مرا پذیرفتند و با آنچه دربارۀ فساد مالی در حوزه میگفتم، موافق بودند و از همینجا حرکت اصلاحی، علیه این فساد مالی آغاز شد، ولی باعث اصلاح حقیقی نشد؛ باعث تغییر سیاست مالی، برخی از مراجع شد. اما در حدی نبود که بیان شود. بسیاری از این علما و افراد مرتبط با آنان، در رفاه و خوشگذرانی بودند و در مقابل، جامعۀ نیازمندی بود که از سختی، گرسنگی و بیماری بدنی و روحی درد میکِشید؛ درحالیکه هیچکدام از آنان برای تغییر این وضعیتِ دردآور تلاشی نمیکردند.
پس از ماههای اندک، روند اعلان و آشکارکردن ارتباط من با امام مهدی(ع) آغاز شد و اینکه من فرستادۀ ایشان(ع) هستم. این روند، فقط با اعلان من انجام نشد؛ بلکه گروهی از طلبههای حوزۀ علمیه، مسئلهای که این مطلب را برایشان تأکید میکرد، در ملکوت آسمانها شنیدند و دیدند. برخی از آنان، مستقیماً با من ارتباط داشتند و برخی از آنان اصلاً ارتباطی نداشتند. گروهی از این طلبهها اصرار کردند که با من بیعت کنند؛ با وجود اینکه سختی این کار را به آنان خبر دادم و اینکه در پایان، آنها مرا رها میکنند، همانطور که اهل کوفه، مسلم بن عقیل(ع) را رها کردند. ولی آنان بیعت را به من به این صورت کامل کردند که جان و مال و فرزند را فدای من کنند. آنان خود به این نکته تصریح کردند، نه اینکه من از آنان چنین درخواستی کرده باشم.
این واقعه، در ماه جمادیالاول سال 1423ه.ق اتفاق افتاد. و پس از آن، بسیاری از طلبههای حوزه علمیه بیعت کردند؛ سپس مقداری ترس برایشان ایجاد شد و نیروهای امنیتی صدام ملعون، تحرکاتی را علیه من آغاز کردند؛ درنتیجه، این گروه پراکنده شدند و بیعت را شکستند، درحالیکه هرکدام یا هر جماعتی، برای خودشان با اتهامی که به من نسبت میدادند، دنبال دلیلی برای شکستن بیعت بودند؛ ولی در نهایت، بر دو مسئله اتفاقنظر پیدا کردند:
اول، متهم کردن من به اینکه جادوگر بزرگی هستم.
دوم، متهمکردن من به اینکه، بر سرزمین جنها سیطره یافتهام و آنان را برای غلبه بر ایشان به تسخیر درآوردهام.
پس از متفرقشدن این گروه، بار دیگر به خانۀ خودم بازگشتم و با من جز اندکی از طلبههای حوزۀ علمیه و برخی از مؤمنان باقی نماندند. در همین سال 1424ه.ق و در ماه جمادیالاول، گروهی از این مؤمنان نزد من آمدند و با من تجدید بیعت کردند و مرا از خانهام بیرون آوردند و دعوت، دوباره آغاز شد و در آخرین روز از ماه رمضانِ همین سال 1424ه.ق امام مهدی(ع) به من دستور داد که خطابقراردادن همۀ مردم زمین را شروع کنم؛ هرکدام با توجه به مقتضیات خودش و بر اساس دستوراتی که از امام مهدی(ع) صادر میشود. در روز سوم شوال، امام مهدی(ع) به من دستور داد که انقلاب علیه ستمکاران را اعلان و مراحل و کارها را با سرعت دنبال کنم. من مردم را به یاری حق و اهلش و عمل برای برپایی حق و بالابردن کلمۀ لا اله الا الله فراخواندم که کلمۀ الله برترین است. کلمۀ «الله» برترین است. کلمۀ «الله» برترین است و کلمۀ آنان که کفر ورزیدند، پایینترین است. (إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ) (اگر خداوند را یاری دهید، شما را یاری میکند و گامهایتان را استوار میدارد). پس آیا یاوری برای دین خدا هست؟ آیا یاوری برای قرآن هست؟ آیا یاوری برای ولیّ خدا هست؟ آیا یاوری برای خداوند سبحان و متعال هست؟
(وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ) (خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، وعده داده است كه حتماً آنان را در اين سرزمين جانشين [خود] قرار دهد؛ همانگونه كه كسانى را كه پيش از آنان بودند جانشين [خود] قرار داد و آن دينى را كه برايشان پسنديده است به سودشان استوار و محکم كند و بيمشان را به ايمنى مبدل گرداند، [تا] مرا عبادت كنند و چيزى را با من شريك نگردانند و آنان که پس از این نعمتهای ویژه ناسپاسی ورزند، از فاسقاناند). (نور، 55)
سخن امام احمد(ع) در خطبۀ حج دربارۀ بیعت مردم با ایشان
«من در ابتدا بیعت را برای خود نخواستم؛ بلکه این مسئلهای است که در زمان صدام طغیانگر رخ داد و اینکه گروهی از طلبههای حوزه علمیه در نجف اشرف، پس از اینکه رؤیاها و مکاشفه و معجزههایی برای آنان اتفاق افتاد، تصمیم گرفتند با من بهعنوان اینکه، فرستادهای از سوی امام مهدی(ع) هستم، بیعت کنند. سپس آنها براى طلب بيعت با من از بقيۀ طلبههاى حوزۀ علميه در نجف برخاستند. خداوند، میداند و آنان نیز این مسئله را میدانند و این اولین بیعت بود. سپس بیعت را شکستند، مگر تعداد اندکی از آنها که به عهد خداوند سبحان پایدار ماندند و آنان كه عهد را شکستند، گفتند که رؤیاها و مکاشفه، از جن است و معجزهها، سحر است. قبلاً میگفتند: صادقالامين (راستگوی امانتدار)، ولی بعداً گفتند: جادوگر دروغگو. به خانهام بازگشتم و تا زمانی که شب و روز در آرامش بود، ساکن شدم و با دوستم (سبحانه) انس گرفتم و به قضا و قَدَرش خشنود شدم و یقین داشتم که خداوند، پاداش نیکوکاران را از بین نمیبرد؛ سپس پس از سرنگونی صدام طغیانگر، خداوند خواست افراد اندکی که به عهد (خداوند) وفا نمودند، دوباره مردم را دعوت کنند، بدون اینکه آنان را به این مسئله راهنمایی یا دعوت کنم؛ بلکه اصلاً با ایشان دیدار نداشتم؛ سپس آمدند و تجدید بیعت کردند و مرا از اتاقم بیرون آوردند.
این دومین بیعت بود. دعوت، گسترش پیدا کرد و منتشر شد و تعداد مؤمنین، بسیار شد. سپس اِرتداد حیدر مشتت و گروهش اتفاق افتاد و بهجز عدۀ اندكى كه بر عهد خداوند وفادار بودند، کسی باقى نماند. دوباره به خانهام بازگشتم و به دوستم (سبحانه) پناه بردم و نسبت به بلای کریمانهاش شکیبا شدم و کسی را براى بيعت با خويش دعوت نكردم؛ ولی خداوند خواست تا افرادی که وی، آنان را با ولایت آل محمد(ع) پاک نموده و پیش از آفرینش دنیا، آنان را برای یاری قائم آل محمد(ع) انتخاب کرده بود، بیایند و با من تجدید بیعت کنند؛ و این سومین بیعت بود؛ البته پس از اینکه دو بار بر فرق سرم [منظور عدم استجابت دعوتش از طرف مردم] کوبیدند.
خدا را شکر که در من، شباهتی با ذوالقرنین و علی، امیرالمؤمنین(ع) قرار داد. خدا را شکر که نخواست امامت را طلب کنم؛ بلکه خواست که امامت مرا طلب کند. خدا را شکر که مرا با طلب دنیا خوار نکرد؛ بلکه دنیا را اینگونه قرار داد که مرا درخواست کند.»
شما خوانندگان عزیز همچنین می توانید کتاب های سید احمد الحسن را در سایت المهدیون یا در این آدرس مطالعه بفرمایید.
من در خواب صادقه آقا امام زمان عج رو دیدم.ایشون تایید کردند که سید احمدالحسن فرستادشون هستند.
لبیک یا احمدالحسن ع
لبیک یا احمد الحسن
لبیک یا داعی الله
درود بر یمانی
لبیک یا احمدالحسن ع
نصر من الله و فتح قریب
احمد منصور امام مبین
نصر من الله و فتح قریب
امام رضا(ع) می فرمایند: «خروج سفیانی، یمانی و خراسانی در یک سال، یک ماه و یک روز و ترتیب آنها همچون رشته مهره ها پشت سر هم خواهد بود. سختی از هر سو پدید آید، وای بر کسی که با آنها مخالفت و دشمنی کند»
📌جادۀ نجف ـکربلا مثل هر سال شاهد قدمهای زائران حسینی بود، و در میان این جاده، درست کنار عمود ۵۱۹، موکبی بر پا بود که هر لحظه، تجلیگاه شور و نور بود و منزلگاه ملکوتیان…
🍃موکبی کعبۀ دلهاست بیا
کربلایی دگر اینجاست بیا
دیده هر سو نگرد جانب اوست
لحظۀ وصل مهیاست بیا🍃
📣حامل خبری مهم
وصی و فرستادۀ امام مهدی(ع) سید احمدالحسن(ع) ظهور کرده است.
زائران یکبهیک میایستند و خبر را میشنوند و بعد، گفتوگویی شیرین آغاز میشود و در پایان، حق مطلق رخ عیان میکند.
✅حقجویان، حق را در گردوغبار شبهات میشناسند و لبیک میگویند…✊
✅محققان غرق در تفکر و تحیر میشوند…🤔
✅و عدهای چشم و گوش میبندند و دلوجان را از نور حق محروم میسازند…♨️
📣امروز و هر زمان همۀ مردم را دعوت میکنیم به آنچه یمانی آل محمد سید احمدالحسن(ع) دعوت کردند:
«بخوانید، جستوجو کنید، دقت کنید، بیاموزید و خودتان حقیقت را بشناسید. به هیچ فردی تکیه نکنید تا برای آخرت شما تصمیم بگیرد و فردا پشیمان شوید که پشیمانی سودی ندارد.»
(📜خطبۀ محرم)
🌐https://www.zamanezohoor.com/?p=18531
سلام طبق حدیثی که خودتان از پیامبر(ص) روایت می کنید می گوید بعد از وفات حضرت مهدی (عج) دوازده مهدی می آید که از نظر شما اولی آقای احمد الحسن هست یعنی الان مهدی موعود (عج) نعوذبالله وفات کرده اند ؟
بعد می گویید نشانه حتمی ظهور امام مهدی (عج) خروج یمانی هستش
بعد می فرمایید این آقا یمانی هست و بعد هم استدلال می کنید یمانی همان مهدی اول هست
حدیثی هم از امام سجاد (ع ) می آورید که«قائم ما قيام ميكند، سپس بعد از او دوازده مهدي خواهند بود.» پس کی امام زمان ظهور کرده که کسی ندیده ؟
چرا این آقا الان خودش رو نشان همه نمی دهد ؟ مگر نباید قیام کند و مردم را راهنمایی کند ؟
می گویید کسی از ایشان معجزه نخواسته خوب الان من می خواهم و مطوئن هستم صدها هزار شیعه دیگه هم می خواهند بسم الله
مگه نشانه های حتمی نباید برای همه ظاهر شود و همچنین مشخص و واضح باشد ؟ این نشانه کف دست از آسمان که شما می گویید توسط پیشرفته ترین تلسکوپ ها گرفته شده یعنی برای همه قابل روئیت نبوده که هیچ فقط افراد انگشت شماری آن را دیده اند وهمچنین تصوی هم خیلی واضح نیست فقط تقریبا و نه کاملا شبیه هست که از نظر علمی نتیجه انفجار کیهانی یا یک ستاره هست .
طبق احادیث که خودتان آورده اید ازکجا معلوم که خود شما ها هم از آن علمایی نباشید که در مقابل مهدی موعود (عج) مقاومت نکنید که شاید همین الان هم مقابل ایشان ایستاده اید ؟
می گویید کسی تا الان مدعی نبوده ؟همه می دانند که در طول تاریخ خیلی ها مدعی بوده اند
می گویید اگر ادعا دروغ داشت خداوند این آقا را تا الان به هلاکت رسانده بود ولی همه می دانند که خیلی ها در دنیا هستند و بوده اند که ادعا های بسیار بزرکتر کرده اند حتی ادعا خدایی و پیامبری ولی خداوند آنها را به هلاکت نرساند
چرا ؟
سلام بزرگوار
حضرت عیسی ع هم وفات کرده اند(انی متوفیک و رافعک الی) آیه قرآنه… حالا آیا مردن؟
اما دلیل برای شما، از خود احمدالحسن، فرستاده امام مهدی علیهالسلام جوابتون رو میدم:
ایشان(ع) فرمودند: «وفات، همیشه به معنای مرگ نیست بلکه فقط اشارهای به مرگ دارد، به این اعتبار که وفات، استیفاء (تمام و کمال گرفتن) از جانب خدای سبحان است.
«إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى إِنِّی مُتَوَفِّيكَ»(1)
(آن گاه خداوند فرمود: ای عیسی من تو را وفات میدهم).
آیا عیسی مرده است؟!
لذا رفع نیز مانند مرگ، وفات نامیده میشود به این اعتبار که هر دوی آنها مصداق «استیفاء» (تمام و کمال گرفتن) هستند. برای روشن نمودن سخنان باطل کسانی که با شما مجادله میکنند، کافی است به مثالهای سابق(2) اشاره نمایید».
من گفتم: آیا آن رفعی که در آن تسلیم کردن به وصیّ امام(ع) است، با رفعی که امام(ع) از زمان ولادتش آن را داشت متفاوت است؟ این چیزی است که تقاضای توضیحش را دارم.
ایشان(ع) فرمود: «حال، شما بازگردید و کلامی که در انتهای وصیت آمده (و او اولین ایمان آورندگان است) را برای آنها توضیح دهید که برای اتمام حجت بر آنها کفایت میکند. منظور این است که تسلیم، در زمان غیبت کبری اتفاق میافتد؛ وفات او یعنی غیبت او، ولی آنها این موضوع را درک نمیکنند و آنچه شما از دلیل و برهان در اختیار دارید، شما را کفایت میکند(3).
آنها علم و دانش را فقط منحصر به آنچه خود میگویند، میدانند و حتی از پذیرفتن متون روشن قرآن یا روایات ائمه (ع) نیز سر باز میزنند. پس چگونه توقع داری که از شما قبول کنند که اصطلاح «وفات» در روایت برای بیان بیش از از یک معنا کاربرد دارد که یکی از آنها «رفع» میباشد؟! با «اول المؤمنین» بر آنها احتجاج کنید که این خود کافی است و مقصود را میرساند.
برای اطلاعات بیشتر به کتاب در محضر عبد صالح جلد اول مراجعه کنید
https://almahdyoon.co/wp-content/uploads/2022/03/Saleh1.pdf
ایشان اولین مومن و اولین ۳۱۳ نفر هست و لذا باید طبق وصیت در زمان حیات امام مهدی علیهالسلام وجود داشته باشند بلکه باید در ابتدای ظهور مقدس امر ایشان با مهدی اول شروع شود پس وقتی یمانی همان مهدی اول باشد و چون یمانی معصوم است باید حتما به وصیت احتجاج کند که تنها وصیت هم همین وصیت رسول خداست.
برای تحقیق بیشتر به وبسایت رسمی انصار امام مهدی علیهالسلام مراجعه کنید.
موفق باشید
خیلی جالبه باید حتما تحقیق کنم
امام مجازی است امام اینترنتی خدا رحم کنه به فتنه های آخر زمان این یکیشه . این فرد زودتر از امام زمان امده مگر نمیگه من اولین مهدی بعد از حضرت صاحب زمانم عجله داشته زودتر آمده .
سلام علیکم و رحمت الله بزرگوارم
الحمدلله که متوجه شده اید که در آخرالزمان هستیم و نگران فتنه های آخر الزمان هستید.
خدا را سپاس که با دو ثقل گران بها ما را در فتنه ها رها نکرد و حجت را بر خلقش با رحمتش تمام کرد.
برادر عزیزم در سیره انبیا و اوصیای تدبر کنید آیا ایشان ع از امکانات روز بهره نمی بردند؟ آیا رسول خدا ص به کشورهای همسایه و پادشاهانش نامه ارسال نفرمودند؟ و آیا افرادی همچون ابوعمرو اُوِیْسِ بن عامر قَرَنی رحمت الله علیه بدون دیدن پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم ایمان نیاوردند؟
در قرآن کریم و کلام اهل بیت ع تفقه کنید، آیا ایشان دیدار حضوری را ملاک شناخت حجت خدا قرار دادند؟ یا حصری ایجاد کردند که حجت خدا بر خلاف کلامشان فرزند زمان خویش نیست و از امکانات بهره نمی برد؟
اما برعکس توجه شما را به دو روایت جلب می کنم.
ابی عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ مَدَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِشِيعَتِنَا فِي أَسْمَاعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ حَتَّى لَا يَكُونَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقَائِمِ بَرِيدٌ يُكَلِّمُهُمُ فَيَسْمَعُونَ وَ يَنْظُرُونَ إِلَيْهِ وَ هُوَ فِي مَكَانِهِ.
ابی عبدالله ع فرمود :
همانا قائم ما اگر قیام کند خداوند چیزی را به سمع و بصر شیعیان ما میرساند، تا اینکه بین مردم و قائم *برید* باشد ؛ پس او را میبینند و میشنوند و او در مکانش میباشد.
📚(الكافي ط الإسلامية ج8 ص241)
{ برید در فارسی به معنی ایمیل و پیک و پست و فضای مجازی است }
قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: یا علیُّ وَ اعلَم اَنَّ اَعجَبَ النّاسِ ایماناً وَ اَعظَمَهُم یَقیناً قَومٌ یَکوُنوُنَ فی آخِرِ الزَّمانِ لَم یَلحَقوُا النَّبِیَّ وَ حَجَبَتهُمُ الحُجَّةُ فَامَنوُا بِسَوادٍ عَلی بَیاضٍ.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
ای علی! بدان که شگفت انگیزترین مردم از جهت ایمان و عظیم ترین آنها از روی یقین، مردمی اند که در آخر الزمان خواهند بود، پیامبر را ندیده اند و حجت «امام (ع)» نیز از آنان محجوب است، اما به سیاهی که بر سفیدی رقم خورده است ایمان آورده اند.
📚(وسائل الشیعه ج 92 ص 27)
اما در مورد زودتر امدن مهدی اول:
آیا شما ایمان ندارید که امام دوازدهم شیعیان صاحب الزمان ارواحنا فداه نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجری قمری متولد شدند؟ پس طبعا شما اعتقاد ندارید که مهدی اول ع قبل از ایشان آمده اند بلکه سوال شما به این شکل است که چرا مهدی اول در زمان امامت امام مهدی علیه سلام به ایشان دعوت می کنند.
اما آیا در ثقلین وجود یک حجت ناطق و یک حجت صامت ذکر نشده است؟ دوما آیا در وصیت شب وفات پیامبر خدا صلوات الله ذکر نشده است که مهدی اول، اولین مومنین و اولین مقربین است؟ آیا اولین سیصد و سیزده نفر یار امام مهدی باید ساکت باشد چون عده ای دوست ندارند؟ آیا در زمان موسی ع و نبود ایشان هارون ع حجت ناطق نبودند؟ دلایل و قرائن درمود این موضوع بسیار است و از خدای سبحان می خواهم به شما توفیق مطالعه و تحقیق در ثقلین را بدهد.
احسنتم
لبیک یا احمدالحسن علیه السلام
شرمنده مولا جان
الحمدلله رب العالمین
اللهم صل علی محمد و آل محمد الائمة والمهدیین وسلم تسلیما کثیرا
و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد الائمه و المهدیین و سلم تسلیما کثیرا
سلام و درود خدا بر قائم آل محمد احمد الحسن الیمانی علیهالسلام
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمه و المهدیین و سلم تسلیما کثیرا
پیامبران و اوصیاء الهی با وصیت شناخته می شوند؛ زیرا آیندگانی که منتظر وصی بعدی هستند نیازمند به وصیتی هستند که نام آن وصی در آن ذکر شده باشد.
پیامبر ص بدون وصیت از این دنیا رحلت نفرمودند و دین خدا را بدون سرپرست رها نکردند، بسیاری دین خدا را آنگونه که خود می خواهند تصور می کنند و به کلام خدا و احادیث معصومین علیهمالسلام توجهی ندارند، خداوند در قرآن وصیت را حق واجبی بر گردن مومن می داند، پس چگونه پیامبر خود را به وصیت امر نکند.
دین خدا دستاورد زحمت و تبلیغ و ایثار پیامبران و اوصیاء الهی ست، پس پیامبر ص دین خدا را بدون سفارش و وصیت رها نمی کند، مگر می شود امت اسلام به حال خود رها شود، این کار از خدا و رسول او به دور است.
باید تفکر کنیم و به وصیت پیامبر خودمان رجوع کنیم و به آن عمل نماییم زیرا تکذیب و دشمنی با وصیت رسول الله، تکذیب و دشمنی با خداست، چون پیامبر سخنی را نمی گوید که از جانب خداوند نباشد.
نام احمد و عبدالله و مهدی ع در وصیت پیامبر ص به عنوان فرزند امام مهدی ع ذکر شده و ایشان را اولین مومن معرفی نموده اند، اگر اینگونه بود که هر کس به این وصیت می توانست احتجاج کند تا به حال حداقل یک نفر بعد از هزار و چند صد سال ادعا می کرد که یمانی است و همان احمد، عبدالله و مهدی است.
وصیت همان عهدی است که خداوند ضامن حفظ آن است چون از جانب خود خداوند است. الحمدلله وحده
لبیک یا احمدالحسن (ع)
سلام
ممنون از اطلاع رسانیتون
بسیار جامع و معتبر بود
خدا قوت ای انصار الله
لبیک یا احمد الحسن ع
اللهم ثبت قلبی علی دینک
ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین
احمد الحسن یمانی (ع) بر حق است و دعوتش دعوت همه پیامبران و رسولان الهی است؛ یعنی او کامل ترین دعوت را همانطور که راجع به مهدی (ع) آمده آغاز کرده و شرق و غرب زمین را فراگرفته و در برابر هیچکس و هیچ حکومتی سازشی نخواهد داشت تا زمانی که بر روی زمین «کلمه لا اله الا الله» زیر پرچم خلیفه الهی در همه جایش گفته شود.
لا اله الا الله و لا نعبد الا ایاه مخلصین له الدین و لو کره الکافرین
هر چند با اکراه مشرکان و کافران، لا اله الا الله گفته شود ولی حتما شدنی است و این کلام خداست، او کسی است که رسول هدایتگر را فرستاد تا به دین حق هدایت کند تا او را بر تمام دین ها پیروز کند اگر چه مشرکان و کافران را خوش نیاید.
اللهم صل علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیما کثیرا
و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم
این دعوت بر حقه چون با همون روش انبیاء گذشته پیش میره،
آخه مگه میشه آمریکا یا کشورهای دیگه که علیه اسلام و خصوصا شیعیان هستند، بیاند از روشی استفاده کنند که اصل و بنیان حکومت های خودشون رو هدف قرار میده و اونهم ترویج دموکراسی یا حکومت مردمیه؟! اگه این دعوت کار هر دولت چه مسلمان چه غیر مسلمان می بود، اصل و پایه دولت هاشون رو باهاش متزلزل نمی کردن.
پس این دعوت حقه و او یعنی احمد (ع) یا مهدی (ع) همان در هم شکننده صولت زورگویان و ستمگران است،
اوست که تنها پرچم خدای یگانه را بر دوش گرفته و هیچ حکومتی از او حمایت نمی کند جز حاکمیت الله «البیعة لله»
سلام علیکم
جزاکم الله خیرا
منوی سایت اصلا قابل مشاهده نیست. و برای محققینی که اولین بار وارد سایت می شوند گنگ هست. لطفا اصلاح بفرمایید. خدا خیرتون بده
احسنت
بسیار جامع و کامل
خدا خیرتون بده
یا الله
خدا حفظتون کنه
لبیک یا احمد الحسن الیمانی علیه السلام
سلام علیکم
خدا قوت
ممنون از زحماتی که کشیدید جهت تهیه مطالب درست درباره یمانی موعود
اجرتون با خدا
سلام و درود بر سید احمد الحسن الیمانی ع
سلام یه سوال داشتم اولا فردی که تا بحال دیده نشده و فقط از طریق فیس بوک میشه بهش دسترسی پیدا کرد و مکانشم معلوم نیست آیا مشکوک نیست
چه تضمینی میدهید که شاید احمد الحسن یک فرد نباشد بلکه عده زیادی از افراد پژوهشگر غربی که در زمینه دیدن در حد یک مرجع اطلاعات دارند سازماندهی نکرده باشد
و سوال بعدی جمهوری اسلامی با این قدرت بالای اطلاعاتی که هواپیمای جاسوسی امریکا رو شکار میکنه ایا براش سخته یکی مثل احمد الحسن رو بگیره پس معلومه ما با قوی تر از اطلاعات ایران روبرو هستیم یعنی سرویس های اطلاعاتی جاسوسی غربی ها
سوال بعد نقش احمد الحسن در اوضاع و احوال شرایط خاورمیانه چیه آیا اون وقتی که قرار بود به حرم اهل بیت بی احترامی بشه ایشون چه برنامه ای داشتن و چه موضعی گرفتن
نمیشه به این نتیجه رسید که ایشون یه فکر بسیار بسیار مترقی از طرف معاندین برای تشیع هستن
نظر ایشون در مورد کشور اسلامی ایران چیه خودشون رو کوجای این ماجرا میدونن
سلام
اولا عرض کنم که یدالله فوق ایدیهم و قدرت خداوند برتر از قدرت کل انسانهاست پس جای تعجبی نیست اگر سرویسهای اطلاعاتی قادر به شناسایی و ردیابی ایشان نباشند همانطور که بنیعباس قادر به ردیابی امام مهدی (ع) در سن ۵ سالگی نشدند و همانطور که اهل مکه نتوانستند حضرت محمد (ص) را که در غار مخفی شد، ردیابی کنند؛ هرچند که تا درب غار رفتند و همانطور که پیلاطس نتوانست اصحاب کهف را دستگیر کند و چندین مورد دیگه در مورد حضرت ابراهیم که در آتش نسوخت و حضرت موسی و داستانهایش با فرعون و داستانهای حضرت عیسی و رفع شدن ایشان.
اما موضوع سید احمد الحسن در مواجهه با داعش این بود که به همه مؤمنین جهان دستور داد که برای دفاع از حرم اهلبیت آماده شوند ولی پس از اینکه دولت عراق با برنامههای ایشان مخالفت کردند، دستور دادند که مؤمنین ساکن عراق آماده باشند و در صورتی که داعش به شهر نجف یا کربلا رسید بدون نیاز به هماهنگی با دولت عراق وارد صحنه جنگ با داعش شوند. همچنین ایشان به مؤمنین ساکن سوریه و عراق دستور دادند که از شهرهای خود در برابر تجاوز داعش دفاع کنند و با سایر سربازان مدافع کشورشان همکاری کنند و در این راه عدهی زیادی از انصار احمد الحسن شهید شدند و نام و تصویر و مشخصات ایشان موجود است.
اما در مورد علم ایشان باید بگویم که علم خداوند برتر از علم کل خلایق است و احمد الحسن حاضر شده با کل علمای جهان از هر دین و آیینی بهصورت همزمان مناظره کند ولیکن پس از شکستهای اولیه دیگر علمای ادیان حاضر به مناظره با ایشان نشدند و سپس احمد الحسن کتابهایی نوشت و درخواست مناظره مکتوب کرد ولی هنوز بعد از گذشت چندین سال علمای جهان نتوانستند به هیچ یک از سؤالات احمد الحسن پاسخ دهند درحالیکه سید احمد الحسن به تمام سؤالات علمای ادیان و دانشمندان خداناباور پاسخ دادند و علم الهی خود را بر خلق آشکار کردند.
علاوه بر اینها خداوند در استخاره با قران و در رؤیای صادقه بر صدق و حقانیت احمد الحسن گواهی میدهد همانطور که برای وهب نصرانی بر صدق امام حسین (ع) گواهی داد درحالیکه وهب نصرانی قبل از آن هرگز حسین (ع) را ندیده بود و چندین و چند داستان دیگر از ایمان برخی مؤمنین بر پیامبران و امامان (ع).
آیا پیامبران و امامان (ع) برای صدق ادعایشان چه چیز دیگری ارائه کردند که احمد الحسن ارائه نکرده؟!
آیا وصیت و علم و دعوت به حاکمیت الله و رؤیا و استخاره و مناظره و مباهله و معجزه و چندین دلیل دیگر کافی نیست؟!
آیا خداوند در قران اهمیت ایمان به غیب را مطرح نکرده است؟
آیا حضرت محمد (ص) برادران خود را قومی در آخرالزمان معرفی نکرده است که امام خویش را ندیدهاند ولی بهواسطه سیاهی بر سفیدی (خواندن متنی) به امام خویش ایمان میآورند و ارزش آن قوم را برتر از سلمان و ابوذر میداند؟
اما در مورد نگرش سیاسی سید احمد الحسن در مورد حکام منطقه و ایران و آمریکا و اسراییل میتوانید کتاب سرگردانی و سپس کتاب فتنه گوساله را مطالعه کنید.
در پناه خدا باشید
سلام علیکم و رحمة الله وبرکاته
اجرکم عندالله
السلام علیک سیدی و مولای الامام محمد ابن الحسن العسکری و فرزند و وصی و فرستاده اش امام احمد الحسن علیه السلام
سلام و رحمت و برکات خداوند خدمت مولای مظلوم مان امام محمد ابن الحسن العسگری ع و وصی و فرزند و فرستاده بر حق ایشان امام احمد الحسن ع و همچنین انصار امام مهدی ع
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
ثابت قدم باشیم ان شاءالله
سلام خداوند بر امام مهدی و انصار عزیزش
ان شاءالله به زودی تمکین مولا
اللهم صل علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیما کثیرا
اللهم مکن لقائم آل محمد سيد احمد الحسن ع
یا ابا العباس ، یا وصی رسول الله ، یا احمد الحسن ، یا سيدنا و مولانا
إنا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک الی الله
یا وجیها عند الله اشفع لنا عند الله
لبیک یا داعی الله
لبیک یا احمد الحسن ع
جمع کنید خرافات رو
یعنی عقل ندارید؟
تاکی فرقه سازی تاکی خرافه پرستی تا کی خرشدن و سواری دادن به این و اون بابت خرافات
اینکه خوب و بد رو نمیتونی تشخیص بدی کمبود شعوره نه دین و مسلک هر روز دنبال یه عده راه میوفتید که چی بشه ماها یادتون رفته، خداوند گفته از روح خودم به انسان دمیدم
یعنی حداقل شعور رو داری خرافات نوندونیه یه عده شده.
سلام علیکم بزرگوار
دین حق یکی است
به نظرتون چه روش و منهجی حق است؟
آقا امید، شما چطور به این نتیجه رسیدی که این جریان فرقه سازی و خرافهپرستی است؟ نمیدونی که ظهور منجی، مورد قبول همه ادیان و مذاهب توحیدی و ابراهیمی است؟ نمیدونی که حتی در برخی ادیان تحریف شده و غیرتوحیدی هم در مورد منجی بشارت داده شده؟
میدونی که سید احمد الحسن علیهالسلام برای اثبات حقانیت خودش به جز آیات قرآن و روایات اهل بیت، حتی به کتابهای آسمانی پیشین هم استناد کرده؟ خود شما به مضمون یکی از آیات قرآن در خصوص دمیده شدن روح خدا در کالبد انسان استناد کردی. پس قرآن رو قبول داری. میدونی در قرآن، آیهای راجع به بشارت حضرت عیسی در خصوص ظهور فرستادهای با نام احمد داریم؟
میدونی در سوره دخان، به پیامبر اکرم، خبر از وقوع عذابی از جنس دود فراگیر در آینده به خاطر تکذیب یک فرستاده آشکار داده شده؟
عجولانه قضاوت نکن. درسته که ما در محاصره مدعیان دروغین زیادی هستیم، اما به هر حال میدونیم که یه مدعی صادق هم میاد. دنبال اون باش که بفهمی اون رو چطور باید بشناسی، نه اینکه پیشداوری کنی و بدون بررسی قضاوت کنی.
اون بشارت به حضرت عیسی مگه در مورد پیامبر آخر صلی الله علیه وآله نیست جرا به احمد الحسن ربطش میدی قصدم توهین نیست دونستن این موضوعه و قصه دود فراگیر اخر الزمان که در سوره مبارکه دخان بهش اشاره شده چیه واضح تر میفرمایید
یا الله
سلام علیکم
خدا قوت به همگی انصارالله
لبیک یا احمد الحسن
سلام خدا قوت بزرگواران
لبیک یا احمد الحسن ع
یا مولا یا احمد الحسن (ع)
سلام علیکم
خدا خیرتون بده که تمام هم و غمتون رو برای قائم ع خرج میکنید.
ان شاءالله بزودی تمکین قائم ع باشد.
سلام بزرگواران خدا قوت
التماس دعا
احسنتم
اللهم مکن لقائم آل محمد علیهالسلام
خدا خیرتون بده
اللهم مکن لقائم آل محمد ص
سلام علیکم خدمت جمیع انصار الله ان شاءالله که همگی ثابت قدم زیر سایه پرچم البیعة الله امام احمد الحسن ع باشیم.
خسته نباشید به همهی برادران و خواهرانی که همه جوره تلاش میکنند تا نام قائم آل محمد ص را جهانی کنند.
لبیک یا احمد الحسن ع
لبیک یا وصی و فرستاده ی امام الزمان عج
لبیک یا یمانی ع
خدا خیرتون بدهد انشاء الله
لبیک یا احمد الحسن ع
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم مکن لقائم آل محمد ع
بسیار عالی
لبیک یا احمد الحسن
خدا خیرتون بده ثابت قدم باشید ان شاءالله
سلام بسیار زیبا احسنت
سلام
مرسی بابت مطالب مفیدتون
خدا قوت برادران انصاری عزیز
لبيك يا احمد الحسن ع
حياك الله و بياكم
جزاکم الله … خدا حفظتون کنه … مطالب عالی… ب کوری چشم دشمنان قائم آل محمد ع
یا احمد
لبیک یا احمد
لبیک یا احمد
لبیک یا احمد
اومدم سربازت بشم بابا 😚😭😭😭 با کوله باری از گناه 😭 راهم میدی بابا جون؟؟😭 بمونم اینور و شما برید، من بدتر میشم، پر گناه تر، تاریک تر
از اونهمه نورت، بابا جون یه چراغ کوچیک سهمم هست که راه رو پیدا کنمو گم نشم؟؟😭
خدا شما رو برای قائم آل محمد ع حفظ کنه
سلام علیکم ما شاءالله خدا خیرتون بده بزرگواران
یا الله
اللهم مکن لقائم آل محمد ص
لبیک یا داعی الله
خدا رو شکر که با یمانی آشنا شدم
خدا رو شکر که به ایشان ایمان آوردم
من از طریق سایت مخالفین برای اولین بار اسم یمانی به گوشم خورد
بعد وسوسه شدم و رفتم تحقیق کردم
و خدا رو شکر یقین پیدا کردم که سید احمد الحسن ع همان یمانی موعود است
لبیک یا قائم آل محمد سید احمد الحسن ع
لبیک یا داعی الله سید احمد الحسن ع
الحمدلله الله ایوفقکم
احسنتم
یک تعریف دیگه ایی هممیشه داشت از سید احمد الحسن سلام الله علیه…؟!!!
در یک کلمه فقط عشقه بخدا، این مرد با علومش با حکمتش باوجودش سرتا پا تمام عشقه خدا ماست.
ماشاءالله
خدا حفظتون کنه
یا احمد الحسن ع
یا یمانی الموعود
یا داعی الله
نه اینکه خسته شود از نجات ما آری
که اوست احمد کرار و از تبار علی
وصی حضرت مهدی و سرِّ مستودع
که پر کند همه جا عدل و اقتدار علی
لبیک یا احمدالحسن (ع)
در جواب به غریب مهدی ۱۰۳۱۳….
فرمودن چه خوب که سید احمد الحسن اومدن….برای هدایت ما…
من گاهی فکر میکنم به اینکه چقدر زندگی در این دنیای آلوده و مادی برای قائم آل محمد سخت هست… و این سنگینی رو برای هدایت ما تحمل میکنن…. و این خیلی شرمنده ام میکنه…
سید احمد الحسن… پدر تنها و مهربانم… از خدا میخوام که شما هم به فتح مبین برسید… احمد الحسن… خدا میدونه چقدر دوستتون دارم و دعا میکنم خدا هر لحظه عشق منو به امامم احمد بیشتر کنه…
سلام خدا بر سید و مولا سید احمدالحسن ع
ان شاءالله عزیزانی که این مطالب رو میخونند و تازه با این دعوت مواجه میشند محققانه رفتار کنند تا حقیقت براشون آشکار بشه
لبیک یا قائم آل محمد احمدالحسن ع
مولا جان دعایم کن فدایت شوم
سلام خدا بر امیرالمومنین و ممثل ایشان ع
حرم امیرالمومنین که میری حس میکنی مقابل پدرت نشستی
حس آدم نسبت به پدر حس تکیه گاه
الان هم که مولا احمدالحسن ع هستن حس پدری شون خیلی احساس میشه چون که فرزند همان پدر اند
صلی الله علیک یا امیرالمومنین صلی الله علی روحک و بدنک
Labeyk ya ahmed alhasan
لبیک یا احمد الحسن الیمانی علیهالسلام،
پدر و مادرم به فدایتان، ما حکومت عدل الهی را بدست شما خواهانیم و به فضل الهی با جان و دل حامی شما هستیم إن شاءالله، و لاحول و لاقوة الا بالله
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
جزاکم الله خیر الجزا المحسنین
بسیار عالی
إن شأ الله چیزی به مقصد نمانده
وفقکم الله
سلام عليكم عظم الله لكم الاجر بمصاب الامام الهمام علي ابن ابي طالب عليه السلام
اللهم صل علی محمد و آل محمد الائمه والمهدیین وسلّم تسلیما کثیرا
احسنتم وفقکم الله
سلام علیکم وفقکم الله
ان شاءلله بتونیم مسلم امام مهدی ع را یاری کنیم
الللهم صلی علی محمد وآل محمد الائمة والمهدیین وسلم تسلیما تسلیما
یا الله
سلام علیکم برادران زحمت کش
ما به وجود انصار زحمتکشی مثل شما افتخار میکنیم. خدا شما را بر یاری حق توفیق بده.
اللهم صل علی محمد و آل محمد الائمه و المهدیین و سلم تسلیما کثیرا.
احسنت جزاکم الله خیرا
احسنتم انصار الله
بسیار بسیار آموزنده بود مطالبتون احسنتم. ان شاءالله که بتونیم در بازار یوسف فروشی، نوکری قائم آل محمد امام سید احمد الحسن ع بکنیم
سلام علیکم وفقکم الله
سلام علیکم ورحمة الله وبرکاتة
حياكم الله انصار الله
الله ایوفقکم لمرضاته ونصرة الحق
اللهم مکن لقائم آل محمد وجعلنا من انصاره واعوانه والذابین عنه والمسارعین الیه في قضاء حوائجه وجعلنا من المبلغین لدعوته وصلی الله علی محمد وآل محمد الائمه و المهديين برحمتک یا ارحم الراحمین.
حیاکم الله. جزاکم الله خیرا
الله ایوفقکم
سلام بزرگواران انصار امام مهدی خدا خیرتون بده یا الله حیاکم الله
لبیک یا یمانی آل محمد ع
سلام علیکم و رحمه الله
احسنتم
خدا حفظتون کنه برادر عزیز
خیلی جالب و جامع بود
سلام علیکم،
احسنتم، خدا قوت به تمامی مسئولین بزرگوار این سایت
سلام علیکم و رحمه الله
ان شاءالله همگی در راه یاری و عمل همراه با قائم آل محمد «امام احمد الحسن (ع)» ثابت قدم بمانیم.
سلام و درود بی پایان خداوند متعال بر اهل بیت مظلوم و غریب رسول الله ص، که در هر عصری که مبعوث میشدند علمای مدعی دینداری مانع از رسیدن حق به شیعیان می شدند.
و امروز با سید احمد الحسن علیه السلام نیز همان کردند.
لبیک یا احمد الحسن ع
لبیک یا یمانی موعود ع
لبیک یا قائم آل محمد ع
سلام و درود خدا بر آقا امام مهدی ع و فرستاده و وصی بر حقشون یمانی آل محمد ع سید احمدالحسن ع
و سلام و درود خدمت تمامی انصارالله عزیز و بزرگوار
ان شاءالله زیر سایه ی آل محمد ع سلامت و عاقبت بخیر باشین.
سلام علیکم
واقعا ایشان فرستاده امام مهدی ع هست. اگه هست، من از همین لحظه به این فرستاده الهی ایمان میاورم و بیعت خود را اعلان میکنم ان شاءالله. حال باید چه کنم. تقاضا دارم که جوابم را بدهید.
سلام علیکم ورحمه الله
خداوند ان شاءالله قلب شما را برای پذیرش دعوت امام مهدی (ع) آماده و آرام نماید. لطفا جهت آشنایی با ادعا و دعوت سید احمد الحسن (ع) و ادله اثبات مدعای ایشان به لینک زیر مراجعه نمایید.
معرفی شخصیت و دعوت سید احمد الحسن یمانی
همچنین میتوانید از طریق آیدی تلگرامhttps://t.me/warethinmalakoot10313 و آدرس ایمیل [email protected] با ما در ارتباط باشید.
سلام علیکم
خداقوت
خداخیرتون بده
سلام خدا قوت
در قرآن تاریخ فرستاده ها به خوبی ذکر شده تا عبرتی باشه برای مردم آخرالزمان جهت یاری قائم ع. اما متاسفانه باز همون عکس العمل ها و همون رفتارها با فرستاده ای دیگر انجام شد. واقعا چرا امت ها عبرت نمی گیرند؟!!!
اجرتون با قائم آل محمد ص
لبیک یا قائم آل محمد ص
لبیک یا احمد الحسن ع، لبیک یا مولای یا سیدی.
خدا به همه شما انصارالله قوت و ثابت قدمی عطا کنه… یا علی ع یا احمد ع.
سلام بر قائم آل محمد و حجت خدا در زمین٬ سلام بر انصار الله. سلام بر یاران قائم غریب. بابا جون تا زنده ام و توان دارم در راه کمک به تمکینت و مقابله با دشمنانت و تشکیل حکومت الهیت در کنارت خواهم بود. برام دعا کن تا گرفتار ابلیس و ابلیسیان مقدس ماب نشیم و در راهت و ایمان بهت ثابت قدم بمونیم. بابا جون برام دعا کن که شدیدا به دعای خیرت نیاز دارم.
سلام علیکم، میخواستم بگم اگه بابا احمد (ع) نیومده بود شاید هیچ وقت با این اوضاع و تو این زمانی که پر از گرگه که خودشون رو به لباس رسول خدا (ص) درآورده بودن امام مهدی (عج) حضرت محمد بن الحسن عسکری (عج) رو نمیشناختیم… خوب شد که اومدی سید احمد الحسن (ع) رسول امام مهدی (ع) و من نمیشناختم که عبد صالح ع کی بود و شبیه عیسی ع و حواری سیزدهمی وجود داشته که خودش رو فدای حجت زمانش کرده، نمیتونستم بفهمم که امام مهدی عج فرزندانی داره که بعد از به امامت رسیدن امام محمد بن الحسن عسکری (عج) حکومت میکنند… نمیدونستم که رسولی که در آخرالزمان ظهور میکنه و اسمش احمده چجوری بشناسمش و کیه؟ نمیدونستم اونی که هشت ماه شمشیرش رو روی دوشش حمل میکنه کیه؟ خوب شد که اومدی و معماهای زیادی رو تو ذهن مون حل کردی که تا به حال احدی برای سوالایی که تو ذهنم داشتم و ازشون میپرسیدم جوابی نداشتن و خدا خواست که معلم اصلی مون رو پیدا کنیم تا جواب صحیح و درست رو بدونیم و حقیقت رو بفهمیم که قانون شناخت خلفای خدا تو هر دوره ای «وصیت و سلاح(علم) رسول الله (ص) و پرچم رسول خدا که همون (دعوت به حاکمیت خدا)» بوده.
والسلام و علیکم و رحمة الله و برکاته
التماس دعا…
با سلام و خدا قوت بر انصارالله. سلام بر انصار قائم غریب. بابا جون تا زنده ام تمام سعی و هم و غمم تلاش در راه کمک به تمکینت و مبارزه با دشمنانت و تشکیل حکومت الهیت خواهد بود. انشاءالله که بتونیم تو این راه ثابت قدم بمونیم و گرفتار ابلیس و ابلیسیانی که شدیدا کمر به از بین بردن نور حقانیتت بسته اند، نشیم. بابا جون برامون دعا کن که شدیدا به دعات نیاز داریم.
سلام علیکم
ممنون از زحماتی که کشیدید.
خداقوت
و علیکم السلام
لبیک یا احمد الحسن
الهم صل علی محمد و ال محمد
الایمه و المهدیین و سلم تسلیما کثیرا
خدا عاقبت به خیرمان کند
لبیک یا احمد الحسن ع
مهدی موعود و مولود اخرالزمان
لبیک یا مهدی اول
اول المومنین و اول المهدیین
لبیک
یا الله یا رحمان یا رحیم سلام علیکم و رحمه الله و برکاته، با سلام و احترام بر یگانه منجی بشریت و یگانه ولی امر مسلمین جهان حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه امام محمد المهدی ع و فرزند پاک ایشان وصی و فرستاده امام مهدی ع سید احمد الحسن ع، طاعات و عبادات جمیع مؤمنین و مومنات قبول درگاه حق باشد ان شاءالله و خداوند همگی انصار الله را در این راه ثابت قدم نگه دارد. کعبه یمانی ست و ایمان یمانی ست و خداوند بر ما منت نهاد تا مومن به یمانی باشیم همانا آنطور که تورات شهادت داد به یمانی و انجیل و قرآن و انبیا و اوصیا و اهل بیت ع و فاطمه زهرا س. همیشه در خیر و عافیت باشید. اللهم مکن لقائمین آل محمد ع.
سلام.من امام زمان هستم. به سید احمد بگویید فعلا درسش را بخواند و هر وقت دیپلم گرفت آن وقت مردم را ارشاد کند((-:
سلام علیکم و رحمه الله آقا سید مهدی عزیز
لطفا در آیه شریفه زیر تدبر کنید؛
يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿30 یس﴾
افسوس بر این بندگان که هیچ فرستادهای برای آنان نمیآید مگر اینکه او را استهزاء و مسخره میکنند!
ممنون از شما
سلام احسنت بر شما عزیزان
علیکم السلام و رحمه الله برادر بزرگوار
به سایت انصار امام مهدی (ع) خوش آمدید.