خانه > جستجوی تمدن > اجتماعی > شنیدن یا گوش‌دادن؟!

شنیدن یا گوش‌دادن؟!

کنکاشی دربارۀ تفاوت شنیدن و گوش‌دادن

قسمت اول

به‌قلم: سید حامد میری

بشر مانند سایر جانداران، قوای حسّی متعددی برای ارتباط با دنیای خارج دارد که معمولاً شناخت نسبی و نه کاملی را از حقایق بیرونی برای انسان حاصل می‌کند. دیدن، شنیدن، بوییدن، خوردن و لمس‌کردن، پنج حس غالبی هستند که در انسان وجود دارند و او تلاش می‌کند تا با آن حواس، دنیای بیرون خود را بشناسد و با محیط پیرامون خویش ارتباط برقرار کند. البته نیروهای حسّی جانداران منحصر در این چند حس نیست؛ برای نمونه در برخی جانداران مانند خفاش و دلفین، قوه‌ی رادار پیشرفته (سونار) وجود دارد که از طریق آن مسیر خود و فاصلۀ اشیا را تشخیص می‌دهد و تا حدی دقیق عمل می‌کند که به جاندار این توانایی را می‌دهد تا در شب طعمۀ خود را شکار کند؛ ولی این مکانیزم در انسان عموماً مشاهده نمی‌شود. البته دربارۀ اینکه آیا این حواس، برای شناخت جهان خارج به‌طور مستقل عمل می‌کند یا چیز دیگری سبب درک و شناختش می‌شود و این قوای بیولوژیک تنها ابزاری برای آن است، اختلاف‌نظرهای بنیادینی وجود دارد.

دانشمندان خداناباور به روح و عالمی ورای این عالم مادی باور ندارند و تمام چیزها را با نگاه تجربی و حسی تحلیل می‌کنند و البته این به‌معنای نگاه استقلالی به این قوای حسی نیست؛ یعنی نمی‌گویند که چشم و گوش و… مستقلاً می‌بینند و می‌شنوند و…؛ بلکه آن‌ها قائل‌اند که تمام این حواس از طریق رشته‌ عصب‌ها به منبع ادراکات یعنی مغز متصل شده‌اند و تحلیل‌کنندۀ اصلی در انسان و علت درک و شناخت او مغز است. اما باورمندان به دین معتقدند انسان دارای دو جنبه است: جسم و روح؛ منبع اصلی درک و شناخت انسان روح اوست و جسم با تمام قوا و نیروهایش ابزاری برای روح انسانی است تا با این ابزار جهان بیرونی خود را بشناسد؛ اما علمای دین غالباً قائل‌اند که جسم انسان حاصل سیر تکاملی نیست و انسان تافته‌ای جدا‌بافته از خلقت است و انسان در حیطۀ جسم و روح به‌یک‌باره خلق شده است.
باید توجه داشت نظرات دراین‌باره فراوان است که پرداختن به آن در این مختصر ممکن نخواهد بود و البته هدف از این نوشتار نیز پرداختن به تمام جوانب این موضوع نیست؛ بلکه غرض، بیان مختصری دربارۀ حس شنوایی در انسان و مباحثی راجع به شنیدن و ارتباط آن با درک و شناخت از حقایق است.

شنوایی، نتیجۀ تکامل

یکی از قوای حسّی انسان شنیدن آواهاست و از جمله راه‌های ارتباطی با موجودات پیرامون خود شنیدن صدای آن‌هاست. این عضو مانند سایر اندام‌های انسان در نتیجۀ تکامل حاصل شده است. چشم، گوش، بینی و… در ابتدا سلول حسّی در یک حیوان چند‌سلولی بوده‌اند که در نسل‌های بعدی به‌سبب نوعی جهش ژنتیکی ازدیاد یافته‌اند و به‌جهت ایجاد مزیتی برای جاندار، هزینۀ صرف انرژی بیشتر را به جان خریده و این سلول‌های حسّی را حفظ و تکامل بخشیده است؛ به این صورت که با تکثیر سلول‌های عصبی تخصصی، در نتیجۀ دگرگونی و انتخاب طبیعی، مجموعه‌ای از سلول‌های حساس به نور یا مواد شیمیایی یا بوها پدید می‌آیند؛ به این ترتیب دستگاه عصبی اولیه تشکیل می‌شود که می‌توان آن ‌را پایه و اساس مغز نامید. [1] در ضمن حس شنوایی ما وجود خود را مدیون حس لامسه است؛ چراکه این نیرو در اثر تکامل از این حسّ حاصل شده و در ابتدا چیزی جز احساس امواج و ارتعاشات ناشی از منبع تولید صدا نبوده و آرام‌آرام به‌شکل امروزی خود درآمده است. [2]

یادگیری نوشتاری

اغلب افراد از طریق سه نوع سبک یادگیری می‌آموزند: دیداری، حرکتی و شنیداری. یادگیری شنیداری، شیوه‌ای از یادگیری است که در آن فرد از طریق شنیدن و گوش‌دادن به‌طور مؤثرتری یاد می‌گیرد. یادگیرندگان شنیداری زمانی که به‌جای روش نوشتاری از طریق صدا یا سخنرانی اطلاعات را دریافت می‌کنند بهتر فرامی‌گیرند.
بسیاری از یادگیرندگان شنیداری ممکن است زمانی که دستورالعمل‌ها یا اطلاعات را به‌صورت کتبی دریافت می‌کنند، با چالش‌هایی روبه‌رو شوند اما زمانی که همان اطلاعات را می‌شنوند، می‌توانند آن‌ را به‌وضوح درک کنند. این افراد به طور معمول شنوندگان خوبی هستند و به‌راحتی می‌توانند اطلاعات گفته‌شده را به یاد بسپارند؛ به‌عنوان مثال شما به عنوان فرد یادگیرندۀ شنیداری ممکن است تمام چیزهایی را که در جلسۀ حضوری گفته ‌شده به یاد داشته باشید، اما یادآوری اطلاعاتی که در گزارش مکتوب خوانده‌اید، برایتان دشوار باشد.
افرادی که یادگیرندگان شنیداری هستند، معمولاً در موقعیت‌های شغلی که به‌طور مرتب به بحث و گفت‌وگو و گوش‌دادن فعالانه نیاز دارند، بهتر هستند.
مهارت گوش‌دادن یکی از مهم‌ترین مهارت‌هایی است که در موفقیت و کیفیت روابطمان با دیگران تأثیر بسزایی دارد. خیلی از ما چون به اشتباه فکر می‌کنیم که یک شنوندۀ سراپا گوش هستیم، هیچ‌وقت به صرافت یادگیری این مهارت نیفتاده‌ایم. خوب گوش‌دادن مثل فن بیان، یک مهارت آموختنی است که در ادامه‌ با اصول اولیۀ آن آشنا خواهید شد.

گوش‌دادن یعنی توانایی دریافت و درک صحیح پیام‌ها در فرآیند ارتباط. این توانایی، کلید همۀ ارتباطات مؤثر است. چنانچه به مهارت گوش‌دادن مسلط نباشید، به‌آسانی ممکن است پیام‌های ارسالی از سوی طرف مقابلتان را اشتباه برداشت کنید. در چنین شرایطی، فرآیند ارتباط بی‌اثر شده و به‌سادگی موجب نا‌امیدی و رنجش فرستندۀ پیام خواهد شد.
همان ‌طور که پیداست گوش‌دادن یکی از مهم‌ترین مهارت‌های ارتباطی به شمار می‌رود؛ بلکه خوب گوش‌دادن از جمله مهارت‌هایی محسوب می‌شود که زیربنای تمامی روابط انسانی مثبت است، پس به نفع‌ همگی ماست که کمی وقت بگذاریم و مهارت گوش‌دادن را که عنصر سازندۀ موفقیت است در خودمان پرورش دهیم.
هنر شنیدن بر زندگی شخصی افراد نیز تأثیر گذاشته و موجب گسترده‌تر شدن تعداد دوستان و شبکه‌های اجتماعی، ارتقای عزت نفس و اعتمادبه‌نفس، کسب نمرات عالی‌تر در دوران تحصیل و حتی تقویت سلامتی و تندرستی عمومی بدن می‌شود. همچنین مطالعات نشان داده است که حرف‌زدن موجب بالا‌رفتن فشار خون خواهد شد، در حالی که گوش‌دادنِ با دقت به اُفت فشار خون می‌انجامد. [3]

گوش‌دادن یا شنیدن

گوش‌دادن با شنیدن یکی نیست و با هم فرق دارد. شنیدن یعنی توانایی درک صدا و لذا معنای عامی دارد که هم شنیدن بدون قصد را در برمی‌گیرد و هم شنیدن باقصد. زمانی که بدون قصد صدایی به گوش انسان می‌رسد شنیدن است، حال‌آنکه گوش‌دادن با قصد و نیت همراه است و به تمرکز عمیق‌تر و استفاده از سایر حواس نیازمند است. برای گوش‌دادن نه‌تنها باید به ماجرایی که تعریف می‌شود دل بدهید، بلکه لازم است به طرز بیان، شیوۀ استفاده از زبان، لحن و حرکات بدن گوینده نیز دقت داشته باشید؛ به‌عبارت دیگر، گوش‌دادن یعنی درک هم‌زمان پیام‌های کلامی و غیرکلامی. پس فقط شنیدن کلمات گفته‌شده کفایت نمی‌کند، بلکه برای گوش‌دادن، به چیزی بیشتر از گوش‌ها احتیاج دارید. در مجموع، مهارت خوب گوش‌دادن بستگی به این دارد که چه مقدار از حرف‌های طرف مقابلتان را شنیده و به مفهومشان آگاه هستید. [4]

شنیدن یا گوش دادن
تفاوت شنیدن و گوش دادن

ده اصل خوب گوش‌دادن

با همۀ آنچه تا به این جای کار گفته شد، حتماً به اهمیت خوب گوش‌دادن پی برده‌اید. پس دیگر وقت آن است که با اصول اولیۀ این مهارت بیشتر آشنا شوید.

۱. زبان به دهان بگیرید

مارک تواین می‌گوید:‌ «اگر قرار بود بیشتر از مقداری که گوش می‌دهیم حرف بزنیم، آن وقت دو زبان و یک گوش می‌داشتیم.»
وقتی شخص دیگری در حال حرف‌زدن است به چیزی که می‌گوید گوش دهید، وسط حرفش نپرید، به‌جای او حرف نزنید و اجازه دهید خودش جملاتش را تمام کند. پس خاموش بنشینید و فقط گوش دهید. زمانی که صحبت گوینده با شما تمام شد، آن وقت شاید لازم باشد شما دربارۀ چیزی که گوش داده‌اید حرف بزنید و توضیح دهید تا مطمئن شوید که پیام طرف مقابلتان را درست متوجه شده‌اید.

۲. خودتان را برای گوش‌دادن آماده کنید

آرام باشید و همۀ توجهتان را به گوینده اختصاص دهید؛ به‌عبارت دیگر، تمام چیزهای اضافۀ دیگر را از ذهنتان دور بریزید. ذهن انسان به‌آسانی به‌سمت افکار دیگر پرت می‌شود؛ مثلاً اینکه «ناهار چی باید بخورم؟ کِی باید از اینجا برم تا به اتوبوس برسم؟ می‌خواد بارون بیاد؟» همۀ تلاشتان را به کار بگیرید و این قبیل افکار نامربوط را از سرتان بیرون کنید تا بتوانید تمام و کمال روی پیام‌های ارسالی از سوی طرف مقابلتان تمرکز کنید.

۳. گوینده را راحت بگذارید

طوری رفتار کنید که گوینده برای صحبت‌کردن احساس راحتی کند. نیازها و علایق طرف مقابلتان را هم مدّ‌نظر قرار دهید. بد نیست گاهی سر بجنبانید یا از حرکات و کلماتی استفاده کنید که گوینده برای ادامۀ صحبت ترغیب شود. دیگر اینکه ارتباط چشمی فراموشتان نشود، اما حواستان باشد که خیره نشوید. خلاصه اینکه به‌ طرف مقابلتان نشان دهید که دارید گوش می‌دهید و حرف‌هایش را می‌فهمید.

۴. حواس گوینده را پرت نکنید

فقط و فقط به چیزی که گفته می‌شود توجه کنید. خط‌خطی‌کردن یا بازی‌کردن با کاغذهای جلوی دستتان، از پنجره بیرون را دید زدن، وَر رفتن با ناخن‌های دست و کارهای از این قبیل را کنار بگذارید. این رفتارها علاوه بر اینکه موجب وقفه‌های بی‌جا در فرآیند ارتباط می‌شوند، حواس طرف مقابلتان را پرت کرده و این حس را به او منتقل می‌کنند که از حرف‌هایش خسته شده‌اید و به پیامی که سعی در انتقالش دارد بی‌اعتنا هستید.

۵. همدلی کنید

بهتر است دیدگاه طرف مقابلتان را بفهمید و به قضایا از دید او نگاه کنید. دیدگاه‌هایی را که از قبل برای خودتان ساخته‌اید کنار بگذارید و با ذهنیت باز وارد مکالمه شوید تا بیشتر بتوانید با گوینده ابراز همدلی کنید. چنانچه چیزی گفته شد که خلاف نظر شما بود، اندکی به خودتان فرصت دهید تا بتوانید به یک استدلال محکم در جهت اثبات مخالفتتان دست پیدا کنید. در هر صورت به یاد داشته باشید که با دیدگاه‌ها و نظرات دیگران با ذهنیت بسته مواجه نشوید.

۶. صبور باشید

گاهی ممکن است طرف مقابلتان مکث کند، شاید هم یک مکث طولانی؛ اما مکث‌کردن همیشه به این معنا نیست که حرف گوینده تمام شده است. پس صبور باشید و اجازه دهید که طرف مقابلتان با زمان‌بندی خودش پیش برود. گاهی اوقات طول می‌کشد تا آدم‌ها دربارۀ اینکه چه‌چیزی بگویند و چطور مطلبشان را عنوان کنند به نتیجه برسند؛ بنابراین هر‌وقت کسی مکث کرد، فوراً رشتۀ کلام را به دست نگیرید و سعی نکنید که جمله‌اش را با کلمات خودتان تمام کنید.

۷. نگذارید حواشی تمرکزتان را از بین ببرد

بی‌طرف باشید. زود نرنجید و اجازه ندهید که عادات و رفتار گوینده حواستان را از اصل مطلب دور کند. توجه داشته باشید که هر آدمی طرز بیان خودش را دارد. بعضی‌ها دستپاچه‌‌تر یا خجالتی‌تر از دیگران‌اند؛ بعضی‌ها لهجۀ محلی دارند یا حرکات دستشان زیاده از حد است؛ بعضی‌ها دوست دارند موقع حرف‌زدن قدم بزنند و بعضی دیگر هم خوششان می‌آید که بی‌حرکت بنشینند. پس فقط و فقط به چیزی که گفته می‌شود توجه کنید و نگذارید که شیوه‌‌های فردیِ بیان مطلب حواستان را پرت کنند.

۸. به لحن گوینده گوش دهید

حجم و لحن صدا، چیزهایی را به آنچه گفته می‌شود اضافه می‌کنند. یک گویندۀ توانا حجم صدا و لحنش را طوری تنظیم می‌کند که از دقت شنونده کم نشود. مردم در مواقع خاص از زیر و بَمی، لحن و حجم صدا برای رساندن مقصودشان کمک می‌گیرند و شما می‌توانید با توجه به این نکات به اهمیت مطلبی که عنوان می‌شود پی ببرید.

۹. به طرز فکر گوینده گوش دهید نه فقط کلماتش

باید از حرف‌های طرف مقابلتان یک تصویر کلی برداشت کنید، نه اطلاعات تکه‌تکه و پراکنده. یکی از دشوارترین قسمت‌های خوب گوش‌دادن همین توانایی برقراری ارتباط بین تکه‌پاره‌های اطلاعات برای رسیدن به طرز فکر گوینده است. برای کسب آسان‌تر این توانایی، به توجه کافی و پرهیز از حواس‌پرتی و تمرکز احتیاج خواهید داشت.

۱۰. منتظر نشانه‌های ارتباط غیرکلامی بمانید

به اشارات و حرکات بدن، حالات چهره و حرکات چشم‌ها دقت کنید. برای خوب گوش‌دادن فقط به گوش‌های خود اکتفا نکنید؛ بلکه از چشم‌هایتان هم کمک بگیرید؛ یعنی حواستان به اطلاعات اضافه‌تری که از طریق ارتباط غیرکلامی منتقل می‌شوند نیز باشد.
تک‌به‌تک این اصول را در مکالمات روزمره‌تان تمرین کنید. خوب گوش‌دادن مهارتی نیست که بتوانید در عرض یک شب بر آن مسلط شوید، چراکه ترک عادات قدیمی زمان می‌برد. پس صبور باشید و برای تبدیل‌شدن به یک شنوندۀ سراپا گوش حسابی روی خودتان کار کنید.[5]

تا اینجای مطالب نتیجه می‌گیریم:
شنوایی یک موهبت خدادادی است و نتیجۀ سیر تکاملی موجودات بر روی زمین است، اما گوش‌دادن مهارتی است که نیاز به تلاش و تمرین مستمر دارد و البته این یک سوی ماجراست. انسان بُعد دیگری دارد که با آن داده‌های دیگری را می‌تواند دریافت کند و به معرفت دست یابد.

در بخش بعدی به عامل اصلی شنیدن و گوش‌دادن به ورای عالم مادی و مطالبی از این دست خواهیم پرداخت.
پس با ما همراه باشید.

ادامه دارد…
———
. ر.ک: سید احمدالحسن، کتاب توهم بی‌خدایی، ص۸۹.
2. ر.ک: سید احمدالحسن، کتاب توهم بی‌خدایی، ص۱۱۹.
3. برگرفته از سایت www.skillsyouneed.com.
4. همان.
5. همان

157 – هفته نامه زمان ظهور – 6 مرداد 1402

دانلود تمامی شماره های هفته نامه زمان ظهور

همچنین ببینید

گفت‌وگوی_داستانی_دربارۀ_دعوت_فرستادۀ_عیسای_مسیح

گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت سوم)

عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پس‌از او …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هفده − سه =