آیا ایمان بهتنهایی در برابر عذاب الهی ضامن نجات است؟! قرآن چه میگوید؟!
پیش از پرداختن به این سؤال، باید گفت:
این یک اصل محکم قرآنی است که نزول عذاب، پس از ارسال رسول رخ داده و نتیجۀ تکذیب رسول است؛
به آیات زیر توجه کنید:
(مَّنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَسُولًا)
(هرکس هدایت یافت، فقط به سود خودش هدایت مییابد و هرکس گمراه شد، فقط به زیان خودش گمراه میشود. و هیچ بردارندۀ بار گناهی، بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد؛ و ما هیچ قومی را عذاب نمیکنیم، مگر آنکه برایشان فرستادهای ارسال کنیم). (اسراء، ۱۵)
(وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى حَتَّى يَبْعَثَ فِي أُمِّهَا رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَمَا كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرَى إِلَّا وَأَهْلُهَا ظَالِمُونَ)
(و پروردگارت بر آن نبوده است که شهرها را نابود کند، تا آنکه [پیش از نابودی] در مرکز آنها پیامبری برانگیزد که آیات ما را بر آنان بخواند، و ما [در هیچ حالی از احوال] نابودکنندۀ شهرها نبودهایم، مگر آنکه اهلش ستمکار بودند). (قصص، آیه ۵۹)
(وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ * أَنْ تَقُولُوا إِنَّمَا أُنْزِلَ الْكِتَابُ عَلَى طَائِفَتَيْنِ مِنْ قَبْلِنَا وَإِنْ كُنَّا عَنْ دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِينَ * أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَى مِنْهُمْ فَقَدْ جَاءَكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَّبَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَصَدَفَ عَنْهَا سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آيَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يَصْدِفُونَ)
(و این کتابی است پربرکت که ما بر تو نازل کردیم؛ از آن پیروی کنید، و پرهیزگاری پیشه نمایید، باشد که مورد رحمت خدا قرار گیرید! * تا نگویید: کتاب آسمانی تنها بر دو طایفه پیش از ما نازل شده بود؛ و ما از بحث و بررسی آنها بیخبر بودیم * یا نگویید: اگر کتاب آسمانی بر ما نازل میشد، از آنها هدایت یافتهتر بودیم! اینک آیات و دلایل روشن از جانب پروردگارتان، و هدایت و رحمت برای شما آمد! پس، چهکسی ستمکارتر است از کسی که آیات خدا را تکذیب کرده، و از آن روی گردانده است؟! اما بهزودی کسانی را که از آیات ما روی میگردانند، بهسبب همین اعراض بیدلیلشان، مجازات شدید خواهیم کرد). (انعام، ۱۵۵ تا ۱۵۷)
(وَلَقَدْ جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْهُمْ فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ وَهُمْ ظَالِمُونَ)
(پیامبری از خودشان به سراغ آنها آمد، او را تکذیب کردند؛ پس عذاب الهی آنها را فراگرفت در حالی که ظالم بودند). (نحل، ۱۱۳)
(ذَٰلِكَ أَنْ لَمْ يَكُنْ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَىٰ بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا غَافِلُونَ)
(اين [اتمامحجت] بدان سبب است كه پروردگارت هيچگاه شهرها را به ستم، در حالى كه مردمش در غفلت و بیخبری هستند، نابوده نكرده است [بلکه قبلاً رسولانی برای آنها میفرستد]). (انعام،131)
(فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّماءُ بِدُخانٍ مُبِينٍ * يَغْشَى النَّاسَ هذا عَذابٌ أَلِيمٌ رَبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ * أَنَّى لَهُمُ الذِّكْرى وَ قَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِينٌ * ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ قالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ * إِنَّا كاشِفُوا الْعَذابِ قَلِيلاً إِنَّكُمْ عائِدُونَ * يَوْمَ نَ بْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرى إِنَّا مُنْتَقِمُونَ)
(پس منتظر روزی باش که آسمان دخانی مبین دودی آشکار و روشنگر پدید آورد. مردم را فرومیگیرد و این عذابی دردناک است. مردم میگویند پروردگارا، این عذاب را از ما بردار که ما ایمان داریم. خداوند میفرماید: کجا متذکر شده و ایمان میآورند، در صورتی که رسول ما با آیات روشن بیان آمد [و ایمان نیاوردند]. پس، از او روى برتافتند و گفتند تعليميافتهاى ديوانه است؛ ما اين عذاب را اندكى از شما برمىداريم [ولى شما] در حقيقت باز از سر مىگيريد. روزى كه دست به حمله مىزنيم، همان حملۀ بزرگ، [آنگاه] ما انتقامكشندهايم). (دخان، ۱۰ تا ۱۶)
نکتهای که باید موردتوجه قرار گیرد، شمول و فراگیری عذاب است؛ از برخی آیات قرآن کریم چنین متوجه میشویم که وقتی عذاب نازل میشود، امکان برخورد آن با مؤمنین هم وجود دارد؛ بهعنوان نمونه، حضرت موسی(ع) به خداوند پناه میبرَد، از اینکه بهخاطر عملِ سفیهان قومش عذابی نازل شود و موسی و مؤمنین را هم دربرگیرد.
(وَاخْتَارَ مُوسَىٰ قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَإِيَّايَ أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِهَا مَنْ تَشَاءُ وَتَهْدِي مَنْ تَشَاءُ أَنْتَ وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ)(موسی از قوم خود، هفتاد تن از مردان را برای میعادگاه ما برگزید؛ و هنگامی که زمینلرزه آنها را فراگرفت [و هلاک شدند]، گفت: «پروردگارا! اگر میخواستی، میتوانستی آنها و مرا پیش از این نیز هلاک کنی! آیا ما را به آنچه سفیهانمان انجام دادهاند، [مجازات و] هلاک میکنی؟! این، جز آزمایش تو، چیز دیگری نیست که هرکس را بخواهی [و مستحق بدانی]، بهوسیلۀ آن گمراه میسازی؛ و هرکس را بخواهی [و شایسته ببینی]، هدایت میکنی! تو ولی مایی و ما را بیامرز، بر ما رحم کن، و تو بهترین آمرزندگانی!). (اعراف،155)
در همین رابطه، شیخ عبدالعالی منصوری میفرماید:
«عذاب شامل همه میشود؛ نیک یا بد و به همین دلیل در دعای موسى(ع) در ضمن آیهای از قرآن میبینیم: (أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا) (آیا بهخاطر کار سفیهان ما را هلاک میکنی؟). [اعراف، 155]
معنایش چیست؟ معنایش این است که ممکن است این عذاب همه را در بر بگیرد. مؤمن وغیرمؤمن هم نمیشناسد.
مؤمن نباید ادعا کند که من باایمانم و از عذاب نجات پیدا میکنم. نه! بلکه باید دست خدا را بگیرد. باید هر روز تضرع و زاری کند و از خدای (سبحانومتعال) بخواهد که او را نجات دهد و از این عذاب رهایی بخشد؛ نه اینکه بگوید من ایمان آوردهام و ایمان من عذاب دنیوی را از من برخواهد داشت. نه! اینطور نیست!
عذاب شامل همه میشود!
همان طور که نوح(ع) گفت: (لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَن رَّحِمَ) (امروز کسی از عذاب خدا در امان نیست، مگر کسی که خدا به او رحم کند). [هود، 43].» انتهای کلام شیخ منصوری
همچنین حضرت لوط(ع) نیز پس از اطلاع از حتمیبودن عذاب، به درگاه خداوند تضرع میکند و از خدا طلب نجات میکند:
(رَبِّ نَجِّنِی وَ أَهْلِی مِمّا یعْمَلُونَ) (پروردگارا، من و خاندانم را از آنچه انجام مىدهند رهايى بخش!» ﴿شعرا، ١۶٩﴾
در قسمتی از دعایی که برای روز 17ربیعالاول وارد شده، مشخص میشود که پیامبران برای خلاصی از عذاب، دعا و مناجات میکردند تا عذابِ نازلشده، از آنها دور باشد:
(…أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي دَعَاكَ بِهِ نُوحٌ فَنَجَّيْتَهُ مِنَ الْغَرَقِ وَ أَهْلَكْتَ الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ أَنْ تُنَجِّيَنَا مِمَّا نَحْنُ فِيهِ مِنَ الْبَلَاءِ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي دَعَاكَ بِهِ هُودٌ ع فَنَجَّيْتَهُ مِنَ الرِّيحِ الْعَقِيمِ أَنْ تُنَجِّيَنَا مِنْ بَلَاءِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ عَذَابِهِمَا وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي دَعَاكَ بِهِ صَالِحٌ فَنَجَّيْتَهُ مِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ أَنْ تُنَجِّيَنَا مِنْ خِزْيِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ عَذَابِهِمَا وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي دَعَاكَ بِهِ لُوطٌ فَنَجَّيْتَهُ مِنَ الْمُؤْتَفِكَةِ وَ الْمَطَرِ السَّوْءِ أَنْ تُنَجِّيَنَا مِنْ مَخَازِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي دَعَاكَ بِهِ شُعَيْبٌ فَنَجَّيْتَهُ مِنْ عَذَابِ يَوْمِ الظُّلَّةِ أَنْ تُنَجِّيَنَا مِنَ الْعَذَابِ إِلَى رَوْحِكَ وَ رَحْمَتِكَ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي دَعَاكَ بِهِ إِبْرَاهِيمُ فَجَعَلْتَ النَّارَ عَلَيْهِ بَرْداً وَ سَلاماً أَنْ تُخَلِّصَنَا مما [كَمَا] خَلَّصْتَهُ وَ أَنْ تَجْعَلَ مَا نَحْنُ فِيهِ بَرْداً وَ سَلَاماً كَمَا جَعَلْتَهَا عَلَيْهِ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي دَعَاكَ بِهِ إِسْمَاعِيلُ عِنْدَ الْعَطَشِ وَ أَخْرَجْتَ مِنْ زَمْزَمَ الْمَاءَ الرَّوِيَّ أَنْ تَجْعَلَ مَخْرَجَنَا إِلَى خَيْرٍ وَ أَنْ تَرْزُقَنَا الْمَالَ الْوَاسِعَ بِرَحْمَتِكَ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي دَعَاكَ بِهِ يَعْقُوبُ فَرَدَدْتَ عَلَيْهِ بَصَرَهُ وَ وَلَدَهُ وَ قرة [قَرَّتْ] عَيْنُهُ أَنْ تُخَلِّصَنَا وَ تَجْمَعَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ أَوْلَادِنَا وَ أَهَالِينَا وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي دَعَاكَ بِهِ يُوسُفُ ع فَأَخْرَجْتَهُ مِنَ السِّجْنِ أَنْ تُخْرِجَنَا مِنَ السِّجْنِ وَ تُمَلِّكَنَا نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ بِهَا علي [عَلَيْنَا] وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي دَعَاكَ بِهِ الْأَسْبَاطُ فَتُبْتَ عَلَيْهِمْ وَ جَعَلْتَهُمْ أَنْبِيَاءَ أَنْ تَتُوبَ عَلَيْنَا وَ تَرْزُقَنَا طَاعَتَكَ وَ عِبَادَتَكَ وَ الْخَلَاصَ مِمَّا نَحْنُ فِيهِ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي دَعَاكَ بِهِ أَيُّوبُ إِذْ حَلَّ بِهِ الْبَلَاءُ فَقَالَ رَبِّ إِنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَ كَشَفْتَ عَنْهُ ضُرَّهُ [ما به من ضر] وَ رَدَدْتَ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْكَ وَ ذِكْرى لِلْعابِدِينَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَقُولُ كَمَا قَالَ رَبِّ إِنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ فَاسْتَجِبْ لَنَا وَ ارْحَمْنَا وَ خَلِّصْنَا وَ رُدَّ عَلَيْنَا أَهْلَنَا وَ مَالَنَا وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْكَ وَ اجْعَلْنَا مِنَ الْعَابِدِينَ لَكَ)
(و به آن اسمت كه حضرت نوح، تو را بدان خواند و تو او را از غرقشدن نجات دادى و قوم ستمگر را نابودى ساختى، از تو خواستارم كه ما را از بلايى كه گرفتار آن هستيم نجات دهى.
و به آن اسمت كه حضرت هود تو را بدان خواند و تو او را از باد نازاكننده نجات دادى، از تو خواهانم كه ما را از بلا و عذاب دنيا و آخرت نجات دهى.
و به آن اسمت كه حضرت صالح تو را بدان خواند و تو او را از رسوايى آن روز نجات دادى، از تو مسئلت دارم كه ما را از رسوايى و عذاب دنيا و آخرت برهانى.
و به آن اسمت كه حضرت لوط تو را بدان خواند و تو او را از مؤتفكه و آبادىهاى زيرورو شده و باران بلاخيز رهانيدى، از تو درخواست مىكنم كه ما را از رسوايىهاى دنيا و آخرت نجات دهى.
و به آن اسمت كه حضرت شعيب تو را بدان خواند و تو او را از روزى كه عذاب سايه افكنده بود نجات دادى، از تو خواستارم كه ما را از عذاب نجات داده و بهسوی آسايش و رحمتت ببرى.
و به آن اسمت كه حضرت ابراهيم تو را بدان خواند و تو آتش را براى او خنك و مايۀ سلامتى قرار دادى، از تو خواستارم كه همان گونه كه او را رهانيدى ما را نيز برهانى و همان گونه كه آتش را براى او خنك و مايۀ سلامتى قرار دادى، آنچه را گرفتار آن هستيم براى ما خنك و مايۀ سلامتى قرار دهى.
و به آن اسمت كه حضرت اسماعيل هنگامى كه تشنه بود تو را بدان خواند و تو از چشمۀ زمزم آب گوارا براى او بيرون آوردى، از تو درخواست مىكنم كه ما را بهسوی خير بيرون آورى و به رحم خود مال گسترده به ما روزى كنى.
و به آن اسمت كه حضرت يعقوب تو را بدان خواند و تو ديده، فرزندان و نور چشمش را به او بازگرداندى، (و چشم او را بدان روشن گرديد)، از تو درخواست مىكنم كه ما را نجات دهى و ما و فرزندان و اهل خانوادۀ ما را در يك جا گرد آورى.
و به آن اسمت كه حضرت يوسف تو را بدان خواند و تو او را از زندان بيرون آوردى، از تو خواهانم كه ما را از زندان بيرون آورى و نعمتهايى را كه بر ما (من) ارزانى داشتهاى در اختيار ما درآورى.
و به آن اسمت كه اسباط و نوادگان، تو را بدان خواندند و تو توبۀ آنان را پذيرفتى و آنان را پيامبر قرار دادى، از تو مىخواهم كه توبۀ ما را بپذيرى و طاعت و عبادت خود و رهايى از گرفتاریای كه من اكنون دچار آن هستم روزىام كنى.
و به آن اسمت كه حضرت ايوب آنگاه كه بلا بر او فرود آمده بود تو را بدان خواند و گفت: «پروردگارا! به من رنجورى رسيده است و تو مهربانترين مهربانان هستى.» و تو دعاى او را اجابت و رنجورى او را برطرف نمودى و از روى رحمت و براى تذكر عبادتكنندگان خانوادۀ او و همانند آنان را همراه با آنها بهسوی او بازگرداندى، خدايا! من نيز همانند او مىگويم:
«پروردگارا! دچار گرفتارى و رنجورى شدهام و تو مهربانترين مهربانان هستى.» پس دعاى ما را نيز اجابت فرما و بر ما رحم كن و ما را رهايى ده و از روى رحمت، خانواده و اموال ما را و همانند آنها را به ما بازگردان و ما را از عبادتكنندگان قرار ده).
شاید از همین باب است که حتی خلفای الهی نیز با اینکه اصلاً این انکار ولایت آنهاست که سبب نزول عذاب میشود، با این حال، آنان نیز در هنگام نزول عذاب، محل عذاب را ترک کرده و از ماندن در آنجا نهی میکنند…
به روایت زیر توجه کنید:
«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ بَکْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْجَعْفَرِیِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ (صلوات الله علیه) یَقُولُ مَا لِی رَأَیْتُکَ عِنْدَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ یَعْقُوبَ فَقَالَ إِنَّهُ خَالِی فَقَالَ إِنَّهُ یَقُولُ فِی اللَّهِ قَوْلًا عَظِیماً یَصِفُ اللَّهَ وَ لَا یُوصَفُ فَإِمَّا جَلَسْتَ مَعَهُ وَ تَرَکْتَنَا وَ إِمَّا جَلَسْتَ مَعَنَا وَ تَرَکْتَهُ فَقُلْتُ هُوَ یَقُولُ مَا شَاءَ أَیُّ شَیْ ءٍ عَلَیَّ مِنْهُ إِذَا لَمْ أَقُلْ مَا یَقُولُ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ (صلوات الله علیه) أَ مَا تَخَافُ أَنْ تَنْزِلَ بِهِ نَقِمَةٌ فَتُصِیبَکُمْ جَمِیعاً أَ مَا عَلِمْتَ بِالَّذِی کَانَ مِنْ أَصْحَابِ مُوسَی (علی نبینا و آله و علیه السلام) وَ کَانَ أَبُوهُ مِنْ أَصْحَابِ فِرْعَوْنَ فَلَمَّا لَحِقَتْ خَیْلُ فِرْعَوْنَ مُوسَی تَخَلَّفَ عَنْهُ لِیَعِظَ أَبَاهُ فَیُلْحِقَهُ بِمُوسَی فَمَضَی أَبُوهُ وَ هُوَ یُرَاغِمُهُ حَتَّی بَلَغَا طَرَفاً مِنَ الْبَحْرِ فَغَرِقَا جَمِیعاً فَأَتَی مُوسَی الْخَبَرُ فَقَالَ هُوَ فِی رَحْمَةِ اللَّهِ وَ لَکِنَّ النَّقِمَةَ إِذَا نَزَلَتْ لَمْ یَکُنْ لَهَا عَمَّنْ قَارَبَ الْمُذْنِبَ دِفَاعٌ»
«جعفری گوید: شنیدم امام کاظم (صلوات الله علیه) میفرمود: چرا باید ببینم که نزد عبدالرحمن بن یعقوب هستی؟ عرض کرد: او دایی من است. حضرت فرمود: او دربارۀ خدا درشتگویی میکند. خدا را (بهصورت اجسام و صفات آن) توصیف میکند در حالی که به وصف درنیاید؛ پس یا با او بنشین و ما را رها کن یا با ما بنشین و او را واگذار.
عرض کردم: او هرچه میخواهد بگوید؛ برای من چه زیانی دارد وقتی آنچه را او میگوید، من نگویم؟ حضرت فرمود: آیا نمیترسی بر او عذابی فرود آید و هردوی شما را فراگیرد؟ آیا از آن کس آگاهی نداری که خود از یاران حضرت موسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) و پدرش از یاران فرعون بود و زمانی که لشکر فرعون به موسی رسید، او از حضرت موسی جدا شد تا پدرش را پند دهد و او را به موسی برساند؛ پدرش به راه خود میرفت در حالی که او با پدرش (دربارۀ مذهبش) ستیزه میکرد تا اینکه هر دو به کنار دریا رسیدند و با هم غرق شدند؛ خبر به حضرت موسی رسید، فرمود: او در رحمت خداست؛ ولی آنگاه که عذاب فرود آید، برای کسی که نزدیک گنهکار است، دفاعی نباشد.» (کتاب شریف الکافی، جلد 2، صفحه 374، باب مجالسة أهل المعاصي،حدیث 2)
همچنین امام صادق(ع) فرمودند: (در روزگاری که جهان مهیای نزول عذابهای سنگین است، در خانهات خلوت نما و کمتر در محافل رسمی و شلوغ شرکت کن.) (الزام الناصب، ص۱۸۰)
بنابراین لازم است تا نکات ایمنی رعایت شود (مانند دوری از محل بلا و عذاب)؛ همچنین نیاز است تا مؤمنین به درگاه خداوند تضرع و مناجات کنند و از او صحت و عافیت بخواهند تا عذاب و بلا به آنان آسیبی نرسانَد…
امام صادق(ع) در وصف انصار قائم(ع) فرمود:
«أسكنتهم الخشية لله و أعيتهم ألسنتهم خوفاً من الله و كتماناً لسره» «ترس برای خداوند آنان را ساکن و زبانهایشان را ترس از خداوند و کتمان سِرّ او ساکت کرده است.»
انصار امام مهدی(ع) از سید احمدالحسن(ع) چنین آموختهاند که ترس مؤمن با توحید نیز منافاتی ندارد؛ چراکه این ترس، در حقیقت ترس از گناهان و کفارۀ آن گناهان است؛ بلکه آن کس که در این باره نمیترسد و گمان میکند که این بر او تسلط نمییابد و او را آزار نمیدهد، به خاطر کرامتش بر خداوند و فضل او یا دینش یا خلق او یا عبادتش، مشرک است و این شخص عابد نفس خود است و دچار خودپسندی است.» (متشابهات، ج۲، پرسش۶۰)
لذا امیرالمؤمنین(ع) متقین را چنین وصف میکند:
«فهم لأنفسهم متهمون و من اعمالهم مشفقون» (آنها همیشه خود را متهم و مقصر دانسته و از اعمالشان ناراحتاند.)
وقتی که امام احمدالحسن(ع) از خود با عنوان مقصر یاد میکند حال، تقصیر ما چقدر است؟! آیا آنگونه که شایسته بود برای دعوت مهدوی وقت صرف کردهایم و آن را به گوش مردم رساندهایم؟!
همان طور که تکذیبکنندگان حجت خداوند در حق او جفا کردهاند، نصرتندادن مؤمنین هم گناه است؛ خصوصاً هنگامی که بدانیم یاریرساندن، توقعی است از مؤمنین، نه مخالفان.
اکنون وقت آن است که به درگاه خداوند تضرع و توبه کنیم و بیشازپیش، در پیشگاه قائم عمل کنیم.
رب اغفرلی ولوالدی وللمومنین یوم یقوم الحساب
اللهم صل علی محمدوآل محمدالائمه والمهدیین وسلم تسلیما کثیرا