حاکمیت خدا و حاکمیت حسین یکی است و حاکمیت مردم و حاکمیت یزید یکی است
یا اباعبدالله الحسین (ع)؛ اگر هدفتان غیر از حاکمیت خدا بود، اگر زن و فرزند و مال و جانتان در راهی غیر از فی سبیلالله بود، اینگونه هرسال زندهتر از سال قبل نبودید. اینگونه شعلۀ عشق در دل عاشقانت شعلهور نمیشد؛ اما دریغ و درد از انسانهایی که تکرار میکنند تاریخ را و تکذیب میکنند آیات قرآن را و فراموششان شده که تاریخ دوباره تکرار میشود و از یاد بردهاند که تکذیبکنندگان حجت خدا همانهایی بودند که روزی در رکاب حجت گذشته شمشیر زدند همچون؛ طلحه و زبیر و…!
- ای گریهکنندگان بر حسین (ع)؛ اشک امروز شما دردی را دوا نمیکند. نالۀ شما افاقۀ دل پرالتهاب همسری که ماههاست از شوهرش جدا شده و راهی زندان شده است، نمیکند. شیون میکنید اما بیخبرید از فرزندی که پدر و مادرش به جرم ایمان به وصیت رسولالله (ص) در زندان هستند. شبها با گریه میخوابد و با گریه بیدار میشود، چراکه والدینش مؤمن به یمانی آل محمد (ع) هستند.
ای گریهکنندگان بر حسین (ع)! فرزند حسین (ع)، سید احمد الحسن (ع) در خطبۀ حج میفرمایند:
«ای خفتگان بیدار شوید… ای مردگان بیدار شوید… و آنها (علمای بیعمل) را تبعیت نکنید و با آنها در اعماق جهنم نروید. بهسوی خداوند بازگردید، زیرا ذات منزه او هر کاری را که در عراق و در تمام عالَم انجام میدهد بهخاطر این است که اهل زمین به خود بیایند و شاید که بهسوی حق هدایت شوند».
سید احمدالحسن (ع) در خطبه محرم میفرمايند:
ای مردم! علمای گمراه و پیروانشان شما را فریب ندهند. خودتان بخوانید، جستوجو کنید، دقت کـنید، بـیاموزید و خودتان حقيقت را بـيابـيد. به هیچکسی تکیه نکـنید تا برای آخرت شما تصمیم بگیرد؛ که فردا پشیـمان خواهید شد درحالیکه پشیمانی سودی نخواهد داشت: (وَ قالُوا رَبَّنا إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبيلا)(و میگویند: پروردگارا! ما تنها از آقایان و بزرگان خود اطاعت کردیم؛ پس آنها ما را گمراه کردند).بیندیشید و دقت کنید و چوپان را از گرگها تشخیص دهید. بیندیشید و تشخیص بدهید که حسین ( بر چه مسیر و راه و روشی بود و دشمنان حسین ـکه با وی به مبارزه برخاستندـ چه مسیر و راه و روشی در پیش گرفته بودند. آنان بر مسیر حاکمیت مردم و معتقد به حاکمیت مردم بودند، اما حسین بر مسیر الهی بود، علیرغم اینکه رهروان این راه ـیعنی حاکمیت خداـ اندک بودند.
ای خردمندان! ای عاقلان! به خوبی بیندیشید. حاکمیت مردم و یزید یکسان است. حاکمیت مردم و یزید یکسان است، و حاکمیت خدا و حسین نیز یکسان است؛ پس هرکس پرچم حاکمیت مردم را به دوش گیرد و به آن ایمان آوَرَد و به آن عمل کند حتماً و قطعاً با یزید و تا مغز استخوانش یزیدی است، حتی اگر هر روز حسین را زیارت کند و زندگیاش را در حال گریه بر مصیبت حسین به پایان برساند. به هیچ ترتیبی ممکن نیست که حسین را از قیام و هدف مبارکش، یعنی برپاداشتن حاکمیت خدا بر زمینش جدا نمود.
✋️سلام بر حسین و فرزندان حسین (ع) و سلام بر زندهای که زندگانی میدهد.
سید احمد الحسن در کتاب حاکمیت خدا، نه حاکمیت مردم میفرماید:
دموکراسی و دین
دین الهی تفکر دیگری غیر از فکر دموکراسی دارد, دین الهی به برگزیدن از سوی خدا اعتقاد دارد.( من در زمین جانشینی میگمارم) پس مسلمان , مسیحی یا یهودی چطور میتواند ادعا کند که به خدا ایمان دارد و همچنین به حاکمیت او اقرار دارد, در عین حال به حاکمیت مردم و دموکراسی که اساس و بنیان دین الهی و حاکمیت خدا در زمینش را نقض میکند, اعتراف نماید؟
بنابر این کسی که دموکراسی را می پذیرد دیگر هیچ ارتباطی با دین الهی نخواهد داشت و به تمام ادیان و حاکمیت خدا در زمینش کافر خواهد بود.
با وجود اینکه امروز چه علما و چه عموم مردم به حاکمیت مردم و انتخابات فرا میخوانند, اما بیشتر آنان به این مطلب معترف هستند که جانشین خدا در زمینش همان صاحب واقعی است, ولی این اعتراف تنها به عنوان عقیده ی ضعیف باقی مانده است, عقیده ای که در کشمکش بین ظاهر و باطن مغلوب شده و این چنین مردم و به خصوص علمای بی عمل در وضعیت نفاق آلود زندگی میکنند, وضعیتی که آرامش را از آنان سلب میکند و آنان را در بلاتکلیفی, حیرت و سردرگمی قرار میدهد. آنان میدانند که خداوند حق است و حاکمیت خداوند حق است و نیز میدانند که حاکمیت مردم باطل است, ولی برای حق ایستادگی نمیکنند و باطل را تایید میکنند. اینان همان علمای آخر الزمانند که فتنه از آنان خارج شده و به آنان باز میگردد.( زمانی بر امت من خواهد رسید که از قران جز خطش و از اسلام جز نامش باقی نمیماند, خود را منتسب به آن میدانند در حالی که دورترین مردم از آن هستند, مسجد هایشان آباد, اما خالی از هدایت است)
و گویی نشنیده اند که امیر المومنین فرمود:
ای مردم به دلیل کمی اهل حق از سیر در مسیر هدایت وحشت نکنید.