سید احمدالحسن در تاریخ 14 فوریه 2019 در صفحه شخصی فیسبوک خویش درباره ژن های جنس مذکر نوشت:
«زیست شناسی تکاملی، ژنتیک، و تعدد زوجات:
در اینجا میخواهم به بحث وبررسی این مسئله از دید زیست شناسی تکاملی بپردازم، تا به پرسش زیر پاسخ گفته شود:
آیا ژنهای جنس مذکر، وی را به سوی ارتباط با بیش از یک مؤنث سوق میدهند یا خیر؟
واقعیت این است که امکان ندارد بدون فهم نظریۀ تکامل و استراتژیهای تکامل در زندگیِ روی این زمین، بتوان [مفاهیم] «مرد» و «زن» را بهشکل صحیح و دقیق درک کرد؛ بهطوری که بتوان در پژوهشهای استوار و پایداری که در خصوص مشکلات اجتماعی و روانی انجام میشود، بر این دو مفهوم تکیه نمود.
جنس مذکر و مؤنث، بهعنوان جسد (بدن) عبارتاند از کلونیهای ژنتیکی [مستعمرات جينية] که بهعنوان ابزاری برای انتقال و بقای ژنها ـنسلاندرنسلـ از طریق مشارکت و همکاری ژنتیکی در فرزندان به کار گرفته میشوند؛ و بهطور معمول این مشارکت و همکاری، جز از طریق تلاقی جنسی صورت نمیپذیرد، که به نوبۀ خود علتی برای شکلگیری خانواده و ارتباط عاطفی میان جنس نر و جنس ماده است؛
ارتباطی که نیازمندیم آن را به شکل صحیح و دقیق درک کنیم تا بتوانیم بسیاری از مشکلات اجتماعی، عُقدهها و بحرانهای روانی را درک کنیم تا برای فراهمآمدن راهحلهایی ثمربخش و صحیح برای این مشکلات زمینه سازی شود؛ بنابراین ما نیاز مبرمی به دقتِنظر در خصوص طبیعت رفتار «جنسِ نر» در برابر «جنسِ ماده» و طبیعت رفتار «جنسِ ماده» در برابر «جنسِ نر» داریم.
تکامل ـبهطور معمولـ چه رفتار جنسیای را بر حیوان مذکر تحمیل میکند؟
و تکامل ـبهطور معمولـ چه رفتار جنسیای را بر حیوان مؤنث تحمیل میکند؟
طبیعتاً دانشمندان زیست شناسیِ تکاملی، پژوهشهای بسیاری برای شناخت این رفتار انجام دادهاند.
و چکیدۀ این پژوهشها عبارت است از:
استراتژی جنس مذکر ـاز دید تکاملیـ عبارت است از اینکه برای منتشرکردن ژنهای خویش در گستردهترین محدودۀ ممکن ـ بدون هیچ توجهی به آنچه جنسِ ماده بهخاطر توجه نشاندادن به این ژنها تحمل خواهد کردـ تلاش میکند؛ اما استراتژی جنسِ مؤنث ـاز دید تکاملیـ عبارت است از جست وجوی شریکی وفادار.
جنسِ ماده نیز میخواهد ژنهای خودش را در گستردهترین محدودۀ ممکن منتشر سازد؛ ولی تلاش میکند همراه خود شریکی وفادار داشته باشد؛ شریکی که نسبت به فرزندانی که ژنهای مذکر و مؤنث را ـبهطور همزمانـ در خود دارند توجه نشان دهد.
دلیل این دو حالت متفاوت ـیعنی تمایل داشتن جنسِ مذکر برای برقراری ارتباط جنسی با چندین ماده تا ژنهای خودش را در گستردهترین محدوده منتشر کند و تمایلداشتن جنس مؤنث برای یافتن یک نَر وفادار برای منتشرکردن ژنهای خودشـ عبارت است از اینکه جنس مذکر، ژنهایی بدون مواد غذایی و بدون هیچ مراقبتی (اسپرم، این ژنها را با خود حمل میکند) ارائه میکند.
این درحالیست که جنس ماده، ژنهایی در محاصرۀ اندوختۀ غذایی و برخوردار از توجه و مراقبت عرضه میدارد (تخمک که شامل ژنها و اندوختۀ غذایی است؛ بهعلاوه مراقبت و نگهداری پس از شکسته شدن تخم، که این مراقبت میتواند در لانۀ پرنده انجام شود، در رحم زن باشد، در کیسۀ کانگورو انجام شود یا در محیط بیرونی صورت پذیرد).
به همین دلیل در تاریخ تکاملی، کشمکشی پُر التهاب میان این دو استراتژی وجود داشته است و آنچه ما در جهان بیرونی شاهد هستیم چیزی جز نتیجۀ این کشمکش در طول تاریخ تکاملی نیست و طبیعتاً این معرکه، پیوسته ادامهدار و پرالتهاب بوده است.
قطعاً استراتژی جنس مؤنث، مجموعۀ ژنی را وادار میکند برای مشکلاتش با جنس مذکر راهحلهایی پدید آورد، ولی باقیماندهای از مجموعۀ ژنتیکی جنس مذکر، کلونیهای ژنتیکی (بدنهای جنس مذکر) را بهسوی یافتن ابزارهایی پیچیده برای خنثی کردن آنچه مجموعۀ ژنتیکی جنس ماده در جهت وادار کردن او برای وفادار بودن به کلونیهای ژنتیکی جنس مؤنث (بدنهای جنس مؤنث) انجام داده است سوق میدهد.
افراد جنس نر، لانه و خانه میسازند، آنها را زینت میدهند و برای جنس ماده غذا فراهم میکنند به گونهای که تکالیفی در جهت اطاعت، احترام و فرمانبرداری از جنس ماده را برایش جلوهگر میسازند تا درنهایت، توجه جنس ماده را به خود جلب کنند و او ازدواج و مشارکت ژنتیکی با گنج ارزشمند خود در طبیعت (یعنی تخمک) را میپذیرد.
مقدمۀ بالا، با اختصار بسیار بود و چهبسا کسی که میخواهد آن را با دقت درک کند، نیازمند آگاهی یافتن از نظریۀ تکامل ـبهصورتی صحیح و از منابعشـ باشد.
اما اگر شما نمیخواهی تلاشی برای فهمیدن این مقدمه به خرج بدهی، مَخلَص کلام بالا عبارت است از اینکه جنسِ مؤنثِ حیوانی (از جمله جنسِ مؤنثِ انسان) از آنجا که کلونیای ژنتیکی است غالباً به دنبال همسری وفادار است تا با او ارتباط برقرار کند؛ اما جنسِ مذکرِ حیوانی به دنبال شریک مؤنث میگردد تا بپذیرد که او از الطاف و مواهبی که [جنسِ مؤنث] برای ژنهای خودش و ژنهای شریکش عرضه میکند سودجویی کند؛ الطاف و مواهبی که از تخم شروع میشود و چه بسا تا به استقلال رسیدن محصولِ جدید (یعنی فرزندان) پایان نمیپذیرد.
با توجه به آنچه در بالا تقدیم گردید، میان جنسِ مذکر و جنسِ مؤنث در نوع بشر، در طول این مسیرِ تکاملی چه چیزی حاصل شده است؟
جنسِ مذکر در طبیعت، به جنسِ مؤنث مکانی امن برای زندگی کردن برای دوریجستن از شکارچیها و غذایی بهعنوان بیعانهای برای فداکاری و وفادار بودن پیشکش میکند تا موافقت جنسِ مؤنث را به دست بیاورد.
اما در این دوران کنونی، ما میتوانیم بسیاری از رفتارهای دیگر را شاهد باشیم؛ رفتارهایی که در ظرف همان «غرض» ریخته شده و شکل گرفتهاند؛ یعنی تلاش جنسِ مذکر برای اینکه خودش را بهعنوان شخصی وفادار به جنسِ ماده عرضه کند و اینکه تنها با او [زندگی را] ادامه خواهد داد.
و در عین حال ـهموارهـ بقایایی [ژنتیکی] وجود دارد که جنسِ مذکر را بهسوی انتشار دادن ژنهایش و پایبند نبودن به یک مؤنث، فرامیخوانَد؛ بنابراین ژنهایی که جنسِ مذکر را به خیانت نسبت به شریک مؤنث فرامیخوانند بهصورت ژنهایی غیرفعال، تبدیل و دگرگون نمیشوند؛ درست مثل وضعیتی که برای دیگر ژنها در این مسیرِ تکاملی حاصل شده است.
بنابراین پاسخ پرسش ما:
بله، ژنهای جنسِ مذکر، او را به ارتباط داشتن با بیش از یک مؤنث سوق میدهند.
نکته: سخن بالا، پاسخی علمی ـاز طریق زیست شناسیِ تکاملی و ژنهاـ به اشکال مطرحشده از سوی ملحدان و خداناباوران به مُجاز بودن «چندهمسری» در اسلام بود و بنده پیشتر این مسئله را از دید اجتماعی و اینکه راهحلی برای مشکلی اجتماعی در دوران فرستادۀ خدا حضرت محمد J بوده است، بیان کردهام.
شایان ذکر است که پرداختن بنده به این مسئله به این معنا نیست که بنده ـدر دوران کنونیـ در راستای چندهمسری تشویق میکنم؛ بلکه تنها بیانی علمی و منطقی برای حقانیت اسلام و احکامش است.»
منبع:
www.facebook.com/457397004307968/posts/200307994307299
سلام. اگر زمانی برسه که تعداد مردها در جامعه ای بسیار بیشتر از زنها باشه. آیا میتواند توجیهی برای ازدواج یک زن بصورت همزمان با چند مرد باشد؟