ازدواج امام مهدی (ع)
کسانی که ادعا دارند فرزند امام مهدی (ع) هستند ابتدا باید بیایند و با دلیل قطعی ثابت کنند که امام مهدی (ع) ازدواج کرده است و در مرحلۀ بعدی بهسراغ تصدیق یا عدم تصدیق ادعای آنان مبنی بر اینکه فرزند امام مهدی(ع) هستند میرویم!
منابع شبهه:
1. برق لامع، سیدمحسن حجت، ص131.
2. نجم الدین طبسی، سایت مؤسسه ولاء الصدیقة.
پاسخ مختصر:
1. ضرورتی ندارد که ما ثابت کنیم امام مهدی(ع) ازدواج کرده یا فرزند دارند؛ بلکه طرح احتمال این مسئله کفایت میکند.
2. ازدواج، سنت پیامبر و مستحب مؤکد است و امام(ع) سنت پیامبر(ص) را ترک نمیکند؛ پس قطعاً ازدواج نمودهاند.
3. روایات متعددی دلالت بر ازدواج و اولاد امام مهدی(ع) دارد.
پاسخ تفصیلی:
در ابتدا باید بدانیم که شیوۀ شخصی که چنین اشکالی را مطرح میکند شیوۀ منطقی و درستی نیست؛ چراکه اگر ثابت شود امام مهدی(ع) فرزند دارد، یقیناً وجود همسر برای ایشان ثابت میشود واین همان اصل است؛ ولی اگر کسی از راه آمده و گفت که امام مهدی(ع) فرزند دارد؛ ولی همسری ندارد ادعای او صددرصد غیرمنطقی است.
اما دربارۀ خود شبهه، باید بگوییم؛ اگر با شخصی روبهرو شویم که مدعی است فرزند امام مهدی(ع)، وصی بر حق ایشان و در حال حاضر حجت خداوند است؛ نیازی به این نیست که او ثابت کند امام مهدی(ع) فرزند دارند یا اصلاً ازدواج کرده؛ بلکه وجود احتمال ازدواج و فرزندداشتن امام مهدی(ع) برای او کفایت میکند؛
زیرا اساساً دعوت سید احمدالحسن(ع) مبتنی بر این نیست که ایشان فرزند صاحبالزمان(ع) باشد؛ بلکه ادعای او در این مسئله خلاصه میشود که او حجتی از حجتهای خدا باشد؛ اما طریقۀ اثبات ازدواج و اولاد امام مهدی(ع) به این صورت است که وقتی ثابت کنیم شخص مدعی واقعاً خلیفۀ خداوند است؛
پس از آن هر کلامی که ایشان میگوید برای ما حجت هست و باید از آن پیروی کنیم. حال اگر ثابت کنیم سید احمدالحسن(ع) بر اساس قانون معرفت حجت، خلیفۀ خداوند است، وقتی میگوید من فرزند امام مهدی(ع) هستم و امام مهدی(ع) ازدواج کرده بر ماست که این سخن ایشان را پذیرفته و به آن اعتراض نکنیم و اینگونه احتمال ازدواج و فرزندداشتن امام مهدی(ع) به قطع تبدیل میشود.
«به مقداری که این مسئله به دعوت مبارک مربوط میشود، لازم نیست ما وجود نسل امام را اثبات کنیم؛ زیرا دعوت ما اثبات ذریه نیست و همین که این مسئله از محالات نباشد برای ما کفایت میکند؛ در نتیجه هرکس میخواهد ادعای ما را نقض کند لازم است دلیل بیاورد که امام نسل و فرزندانی ندارد.
نتیجۀ نهایی آنچه ضیاء -از مخالفین دعوت- میگوید این است که یقینکردن به وجود ذریۀ امام، در برابر چند احتمال، متوقف میشود. در نتیجه او یقین به یک نتیجۀ قطعی را برای اینکه امام مهدی فرزندانی داشته باشد (با توجه به وجود احتمالات بازدارنده) نفی میکند و همان طور که گفتم اثبات چنین یقینی برعهدۀ ما نیست؛
بلکه همین که چنین امکان و احتمالی وجود داشته باشد کافی خواهد بود. سخن خود ضیاء ـهم بهوضوحـ وجود این امکان و احتمال را نفی نمیکند.» [کتاب پاسخهایی به نوشتههای معاندان، ص199]
همان طور که میدانیم ائمه سلام الله علیهم اجمعین قطعاً مستحبات را ترک نمیکردند و حال چگونه ممکن است مستحبی که اینچنین بر آن تأکید شده و سنت پیامبر(ص) است، توسط امام مهدی(ع) ترک شود و ایشان چنین سنتی را انجام ندهد؟
دکتر عبدالعالی منصوری در این خصوص مینویسد:
« اما در خصوص اثباتِ ازدواج امام مهدی(ع)، و این امری است که میتوان آن را ثابت کرد و چگونگی اثباتش را بیان میکنم؛ ولی ممکن است شناخت تفاصیل ازدواج برای بعضی ممکن نباشد و کسی که طالب شناخت تفاصیل باشد به حقیقت غیبت امام(ع) و شرایطی که با آن مواجه میشود جاهل است.
همچنین این قضایا شخصی است و ربطی ندارد به آنچه ما میخواهیم ثابت کنیم و آن همان نسل و فرزندان است؛ زیراکه سخن ما دربارۀ آن شخصی است که اینک وسیلۀ امتحان ما قرار گرفته، همان طور که قبلا گفته شده مهدی اول(ع) از نسل امام مهدی(ع) است و ایشان همان یمانی است که سرپیچی از وی موجب ورود به آتش جهنم میشود و امتحان ما در اینجا در تفاصیل ازدواج امام مهدی(ع) که در غیبت حاصل شده نیست.
راه اول: که آن بر اساس سخن اصولیون بنا شده است که میگویند: امام مستحب را ترک نمیکند و واضح است که ازدواج امری مستحب در شرع اسلامی است؛ پس چگونه ممکن است امام مهدی(ع) از آن رویگردانی کند؟! رسولالله(ص) فرمودند: «النكاح من سنتي، فمن رغب عنه فقد رغب عن سنتي.» [مستدرك الوسائل، ج 14، ص152] «ازدواج از سنت من است؛ پس هرکس از آن دوری کند از سنت من دوری کرده.»
و ابیعبدالله(ع) فرمودند: رسولالله(ص) فرمودند: «من تزوج أحرز نصف دينه وفي حديث آخر فليتق الله في النصف الآخر أو الباقي.» [الكافي، ج5، ص329] «کسی که ازدواج کند نصف دین خود را حفظ کرده است و در حدیث دیگری، و در نصف دیگر تقوای خدا را پیشه کند.»
و از ابیعبدالله(ع) روایت میشود که فرمودند: امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «تزوجوا فإنّ رسولالله قال: من أحب أن يتبع سنتي فإن من سنتي التزويج.» [الكافي، ج5، ص329]
«ازدواج کنید که رسولالله(ص) فرمودند: هرکس دوست دارد تابع سنت من باشد، ازدواج از سنت من است.»
و ابیعبدالله(ع) میفرماید: «ركعتان يصليهما المتزوج أفضل من سبعين ركعة يصليها أعزب» [الكافي، ج5، ص328] «دو رکعت نماز شخص متأهل از هفتاد رکعت نماز شخص مجرد با فضیلتتر است.»
با این همه تأکید به ازدواج، چگونه امام مهدی(ع) با فضیلتترین بنا در اسلام و سنت جدش پیامبر مصطفی(ص) را ترک کند.؟!!» [کتاب گفتگوی داستانی، ج1، ص112]
دکترعبدالرزاق دیراوی مینویسد:
«از پیامبر خدا(ص) به این مضمون روایت شده است که: «ازدواج سنت من است و هرکس از سنت من روی گرداند، از من نیست– با این مضمون و با الفاظ مختلف احادیث بسیاری روایت شده است؛ مانند جواهر الکلام، ج29، ص12.
شما میتوانی با توجه به روایاتی که در ادامه برایتان میآورم که اندکی از بسیار است، بفهمی که امام متأهل است؛ زیرا چطور میشود که بدون ازدواج فرزند داشته باشد؟ این روایات تقدیم به شما:
شیخ نعمانی (کاتب ثقة الاسلام کلینی) و شیخ طوسی در کتابهای غیبتِ خود با سند معتبر روایت میکنند: از مفضل بن عمر روایت شده است: شنیدم اباعبدالله میفرماید: «صاحب این امر دو غیبت دارد، یکی از آنها طولانی میشود تا آنجا که میگویند مرد و بعضی گویند کشته شد و بعضی دیگر میگویند رفت تا آنجا که بر امر او کسی باقی نمیماند؛ مگر اندک افرادی و بر موضع و مکانش کسی آگاهی ندارد؛ مگر یک فرد از فرزندانش و هیچکس دیگری مگر آن مولا که امرش را عهدهدار است». [الغيبة (للطوسي)، ص162، الغيبة ( للنعماني)، ص172]
متن عربی حدیث: «سمعت أبا عبد الله یقول: إن لصاحب هذا الأمر غیبتین، أحدهما تطول حتی یقول بعضهم مات، ویقول بعضهم قتل، ویقول بعضهم ذهب، حتی لا یبقی علی أمره من أصحابه إلا نفر یسیر لا یطلع علی موضعه أحداً من ولده ولا غیره إلا المولی الذی یلی أمره.»
شیخ طوسی و جماعتی با سندهای متعدد از یعقوب بن ضراب اصفهانی روایت میکند: او در سال دویستوهشتادویک حج به جا آورد. شب هنگام در مکه در بازار در خانهای به نام خانۀ خدیجه ساکن شد. در آنجا پیرزنی بود که واسطۀ بین شیعه و امام عصر(ع) بود و داستان طولانی است و در انتهایش میگوید که او دفتری را برای پیرزن فرستاد و در آن صلوات بر رسول خدا و سایر ائمه(ع) بود و امر فرموده بود هنگامی که بخواهد بر ایشان صلوات بفرستند چنین بفرستد، و صلوات طولانی است. در بخشی از آن چنین آمده بود:
اللَّهُمَّ أَعْطِهِ فِي نَفْسِهِ وَ ذُرِّيَّتِهِ وَ شِيعَتِهِ وَ رَعِيَّتِهِ وَ خَاصَّتِهِ وَ عَامَّتِهِ وَ عَدُوِّهِ وَ جَمِيعِ أَهْلِ الدُّنْيَا مَا تُقِرُّ بِهِ عَيْنَهُ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى وَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ وَ الْحَسَنِ الرِّضَا وَ الْحُسَيْنِ الْمُصَفَّى وَ جَمِيعِ الْأَوْصِيَاءِ مَصَابِيحِ الدُّجَى وَ أَعْلامِ الْهُدَى وَ مَنَارِ التُّقَى وَ الْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَ الْحَبْلِ الْمَتِينِ وَ الصِّرَاطِ الْمُسْتَقِيمِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِيِّكَ وَ وُلاةِ عَهْدِكَ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ وَ مُدَّ فِي أَعْمَارِهِمْ وَ زِدْ فِي آجَالِهِمْ وَ بَلِّغْهُمْ أَقْصَى آمَالِهِمْ دِينا وَ دُنْيَا وَ آخِرَةً إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ.
بار خدايا! به او عطا كن براى خودش و فرزندانش، و پيروانش و رعيتش و خاصانش و همۀ آنان كه فرمانش برند و دشمنانش و همۀ اهل دنيا آنچه ديدگانش را به آن روشن كنى ـو در انتهایش چنین بودـ خدايا! درود فرست بر محمّد مصطفى و على مرتضى، و فاطمۀ زهرا، و حسن خشنود از قضا، و حسين پاکگشته،
و همۀ اوصيايى كه چراغهاى تاريكى، و نشانههاى هدايت، و مشعلهاى فروزان تقوى، و دستاويز و رشتۀ استوار و راه راستاند، و درود فرست بر وليّت و والیانعهدش و امامان از فرزندانش، و بر عمرشان بيفزا و طول حياتشان را فزونى بخش، و به نهايت آرزوهاى دينى و دنيوی و اخرويشان برسان كه به يقين تو بر هر چيز توانايى.» [مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج1، ص 409]
در زیارت مخصوصی که روز جمعه میخوانی و سید رضیالدین علی بن طاووس در کتاب جمال الاسبوع نقل کرده است، چنین آمده است: صلی الله علیک و علی آل بیتک الطیبین و طاهرین–صلوات خداوند بر تو و اهلبیت طیب و طاهرت-و در جای دیگری از آن: صلوات الله علیک و علی آل بیتک هذا یوم الجمعة »صلوات خداوند بر تو و بر اهلبیت تو، این روز جمعه) و در انتهایش «صلوات الله علیک و علی آل بیتک الطاهرین»صلوات خداوند بر تو و اهل بیت طاهر تو.» [جمال الأسبوع بكمال العمل المشروع، ص 37]
در انتهای کتاب «مزار» بحار الانوار از کتاب «مجموع الدعوات، ج99، ص228» هارون موسی تلعکبری نقل شده است: سلام و صلواتی طولانی از رسول خدا به یکیک ائمه و بعد ذکر سلام و صلوات بر حجت(ع) با ذکر سلام و صلواتی خاص بر والیان عهد حجت(ع) و بر ائمه از فرزندانش و دعا برای آنها:
«السَّلَامُ عَلَى وُلَاةِ عَهْدِهِ، وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِمْ، وَ بَلِّغْهُمْ آمَالَهُمْ، وَ زِدْ فِي آجَالِهِمْ، وَ أَعِزَّ نَصْرَهُمْ، وَ تَمِّمْ لَهُمْ مَا أَسْنَدْتَ مِنْ أَمْرِكَ إِلَيْهِمْ، وَ اجْعَلْنَا لَهُمْ أَعْوَاناً، وَ عَلَى دِينِكَ أَنْصَاراً، فَإِنَّهُمْ مَعَادِنُ كَلِمَاتِكَ،
خَزَائِنُ عِلْمِكَ، وَ أَرْكَانُ تَوْحِيدِكَ، وَ دَعَائِمُ دِينِكَ، وَ وُلَاةُ أَمْرِكَ، وَ خُلَصَاؤُكَ مِنْ عِبَادِكَ، وَ صَفْوَتُكَ مِنْ خَلْقِكَ وَ أَوْلِيَاؤُكَ، وَ سَلَائِلُ أَوْلِيَائِكَ، وَ صَفْوَةُ أَوْلَادِ أَصْفِيَائِكَ، وَ بَلِّغْهُمْ مِنَّا التَّحِيَّةَ وَ السَّلَامَ، وَ ارْدُدْ عَلَيْنَا مِنْهُمُ التَّحِيَّةَ وَ السَّلَامَ، وَ السَّلَامُ عَلَيْهِمْ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُهُ .
سلام بر والیان عهدش و ائمه از فرزندانش، خداوندا بر ایشان درود فرست و به آرزوهایشان برسان و بر عمرهایشان بیفزا و یاریشان را عزیز بدار و آنچه از امرشان را محوّل کردی به پایان برسان، و برای آنان یاران و برای دینت انصاری قرار بده که آنها معادن کلمات تو و خزاین علم تو و ارکان توحید تو و ستونهای دینت و والیان امرت و بندگان خالص از میان بندگانت و برگزیدگان خلقت و اولیایت و برگزیدگان اولیایت و برگزیدگان فرزندانِ برگزیدگانت هستند و از ما تحیّت و سلام برسان و سلام آنها را نیز به ما برسان. سلام بر آنها و رحمت خدا و برکاتش.»
سید بن طاووس(ره) در جمال الاسبوع، ص306 و جاهای دیگر زیارتی را نقل کرده است که در یکی از قسمتهای آن، این دعا پس از نماز آن زیارت آمده است:
«اللَّهُمَّ أَعْطِهِ فِي نَفْسِهِ وَ ذُرِّيَّتِهِ وَ شِيعَتِهِ وَ رَعِيَّتِهِ وَ خَاصَّتِهِ وَ عَامَّتِهِ وَ عَدُوِّهِ وَ جَمِيعِ أَهْلِ الدُّنْيَا مَا تُقِرُّ بِهِ عَيْنَهُ و تسرُّ به نفسَهُ…
بار خدايا! به او عطا كن براى خودش و فرزندانش، و پيروانش و رعيتش و خاصانش و همۀ آنان كه فرمانش برند و دشمنانش و همۀ اهل دنيا آنچه ديدگانش را به آن روشن كنى و دلش را شاد کند…»
داستان جزیرۀ خضرا که علامه مجلسی آن را در بحار الانوار نقل کرده است در آن آمده است: «از مایحتاج ساکنان این سرزمین پرسیدم که از کجا تأمین میشود؛ چراکه من هیچ زمین زراعی در اینجا نمیبینم. گفت: مایحتاج آنها از جزیرۀ خضرا از دریای سفید میرسد؛ از جزایر فرزندان امام صاحب امر(ع). به او گفتم: سالانه چند بار مایحتاج شما آورده میشود؟ گفت: دو بار، یک بار آمده و بار دیگر مانده است. گفتم: چند ماه مانده است تا بیاید؟ گفت: چهار ماه.» [بحار الأنوار، ج52، ص 168]
سید بزرگوار علی بن طاووس در کتاب «عمل ماه رمضان» روایت میکند: از ابو قره دعایی روایت شده است که در تمام روزها برای حفظ وجود امام حجت(ع) خوانده میشود که از جمله بخشهای آن: «و تجعله و ذریته من الائمة الوارثین»«و او و فرزندانش را از ائمۀ وارثان قرار بده.»
روایت وصیت که شیخ طوسی روایت کرده است و در روایتهای مهدیین ذکر شده است که در آن میگوید: «هنگامی که وفاتش فرارسد آن را به فرزندش اولین مقربین تسلیم کند….»؛ یعنی هنگامی که وفات امام مهدی(ع) برسد به فرزندش اولین مهدیین تسلیم کند.
در مزار محمد بن مشهدی روایت شده است: از امام صادق(ع) که به ابوبصیر میفرماید:
قَالَ: قَالَ لِي: يَا أَبَا مُحَمَّدٍ كَأَنِّي أَرَى نُزُولَ الْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي مَسْجِدِ السَّهْلَةِ بِأَهْلِهِ وَ عِيَالِه «گویی فرودآمدن قائم(ع) در مسجد سهله با اهل و عیالش را میبینم.» [مزار محمد بن مشهدی، ص134]
و در کتاب شریف کافی آمده است از امام صادق j روایت شده است که: مَسْجِدُ السَّهْلَةِ مَنْزِلُ صَاحِبِنَا إِذَا قَامَ بِأَهْلِه. مسجد سهله محل زندگی قائم ما در زمان قیامش به همراه خانوادهاش هست. [الكافي، ج3، ص 495]
علامه مجلسی در کتاب صلات (نماز) از بحار الانوار در اعمال صبح روز جمعه از اصل قدیمی از مؤلفان قدیمی دعای طولانی که بعد از نماز صبح خوانده میشود را روایت میکند. از بخشهای این دعا برای امام حجت(ع) چنین است:
«اللهم کن لولیک فی خلقک ولیاً و حافظاً و قائداً و ناصراً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه منها طویلاً و تجعله و ذریته فیها الائمة الوارثین…»
«بار الها! و برای وَلیِّ خود در بین خلایقت، سرپرست و نگهدار و پیشوا و یاور باش تا او را بر سراسر زمین فرمانروای مطاع گردانی و دورانی دراز او را در آن بهرمند سازی، و او و ذُرّیهاش را در آن امامان وارثان قرار دهی…»
شیخ عباس قمی(ره) در مفاتیح الجنان در دعا برای امام مهدی (ع) و در پی آن بعد از دعای عهد شریف در یکی از قسمتهایش آورده است:
«اللَّهُمَّ أَعْطِهِ فِي نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ وَ وَلَدِهِ وَ ذُرِّيَّتِهِ وَ أُمَّتِهِ وَ جَمِيعِ رَعِيَّتِهِ مَا تُقِرُّ بِهِ عَيْنَهُ وَ تَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ…»
«خدايا! به او عطا كن، در وجودش و اهلش، و فرزندان و نژادش و امت و همۀ رعيتش، چيزى كه چشمش را به آن روشن كنى، و وجودش را به آن خوشحال نمايى…»
و این دعا به ذکر یکی از فرزندان امام مهدی(ع) اهتمام خاص دارد و پس از او ذریهای را بیان میکند و این میرساند که این فرزند، مقام و جایگاه خاصی دارد.
بخشی از سخن امام مهدی(ع) در سخنرانیاش بین رکنومقام هنگام قیامش: «...فقد اخفنا و ظلمنا و طردنا من ديارنا و ابنائنا، و بغي علينا، و دفعنا عن حقنا...» «… که ما مورد وحشت و ستم قرار گرفتیم، از دیار و فرزندان خود دور افتادیم، به ما ستم کردند و ما را از حقوق خود محروم ساختند…» [غیبت نعمانی، ص290]
این اعلان و بیانی از امام مهدی(ع) در ابتدای قیامشان است مبنی بر اینکه از خانهاش و فرزندانش بهسبب تعقیب ظالمین و جستوجوی آثار ایشان در تمام زمانها و مکانها رانده شده است.
از ابوالحسن امام رضا(ع) روایت شده است:
عن معمر بن خالد عن ابی الحسن: قال کأنی برایات من مصر مقبلات خضر مُصبغات حتی تأتی الشامات فتهدی الی ابن صاحب الوصیات.
«گویی درفشهای سبز رنگآمیزی شدهای را میبینم که از مصر میآیند تا به شامات میرسند و به فرزند صاحبوصیتها هدایت میشوند.» [ارشاد، ص260؛ الصراط المستقیم، ج2، ص250] بهوضوح از این روایت مشخص میشود که قبل از قیام قائم پرچمها (یا تبایع) بهسوی پسر صاحبوصیتها هدایت میشوند.
صاحبوصیتها همان وارث ائمۀ معصوم است؛ او ختمکنندۀ آنهاست و وصیت به او منتهی میشود و او همان امام محمد بن الحسن العسکری، صاحب الزمان(ع) و ذخیرهشدۀ آل محمد است. این روایت بیان میکند که پرچمها بهسمت پسر صاحبوصیتها یعنی پسر امام مهدی(ع) هدایت میشوند.
ذریۀ امام مهدی در «دعای روز سوم شعبان» یعنی روز ولادت امام حسین(ع) آمده است.
از ابوالقاسم بن علا همدانی، وکیل امام عسکری(ع) روایت شده است که امام حسین(ع) در روز پنجشنبه سوم شعبان به دنیا آمده است. پس آن روز را روزه بگیر و این دعا را بخوان:
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ الْمَوْلُودِ فِي هَذَا الْيَوْمِ الْمَوْعُودِ بِشَهَادَتِهِ قَبْلَ اسْتِهْلَالِهِ وَ وِلَادَتِهِ بَكَتْهُ السَّمَاءُ وَ مَنْ فِيهَا وَ الْأَرْضِ وَ مَنْ عَلَيْهَا وَ لَمَّا يَطَأْ لَابَتَيْهَا- قَتِيلِ الْعَبَرَةِ وَ سَيِّدِ الْأُسْرَةِ الْمَمْدُودِ بِالنُّصْرَةِ يَوْمَ الْكَرَّةِ الْمُعَوَّضِ مِنْ قَتْلِهِ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ نَسْلِهِ وَ الشِّفَاءَ فِي تُرْبَتِهِ وَ الْفَوْزَ مَعَهُ فِي أَوْبَتِهِ وَ الْأَوْصِيَاءَ مِنْ عِتْرَتِهِ بَعْدَ قَائِمِهِمْ وَ غَيْبَتِهِ حَتَّى يُدْرِكُوا الْأَوْتَارَ وَ يَثْأَرُوا الثَّارَ وَ يُرْضُوا الْجَبَّارَ وَ يَكُونُوا خَيْرَ أَنْصَارٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ مَعَ اخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَ النَّهَار…»
«…خداوندا! از تو درخواست مىكنم به حقّ مولود در اين روز كه… او كُشتۀ گريه و سرور خاندان است؛ آنكه با انتقام خون پاكش در رجعت آل محمّد نصرت و ظفرِ پايدار خواهد يافت، و در عوض شهادتش امامان و پيشوايان دين از نسل پاك آن حضرت خواهند بود، و شفا در تربت اوست، و رستگارى و پيروزى همراه اوست به هنگام رجعتش، و اوصيا بعد از قائمشان و غیبتش، از عترت او هستند، تا اين كه به خونخواهى آن حضرت برخيزند و انتقام گيرند، و خداوند جبّار را از خودشان خشنود كنند، و از بهترين ياوران (دين خدا) باشند. درود خدا بر آنان تا زمانى كه روز و شب در رفتوآمد هستند...» [بحار الانوار، ج53، ص94]
امام حسن عسکری(ع) فرزندانش از نسل قائم را مدح میفرماید: از مجلسی، به خط امام محمد عسکری(ع) بر کتابی چنین دیده شده است:
«قَدْ صَعِدْنَا ذُرَى الْحَقَائِقِ بِأَقْدَامِ النُّبُوَّةِ وَ الْوَلَايَةِ وَ نَوَّرْنَا السَّبْعَ الطَّرَائِقَ بِأَعْلَامِ الْفُتُوَّةِ فَنَحْنُ لُيُوثُ الْوَغَى وَ غُيُوثُ النَّدَى وَ فِينَا السَّيْفُ وَ الْقَلَمُ فِي الْعَاجِلِ وَ لِوَاءُ الْحَمْدِ وَ الْعَلَمُ فِي الْآجِلِ وَ أَسْبَاطُنَا خُلَفَاءُ الدِّينِ وَ حُلَفَاءُ الْيَقِينِ وَ مَصَابِيحُ الْأُمَمِ وَ مَفَاتِيحُ الْكَرَم...»
«به تحقیق ما با گامهای نبوّت و ولایت از بلندترین قلۀ حقایق بالا رفتیم و هفت درجه و طبقۀ نشانهها و علامتهای فتوی را با هدایت خود روشن ساختیم. پس ما شیران بیشۀ نبرد هستیم و بارانهای پر آب و رحمت و کوبندگان دشمنان، و در این دنیای گذرا در میان ما شمشیر و قلم است و همچنین لوای محمد در آخرت. نوادگان ما خلفای دین استوار و چراغهای امتها و گشایندگان کرامت هستند.» [الزام الناصب، ج2، ص143؛ بشارت الاسلام، باب12، ص168]
در اینجا امام حسن عسکری(ع) به نوادگانش (نوادگان ما خلفای دین استوار) اشاره میفرمایند و نواده، فرزند فرزند است و امام حسن عسکری(ع) فرزندی غیر از امام(ع) مهدی ندارد.
منابع برای مطالعۀ بیشتر:
عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پساز او کذاب است. به قلم: متیاس… Read More
مصیبت برتر قسمت دوم به قلم: نازنین زینب احمدی مقدمه در بخش پیشین این مجموعه، با تکیه بر اهمیتی که… Read More
گفتوگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت دوم) به قلم: متیاس الیاس از پیشنهادِ رفتن نزد کشیش استقبال کرد… Read More
به قلم: شیث کشاورز امروزه نظریه تکامل (فرگشت) نظریهای است که در جامعۀ علمی، بهطور گسترده بهعنوان توضیحی کاملاً… Read More
پاسخ به تئوفان اعترافکننده | قسمت چهارم به قلم: ارمیا خطیب • پیشگفتار در قسمت پیشین به سه ادعای تئوفانس… Read More
وظیفۀ مؤمنان در قبال رؤیا در پیشگاه فرستادۀ الهی به قلم: نوردخت مهدوی مقدمه رؤیا، سفری شیرین و روحانی است… Read More