توهم بی‌خدایی

آیا بین توصیه‌های اخلاقی اسلام ، تناقضی وجود دارد؟!

سؤال
اشکالی برایم مطرح شده است که به اخلاق اسلامی مربوط می‌شود و من در آن حیران مانده‌ام و امیدوارم شما بتوانی پاسخم را بدهی؛ چراکه شما را از متخصصین این حوزه می‌بینیم؛ و سپاس از آنِ خداوند است.

صفاتی هستند که پیامبر خدا (ص) و ائمۀ اهل‌بیت (ع) به آن توصیه نموده‌اند؛ ولی در آن‌ها تناقضاتی وجود دارد و فهمیدن چگونگی عمل‌کردن در جهت آراسته‌شدن به این مجموعه اخلاقیات دشوار می‌نماید، چه برسد به تطبیق آن‌ها؛ و به همین ترتیب پذیرش فکری‌شان نیز چنین خواهد بود.

به‌عنوان‌مثال: اسلام ، ما را به رحمت و مودت و دوستی دعوت می‌کند؛ و درعین‌حال به دشمنی با کافر یا عصیانگر و دوری‌جستن از آن‌ها امر می‌نماید. اسلام به گذشت و تسامح و احترام به مخالفین و گفت‌وگو با ایشان با حکمت و موعظۀ حسنه دعوت می‌کند؛ ولی از سوی دیگر فرمان به جهاد با آن‌ها و کشتنشان می‌دهد. اسلام دعوت می‌کند که غرور را رها کنیم؛ اما درعین‌حال عزت‌نفس را می‌ستاید. چه تفاوتی وجود دارد؟ اگر کمی دقت کنیم خواهیم دید که هر دو، یکی است.

همچنین به خوار و ذلیل‌بودن در برابر خدا رضایت می‌دهد؛ حال چگونه این نفس می‌تواند عزیز باشد؟! اسلام تعصب و حمیّت را رد، ولی ولایت و غیرت را تأیید می‌نماید. اسلام شهوت‌رانی در دنیا را ناپسند می‌داند اما در آخرت، چنین نیست (حورالعین، کاخ‌های مجلل و شراب‌ها). در نهایت، دعوت به آزادگی می‌کند ولی قوانین سختی وضع می‌کند و به پیروی مطلق از پیامبر (ص) و ائمه (ع) فرمان می‌دهد؛ به‌این‌ترتیب، می‌بینیم که قرآن سبب نفاق مسلمان می‌شود و او را تبدیل به کسی می‌کند که با خویشتن و دیگران صادق نیست!

پاسخ:
موارد زیر به‌طورکلی در دین الهی و نه‌فقط در اسلام ، بیان شده و این‌ها چیزهایی است که انبیای الهی و فرستادگان از سوی خداوند سبحان و متعال، آورده‌اند:

کراهت و انزجار از گناه و کفر، نه دشمنی با گناهکار و کافر؛ بنابراین دشمنی و کراهت نسبت به خودِ انسان نیست، بلکه دشمنی با صفتی است که انسان به آن آراسته می‌شود. اگر گناهکار و کافر وضعیت خودش را از فرد دیگری بشنود، از این وضعیت ابراز انزجار و دوری می‌نماید.

مثالی می‌آورم: خداوند، جبرئیل را در قالب یک مرد نزد فرعون (لعنه الله) فرستاد. شکایتی تقدیم فرعون کرد با این مضمون که او مالک بنده‌ای است و اموالی به او داده است تا تجارت کند. این بنده اموال را برده و از آنِ خود کرده و با اربابش دشمنی ورزیده و این اموال را علیه سرورش به کار گرفته است. سزای این بندۀ ظالم متمرّد چیست؟ فرعون گفت: سزایش این است که در دریای قلزم غرق شود.

سپس جبرئیل از او درخواست نمود که مجازات این بندۀ ظالم متمرد را مکتوب نماید. فرعون نوشت: جزای این بندۀ متمرد ظالم این است که در دریای قلزم غرق شود. خداوند فرعون را به آنچه برای مجازات خودش نوشته بود، مجازات کرد و او را در دریای قلزم غرق نمود.

حال من از تو سؤال می‌کنم: خدا کیست؟ مگر او همان کسی نیست که تو را از عدم و نیستی خلق کرد و به وجود آورد؟ هر نَفََسی که می‌کشی با خواست و به قدرت خداوند است و نفْسی که در کالبدت داری با قدرت خدا برپاست؛ و اگر خداوند سبحان و متعال خواست، قدرت و نور خودش را از آن بردارد به همان عدم و نیستی بازخواهی گشت.

پس هیچ عزتی بدون خدای سبحان و متعال نخواهد بود. چگونه انسان در پیشگاه خداوند و در حضور او عزیز باشد؟ آیا با عزت اوست یا عزت کسی دیگر؟ عزتمندی غیر از خدای سبحان به من نشان بده که به خدا نیاز نداشته یا در مقابل او باشد که بتواند به عزت خویش و نه عزت خداوند، عزیر باشد! و اگر با او عزیز باشد، آیا با رضایت او خواهد بود یا روی‌گردانیدن از او؟! و کسی نمی‌تواند از او روی گردانَد مگر اینکه بزرگ‌تر از او باشد؛ درحالی‌که هیچ‌چیزی بزرگ‌تر از خداوند نیست! اما با رضایتش، خداوند از کسی راضی نخواهد بود مگر اینکه بندۀ حقیر او باشد؛ و بندگی یعنی خضوع و فروتنی و خدمتگزاری؛ و هیچ‌کسی از دین‌داران ادیان الهی، بندگی خود را در پیشگاه خداوند متعال انکار نمی‌کند.

اما شهوات: در کجا دیده‌ای که دین الهی به‌طورکلی ارضای شهوات طبیعی به روش درست و صحیح که خدا از آن راضی است را حرام کرده باشد؟!

اما زهد در دنیا: به معنای حرام‌کردن حلال خدا نیست؛ بلکه به معنای قناعت به کم و مقدار کافی است. شاید هیچ دو نفری اختلاف‌نظر نداشته باشند که این موارد، خصوصیاتی پسندیده است: همدردی با کسانی که روزیِ کمی پیدا می‌کنند؛ کم‌کردن مشغول‌شدن روح به جسد و نیازهایش، مگر در موارد ضروری؛ و بسیاری علت‌های دیگر که انسان مؤمن را در مسیر حرکت در ملکوت آسمان‌ها قرار می‌دهد. انسان باید به اخلاق پاک و کریم آراسته گردد تا حقیقت برایش کشف شود و آن را بشناسد.

اما آخرت: جایی است که اهلش حقیقت را می‌شناسند؛ هر‌یک برحسب شناخت و معرفتش.

جنگ و نبرد در اسلام و به‌طورکلی در دین الهی، کاری عبث و بیهوده نیست و با رحمت نیز در تناقض نیست. کتاب «جهاد، درب بهشت» را مطالعه کن تا برایت روشن گردد.

اما آزادی: در تناقض با پیروی از انبیا و اوصیا و اطاعت از آن‌ها نیست و آن‌ها چیزی جز خواست خداوند را نمی‌خواهند؛ بنابراین اطاعت از آن‌ها اطاعت از خدا و نافرمانی از آن‌ها نافرمانی از خداوند است.

پاسخ‌های روشنگرانه، جلد 2، سؤال 101

کاربر2

View Comments

Recent Posts

گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت سوم)

عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پس‌از او کذاب است. به قلم: متیاس… Read More

1 ماه ago

مدعیان خیر

مصیبت برتر قسمت دوم به قلم: نازنین زینب احمدی مقدمه در بخش پیشین این مجموعه، با تکیه بر اهمیتی که… Read More

2 ماه ago

آیا معجزه راه ثابت شناخت فرستادگان الهی است؟

 گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت دوم) به قلم: متیاس الیاس از پیشنهادِ رفتن نزد کشیش استقبال کرد… Read More

2 ماه ago

آیا فرگشت یک هدف کلان دارد؟

به قلم: شیث کشاورز   امروزه نظریه تکامل (فرگشت) نظریه‌ای است که در جامعۀ علمی، به‌طور گسترده به‌عنوان توضیحی کاملاً… Read More

2 ماه ago

پاسخ به اتهام فرصت‌طلبیِ پیامبر(ص) و یادگیری ایشان از اهل کتاب

پاسخ به تئوفان اعتراف‌کننده | قسمت چهارم به قلم: ارمیا خطیب • پیشگفتار در قسمت پیشین به سه ادعای تئوفانس… Read More

2 ماه ago

«رؤیا» دریچه‌ای به‌سوی ملکوت

وظیفۀ مؤمنان در قبال رؤیا در پیشگاه فرستادۀ الهی به قلم: نوردخت مهدوی مقدمه رؤیا، سفری شیرین و روحانی است… Read More

2 ماه ago