آیا تمدن سومریان تنها حاصل گذشت زمان و نتیجۀ فرگشت است؟
هرکس به مطالعۀ علم تاریخ علاقه داشته باشد، حتماً اسم تمدن سومر، آکد، الواح و کتیبههای آنان به گوشش خورده است. زمانی که بیشتر در تمدن و ویژگیهای تمدن و فرهنگ آنان دقیق میشویم این سؤال به وجود میآید که چنین تمدن عظیمی چگونه بین هموساپینس ها پدید آمد؟
مقدمۀ بلند:
هرکس که با فرهنگ عظیم و تمدن پرشکوه اقوام سومر و آکد آشنا شود، این سؤال برایش پیش میآید که چگونه چنین تمدنی به وجود آمده است؟ اگر قرار است این ارثی تکاملی باشد، پس چرا نئاندرتالها که در مقایسه با هموساپینس ها زمان بیشتر و مغز بزرگتری داشتند به چنین تمدنی نرسیدند؟
پیدایش فرهنگ و تمدن سومریان، آنقدر عجیب مینماید که زکریا سیچین، این ایده را مطرح کرده است که آنها این تمدن را از آدم فضاییها بهدست آوردهاند! هرچند که این عقیدهای اشتباه است.
متن اصلی:
با مطالعۀ الواح سومری درمییابیم که آنها بهدنبال نجاتدهندۀ انسان از حیوانیت خویش بودهاند! و برخی از این شخصیتها را بهصورت رهاییبخش، نجاتدهندۀ منتظر و سمبل عدالت انسانی که سومریان ظهورش را انتظار میکشیدند به تصویر میکشند. چگونه میتوان تصور کرد که انسان خردمند یا هموساپینس بدون اینکه چیزی در معادله وارد شود به این سطح از اندیشههای متعالی و آرمانی رسیده است؟
ت) دستاوردهای علمی و صنعتی:
مهمترین ویژگی که سومریان داشتند سیستم آموزشی است؛ یعنی مدارس و آموزگاران و شیوۀ تدریس ضابطهمند بوده است؛ همچنین آنها دارای مشاغلی چون آموزگاری، معماری، نویسندگی، طبابت، سفالگری، کار با ابزار پیچیدۀ مهندسی از قبیل خطکشهای مرتبط با رصد ستارگان، استخراج معادن و… بودند که بزرگیِ جهشِ فرهنگی آنها را نشان میدهد.
آری امکان ندارد کسی این مسائل را در سومریان مشاهده کند و اعتراف نکند که تغییر بسیار زیادی، آنهم تنها در طی چندهزار سال ایجاد شد که حاصل آن فرهنگ و تمدن عظیم سومریان است. اما بازمیگردیم به سؤال اول؛ آیا ممکن است همۀ این تغییرات در فرهنگ و تمدن تنها حاصل ارث تکاملی و نتیجۀ فرگشت باشد؟!
سؤالی که در اینجا پیش میآید این است که اگر اینگونه باشد، پس چرا چنین فرهنگ و تمدنی در بین نئاندرتالها به وجود نیامد؟ آنهم در صورتی که نئاندرتالها در مقایسه با ما مغز بزرگتر و زمان بیشتری برای رسیدن به چنین تمدنی داشتند!
هموساپینس ها و نئاندرتالها که هر دو از هموارکتوسها منشعب شدند، تفاوتهای بسیاری دارند. نئاندرتالها در زمانی حدود صدهزار سال که در اروپا بودند به هیچ نوع تکامل فرهنگی یا تمدنی حتی در سطح زندگی اجتماعی یا زبان یا نگارگری نرسیدند و تمام آنچه انجام دادند ساخت ابزار سنگی سادهای بود که حتی در اینکه مخترع این ادوات خود آنها باشند هم تردید وجود دارد! و این احتمال میرود که آنها این فنون را پس از مهاجرت هموساپینس ها به اروپا فراگرفته باشند؛ این در حالی است که هموساپینس ها در کمتر از شصتهزار سال به مرحلۀ تدوین قوانین اخلاقی در لوحهای گلی رسیدند! برخی از این دست مسائل که شگفتی و عظمت تمدن آنها را نشان میدهد قبلتر بیان شد.
هدف ما از بیان ایدۀ سیچین تنها این بود که بگوییم پیدایش چنین ایدهای برای توضیح و توجیه تمدن سومری دلیل و اعترافی حقیقی بر این موضوع است که سومریان دارای جهشی در تمدن و فرهنگ بودهاند که البته این جهش نیاز به علت دارد! از همۀ اینها هم که بگذریم گفتۀ سومریان و آثار باستانی بهجایمانده نشان میدهد که این تمدن حاصل تکامل نیست؛ چراکه اگر قرار است این فرهنگ و تمدن در طول زمان تکامل پیدا کرده باشد؛ پس نیاکان آنها باید در مقایسه با آنها فرهنگی عقبتر یا مبتدیتر داشته باشند. ولی سومریان شرح دادهاند که نیاکانشان از آنها برتر بودهاند. این یعنی فرهنگ و تمدن کسانی که قبل سومریان بودهاند به هیچ عنوان از آنها عقبتر نبوده است!
آری، ممکن است فرهنگ نیاکان آنها به دلایلی از قبیل کمبودن افراد، وقوع طوفان و فراهمنبودن امکانات مادی با خط خودشان به ما نرسیده باشد؛ اما سومریان که دارای این شرایط بودند تمدن و فرهنگشان را با خط خود منتقل ساختند و در بسیاری از مسائل فقط به نقل فرهنگ اجدادشان بسنده کردهاند. مثلاً در حماسۀ انمرکار و سرزمین ارته شاهد ستودن فرهنگ نیاکان سومریان توسط آنها هستیم.
«در روزگاران دیرین، سرزمینهای شوبر و همازی، و سرزمین چندزبانی سومر، سرزمین باعظمت فرمانروایی و قوانین مقدس، و سرزمین آوری، سرزمینی که چیزهای شایسته داشت، و سرزمین مارتو در امن و آسایش بود. در سراسر کیهان، یگانگی و وحدت بر مردم حکمفرما بود و همگان با یک زبان، انلیل را میستودند.
آنگاه پدری که سرور اوست، پدری که شاهزاده است، پدری که پادشاه است، پدری که… کمی سخنان منقطع را ادامه میدهد؛ سپس پنجخط از متن خرد شده است.» [2]
شارل ویرولو [3] پروفسور فرانسوی و استاد دانشگاه سوربن که محقق متخصص در زمینۀ تحقیقات سامی سومری ایرانی بود هم گفتۀ جالبی دراینباره دارد:
حالا دیگر برای همۀ ما واضح است که جهشی عظیم در فرهنگ هموساپینس رخ داده است و چیز جدیدی در معادلۀ آنها وارد شده است. اکنون دیگر کسی نمیتواند بگوید که این فرهنگ از هیچ به وجود آمده یا تکاملیافتۀ فرهنگ گذشتگان است.
———–
[1]. طه باقر، حماسۀ گیلگمش.
عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پساز او کذاب است. به قلم: متیاس… Read More
مصیبت برتر قسمت دوم به قلم: نازنین زینب احمدی مقدمه در بخش پیشین این مجموعه، با تکیه بر اهمیتی که… Read More
گفتوگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت دوم) به قلم: متیاس الیاس از پیشنهادِ رفتن نزد کشیش استقبال کرد… Read More
به قلم: شیث کشاورز امروزه نظریه تکامل (فرگشت) نظریهای است که در جامعۀ علمی، بهطور گسترده بهعنوان توضیحی کاملاً… Read More
پاسخ به تئوفان اعترافکننده | قسمت چهارم به قلم: ارمیا خطیب • پیشگفتار در قسمت پیشین به سه ادعای تئوفانس… Read More
وظیفۀ مؤمنان در قبال رؤیا در پیشگاه فرستادۀ الهی به قلم: نوردخت مهدوی مقدمه رؤیا، سفری شیرین و روحانی است… Read More