عاشورا، قصۀ روایتنشده
قسمت سوم
امام حسین(ع) در کربلا برای مطالبۀ حاکمیت خدا قیام نمود و وصیت جدش رسول خدا(ص) را ارائه کرد و علم و دانش خود را عرضه کرد و پرچم حاکمیت خداوند را برافراشت؛ پرچمی که فقط او برافراشته بود، در برابر پرچم حاکمیت مردم که جبهۀ مقابل او آن را در دست داشت. همچنین رؤیاها و مکاشفات اهلبیتش و یارانش را ارائه کرد. او هرآنچه همۀ خلفای خداوند سبحانومتعال ارائه میدهند ارائه کرد.
اما متأسفانه میبینیم که بسیاری از مردم هدفی را که حسین (ع( برای آن قیام نمود از دست دادهاند و بر حسین دیگری گریه میکنند که اصلاً وجود خارجی ندارد.
حسین دیگری که زادۀ توهمات آنهاست.
حسین(ع) امامی نیست که کشته شده باشد تا مردم بر او گریه کنند. حسین کشته نشد و این همه فداکاری نکرد که ما بر او گریه کنیم. برای بسیاری از مردم حسین همان حسینی است که در واقعۀ کربلا کشته شد تا برای او به عزاداری و سوگواری و گریهوزاری بپردازیم و کارناوالها و مراسم سرد و بیروحی برپا کنیم که تنها به ظاهر آن و به برپایی این مراسم اهمیت داده میشود و مبالغ هنگفتی هم هزینه میشود و بسیار به آن توجه میشود، اما بدون توجه به ارزش این قیام و حقیقتی که حسین برای آن قیام کرده است.
حسین واقعی همان شخصیت معصوم و منصوب ازجانب خداوند متعال است که رسول خدا(ص) در وصیت مقدسِ شب وفاتش بر او نص و وصیت فرموده است. امام حسین(ع) منهج و روش واقعیِ رسالتِ مقدس الهی است؛ همان رسالتی که امام حسین(ع) آن را به دوش کشید و ارادۀ او هم نمایانگر خواست و ارادۀ خداوند سبحان است.
ما باید هدفی را که امام حسین(ع) برای آن قیام کرد مشخص کنیم تا در واقع بدانیم که دو خط کاملاً متفاوت وجود دارد.
امام حسین(ع) برای برقراری حاکمیت خدا بر زمین قیام کرد، یعنی قانون الهی در زمین. پس باید حسین(ع) را شناخت. باید امام حسین(ع) را در این مقام شناخت و اینکه او مردی الهی و منصوب ازسوی خداوند متعال است و ازسوی خداوند متعال برگزیده شده و اینکه خداوند است که مقدسان را برمیگزیند و آنها را برای اجرای قانون خود معین و معرفی میکند.
حسین(ع) همان شخصیت معصوم الهی است که قانون خداوند را در زمین اجرا میکند، پس هرکه حسین(ع) را اینگونه بشناسد و او را در این مقام قرار دهد، بهاندازۀ خودش حسین(ع) را شناخته است، یا گوشهای از حقیقت امام حسین(ع) را شناخته است.
امام حسینِ واقعی همین روش و آیین است؛ همان راهی که خداوند سبحان آن را تأیید کرده است. راهی که همۀ خلفای خدا در آن گام نهادند، اما قومشان از آنها حمایت نکردند.
کسانی که میگویند امام حسین(ع) صرفاً برای اصلاح امت محمد(ص) و امر به معروف و نهی از منکر قیام کرد و برای مطالبۀ حکومت بیرون نیامد، در واقع کسانی که به این امر معتقدند، در نهایت متوجه میشوند که چیزی از دین الهی و قیام حسین(ع) نمیدانند و بر حسین دیگری غیر از حسین بن علی(ع) میگریند.
روشن است که این امت انتصاب مردمی و دموکراسی و انتخابات و شورا را نمیپذیرد، زیرا بهمدت هزار سال به انتصاب الهی و خلفای منصوبشده ازسوی رسول خدا -از علی بن ابیطالب تا امام مهدی(ع)- پایبند مانده است.
چه بسا اکنون بیشتر مردم این واقعیت را از دست دادهاند؛ زیرا قوانین بشری در انتصاب حاکم را پذیرفتهاند، یعنی الان هرکه بگوید طرفدار حاکمیت خدا هستم و سپس در ردیف حاکمیت مردم قدم بردارد، چگونه میتواند با امام حسین همراهی کند و امام حسین را حمایت کند و بر امام حسین گریه کند که برای استقرار حاکمیت خدا کشته شده است نه حکومت مردم؟! این پارادُکسی است که با تأسف فراوان بسیاری از مردم در آن گرفتار شدهاند.
امام حسین(ع) مردم را به حمایت از حاکمیت خدا دعوت میکند و هدفش تأیید انتصابِ الهیِ خلیفۀ خداوند است. او صاحب وصیت است، نه یک حاکم مردمی و منصوب ازسوی مردم، چنانکه یزید ملعون و ابنزیاد ملعون و پیروان ملعون آنها چنین بودند. و تمرکز بر محتوای این آیین مقدس الهی که حسین تمام آن فداکاریهای عظیم را بهخاطر آن انجام داد. این همان حسین است.
کسانی که در ارتباط با حاکمیت خدا کوتاهی و سستی کردند، از دشمنان محمد(ص) نوشته میشوند، هرچند ادعای پیروی از او را داشته باشند، و از دشمنان علی نوشته میشوند، هرچند ادعا کنند که شیعۀ او هستند، و در شمار دشمنان حسین قرار میگیرند. حسینی که بهخاطر تثبیت حاکمیت خدا حتی نوزاد شیرخوار خود را قربانی کرد و سر او بر نیزه شد.
گریه شروطی دارد:
-گریه بر حسین(ع) پاداش عظیمی دارد و گریه بر حسین مقام بلندی است، اما عزادار باید به حسین و به حق حسین(ع) آگاه باشد. لذا برای اینکه نهضت حسین(ع) در دل عاشقان و عزاداران فروزان باشد، باید این اصول همواره مد نظر باشد.
هرکس امام حسین را اینگونه بشناسد، چیزی از حقیقت حسین(ع) را دانسته است و این مطلب در روایات آلمحمد آمده است و گفتهاند «هرکه امام حسین را با شناخت حقش زیارت کند وارد بهشت میشود.»
-این حق، حق امام حسین(ع) است و نیز فرمودهاند «هرکه امام حسین(ع) را زیارت کند، مانند کسی است که خدا را در عرش زیارت کرده است.»
-حسین(ع) همان قیام مبارکش است و برای شناخت او باید هدف مبارکش را شناخت که همان برپایی حاکمیت خدا در زمین است؛ حاکمیت خدا و حسین یک چیز است و آن پروژۀ الهی در زمین است، و حاکمیت مردم و یزید نیز یک چیز است که همان پروژۀ شیطانی در زمین است.
-حسین(ع) برای اثبات اینکه جانشین خدا و مجری حاکمیت خداوند در زمین است، معجزه و امور خارقالعادهای ارائه نکرد، بلکه چیزی را ارائه کرد که خلیفۀ خدا در همۀ زمانها با آن شناخته میشود، یعنی نص و علم و پرچم.
و کسانی که امروزه معصوم را بهعنوان قدرتی خارقالعاده میشناسند، در کنار قاتلان حسین(ع) در کربلا خواهند بود.
و برخی از شیعهنماها معصوم را با صفات لاهوت مطلق توصیف میکنند؛ صفاتی که هیچکس جز خداوند سبحان نمیتواند به آنها متّصف گردد. آنان براساس اعتقادی که به معصوم دارند دربارۀ حسین واقعی ـکه در کربلا کشته شدـ چنین حکم میکنند که او صرفاً یک مدعی دروغین بوده است، و این از ساحت وی بسی بهدور است؛ درود و صلوات خداوند بر وی باد! به همین دلیل میگویم: اینان، برادرانِ قاتلان حسین هستند؛ حتی اگر ادعا داشته باشند که برای حسین گریه میکنند. به خدا سوگند، اینان دروغگویانِ منافقی هستند که برای حسین بن علی(ع) گریه نمیکنند ـهمان حسینی که در کربلا کشته شد، زنانش به اسارت برده شدند و حرمتش پایمال شدـ بلکه برای حسین دیگری گریه میکنند؛ حسینی که برای ما ناشناخته است! این حسین، زاییدۀ تخیلات و نفْسهای بیمار خودشان است؛ نفسهای بیماری که ایمان آوردن به آن حسین (یعنی همان امام واقعی منصوبشده ازطرف خدا( را نمیپذیرد. همان ضعیفی که توان رساندن هیچ سودوزیانی را به خودش ندارد، مگر آنچه خداوند اراده فرموده باشد. اینان بر حسینی گریه میکنند که هرگز در عالَم واقع وجود ندارد. حسینی که صفات لاهوت مطلق را به وی ضمیمه میکنند (خداوند از آنچه توصیفش میکنند بسی والاتر است)؛ زیرا اگر چنین حسینی وجود خارجی میداشت هرگز ابلیس از او سرپیچی نمیکرد.
دانلود تمامی شماره های هفته نامه زمان ظهور
عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پساز او کذاب است. به قلم: متیاس… Read More
مصیبت برتر قسمت دوم به قلم: نازنین زینب احمدی مقدمه در بخش پیشین این مجموعه، با تکیه بر اهمیتی که… Read More
گفتوگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت دوم) به قلم: متیاس الیاس از پیشنهادِ رفتن نزد کشیش استقبال کرد… Read More
به قلم: شیث کشاورز امروزه نظریه تکامل (فرگشت) نظریهای است که در جامعۀ علمی، بهطور گسترده بهعنوان توضیحی کاملاً… Read More
پاسخ به تئوفان اعترافکننده | قسمت چهارم به قلم: ارمیا خطیب • پیشگفتار در قسمت پیشین به سه ادعای تئوفانس… Read More
وظیفۀ مؤمنان در قبال رؤیا در پیشگاه فرستادۀ الهی به قلم: نوردخت مهدوی مقدمه رؤیا، سفری شیرین و روحانی است… Read More