عبد مَناف بْن عَبْدُالْمُطلب بن هاشم، معروف به ابوطالب، پدر بزرگوار حضرت امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب (علیهالسلام) و عموی پیامبر اسلام، حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله) و از بزرگان مکه و طایفه بنیهاشم و یکی از شخصیتهای نقشآفرین صدر اسلام است. وی چنان موردتوجه آن روزگار بود که به ایشان القاب [1] چندانی داده شده است؛ ازجملۀ آنها میتوان به «سید البطحاء» که به معنای آقای سرزمین مکه و حومه،منصب «ساقی الحجیج» آبدهندۀ حجاج خانه خدا، لقب «ابوالساده» پدر بزرگواریها و همچنین لقب «حافر الزمزم» ایجادکنندۀ چاه زمزم اشاره نمود. ایشان پس از وفات پدرش عبدالمطلب، سرپرستی برادرزادهاش حضرت محمد (صلی الله علیه و اله) را بر عهده گرفت و در ماجرای رسالت پیامبر اسلام بهشدت از او حمایت کرد. متأسفانه این رادمرد الهی، با همه فداکاریهایش برای اسلام که بر دوست و دشمن پوشیده نیست، سخت مظلوم واقع شده و تمام تلاشهای او در یاری پیامبر اسلام (صلی الله علیه و اله) نهتنها در تاریخ به فراموشی سپرده شده، بلکه حتی نسبت کفر و شرک به ایشان دادهاند.
آری! ازجمله مسائلی که دستپروردۀ انگلیس (علمای وهابیت) قائل به آن شده، تشکیک به ایمان ابوطالب به اسلام است که ایشان را کافر دانستند که هرگز به پیامبر اسلام ایمان نیاوردهاند؛ و این باعث ایجاد بحث و گفتگو میان شیعه و برخی از اهل سنت بوده است. استدلالهای تاریخی و روایی بسیاری مبنی بر مسلمانبودن و ایمان وی به پیامبر اسلام وجود دارد. اشعار و قصایدی به ابوطالب نسبت داده شده که در یک دیوان با نام «دیوان ابوطالب» جمعآوری شده است.
ادلۀ فراوانی وجود دارد که بر صدق ایمان ابوطالب دلالت دارد؛ اما کسانی که در دلهایشان بغض و کینه به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیهالسلام) و اهلبیت ایشان وجود دارد؛ هرگز نور را نخواهند دید و همیشه در تاریکیهای پیدرپی خواهند ماند. مذهب امویِ وهابی که مظهر عالی این کینهتوزی و بغض و حسد نسبت به آل محمد علیهمالسلام را بر دوش خود گرفته، این حقایقی را که در کتابهای خودشان آمده، نمیبینند؛ بلکه از مردمانی پیروی میکنند که هیچ نصیبی از آخرت برای آنها نیست و هیچ ذرهای از ایمان در دلهایشان وجود ندارد. به برخی احادیث ضعیف چنگ زدند بر مبنای اینکه حدیثی قوی است و بر احادیث قوی بر مبنای اینکه حدیثی ضعیف و از اعتبار افتاده است خدشه وارد کردند تا در حقایق دست ببرند و حق را ناحق نمایان کنند؛ ولیکن هرگز از حجتهای دامغه و دلایل روشن و آشکار گریزی نیست جز تکذیب آن؛ در این سلسلهمقالات، برخی از دلایل صدق ایمان این رادمرد خداپرست، حضرت ابوطالب (علیهالسلام) را از کتب شیعه و اهل سنت بررسی خواهیم کرد. هرکس در پیِ حقیقت است در این دلایل تدبر نماید؛ تا در روز قیامت حضرت محمد و آل محمد (علیهمالسلام) دشمن او قرار نگیرند.
عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پساز او کذاب است. به قلم: متیاس… Read More
مصیبت برتر قسمت دوم به قلم: نازنین زینب احمدی مقدمه در بخش پیشین این مجموعه، با تکیه بر اهمیتی که… Read More
گفتوگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت دوم) به قلم: متیاس الیاس از پیشنهادِ رفتن نزد کشیش استقبال کرد… Read More
به قلم: شیث کشاورز امروزه نظریه تکامل (فرگشت) نظریهای است که در جامعۀ علمی، بهطور گسترده بهعنوان توضیحی کاملاً… Read More
پاسخ به تئوفان اعترافکننده | قسمت چهارم به قلم: ارمیا خطیب • پیشگفتار در قسمت پیشین به سه ادعای تئوفانس… Read More
وظیفۀ مؤمنان در قبال رؤیا در پیشگاه فرستادۀ الهی به قلم: نوردخت مهدوی مقدمه رؤیا، سفری شیرین و روحانی است… Read More