علی محمدی هوشیار در صفحۀ ۳۴ مقاله «تو هَم بیخدایی» مینویسد:
«احمد بصری در صدد توجیه آیات و روایاتی آمده که با فرضیه تکامل ناسازگار هستند. لذا در توجیه آیه ۵۹ سوره آل عمران گفته است: «منظور آیه این است که در خلقت عیسی اراده و خواست الهی دخالت داشته، همانطور که در خلقت آدم نیز همین گونه بوده است.»
در پاسخ به این سخن گفته میشود؛ اولا این سخن بدان معناست که اراده و خواست الهی در سایر خلقتها دخالت نداشته است، در حالی که اراده و خواست الهی درباره یکایک مخلوقات تا روز قیامت دخالت دارد.
ثانیا با توجه به شأن نزول این آیه، وجه تشبیه حضرت عیسی (ع) به آدم (ع) مشخص میشود. این آیه شریفه هدف اصلی از ذکر داستان عیسی (ع) را بطور خلاصه بیان میکند و در حقیقت اجمالی است بعد از تفصیل، و این کار (یعنی خلاصه گیری از گفتار، مخصوصا آنجا که پای احتجاج در بین باشد) از مزایای کلام شمرده میشود و آیات این داستان هم به همین منظور یعنی به منظور احتجاج نازل شده و میخواهد وضع نصارای نجران را که در آن ایام به مدینه آمده بودند، روشن سازد.
و به همین جهت جای آن بود که بعد از ذکر سرگذشت عیسی (ع) خلاصهای از آن را به عنوان نتیجه گیری ذکر نموده و بفهماند که کیفیت ولادت عیسی بیش از این دلالت ندارد که وی بشری است نظير آدم ابو البشر و خلقتش غیر معمولی است پس جایز نیست در باره وی سخنی زائد بر آنچه در باره آدم گفته میشود، بیان گردد. لذا درباره آدم میگوئیم: او انسانی است که خدای تعالی او را بدون پدر و مادر آفریده است، و در باره عیسی (ع) هم میگوئیم: عیسی انسانی است که خدای تعالی او را بدون پدر آفرید.
پس معنای آیه این است که: مثل عیسی نزد خدا و صفت و واقعیتی که او نزد خدا دارد و یا به عبارتی آنچه خود خدای تعالی (آفریدگار وی به دست خود) از خلقت او اطلاع دارد، این است که کیفیت خلقت او شبیه به خلقت آدم است و کیفیت خلقت آدم این بوده که اجزایی از خاک جمع کرد و سپس به آن فرمان داد که ” باش” و آن خاک به صورت و سیرت یک بشر تمام عیار، تكون يافت، بدون اینکه از پدری متولد شده باشد».
در پاسخ باید گفت: همان طور که گفته شد، منظور از آفرینش از گِل در این نصوص، آفرینش نفْس انسان است، نه جسم او. و این مطلبی است که پیشتر با نقل کلام احمدالحسن در خصوص آفرینش نفس انسانی، از خلال آیات و روایات اثبات شد.
نویسنده بدون ارائۀ قرائن قطعی، آیات متشابه خلقت آدم ع را همان طور در نظر میگیرد که مقبول نفسش است. در حالی که نویسنده نه معصوم است که در مقام تفسیر متشابهات باشد و نه حداقل قرائن قطعی برای تفسیر به رأی خود ارائه میدهد و با این حال با قطعیت دربارۀ خلقت دفعی جسم زمینی آدم ع از گِل سخن میگوید!
نکتۀ مهم دیگر اینکه در یک تشبیه، تطابق کامل مدنظر نیست؛ ازاینرو باید دید از نظر قرآن وجه شَبه آفرینش عیسی ع با آدم ع دقیقاً چیست؟
نویسنده در این موضوع متشابه نیز تفسیر به رأی میکند و وجه شَبه را بدون ارائۀ دلایل محکم، تولد بدون پدر (جسمانی) میداند که واضح است وجه شَبه احتمالات دیگری نیز میتواند باشد؛ ازاینرو نظر نویسنده قطعیت ندارد؛ مخصوصاً وقتی که مشخص شد آدم ع پدر جسمانی داشته، هرچند از نوع نفسانی پایینتر از آدم ع بوده است.
مثلا در این آیه طبق برداشت اشتباه برخی مفسرین غیرمعصوم، وجه شَبه میتواند آفرینش دفعی از خاک باشد؛ بنابراین جسم عیسی ع نیز باید دفعتاً از خاک به وجود آمده باشد! چراکه این آیه میگوید: (مَثَل عیسی نزد خدا، چون مثل آدم است، که او را از خاک بیافرید)؛ حال آنکه ما میدانیم عیسی ع از مادری متولد شده است.
بنابراین این آیه متشابه است و بههیچوجه غیرمعصوم نمیتواند ادعا کند که به معنای حقیقی آن دست یافته است.
اما احمدالحسن (وصی سیزدهم پیامبر اسلام ص) تفسیر صحیح این آیه را در کتاب توهم بیخدایی اینچنین بیان میکنند:
(إِنَّ مَثَلَ عِيسَی عِندَ اللَّهِ كَمَثَلِ آَدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ) [1] (مَثَل عیسی نزد خدا، چون مثل آدم است، که او را از خاک بیافرید و به او گفت: موجود شو، پس موجود شد).
برخی تصور میکنند که این آیه در تضاد با تکامل است و سندی کافی بر رد این نظریه به شمار میرود. علت این استدلال آن است که فهم ایشان از آیه به این صورت است:
این آیه ردیهای است بر کسانی که میگفتند: «عیسی بدون پدر آفریده شد؛ پس او خداست.» معنای آیه آن است که آدم نیز بدون پدر یعنی از خاک آفریده شده است.
خدا به او گفت: موجود شو، پس موجود شد؛ بنابراین او را بهطور مستقیم از خاک خلق کرد. این مفهوم آیه، با نظریۀ تکامل تعارض دارد؛ زیرا از نظریۀ تکامل چنین استنتاج میشود که آدم از پدر و مادر آفریده شده است؛ در حالی که آیه بر آفرینش آدم بدون پدر دلالت دارد.
مسلماً در یک تشبیه، تطابق کامل مدنظر نیست. آفرینش آدم متفاوت از آفرینش عیسی است؛ زیرا آدم ع برخلاف حضرت عیسی ع که فقط مادر داشت، تنها از مادر آفریده نشد؛ در نتیجه اینجا تشابه اجمالی مدنظر است. یعنی منظور آیه این است که در خلقت عیسی اراده و خواست الهی دخالت داشته، همان طور که در خلقت آدم نیز همین گونه بوده است.
حال اگر هر نوع تفسیر دیگری از آیه را کنار بگذاریم و مراد آن را نفی خداوندگاری عیسی بدانیم ـچرا که عیسی فقط از مادر به وجود آمد، بر خلاف آدم که از نظر آنان بدون پدر و مادر و فقط از خاک آفریده شده استـ در این صورت میتوان مقصود آیه را به این صورت منحصر کرد که آدم در آسمان اول، از خاک آفریده شد و این، همان خلقت اصلی و حقیقی آدم ع است که پیش از نزول وی از آسمان، واقع شده است.
امام جعفر صادق ع میفرماید: «ملائکه از کنار آدم ع یعنی صورت او عبور میکردند، در حالی که او در بهشت از خاک آفریده شده بود. ملائکه میگفتند تو برای چه آفریده شدهای؟» [2]
خداوند واقعۀ نازلشدن آدم به زمین را هبوط نام نهاده است، نه آفرینش؛ و این واقعه پس از آن رخ داد که آدم از گِل بالابردهشده (گل مرفوع) بهسوی آسمان اول خلقت یافت و روح در او دمیده شد: (قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًی فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ) [3] (گفتیم: همه از بهشت فرود آیید، پس اگر از جانب من راهنمایی برایتان آمد، بر آنها که از راهنمایی من پیروی کنند، بیمی نخواهد بود و خود اندوهناک نمیشوند).
بر اساس این فهم و برداشت، تضادی بین آیۀ مزبور و نظریۀ تکامل وجود ندارد؛ زیرا جسمی که نفس آدم ع به هنگام هبوط به زمین به آن متصل شد از والدین بیولوژیکی او حاصل شده و این دلیل برای مردوددانستن استدلالی که قرآن را معارض تکامل میداند، کافی است. حداقل چیزی که میتوانیم بگوییم این است که آیۀ مزبور در این خصوص جزو متشابهات به شمار میرود.
حال این سؤال پیش میآید که چگونه میتوان برای اثبات تعارض متن دینی با یک پدیدۀ علمی، سراغ متشابهات رفت؟! در حالی که این پدیده بسیار معتبر بوده و دلایل علمی متعددی برای تأیید آن ارائه شده است؛ به صورتی که اکنون در دانشگاههای جهان بهعنوان یگانه تفسیر پیدایش حیات مادی و تکامل آن بر روی زمین تدریس میشود.
حتی اگر بگوییم منظور آیه، خلقت جسم آدم از خاک این زمین است، بازهم تعارضی با نظریۀ داروین پیش نمیآید؛ زیرا سلول اولیه که دستخوش تکامل شده، از آب و دیگر عناصر موجود در خاک (زمین) خلقت یافته است؛
در نتیجه جسم آدم ع با توجه به اصل و منشأ، از خاک آفریده شده است؛ به این معنا که سلول از آب و عناصر زمینی خلق شده، رشد و تکامل یافته تا اینکه جسم مادی آدم ع را پدید آورده است.
پس این مطلب که آدم ع اولین انسانی است که از خاک آفریده شد و نه از پدر و مادر بشری، [4] صحیح است؛ زیرا والدین او از نوع نفْسانی و روحانی وی نبودهاند.
بر اساس این نگرش، معنای ولادت عیسی ع از مادر، شبیه نحوۀ آفرینش آدم ع (بهعنوان اولین انسان زمینی) از خاک و بدون داشتن پدر و مادر است و این، تعارضی با تکامل ندارد.
برای توضیح بیشتر میتوانیم بگوییم: متن دینی، دو موضوع را با هم و توأمان بیان میدارد: یکی اینکه آدم از پدر و مادر آفریده شده و دیگر اینکه آدم از خاک خلق شده است، نه از پدر و مادر؛ به اعتبار اینکه آفرینش اولیۀ او از خاک، در آسمان اول روی داده و از پدر و مادری متولد نشده است.
علاوه بر این حتی در خصوص جسم زمینی وی نیز میتوانیم بگوییم که اولاً او از پدر و مادر متولد نشده، زیرا آدم از والدینی تولد یافته که از لحاظ نفسانی از نوع او نبودهاند؛ ثانیاً میتوانیم بگوییم وی از مذکر و مؤنث یا پدر و مادر متولد شده، به اعتبار اینکه جسم بیولوژیکی او از همین طریق به وجود آمده است.
تضادی بین آیۀ مزبور و نظریۀ تکامل وجود ندارد؛ زیرا جسمی که نفس آدم ع به هنگام هبوط به زمین به آن متصل شد از والدین بیولوژیکی او حاصل شده و این دلیل برای مردوددانستن استدلالی که قرآن را معارض تکامل میداند، کافی است. حداقل چیزی که میتوانیم بگوییم این است که آیۀ مزبور در این خصوص جزو متشابهات به شمار میرود. [5]
اما اینکه نویسنده میگوید: «”این سخن بدان معناست که اراده و خواست الهی در سایر خلقتها دخالت نداشته است، در حالی که اراده و خواست الهی درباره یکایک مخلوقات تا روز قیامت دخالت دارد». حرفی است بدون دلیل؛ چراکه اثبات شئ نفی ما عدا نمیکند؛ به بیانی دیگر: اینکه گفته شود آفرینش عیسی ع و آدم ع با خواست و ارادۀ الهی صورت گرفته، بهمعنای نفیِ دخالتِ ارادۀ الهی در آفرینش سایر موجودات نیست و این مطلبی است واضح.
———–
1. آلعمران،۵۹.
- 2. راوندی، قصصالأنبیاء، ص۴۱.
- 3. بقره، ۳۸.
- 4. زیرا « أَبُوالْبَشَر» كنیۀ حضرت آدم ع و « ابنُالبَشَر » لقب حضرت عیسى مسیح ع در نزد مسیحیان است؛ یعنی حضرت آدم ع پدر بشر است و پدر و مادری از نوع خود که دارای نفْس برتر باشند نداشته است؛ بلکه صرفاً جسم بیولوژیکی آدم ع و پدر و مادرش یکی بوده و از گونه هوموساپینس محسوب می شوند. (نویسندگان مقاله)
- 5. احمدالحسن، کتاب توهم بیخدایی، ص۱۶۸ تا ۱۷۰.