« نظریه تکامل یک نظریه کاملا علمی است و در حال حاضر تنها نظریۀ معتبری است که در تمام دانشگاههای مهم و مراکز پژوهشی سراسر جهان برای توضیح حیات زمینی به آن استناد میشود».
و سپس برای رد مطلب فوق مینویسد:
«در برابر فرضیه تکامل، فرضیۀ دیگری با عنوان «ثبات انواع (فیکسیسم)» مطرح است که اساسا با فرضیه تکامل مخالفتی آشکار دارد. لذا این فقط علمای ادیان نیستند که با فرضیه تکامل مخالفت دارند، بلکه دانشمندان غربی نیز با این فرضیه مخالف بوده و در برابر آن فرضیه دیگری را مطرح نموده اند. علاوه بر آن فرضیه تکامل از سوی بسیاری از زیست شناسان مشهور جهان همچون «مایکل بهی» در کتاب جعبه سیاه داروین و … مورد نقد و بررسی جدی قرار گرفته است».
نویسندۀ مقاله میپندارد امروزه نیز دانشمندان، طرفدار «ثبات انواع» هستند! در حالی که امروزه تمام مجامع علمی طرفدار «تکامل انواع» هستند و از آن بهعنوان یک واقعیت تأییدشدۀ علمی یاد میکنند.
«نظریۀ تکامل (فرگشت) نیز مانند نمونههای دیگر از نظریههای بنیادی علمی، با مشاهدات و تجربیات تأییدشدۀ بسیار زیادی حمایت میشود؛ بهصورتی که دانشمندان مطمئن هستند که اجزای پایهای نظریۀ تکامل (فرگشت) توسط هیچ شواهد جدیدی دچار تغییر و ابطال نخواهد شد.
دانشمندان همچنین از عبارت واقعیت (فکت) برای اشاره به توضیح علمی استفاده میکنند که بارها آزمایش شده و موردتأیید قرار گرفته است و دیگر هیچ دلیل قانعکنندهای برای آزمایش و یا جستوجوی شواهد جدید برای آن ندارند.
بر این اساس، گذشته و تداوم رخدادهای تکاملی (فرگشتی) واقعیت علمی (فکت) هستند.
چون شواهدی که آنها را پشتیبانی میکنند بسیار قوی هستند و برای دانشمندان، دیگر این پرسش وجود ندارد که آیا تکامل (فرگشت) در زیستشناسی رخ داده است و آیا هماکنون هم در حال رخدادن است یا نه.
بهجای این پرسش، آنها بهدنبال تحقیق دربارۀ مکانیسمهای تکامل (فرگشت) و پرسشهایی از این دست هستند که چگونه تکامل (فرگشت) میتواند سریعاً رخ دهد.» [1]
و در انتهای پاراگراف فوق، نویسنده از مایکل جی بهی [2] (بیوشیمیست) نام برده است و معتقد است که وی نظریۀ تکامل را مورد نقد و بررسی قرار داده است.
این در حالی است که نقد و بررسی یک نظریۀ علمی، دلیل نفی آن نیست. اساساً نقد و بررسی نظریهها و فرضیههای علمی از جمله کارهای مهم دانشمندان است و عامل مؤثر در توسعۀ نظریهها نیز همین انتقادات است و همیشه خود نظریهپردازان در رأس منتقدین بوده و هستند که با مطالعۀ کتاب «خاستگاه گونهها» [3] نوشتۀ داروین، این موضوع بهوضوح دیده میشود.
اشکال اصلی مایکل جی بهی به نحوۀ تکامل سیستمهای پیچیدۀ مولکولی است و او پیشرفت علم و درک پیچیدگیها را دلیل بر باور خود به نظریۀ طراحی هوشمند میداند و معتقد است نظریۀ انتخاب طبیعی داروین توان توضیح آنها را ندارد؛ ازاینرو طراحی هوشمند را قانعکنندهتر میداند. [4]
بهعبارتی، انتقادی که مایکل جی بهی به تقریر متداول نظریۀ تکامل دارد، اشکال پیچیدگی فرونکاستنی است. او این ایده را مطرح میکند که موجودات و سیستمهای زنده از یک پیچیدگی بسیار بالایی برخوردارند و اگر یکی از اعضای چنین مجموعهای را از آن بگیریم، سیستم مزبور عملکرد مورد انتظار را نخواهد داشت و نتیجه میگیرد که حیات زمینی حاصل طراحی هوشمند است. (که البته استدلال وی مبتنی بر مغالطۀ شکاف علمی است).
جالب است مایکل بهی در کتاب جعبۀ سیاه داروین مینویسد:
I think that evolutionary biologists have contributed enormously to our understanding of the world. [5]
«من فکر میکنم که زیستشناسان تکاملی به درک ما از جهان کمک بسیاری کردهاند.»
بنابراین برخلاف پندار جناب نویسندۀ مقاله، مایکل جی بهی نهتنها منکر نظریۀ تکامل نیست، بلکه صرفاً آن را ناقص میداند و معتقد است این سیر دگرگونش، مؤثری آگاه دارد و طرفدار نظریۀ طراحی هوشمند است؛ نه اینکه معتقد به پندار علمای بیعمل ادیان (خلقت دفعی) باشد.
بهعبارتی مایکل جی بهی معتقد به آن است که اینگونه سیستمهای پیچیده، توسط یک عامل هوشمند و بهگونهای هدفدار طراحی و ساخته شدهاند.
اما استدلال وی به پیچیدگی فرونکاستنی، دلیلی قابلقبول برای پذیرش مؤثری آگاه یا طراحی هوشمند توسط مجامع علمی نیست و باور وی یک باور شبهعلمی محسوب میشود.
بنابراین مایکل جی بهی به هیچ وجه طرفدار پندار نویسندۀ مقاله نیست؛ بلکه وی صرفاً مدعی است حیات پیچیدۀ زمینی توسط موجودی هوشمند طراحی شده است.
و نیز علی محمدی هوشیار در صفحۀ 9 مقاله «تو هم بیخدایی» مینویسد:
«همانطور که گفته شد، این فرضیه، یک فرضه بلامنازع نبوده و در برابر آن، فرضیه ثبات انواع مطرح است».
و فرضیه ثبات انواع را اینگونه توضیح میدهد:
«انواع جانداران هر کدام جداگانه از آغاز به همین شکل کنونی ظاهر گشته اند و هیچ نوعی به نوع دیگر تبدیل نیافته است، و طبعا انسان هم دارای خشت مستقلی بوده که از آغاز به همین صورت آفریده شده است».
جناب هوشیار باید بداند نظریۀ فیکسیسم که از مدتها پیش از میلاد مسیح تا قرن نوزده، تفکر حاکم بر حوزۀ علوم طبیعی بود، بر آن عقیده بود که هریک از جانداران، خلقت مستقلی داشته و انواع گونهها رابطهای با همدیگر ندارند؛ بدین معنا که هیچ نوعی از آنها به نوع دیگر، قابل تبدیل نیست؛ و امروزه این تفکر کاملاً منسوخ شده است و به هیچ وجه بهعنوان نظریۀ رقیب در مقابل نظریۀ تکامل انواع قرار نمیگیرد؛ بلکه امروز تمام تمرکز دانشمندان در توضیح چگونگی دگرگونش و تکامل حیات در طی حدوداً 4 میلیارد سال گذشته است.
————-
1. From Science, Evolution, and Creationism, National Academy of Sciences and Institute of Medicine. © 2008 National Academy of Sciences.
www.nas.edu/evolution/TheoryOrFact.html
عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پساز او کذاب است. به قلم: متیاس… Read More
مصیبت برتر قسمت دوم به قلم: نازنین زینب احمدی مقدمه در بخش پیشین این مجموعه، با تکیه بر اهمیتی که… Read More
گفتوگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت دوم) به قلم: متیاس الیاس از پیشنهادِ رفتن نزد کشیش استقبال کرد… Read More
به قلم: شیث کشاورز امروزه نظریه تکامل (فرگشت) نظریهای است که در جامعۀ علمی، بهطور گسترده بهعنوان توضیحی کاملاً… Read More
پاسخ به تئوفان اعترافکننده | قسمت چهارم به قلم: ارمیا خطیب • پیشگفتار در قسمت پیشین به سه ادعای تئوفانس… Read More
وظیفۀ مؤمنان در قبال رؤیا در پیشگاه فرستادۀ الهی به قلم: نوردخت مهدوی مقدمه رؤیا، سفری شیرین و روحانی است… Read More