بررسی معنای وفای به عهد و انواع آن
معنای لغوی عهد، نگهدارى و مراعات پیدرپی در شىء بیان شده است و پيمان بستن را از آن جهت عهد گويند كه مراعات آن لازم است.[1] همچنین وفا بهمعنای تمامکردن و کاملکردن چیزی است؛ در این صورت وفای به عهد یعنی تمامکردن پیمان و کاملکردن شرط یا بهانجامرساندن عقد و پیمان معنا شده است.[2]
عهد و پیمانهایی که در مسیر بندگی خداوند سبحان وجود دارد به چند دسته تقسیم میشود:
الف) عهد بین بنده و خداوند متعال
ب) عهد بین انسان و خلیفه خداوند
ج) عهد بین انسانها
ج/1 عهد بین مؤمن با برادر مؤمن
ج/2 عهد بین مؤمن و غیر مؤمن
د) عهد بین انسان و خودش
در این نوشتار بخش عهد بین مؤمنین با یکدیگر بیشتر مورد بررسی قرار گرفته است؛ چراکه اگر در جامعۀ ایمانی این صفت اخلاقی نهادینه شود آثار بسیاری به همراه خواهد داشت؛ همان گونه که رسول خدا ص وفاکردن را زینت برای خود ایمان برشمردهاند.[3]
مؤمن متعهد همانند نگین انگشتری در جامعهای ایمانی جلوهگری میکند؛ به شکلی که همه علاقهمند دوستی و ارتباط متقابل با او هستند. او کسی است که بهواسطه عملکردن به پیمانهایش مورداطمینان همگان قرار میگیرد؛ زیرا یکی از ثمرات وفای به عهد کسب اطمینان دیگران است و در مقام عمل، شخص در رفتار ثابت میکند که برای گفتار و کردار طرف مقابلش ارزش قائل است و بهواسطه این روش دلگرمی شدیدی به وجود میآید؛ تا آنجا که این نحوه کردار با افراد جامعه، یک نوع درککردن شخصیت، احساسات و باورهای دیگران است.
به تعبیری این همان همدلی و همراهی با شخص مقابل است؛ چراکه از لوازم یگانگی اندیشهها و دلها، وفا کردن به عهد است.
با بهانجام رساندن عهدی، اعتماد اشخاص برای بستن عهد تازه کسب میشود؛ بهگونهای که با میل و رغبت مضاعف به عقد و پیمان دیگری روی میآورند؛ بنابراین اگر کسی تعهدی بدهد ولی وفا نکند و با بهانهتراشی، پیمانش را نقض کند در جامعه قابلاعتماد نیست.
اطمینان عمومی از او سلب میشود و به چنین شخصیتی مسئولیتی یا کاری واگذار نمیشود و با او پیوند خویشاوندی یا دوستی یا پیوند کاری و … برقرار نمیشود.
از همین رو امیرالمؤمنین امام علی (ع) فرمودند:
«به دوستی کسی که به عهد خود وفا نمیکند اعتماد نکن.»[4] با کمی دقت درک میشود که وفای به عهد از جنس ظاهرشدن صداقت رفتاری است؛ صدق در گفتار و کردار با وفای به پیمان مشخص میشود. در روایت شریفی حضرت فرمودند: «وفای به عهد همراه با صداقت است.»[5] البته خود راستی و صداقت نیز یکی دیگر از صفتهای پسندیدهای است که از ارکان مهم همدلی در نظام اجتماعی است؛ اما با بررسی وفاکردن و عملکرد تعهدمدارانه در هر مرحلهای متوجه میشویم که این ویژگی حیاتی در جامعه نیز به صفت صداقت، معنا میبخشد.
امیرالمؤمنین علی ع در روایت دیگری فرمودند:
«بهترین راستی وفای به عهد است.»[6] با ریزبینی در جزییات و آثار وفای به عهد جایگاه خاص آن بیشتر مورد توجه قرار میگیرد؛ تا جایی که امامان هدایت ع این ویژگی رفتاری را از نشانههای ایمان فرد مؤمن ذکر کردهاند[7]–[8] که اگر در فرد و سپس در جامعه این صفت ظاهر نشود، خطر بسیار عظیمی را به دنبال میآورد؛ بهطوری که فرمودند: «عدم وفای به عهد مساوی است با عدم ایمان؛ همچنین عدم یقین به خداوند تبارکوتعالی را نیز در پی خواهد داشت.»[9]
همان طور که پیشتر بیان شد تعهدهای مختلفی وجود دارد؛ اما آنچه در وفاکردن به آنها باید مورد دقت قرار بگیرد این است که هرچه شخصیت مهمتر و محتوای تعهدنامه عمیقتر باشد، عواقب نقض عهد نیز سنگینتر میشود.
اکنون با کمی تأمل بیشتر درمییابیم وفای به عهد نسبت به بندگی خداوند متعال و در راستای آن اطاعت از حجتهای الهی، بهمراتب از درجه اهمیت بالاتری برخوردار هستند. کسانی که در عالم ذر عهد بستهاند و به پذیرش ولایت حجتهای معصوم ع بهخصوص ولایت محمد و آلمحمد ص اقرار کردهاند و به آن وفادارند، بهطور قطع اینچنین افرادی در زمره صادقین متقین مؤمنین و… در پیشگاه الهی قرار گرفتهاند.[10]
بهطور حتم اینچنین اشخاصی لیاقت این را دارند که قلبهای اجتماع به سمت آنها گرایش پیدا کند ـمانند تمایل فطری خارجشدن انسان از ظلمت بهسمت نورـ چراکه آنها از مقربان درگاه الهی هستند و به تعهدهای دیگری که در درجه بعدی اهمیت قرار دارند و در نزد انسانها در این عالم جسمانی مطرح است یقیناً پایبند هستند و بهعنوان معتمدین در نزد مردم معروفاند؛ چه بسا تمام این تأکیدهای فراوان که از اهمیت وفای به عهد سخن به میان آمده است در مرحلۀ نخست ناظر بر جایگاه عالم انفس و عوالم بالاتر باشد.
حال فرد مؤمن اگر میخواهد خودش را به حجت زمانش نزدیک گرداند و به قرب و رضای الهی نائل شود باید در حفظ این صفت رفتاری همانند باقی صفات پسندیده کوشا باشد.
امام صادق ع از قول رسول خدا ص فرمودند: «فردا[ى قيامت] در جايگاه [حساب]، نزديكترينِ شما به من، راستگوترین و امانتدارترين و وفادارترين … شما هستند.»[11]
سیر کردن در مسیر بندگی با چنین روشی همان چیزی است که اهلبیت ع از شیعیان خود خواستهاند. امام زمان عج میفرمایند: «اگر دلهای شیعیان ما که خداوند آنان را برای اطاعت خودش موفق کند در وفاکردن به پیمانشان یکی بود، هرگز سعادت ملاقات ما از آنان به تأخیر نمیافتاد؛ بلکه سعادت دیدار با ما همراه با شناخت و صداقت برای آنان زود به دست میآمد. چیزی جز کارهای ناشایست آنان ما را از ایشان محبوس نمیسازد.»[12]
«امام حسین علیهالسلام در کربلا با دنیا و زیورهای آن روبرو شد، و هیچکس دنیا را طلاق نداد و به کاروان انبیا و فرستادگان و کاروان حقیقت و نور نپیوست، مگر تعداد اندکی که به عهد خدای سبحانومتعال وفا کردند.»[13]
[1]. قاموس قرآن/ص59
[2]. تحقیق فی کلمات القرآن الکریم ج13/ص161
[3]. قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : اَلْإِيمَانُ عُرْيَانٌ وَ لِبَاسُهُ اَلْحَيَاءُ وَ زِينَتُهُ اَلْوَفَاءُ وَ مُرُوَّتُهُ اَلْعَمَلُ اَلصَّالِحُ وَ عِمَادُهُ اَلدِّرْعُ وَ لِكُلِّ شَيْءٍ أَسَاسٌ وَ أَسَاسُ اَلْإِسْلاَمِ حُبُّنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ./مشکاة الانوار فی غرر الخبار/ص234
[4]. لَا تَعْتَمِدْ عَلَى مَوَدَّةِ مَنْ لَا يُوفِي بِعَهْدِه / تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 418، ح 9562
[5]. قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: الْوَفَاءُ تَوْأَمُ الصِّدْق/ تصنیف غررالحکم و دررالکلم/ص251
[6]. أَفْضَلُ الصِّدْقِ الْوَفَاءُ بِالْعُهُود/ تصنیف غررالحکم و دررالکلم/ص252
[7]. مِنْ دَلَائِلِ الْإِيمَانِ الْوَفَاءُ بِالْعَهْد/ همان/ص252
[8]. إِنَّ حُسْنَ الْعَهْدِ مِنَ الْإِيمَان/همان/ص252
[9]. مَا أَيْقَنَ بِاللَّهِ مَنْ لَمْ يَرْعَ عُهُودَهُ وَ ذِمَّتَه/ تصنیف غررالحکم و دررالکلم/ص252
[10]. مراجعه شود به سوال های 17/ 63 و144 متشابهات امام احمدالحسن ع
[11]. عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ أَبِيهِ ، عَنْ جَدِّهِ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَم ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : أَقْرَبُكُمْ غَداً مِنِّي فِي اَلْمَوْقِفِ أَصْدَقُكُمْ لِلْحَدِيثِ، وَ آدَاكُمْ لِلْأَمَانَةِ، وَ أَوْفَاكُمْ بِالْعَهْدِ، وَ أَحْسَنُكُمْ خُلُقاً، وَ أَقْرَبُكُمْ مِنَ اَلنَّاسِ /. امالی شیخ طوسی ص229
[12]. وَ لَوْ اَنَّ أشیاعَنا وَ فَقَّهُمُ اللّه ُ لِطاعَتِهِ، عَلی اجْتِماعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فی الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ، لَما تأخَرَّ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقائنا، وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمْ السَّعادَةُ بِمُشاهِدَتِنا، عَلی حقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِها مِنْهُمْ بِنا، فَما یَحْبِسُنا عَنْهُمْ إلاّ ما یَتَّصِلُ بِنا مِمّا نُکْرِهُهُ. /بحارالانوارج53 /ص177
عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پساز او کذاب است. به قلم: متیاس… Read More
مصیبت برتر قسمت دوم به قلم: نازنین زینب احمدی مقدمه در بخش پیشین این مجموعه، با تکیه بر اهمیتی که… Read More
گفتوگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت دوم) به قلم: متیاس الیاس از پیشنهادِ رفتن نزد کشیش استقبال کرد… Read More
به قلم: شیث کشاورز امروزه نظریه تکامل (فرگشت) نظریهای است که در جامعۀ علمی، بهطور گسترده بهعنوان توضیحی کاملاً… Read More
پاسخ به تئوفان اعترافکننده | قسمت چهارم به قلم: ارمیا خطیب • پیشگفتار در قسمت پیشین به سه ادعای تئوفانس… Read More
وظیفۀ مؤمنان در قبال رؤیا در پیشگاه فرستادۀ الهی به قلم: نوردخت مهدوی مقدمه رؤیا، سفری شیرین و روحانی است… Read More
View Comments
جزاکم الله خيرا جزاء المحسنين
ان شاء الله خداوند به حق قائم ع به همه انصارش توفیق وفای به عهدی که با ال محمد ع بسته اند رو عنایت بفرماید