حسین حقیقی کیست؟
اسارت و بهزنجیرکشیدهشدن در صندوق حافظهٔ خویش از بدترین اسارتها در زندگی است که تمام سرنوشت فرد را تحتالشعاع خود قرار میدهد و انتظار هر کاری را از چنین موجودی میتوان توقع داشت؛ زیرا صحرای تاریک صندوق حافظه، پر است از سلاحهایی که نمیدانی با کدامیک میخواهد حمله کند.
چنین موجودی حتی به ضعیفترین موجودات نیز رحم نخواهد کرد و برای رسیدن به خواستههایش از هیچ کار غیرمنطقی و مذمومی فروگذار نمیکند.
چه زیباست صحبتکردن دربارۀ انسانی که خلاصهٔ کلامش این است:
گر شما را به جهان دینی و آیینی نیست
لااقل مردم آزاده به دنیا باشید
زمانی که حسین(ع) مجروح بر زمین کربلا افتاد، شنید که سپاه کوفه بهسمت خیمههای زنان و فرزندان بیدفاعش حملهور شدهاند. در آن لحظۀ سخت بر زانو ایستاد و با تکیه بر شمشیر، خطاب به شیعیان آل ابوسفیان و کسانی که هنوز وجدان بیداری داشتند فرمود:
«إن لَم یَکُن لَکُم دینٌ و کُنتُم لاتَخافونَ المَعادَ فَکونوا اَحراراً فِی دُنیاکُم»
«اگر دین ندارید و از قیامت نمیترسید، لااقل در دنیای خود آزاده باشید.» (بحارالانوار، ج45، ص51)
حمله به زنان و کودکان بیدفاع، همیشه و همهجا رفتاری غیرانسانی و برخلاف اصول جوانمردی به شمار آمده است.
مکتب حسینی، مکتب حریّت و آزادگی است.
پیام عاشورا، تنها مخصوص مسلمانان و امت محمدی نیست. هر انسانی که به ارزشهای اخلاقی و انسانی و به حریّت و مردانگی پایبند باشد، میتواند از فرهنگ عاشورا درس بیاموزد و از سالار شهیدان، آزادگی را فراگیرد.
این پیام که «اگر دین ندارید، لااقل آزادمرد باشید» قابلصدور به همهٔ جهان است و همهٔ آزادگان را به این فرهنگ و ارزش دعوت میکند. آزادگی، در میان ملل غیرمسلمان نیز طرفدار دارد و آزادگان در همهجای دنیا یافت میشوند.
پس پیام امام حسین(ع) را باید به جهان صادر کرد و جهانیان را با الفبای فرهنگ عاشورا آشنا ساخت.
مرام حسینی ، همیشه زنده و زندگیساز است.
در این میان نکتهای در خور توجه وجود دارد؛ کسانی که حسین(ع) را کشتند، شامی نبودند؛ بلکه کوفی بودند. شیعیانی که خودشان به حسین(ع) نامه نوشته بودند و محبت رسولالله(ص) را در دل داشتند؛ ولی دینداریشان لقلقهٔ زبانشان بود و در بلا و امتحان به دنیا چسبیدند.
بنابراین خطاب من به همۀ کسانی است که خود را زائر حسین(ع) میدانند و منتظر امام مهدی(ع) هستند و برایش نامهٔ «اللهم عجل لولیک الفرج» فرستادهاند.
فرسنگها راه را برای رفتن تا حسین(ع) میپیمایند و سختی راه را به جان میخرند؛ اما از زیارت حسین چیزی جز دورشدن از حسین(ع) کسب نمیکنند.
چقدر آزاردهنده است وقتی حقیقت حال را از زبان وحی الهی میشنویم:
(قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا)
(بگو آيا شما را آگاه كنيم كه كردار چه كسانى بيش از همه به زيانشان بود؟ * آنهایی كه كوششان در زندگى دنيا تباه شد و مىپنداشتند كارى نيكو مىكنند). (کهف، ۱۰۳ و ۱۰۴)
حقیقتاً چگونه میشود که از این منتظران شکستخورده نباشیم؟ نکند ما هم از آنها باشیم!
خدایا به آبروی حسین(ع)، ما را آبرودار درگاهت قرار ده.
در یک جمله، بهصورت خلاصه میتوان گفت؛ خوشا به حال زائر آزادۀ حسین(ع) در این زمان؛ کسی که میداند چه میکند و برای چه انجام میدهد.
شیخ ناظم عقیلی (حفظهالله) در کلامی بهزیبایی، تفاوت زائر حبسشده در صندوق حافظه و زائر آزادۀ حسین(ع) را به تصویر میکشد؛ آنجا که مینویسد:
«زیارت حسین(ع) به معنای بازگشتِ انسان، به مبدأ آزادگی و آزادی است…
افرادی که حسین(ع) را کشتند و او را خوار کردند، به این دلیل، این کار را انجام دادند که بندگانِ نفْس و دنیا و پادشاهان و فقهای بدکار بودند.
زیارت حسین(ع) بهمعنای کندن پیراهنِ بردگی و دنبالهروی [از دیگری] است و اینکه برای بندگی خداوند سبحان و یگانه، اخلاص داشته باشیم.
زیارت حسین(ع) به معنای غسلِ در فراتِ آزادگیِ حقیقی است و بهمعنای رهاشدن از بدیها و بیماریهای درون است؛ نه فرورفتن در سیرکردنِ آرزوها و شهوتهای درون که متأسفانه برخی، آن را اشتباه متوجه شدهاند.
زیارت حسین(ع) بهمعنای قربانیشدن برای حقیقت است؛ اینکه در سختی و رنج بیفتی که دیگری خوشبخت شود؛ اینکه گرسنه و تشنه باشی تا دیگری سیراب و سیر شود؛ اینکه بمیری تا زندگی باعزت و کرامت، برای دیگری باشد.
زیارت حسین(ع) بهمعنای نپذیرفتنِ بهرهوری بهنام دین است و اینکه سخنگفتنِ بهنام دین را نپذیریم، مگر برای خلفای پاک خداوند.
وقتی بهسوی امام حسین(ع) حرکت میکنی و میروی و بندۀ دیگری هستی، تو از حسین دور میشوی و قطعاً در لشکر دیگری هستی.
حسین، پدر آزادگان است؛ فردی که آزاده نیست، از نوادگان حسین نیست. ( 27اکتبر2018)
https://goo.gl/1MtWN2 پس ای زائر عاشق حسین علیهالسلام: