انسانها در طول تاریخ همواره سعی داشتهاند در کشف حقایق علمی که گهگاه در روزمرگیهای آنان و چه بسا در باورهای اقوام مختلف رخنه کرده است، گام بردارند. این فرآیند وقتی بیشتر خودنمایی میکند که این باورها مسیر خود را از واقعیت علمی بهسوی اخبار غیبی، متون دینی و حتی شنیدهها و کتابتهای فرهنگی و آداب و رسوم ملل پیموده است.
انسان هر روزه ارتباطش با جهان پیرامون، از خاک و گیاهان تا حیوانات را میدیده و تأثیرات و چرخههای هرکدام از اینها بر یکدیگر برای بقا و زندگی را مشاهده میکرده و چه بسا سؤالات متعددی برایش پیش میآمده که این ارتباط چگونه شکل گرفته و به چه صورت پیش میرود؟
با اندیشیدن و کشف پلهبهپلۀ این اسرار و رموز، آنان مجذوب هماهنگیها و موافقت متون غیبی و دینی با دستاوردهای علمی شدند؛ مثلاً در قرآن کریم آمده است که (خدا شما را چون نباتی از زمین برویانید). در این آیه، بحث تکامل مطرح است، در حالی که انسان تا همین اواخر نتوانسته بود از حقیقت علمی آن پردهبرداری کند.
گیاه بهیکباره و بیدرنگ به بار نمینشیند؛ برای طی این فرآیند و طی مراحل تکامل و پیشرفت زمانی نیاز است. بیایید مروری کنیم بر این تکامل: در ابتدا دانه یا حتی بذری کوچک است که در زمین کاشته شده و با آب سیراب میشود. سپس از مجموعۀ دانه، زمین و آب، جوانهای میروید. این جوانه به تدریج بزرگتر و کاملتر میشود و از مرحلهای به مرحله دیگر گذر میکند تا کامل شود و شروع به دادن ثمره و میوه کند. این همان چیزی است که در این آیه مدنظر است. خالق هستی یک نقشۀ ژنتیکی بینقصی را در زمین پیادهسازی کرده که پس از کاشت و طی مراحل رشد بهسمت فرجام خود حرکت کرده تا به هدف خود رسیده است.
از طرفی در متون و اخبار غیبی، از وجود نسناس یا انساننماها صحبت به میان آمده و این حقیقت علمی اکنون کشف شده است. پژوهشهای ژنتیکی، وجود انسان نئاندرتال را که از لحاظ ژنتیکی با انسان امروزی موجود در این کرۀ خاکی تفاوت داشته، ثابت کرده است؛ همان طور که فسیلها از وجود هوموارکتوس و هوموساپینس آفریقایی پرده برداشته است. اگر به گذشتۀ این فرآیند رجوع کنیم، داستان حیرتانگیزی را جلوی چشمان خود خواهیم دید.
آفرینش انسان در گذشته انجام شده و به پایان رسیده است؛ سپس از مراحل متعدد، متمایز و در حال تکامل بسیار زیادی عبور کرده است؛ یعنی گوناگونیهای جسمانی متعددی رخ داده تا به جسمی برسد که ابزار هوشمندی مناسب همچون مغزِ تکاملیافته داشته باشد. این جسم بایستی ظرفیت، پتانسیل و شایستگی لازم برای اتصال به نفْس حضرت آدم (ع) را پیدا میکرده و به این ترتیب نسل او ادامه مییافت.
آیات زیر چند نمونه از بیان تکامل در آیات قرآن را نشان میدهد:
- سورۀ نوح، آیۀ 14 تا 17: (و شما را در حالتهای مختلف بیافرید * آیا نمیبینید چگونه خدا هفت آسمان را طبقهطبقه بیافرید؟ * و ماه را روشنی آنها و خورشید را چراغشان گردانید؟ * و خدا شما را چون نباتی از زمین برویانید).
- سورۀ مؤمنون، آیات 12 تا 14: (هر آینه ما انسان را از عصارهای از گِل آفریدیم * سپس او را نطفهای در جایگاهی استوار قرار دادیم * آنگاه از آن نطفه، لختۀ خونی آفریدیم و از آن لختۀ خون، پارهگوشتی، و از آن پارهگوشت، استخوانها را آفریدیم و استخوانها را با گوشت پوشانیدیم؛ و بار دیگر او را آفرینشی دیگر دادیم. در خور تعظیم است احسنالخالقین).
- سورۀ سجده، آیات 7 و 8: (آنکه هرچه را آفرید به نیکوترین وجه آفرید و خلقت انسان را از گِل آغاز کرد * سپس نسل او را از عصارۀ آبی بیمقدار پدید آورد).
- سورۀ انبیاء، آیۀ 30: (آیا کافران نمیدانند که آسمانها و زمین بسته بودند، ما آنها را گشودیم و هر چیز زندهای را از آب پدید آوردیم؟ چرا ایمان نمیآورند؟).
بنابراین خدای سبحان ما را به معرفت دعوت میکند و دلایل تدبر و تفکر و تحقیق دربارۀ پاسخهای درست را تبیین میکند. البته توجه به این نکته ضروری است که تفسیر قوانین به این معنا نیست که ما از وجود خدا بینیاز هستیم؛ زیرا وجود نظام و قانون و هدف، دلالت بر وجود قانونگذاری هدفمند میکند.
استنباط قوانین جهان ما یا تفسیر آن بر اساس قوانین علمی، هرگز به این معنا نیست که ما از تحقیق دربارۀ سرآغازها و اهداف آنها بینیاز هستیم؛ بلکه این امر ما را به تحقیق دربارۀ آن و حتی مسائل پیش از آن هم میکشاند. بدیهی است که اگر نسبت به گذشته کنجکاو باشیم، تحقیق درباره بُعد ماورائی آن نیز به همراهش میآید. همۀ اینها ما را به دلایلی بر وجود خدا میرساند.
روایات بسیاری از آلمحمد (ع) به ما رسیده که بر تکامل ـاین دستاورد علمی که اخیراً و بهدنبال بررسی فسیلها و پژوهشهای علمی ثابت شده استـ تأکید میورزند.
از محمد بن علی باقر (ع) روایت شده است که فرمود: «خداوند عزوجل در روی زمین از هنگامی که آن را آفرید، هفت دوره جهانیان را آفرید که هیچیک از آنها از فرزندان آدم نبودند… خداوند آنان را از خاک روی زمین آفرید، و آنها را یکی پس از دیگری با عالَم خودشان در روی زمین سُکنا داد و سپس خداوند عزوجل آدم ابوالبشر را آفرید و ذریه و اولادش را از وی آفرید…» (خصال، ص 359 و نیز تفسیر عیاشی، ج 2، ص 238)
این روایت نشان میدهد خداوند پیش از حضرت آدم (ع) حداقل هفت گونه انساننما بر روی زمین خلق کرده است. اینها از اولاد آدم نیستند و پیش از حضرت آدم بر روی زمین زندگی میکردهاند.
در برخی روایات به وجود یک پیامبر در قومی که از لحاظ معرفت دینی عقب افتادهاند، اشاره شده است. چه بسا این قوم از الفبای دین نیز بیاطلاع بودهاند و پیامبرشان ابتداییترین مسائل دین را به آنها میآموخته است. مانعی وجود ندارد که مصداق این پیامبر، حضرت آدم (ع) باشد.
امام موسی بن جعفر (ع) میفرمایند: «در گذشته خوابها و رؤیاها در اولین مخلوقات نبود و بعدها پدیدار شد. علت را از ایشان (ع) جویا شدند، حضرت فرموند: «خداوند عزوجل پیامبری را بهسوی اهل زمانش برانگیخت. او آنها را به عبادت خداوند و اطاعت او فراخواند. قومش گفتند: اگر ما این کار را انجام دهیم به ما چه میرسد؟ تو نه مالت از ما بیشتر است و نه عزت قبیلهات… آن پیامبر فرمود: اگر مرا اطاعت کنید، خداوند شما را وارد بهشت میسازد و اگر نافرمانیام کنید، خداوند شما را به آتش جهنم وارد میکند. قوم او گفتند: بهشت و جهنم چیست؟ پیامبر، آن را برایشان توصیف کرد. قومش گفتند: چه زمانی به آنجا میرویم؟ فرمود: زمانی که بمیرید. آنها گفتند: بیتردید ما مردگانمان را دیدهایم که استخوان و خاک شدند. سپس بیشتر و بیشتر آن پیامبر را تکذیب کرده، خوار شمردند. آنگاه خداوند عزوجل در میانشان رؤیا را به وجود آورد. پس نزد پیامبرشان آمدند و آنچه را [در خواب] دیده بودند و برایشان ناشناخته بود، به او خبر دادند. ایشان فرموند: خدای عزوجل اراده کرده است که اینگونه بر شما احتجاج کند تا بدانید ارواح شما اینگونه است و بعد از مرگ، روح شما در عذاب خواهد بود ـهرچند بدنهایتان بپوسدـ تا روزی که بدنها برانگیخته شوند.» (کافی، ج۸، ص۹۰؛ ترجمه در: روضۀ کافی، ترجمۀ رسولی محلاتی، ج۱، ص۱۲۷)
اولین مخلوقات ذکرشده در این روایت، بر حضرت آدم (ع) و انساننماها که پیش از آدم (ع) وجود داشتهاند، منطبق است. از طرفی، رؤیا در خواب و بیداری، شیوهای برای ارسال وحی به پیامبران است؛ در نتیجه رؤیا حتماً باید با اولین پیامبر که همان حضرت آدم (ع) است، آغاز شده باشد.
بنابراین در حدود حیات ثابت شد که تکامل، هدفمند است و این دلیلی واضح بر وجود خداوندی است که در پسِ این هدف مهم قرار دارد، و نیز دربارۀ آنچه اختصاص به کل جهان دارد، این امر در نهایت به خدا میرسد و در نتیجه بعد از اثبات هدف بیانشده، وجود خدا هم اثبات میشود.
نویسنده: نوید یاسین