نظر علمای اهل سنت در مورد حدیث غدیر چیست؟ حدیث غدیر در چه مصادر و کتابهایی ذکر شده است؟ در این زمینه سخنان بسیاری از علمای اهل سنت در ارتباط با حدیث غدیر است که تواتر حدیث غدیر را تأیید میکند. همچنین سند آن را و صحیح بودنش و دلالت واضح آن بر امامت امام علی (علیهالسلام) و جانشینی مستقیم ایشان برای رسول الله (صلی الله علیه و آله) را نیز تأیید میکند.
ابوالخیر شمسالدین محمد بن محمد بن محمد الجزری شافعی در مورد حدیث غدیر میگوید: «این روایت بهصورت متواتر از علی (علیهالسلام) نقل شده است، همانگونه که آن -یعنی حدیث غدیر- نیز از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) متواتراً نقل شده است و گروه بسیاری از گروه بسیاری دیگر آن را نقل کردهاند، پس اعتنایی به سخن آنان که قصد تضعیف این روایت را دارند نمیشود؛ زیرا آنان از علم (حدیث) اطلاعی ندارند.
و بهصورت مرفوع از ابی بکر صدیق و عمر بن خطاب و طلحه بن عبیدالله و زبير بن العوام وسعد بن أبي وقاص و عبدالرحمن بن عوف و عباس بن عبدالمطلب و زيد بن أرقم و براء بن عازب و بريدة بن الحصيب و ابی هريره و ابی سعيد خدری و جابر بن عبدالله و عبدالله بن عباس و حبشی بن جناده و سمره بن جندب و أنس بن مالك و زيد بن ثابت روایت شده است.[1]
و حجتالاسلام غزالی میگوید: «جمهور بر متن حدیث از خطبه پیامبر (ص) در روز غدیر همگی اتفاق و اجماع دارند؛ و او میگوید: پیامبر (ص) در روز غدیر فرمود: “هر كس من مولا و سرپرست او هستم، علي مولا و سرپرست او است.” و عمر اینگونه تبريك گفت: “تبريك، تبريك، اي ابوالحسن، تو اكنون مولا و رهبر من و هر مولاي ديگري هستي” و این سخن حکایت از تسلیم و رضایت عمر داشت، پس بعد از این به دلیل علاقه به ریاست هوای نفس بر او غلبه کرد.[2]
بیتردید بر تواتر حدیث غدیر، جماعت دیگر از علمای اهل سنت تصریح کردهاند که از آنها شمسالدین شافعی[3] و قسطلانی[4] و المنصور بالله[5] را میتوان نام برد. در ادامه تعدادی از مصادری که حدیث غدیر در آنها آمده است را ذکر میکنیم.
1. ابوالفتح محمد بن عبدالکریم بن ابی بكر احمد شهرستانی، متوفى سال: 548 هجری، در كتابش: الملل و النحل: 1/163، چاپ: دار صعب/ بيروت و انتشارات: أمير، قم/ ایران.
2. ابو الفداء، اسماعیل بن كثير قرشی دمشقی، متوفى سال: 774 هجری، در کتاب تفسير القرآن العظيم: 2/ 15، چاپ: دار المعرفة / بيروت.
3. ابوالقاسم علی بن الحسن بن هبة الله شافعی معروف به ابن عساكر، متوفى سال: 571 هجری: در کتابش معروف به تاريخ ابن عساكر، ترجمه و، زندگانی امام علی بن ابیطالب (علیهالسلام): 2/5، چاپ: دارالفكر / و موسسه المحمودی/ بيروت.
4. ابوالحسن علی بن محمد واسطی جلاتی شافعی، معروف به ابن مغازلی، متوفى سال: 483 هجری: در کتابش مناقب علی بن ابیطالب: 31، طبعة: دار مكتبة الحياة / بيروت.
5. ابوالفضل شهابالدین محمود آلوسي بغدادی شافعی، متوفى سال: 127 هجری، در كتابش: روح المعاني: 4/282، چاپ: دارالفكر / بيروت.
6. محب الدين احمد بن عبدالله طبری در کتابش: ذخائر العقبى فی مناقب ذوی القربى: 67، چاپ: مكتبة القدسی/ قاهره/ مصر و چاپ: بيروت.
7. الحافظ شمسالدین ذهبی شافعی در كتابش: التلخيص بذيل المستدرك: 3/109، چاپ: دارالفكر / بيروت.
8. احمد بن ابی يعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح الكاتب العباسي المعروف به یعقوبی در كتابش: تاريخ یعقوبی: 1 /422، چاپ: موسسه الاعلمي للمطبوعات، بيروت / لبنان.
9. قسطلانی، کتاب شرح المواهب اللدنية: 7 / 13، چاپ: المطبعة الأزهرية، القاهرة / مصر.
10. علی بن محمد بن احمد مالکی، معروف به ابن صبّاغ، متوفى سال: 855 هجری: در كتابش: الفصول المهمة: 40، چاپ: موسسه الاعلمي للمطبوعات، بيروت / لبنان.
11. ابو عبدالرحمن احمد بن شعيب معروف به. نسائی، در کتاب فضائل الصحابة: 15، چاپ: دار الكتب العلمية، بيروت / لبنان.
12. جلالالدین عبدالرحمن بن ابی بكر سيوطی، متوفى سال 911: هجری: کتاب تاريخ الخلفاء: صفحه 169: مصر.
13. جلالالدین عبدالرحمن بن ابی بكر سيوطی متوفى سال 911 هجری: کتاب الحاوي للفتاوى: 1/106، چاپ: دار الكتاب العربي / بيروت.
14. احمد بن يحيى بن جابر البلاذری، از اعلام قرن سوم هجری، در کتابش: أنساب الأشراف: 2/111، چاپ: موسسه الاعلمي للمطبوعات، بيروت / لبنان.
15. ابو الفداء، اسماعیل بن كثير قرشی دمشقی، متوفى سال: 774 هجری ابن كثير، البداية و النهاية: 5/209، چاپ: مكتبة المعارف للمطبوعات، بيروت / لبنان.
16. أبو عمر يوسف بن عبدالله بن محمد بن عبد البر، در کتابش: الاستيعاب: 3 / 1098، طبعة: دار الجيل، بيروت / لبنان.
[1] کتاب أسنى المطالب: 47، چاپ: تهران / ایران.
[2] کتاب «سر العالمين و كشف ما في الدارين»: 10، نوشته ابی حامد الغزالي.
[3] او همان ابوالخیر شمسالدین بن محمد بن محمد بن جزری، متوفى سال 833 هجری است و بیتردید به آن در کتابش أسنى المطالب: 47، چاپ تهران / ایران تصریح کرده است.
[4] به کتابش «شرح المواهب اللدنية» 7 / 13، چاپ: المطبعة الأزهرية / القاهرة مراجعه گردد.
[5] او همان حسين بن المنصور بالله، قاسم بن محمد است، متوفى سال 1050 هجری و به آن در کتابش «هداية العقول إلى غاية السؤول في علم الأصول»: 2/ 45، چاپ: صنعاء / اليمن تصریح نموده است.
عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پساز او کذاب است. به قلم: متیاس… Read More
مصیبت برتر قسمت دوم به قلم: نازنین زینب احمدی مقدمه در بخش پیشین این مجموعه، با تکیه بر اهمیتی که… Read More
گفتوگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت دوم) به قلم: متیاس الیاس از پیشنهادِ رفتن نزد کشیش استقبال کرد… Read More
به قلم: شیث کشاورز امروزه نظریه تکامل (فرگشت) نظریهای است که در جامعۀ علمی، بهطور گسترده بهعنوان توضیحی کاملاً… Read More
پاسخ به تئوفان اعترافکننده | قسمت چهارم به قلم: ارمیا خطیب • پیشگفتار در قسمت پیشین به سه ادعای تئوفانس… Read More
وظیفۀ مؤمنان در قبال رؤیا در پیشگاه فرستادۀ الهی به قلم: نوردخت مهدوی مقدمه رؤیا، سفری شیرین و روحانی است… Read More