آن روزها در کوچههای بنیهاشم زنی به جرم دفاع از حاکمیتِ غصبشدۀ خداوند در تمام دوران، با سیلی غاصبانِ حاکمیت الله، در جلوی چشمان حسنش بر زمین افتاد…
و تاریخ چه دقیق تکرار میشود؛ که بعد از هزار و اندی سال، دوباره مادری جلوی چشمان حسنش مانند شمع آب میشود و جان مقدس خویش را نثار خداوند میکند…
این ایثارِ بهتماممعنا را باید کمی عقبتر نیز نظاره نمود. آن زمان که خدیجه (س)، در شعب ابیطالب، با تمام وجود برای دفاع از حاکمیت الله جانفشانی میکند؛ و عاقبت نیز از ظلم و ستم دستگاه ظالمان، خود را تسلیم درگاه الهی کرده و جان خود را نثار این راه مقدس میکند…
و بعد از او وارث این مصیبتها، فاطمه زهراست…
آری، زنان همیشه در راه دفاع و برای برپایی حاکمیت الله در زمین، تاریخساز بودند؛ مانند زینب، دخت علی و فاطمه، که بعد از حادثۀ کربلا تمام مصیبت را به دوش کشید و از حاکمیت الله دفاع کرد…
اما گویی چنین ایثاری در این خاندان به ارث گذاشته شده، تمامی ندارد و نسلبهنسل میچرخد…
و باز از این خاندان و برای حاکمیت الله، مادری با فرزندش، نور چشمش، بدون وداع و از فراق او جان میدهد؛ و حسنش در فراق او اینگونه میگوید:
دوستداشتنیترین فرد در قلبم، مادرم بود؛ که قبل از این دعوت حتی برای یک روز نیز از او جدا نبودم؛ لیکن مجبور شدم که از او دور شوم تا زمانی که وی جان باخت. او در حالی وفات کرد که من از ایشان دور بودم و با او وداع نکردم. (سید احمد الحسن، در محضر عبد صالح، ج ۲، ایستگاه پنجم)
آری، رشادت زنان همیشه و در تمام اعصار برای یاری دین خدا مشهود بوده است؛ و اکنون شما بانوانی که از باطن عالَم (زهرا (س)) ارث بردهاید، به پا خیزید و خود را به قافلۀ عشق برسانید؛ شما که همیشه در پیِ امام زمانتان بودهاید…
اینک فصل یاریکردن فرارسیده است تا خود را فدای راه خدا کنید…
و از راهیان به سمت نور و جاده مستقیم خدا باشید.
اکنون زمان آن فرارسیده که شما نیز تاریخساز باشید و نقش پررنگ خود را در آخرالزمان و در یاری حجت خدا سید احمد الحسن وصی و فرستاده امام مهدی (ع) ایفا کنید.
تا دیر نشده، بشتابید و خود را به قافلۀ نور برسانید…