هفته‌نامه زمان ظهور

چرا خدا از آنچه برای حسین (ع) رخ داد، جلوگیری نکرد؟

عاشورا، قصۀ روایت‌نشده
قسمت چهارم

برخی می پرسند چرا خداوند سبحان از آنچه برای امام حسین(ع) رخ داد جلوگیری نکرد؟ چرا مانع آن نشد که اسبان سینه‌اش را لگدمال کنند؟ یا اینکه کودک شیرخواره‌اش به آن شکل بی‌رحمانه کشته شود؟
خداوند سبحان ما را در سرای امتحان قرار داده و اختیار اعمال ما را به خودمان واگذار کرده است -چه خوب و چه بد- خداوند نه از گناه گناهکاران جلوگیری می‌کند، نه از ظلم ستمکاران و نه از بیماری‌ها و نه کشتار و نه از فجایع و امور دیگر؛ مگر در حالت‌های بسیار خاص و به‌خاطر حکمتی رسا. اما سؤال این است: ازآنجاکه حسین(ع) معصوم و خلیفهٔ خداست و برای خدا عزیز است، خداوند سبحان -قاعدتاً- باید دخالت کند و او را نجات دهد؛ یعنی معجزاتی اتفاق بیفتد که بین ایشان و آنچه قوم می‌خواستند انجام دهند مانع شود تا از او و اهل‌بیتش محافظت شود؛ و این معجزات این را اثبات کند که حسین (ع) خلیفهٔ خداست. اما پاسخ:

 

اندیشه‌های نادرست

استاد احمد حطاب:
خداوند سبحان می‌توانست از بین بردن حرمت امام حسین (ع) و اهل‌بیت و اصحاب ایشان را که در روز عاشورا رخ داد، به‌نحو معجزه‌آسا دفع کند. و این دقیقاً همان چیزی است که جنایت‌کاران می خواهند؛ یعنی این ممانعت دلیلی باشد بر اینکه ایشان معصوم است. و این موضوع را به‌صورت علنی بیان کرده‌اند. یعنی امکان ندارد که معصوم بشری مثل آنها باشد، بلکه باید از همان ابتدا با صفات و ویژگی‌های ربّانی از آنها متمایز باشد.

 

باطل جولانی دارد و حق را دولتی است

شیخ احمد خالدی:
وقتی فرصت برای اهل باطل فراهم شود، برای تحقق باطلشان هر کاری می‌کنند. موضوع کشتن عبدالله، نوزاد شیرخواره (سلام خدا بر او باد و خداوند شفاعتش را نصیبمان کند)، نمایانگر باطن پلید آنهاست که تا چه حد به سیاهی و وارونگی فطرت رسیده، بلکه شاید چیز دیگری جز این موضوع باشد؛ یعنی تا جایی که امکان بازگشت از آن نباشد. وضعیت آنها به جایی رسید که خداوند سبحان برای آنها دو عرصه را گشود. و اهل باطل هر کاری که بود کردند تا جولان آنها تا انتها تحقق یابد.

شیخ رحیم شکری:
باطل جولانی دارد و حق را دولتی است. جولان ناگزیر باید به پایان و به اتمام برسد، برخلاف دولت عدل الهی که ادامه می‌یابد و خداوند سبحان آن را ادامه می‌دهد. و برای اینکه جولان باطل به اتمام برسد، سپاه شیطان -لع- ناگزیر باید در هر ورطۀ تاریکی وارد شود و در نبرد با لشکر خدا هرچه را در اختیار دارد رو کند. خداوند سبحان همان‌گونه که به ابلیس -لع- تا وقت معلوم فرصت داد، به همین صورت خداوند سبحان به این ستمکاران هم فرصت داد تا در ظلم خود فرو روند و جولان خود را کامل کنند، و مانعِ آنان نشد. زیرا چنان‌که می‌دانید حسین(ع) برای خداوند سبحان گرامی بود، اما خداوند سبحان خواست که آنان [تمام] توان و ستم خود نسبت به امام حسین(ع) را به صحنه آورند.

 

آیا معجزه فایده‌ای به حال آنان دارد؟

معجزه فقط برای یاری حسین(ع) نیست. حسین(ع) قیام نکرد که با این نصرتی که نزد ما به حساب می‌آید، یعنی نصرت و یاری مادی پیروز شود؛ تا به‌دنبال آن [انتظار داشته باشیم که] خداوند سبحان او را با معجزه یاری کند و در نتیجه پیروزی تحقق یابد. ما با حکیمی در ارتباطیم که حکمتش مطلق است، یعنی خداوند سبحان. و حکیم کاری انجام نمی‌دهد مگر اینکه در پیِ آن فایده‌ای باشد. بنابراین اگر خداوند سبحان با علم باطنی خود می‌دانست که معجزه برای حسین(ع) به این نتایجی که امروز هست، می‌رسید، حتماً خداوند سبحان به آن مبادرت می‌ورزید. و این موضوعی طبیعی است که اصلاً نیازی به سؤال ندارد!
مثلاً سخن مهمی از سید احمدالحسن در کتاب متشابهات جلد اول وجود دارد، آنجا که به ماجرای ابرهه و هجوم وی به خانۀ کعبه می‌پردازد، و اینکه چگونه خداوند سبحان به آن شکل معجزه‌آسا از کعبه دفاع کرد. این مقدمه مهم است. برای کسی که به‌دنبال معجزه است، این موضوع مهمی است. سید می‌گوید:
«اما اگر مردم سنگ‌دل باشند و از عوامل بازدارنده و عبرت‌ها و عقوبت‌های الهی پند نگیرند…»
کسی که حسین را در برابر خود می‌بیند و صدای برترین بانو -پس‌از مادرش زهرا- یعنی زینب(س) را می‌شنود، یا کسی که برای یک نوزاد شیرخواره دلش به رحم نمی‌آید، یا از یک بزرگ‌بانو خجالت نمی‌کشد، آیا برای چنین کسی مثلاً چیزی به نام معجزه فایده‌ای خواهد داشت؟! چنین منطقی ممکن نیست از اینان پذیرفته شود. یعنی اگر خداوند سبحان دخالت می‌کرد و حسین(ع) را با معجزه یاری می‌داد، مثلاً چه می‌شد؟ مثلاً آیا هدایت می‌شدند؟!

 

تشخیص معصوم با معجزه

سید احمدالحسن در جاهای مختلفی به این روش ابلیسی برای شناخت معصوم اشاره کرده؛ ازجمله در خطبهٔ محرم:
«به خدا سوگند، سخن گزافی نیست اگر بگویم که این جاهلان که امروز معصوم را چنان معرفی می‌کنند که در هرچیزی خارق‌العاده است، اولین کسانی می‌بودند که اقدام به قتل حسین می‌کردند.»

 

دنیا سرای امتحان است

بالاتر و والاتر و فراتر از حسین(ع) نزد خداوند یافت نمی‌شود. در نتیجه به طریق اولی هر آنچه پایین‌تر از حسین است رد می‌شود، و بلکه شایستگی آن را ندارند که برای آنان این نشانه‌های روشن اتفاق بیفتد. سید می‌گوید:
«معنا ندارد که از گناه و سرکشی و گردن‌کشی آن‌ها جلوگیری شود، و به زور از مسیر جهنم دور شوند.»
چرا؟ چون آنان استحقاق ندارند؛ چون آنها امتناع نمی‌کنند. پس در واقع چه می‌خواهید؟ اینکه شما را با زور از جهنم خارج کنم؟!

 

حسین(ع) فدای دولت عدل الهی

ازسویی دیگر، حسین(ع) فدایی دولت عدل الهی است. و بذل و بخشش جان، نهایت بخشندگی است. و پیروزی امام حسین(ع) بر منیت در کربلا یک میزان الهی عادلانه برقرار کرد که حقِ هر صاحب حقی را عطا می‌کند و به این صورت امام حسین (ع) روش جدیدی پایه‌گذاری کرد که زمینه‌ساز قائم آخرالزمان است.

 

حسین(ع) از شدت رنج و سختی شما بسیار کاسته است

آن‌گونه که سیداحمدالحسن بیان می‌کند: «امام حسین(ع) خون خود را فدای [افراد] بسیاری کرد. خواهرش زینب(س) را فدای زنان کرد، عبدالله شیرخواره را فدای کودکان نمود، علی اکبر را فدای مردان نمود. آنچه حسین(ع) پیشکش کرد، چیز ساده‌ای نبود.
برادران عزیز، بدانید که مصیبت‌های حسین -آن‌گونه که قائم آل‌محمد می‌فرماید- از شدت ظلم‌های بسیار بسیار زیاد ظالمان که شما را یارای تحمّلشان نیست، کاسته است تا به رضای خدای سبحان دست یابید. پس حسین(ع) ذبیح خداوند سبحان به شمار می‌آید و علی اکبر(ع) ذبیح اسلام است. پس خداوند سبحان خون حسین را فدای خون شیعیان حقیقی او نمود. و زینب را فدای زنان شیعیان حقیقی نمود و علی اکبر را فدای جوانان آنان کرد.
-گویا حسین(ع) سربریده شد تا قائم(ع) از فرزندان ایشان حکومت کند، و گویا حسین(ع) برای دولت عدل الهی و حکومت خداوند سبحان فدا شد (وفديناه بذبح عظيم) (و او را با یک ذبح بزرگ بازخریدیم).
-پس برادران عزیز، ما و حتی امام مهدی(س) و وصی ایشان یعنی سید احمدالحسن، خون حسین(ع) بر گردنشان سنگینی می‌کند؛ زیرا انقلاب حسین(ع) مقدمه‌ای برای دولت عدل الهی است.

 

8- لذت درد

-اولیای خدا کشته شدن در راه خدا را نعمتی به ‌شمار می‌آورند که نیازمند شکر است. و آن‌گونه که برخی تصور می‌کنند کشته شدن ناپسند نیست که لازم باشد با معجزه‌ای دفع و پیشگیری شود.
-این چیزی که ما اکنون آن را درد به حساب می‌آوریم، برای حسین(ع) یک لذت است. عشق‌بازی بین او و معشوقش و حبیبش، یعنی خداوند سبحان است. گویا برگه‌ای سفید است که حسین(ع) هرآنچه را روی آن نوشته شده بود امضا نمود، و نه‌تنها آن را اجرا کرد، بلکه به آن عشق ورزید و دوستش داشت.
-مصلوب مسیح در آن زمان، به صلیب کشیده شدن را نعمتی ازسوی خدا به ‌شمار می‌آورد که سزاوار شکر است. حال حسین(ع) چگونه عمل خواهد کرد؟! پس حتماً این هم نعمتی است که سزاوار شکرگزاری است، اما جز اهل آن، و جز اولیای خداوند سبحان آن را درک نمی‌کنند.

 

9- فدایی دولت عدل الهی

-انقلاب امام حسین(ع) مقدمه‌ای برای برپایی دولت عدل الهی است. پس هنگامی که حسین(ع) جان خود و فرزندان و اهل‌بیتش را تقدیم کرد و زنانش به اسارت رفتند و اصحاب ایشان(ع) کشته شدند، همۀ این‌ها فدایی دولت عدل الهی بودند، برای آن قربانی شدند که دولت عدل الهی در آخرالزمان [برپا] باشد. پس ایشان ذبیح خداوند است. سلام و صلوات خدا بر او باد.

معجزاتی که برای یاری انقلاب حسین(ع) تقاضا می‌کنند اتفاق نخواهد افتاد؛ زیرا خلیفهٔ خدا با معجزه شناخته نمی‌شود، بلکه با نص و علم و مطالبهٔ حاکمیت خداوند شناخته می‌شود. و این چیزی است که حسین(ع) در کربلا ارائه کرد. معجزه ممکن است، اما برای حکمتی رسا و در حالاتی بسیار ویژه.
معجزاتی که مانع آنها شود رخ نخواهد داد؛ چراکه آنها از آن پند نمی‌گیرند و برنمی‌گردند. و برای اینکه باطن آنان برای مردم آشکار شود و این صحنهٔ قتلگاه که روشن‌کنندهٔ حقیقت پرچم حاکمیت مردم است که آنان برافراشته‌اند برپاشود، ناگزیر باید آنان از هر دری وارد شوند و حسین(ع) به‌عنوان مجری ارادهٔ خداوند ناگزیر پرچم حاکمیت خدا را با خون خود بالا برد. و اگر حسین(ع) خود و اهل‌بیت و اصحاب خود را قربانی دین الهی نمی‌کرد، قطعاً دین محمد(ص) می‌مرد. واقعهٔ کربلا فریادی بود که مردم را بیدار کرد و به خود آورد…
«حسین در مواجهه‌ای که در آن به شهادت رسید، دستاوردهای بسیاری برای حاکمیت خدا رقم زد. خون حسین(ع) توانست امت اسلامی حقیقی را ایجاد و پایدار کند؛ امتی حسینی و محمدی که به حاکمیت خدا ایمان دارد و به حاکمیت مردم کافر است. اینان در طول مسیر به رافضیان معروف شدند؛ چراکه آنان به‌مدت بیش از هزار سال حاکمیت مردم را رد و انکار کردند. این امت مبارک، دردهای برافراشتن پرچم حاکمیت خدا را ازسوی طواغیت تحمل کردند.»

ویژه نامه محرم

دانلود تمامی شماره های هفته نامه زمان ظهور

ali03131

Recent Posts

گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت سوم)

عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پس‌از او کذاب است. به قلم: متیاس… Read More

1 ماه ago

مدعیان خیر

مصیبت برتر قسمت دوم به قلم: نازنین زینب احمدی مقدمه در بخش پیشین این مجموعه، با تکیه بر اهمیتی که… Read More

2 ماه ago

آیا معجزه راه ثابت شناخت فرستادگان الهی است؟

 گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت دوم) به قلم: متیاس الیاس از پیشنهادِ رفتن نزد کشیش استقبال کرد… Read More

2 ماه ago

آیا فرگشت یک هدف کلان دارد؟

به قلم: شیث کشاورز   امروزه نظریه تکامل (فرگشت) نظریه‌ای است که در جامعۀ علمی، به‌طور گسترده به‌عنوان توضیحی کاملاً… Read More

2 ماه ago

پاسخ به اتهام فرصت‌طلبیِ پیامبر(ص) و یادگیری ایشان از اهل کتاب

پاسخ به تئوفان اعتراف‌کننده | قسمت چهارم به قلم: ارمیا خطیب • پیشگفتار در قسمت پیشین به سه ادعای تئوفانس… Read More

2 ماه ago

«رؤیا» دریچه‌ای به‌سوی ملکوت

وظیفۀ مؤمنان در قبال رؤیا در پیشگاه فرستادۀ الهی به قلم: نوردخت مهدوی مقدمه رؤیا، سفری شیرین و روحانی است… Read More

2 ماه ago