به قلم: سید علاء علوی
خداوند باریتعالی ما را خلق کرد و معرفت و شناخت را هدف این خلقت قرار داد و جهت رسیدن به این مرحله، حجج الهی را برای هدایت بشر مبعوث کرد تا مردم را به غایتی که اراده فرموده است برساند؛ لذا شناخت آنان همانا شناخت خداوند است و کسی که بر اساس تعالیم آنها عمل کند از جمله کسانی خواهد بود که هدف خلقت را محقق کرده است. در مقابل کسانی هستند که چشم از شناخت حقیقت فروبستهاند و هوا و هوس خویش را فرمان بردند و از شاهراه هدایت دور شدند. در این هنگام بود که خداوند برای اتمامحجت، خلفای خود را با کتاب و حکمت و موعظۀ حسنه فرستاد؛ اما متأسفانه در طول تاریخ سرگذشت این خلفای الهی غمانگیزترین بخش تاریخ بشری است.
بسیاری از امتهای پیشین منتظر انبیای خود بودند و چه بسیار کسانی بودند که به درگاه خداوند تضرع و استغاثه میکردند تا وقت ظهور او فرا رسد؛ ولی هنگامی که مبعوث میشد و بر خلاف انتظار و عقیدۀ آنها میآمد، قوم او شروع به اشکالتراشی و دشمنی کرده و به هر حربهای علیه او اقدام میکردند. امروز نیز همگی منتظر آمدن منجی عالم بشریت «الحجة بن الحسن» هستیم تا مردم را از همۀ ظلمها و بیعدالتیها برهاند؛ ولی وقتی احوال این مردمان را کاوش میکنیم درمییابیم که در قضیۀ شکست منتظران فصل مشترکی در طول تاریخ منتظران وجود دارد.
عقیدۀ رهاییبخش و منجی بهطور ساده و مختصر اینگونه تعریف میشود که شخصی میآید و بشریت را نجات میدهد و شاید یکی از دلایل این همه تأکید این است که شخص را به تفکر مستمر در خصوص شناخت این فرد نجاتبخش و آنچه از او انتظار داریم، سوق میدهد؛ و این روند باعث رشد روحی در فرد میشود و وی را در صورت شناخت صحیح، آمادۀ یاریرساندن میکند. اما باید توجه داشت که شناخت هدف و غایت آمدن منجی، نقش مهمی در یاریرساندن خواهد داشت که متأسفانه اغلب منتظران بهعلت عدم شناخت صحیح هدفِ آمدن وی، در شناخت وی نیز شکست خواهند خورد.
شاید بسیاری از مردم اعتقاد داشته باشند که منجی جهت رهانیدن آنها از ظلموستم میآید. آیا واقعاً ما باید منتظر چنین رخدادی باشیم؟
یکی از مصادیق رهایی مادی که یکی از پدیدههای این عالم خاکی است شاید همان انتشار عدالت و قسطی است که حاصل میشود؛ ولی باید توجه داشت که خود این رهایی بهسبب رهایی نوع انسانی از حیوانیت خویش است.
سید احمدالحسن در کتاب توهم بیخدایی، دربارۀ متون سومری مرتبط با منجی، فرمودند: «… او که روزی خواهد آمد تا عدالت را تحقق بخشد و گونۀ انسانی را از حیوانیت خویش نجات دهد.»
ایشان میفرمایند: «عدالت عمومیِ انسانی که در دولت مهدی گسترده خواهد شد، عامل اصلی در فراگیرشدن عدل و داد و بهدنبال آن ازبینرفتن فقر و نیاز مادی خواهد بود.» (پاسخهای روشنگرانه، جلد ۴، پرسش ۳۱۲)
با این تفاصیل اکنون میتوانیم بفهمیم چرا و چهکسانی در شناخت و همراهیکردن قائم شکست خواهند خورد. شاید بتوان به سه گروه تقسیم کرد:
گروه اول:
مردمی که اهتمامی به شناخت وجود خدا و وجود زندگی غیر از زندگی مادی ندارند و شناخت آنها تا این حد است؛ و شاید این گروه اشکال فراوانی به بقیه وارد نکنند، ولی بدین معنا نیست که ضرر و فسادی در پی نخواهند داشت؛ بلکه مبارزۀ آنها با دین، کلی بوده و در مقایسه با دیگر گروهها از پیچیدگی کمی برخوردار است.
گروه دوم:
کسانی هستند که دارای شناختی جزئی از وجود خداوند و وجود انبیا و منجیان هستند، ولی عقیدۀ منحرفی نسبت به منجی منتظر دارند. این گروه از مردم منتظر منجی هستند ولی اغلب آنها به هنگام آمدن وی دچار شکست میشوند و شناخت درستی از وی نخواهند داشت؛ بهعبارت دیگر در تشخیص منجی از لحاظ نظری دچار مشکل خواهند شد.
گروه سوم:
کسانی هستند که به آمدن منجی ایمان داشته و با وی آشنا میشوند و به وی گرایش پیدا میکنند؛ ولی به رهایی مدنظر نمیرسند؛ و سؤال اینجاست که چرا این اتفاق میافتد؟ و پاسخ: اینان رهایی و آنچه را که غرق آن شدهاند درک نکردهاند و نمیدانند منجی، آنها را از چه چیزی رهایی میبخشد.
آنچه باید بهروشنی آن را درک کنیم این است که منجی انسان را از درون تغییر میدهد؛ تاجایی که عدل و قسط از قلب آن انسان سرچشمه میگیرد؛ چون این افراد هنگامی که از حیوانیت خود به فضل علم و معرفت و اخلاص و اخلاقی که منجی منتشر میکند رهایی پیدا میکنند، با خدا در معامله و عبادت، انصاف در پیش گرفته و به عدالت رفتار میکنند. با مردم در معاملات و تعامل، عدالت در پیش میگیرند و در نتیجه جهل و ظلم و همۀ انگیزههای حیوانی که سبب ظلم و جور هستند از بین میروند. رهایی در واقع روحی و معرفتی و اخلاقی است.
برگرفته از کتاب «شکست منتظران» و «خاستگاه اخلاق انسانی» نوشتۀ دکتر توفیق مغربی