بهقلم: آندریاس انصاری
﴿بگو من بدعتی از فرستادگانْ نيـــستـــــم﴾
پاسخ به چند شبهه
به امید خدا در این قسمت به ادامۀ نقد نوشتههای یوحنای دمشقی دربارۀ محمد (ص) خواهیم پرداخت؛ اما نخست باید این را بگویم که آنچه از او در این قسمت ارائه میشود، اشاراتی است که او به قرآن دارد؛ دمشقی بعد از آن میگوید:
«… خیلی چیزهای غیرعادی و کاملاً مضحک دیگری در کتابش وجود دارد که او با افتخار میگوید از طرف خدا به او نازل شده است.» پایان نقلقول.
بنابراین آنچه را که او پیش از این سخنش آورده است میآوریم و از خوانندۀ مسیحی میخواهیم که بعد از دیدن کلماتش و نقد ما بر نوشتههایش این سؤال را از خود بپرسد که آیا آنچه در قرآن وجود دارد ـآنطور که دمشقی ادعا میکندـ غیرعادی و مضحک است؟!
با ما همراه شوید!
• مریم، خواهر موسی و هارون
دمشقی در ابتدا گفت:
«او [منظورش محمد (ص) است] میگوید یک خدا وجود دارد، خالق همهچیز، که نه زاده و نه زاییده شده است. او میگوید مسیح کلمه و روح خداست، حتی یک مخلوق و بنده، و اینکه او بدون نطفه از مریم، خواهر موسی و هارون، زاده شد.» پایان نقلقول.
نقد:
موضوعی که خواننده باید به آن دقت کند این است که محمد (ص) یا قرآن ـآن چنانکه دمشقی از روی جهل یا عداوت روایت میکندـ مریم (س) را خواهر موسی و هارون (علیهماالسلام) معرفی نکرده است؛ بلکه در قرآن کریم، این سخن قوم مریم (س) است که نقل میشود: ﴿اى خواهر هارون، پدرت مرد بدى نبود و مادرت بدكاره نبود﴾. [۱] اما اینکه چرا آنها او را خواهر هارون (ع) خطاب کردند، روشنگری سید احمدالحسن را تقدیم میکنیم:
«منظور آنها تشبیه مریم به خواهر موسی(ع) و هارون(ع) بوده است؛ زیرا “مریمِ خواهر هارون” از نظر آنها شایسته و پاک بود؛ اما چرا گفتند خواهر هارون و نگفتند خواهر موسی(ع)؟ به این دلیل که هارون، بزرگتر بود و خواهر به او [یعنی برادر بزرگتر] منسوب میشود. مریمی که خواهر هارون و موسی(ع) است در قرآن ذکر شده. خداوند متعال میفرماید:
﴿و به خواهر او گفت: از پیِ او برو؛ و زن بیآنکه آنان دريابند از دور به او مینگريست * پستان همۀ دايگان را از پيش بر او حرام کرده بوديم. آن زن گفت: آيا میخواهيد شما را به خانوادهای راهنمايی کنم که او را برايتان نگه دارند و نيکخواهَش باشند؟﴾
(قصص، ۱۱ و ۱۲)
او وسیلۀ بازگشت موسی نزد مادرش بود و مریم به موسی(ع) ایمان داشت، و شجاع نیز بود. وی موسی را یاری داد و با او هجرت کرد و در سرگردانی، بههمراه موسی(ع) و هارون(ع) آزارهای بسیاری از بنیاسرائیل مُتحمّل شد و پیش از هارون(ع) در سرگردانی از دنیا رفت. او از موسی و هارون(ع) بزرگتر بود.» [۲]
به ادامه سخن او میپردازیم.
• ورود خدا در مریم (س)؟
سپس دمشقی گفت: «زیرا، او میگوید، کلمه و خدا و روح به مریم ورود کردند و او عیسی را که پیامبر و بندۀ خدا بود، زایید.» پایان نقلقول.
نقد:
دوباره نقل اشتباه دمشقی را شاهدیم؛ البته اگر نگوییم نقل توأم با تحریف! چراکه در هیچ جای قرآن گفته نشده است خدای سبحانومتعال وارد مریم (س) شد! بلکه میخوانیم: ﴿اى اهل كتاب در دين خود غلو نكنيد و دربارۀ خدا جز درست نگوييد. مسيح عيسى بن مريم فقط پيامبر خدا و كلمۀ اوست كه آن را بهسوی مريم افكنده و روحى از جانب اوست؛ پس به خدا و پيامبرانش ايمان بياوريد و نگوييد سهگانه است؛ بازایستید كه براى شما بهتر است؛ فقط خدا معبودى يگانه است؛ منزه از آن است كه براى او فرزندى باشد. آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آنِ اوست و خداوند بس كارساز است﴾. [۳]
دقت کنید:﴿… مسيح عيسى بن مريم فقط پيامبر خدا و كلمۀ اوست كه آن را بهسوی مريم افكنده و روحى از جانب اوست…﴾. کجای متن مؤید نقل دمشقی است؟!
به ادامۀ کلمات دمشقی توجه کنید.
• مصلوب
دمشقی در ادامه گفته است: «و او میگوید که یهودیان میخواستند با پایمالی قانون، او را به صلیب بکشند، و اینکه شبحش را دستگیر کردند و به صلیبش کشیدند. او میگوید، مسیح خودش نه مصلوب شد، نه مُرد؛ بلکه خدا، بهخاطر عشقش به او، او را به آسمان نزد خودش برد.» پایان نقلقول.
پاسخ:
اگر دمشقی حتی به همین کتاب مقدس توجه میکرد و از خدا فهم آن را طلب میکرد شاید خدا به او لطف میکرد و یاد میداد که عیسی (ع) طبق همین کتاب مقدس مصلوب نشد! زیرا:
الف. عیسی (ع) بارها دعا کرد مصلوب نشود؛ [۴] فراموش نکنیم او همان عیسایی است که یاد داد دعای با ایمان مستجاب میشود؛ [۵] همان عیسایی که یاد داد با اصرارْ دعا مستجاب میشود. [۶]
ب. عکس او، مصلوب، خواستار بهصلیبکشیدهشدن بود. [۷] این شخص ممکن نیست همان عیسی (ع) باشد؛ عیسایی که خواهان مصلوبنشدن بود.
ج. مصلوب، مریم (ع) را «ای زن» صدا زد. [۸] صحیح نیست که تصور کنیم عیسی (ع) مادرش را اینگونه نامحترمانه خطاب کند؛ در نتیجه این نیز شاهد دیگری بر مصلوبنبودن عیسی (ع) است.
د) او اقرار نکرد که پادشاه یهود است [۹] و اعلام کرد که در آن زمان، پادشاهیاش فرانرسیده بود؛ او اعلام کرد اگر فرارسیده بود، خادمانش جنگ میکردند تا به یهود تسلیم نشود؛ [۱۰] درحالیکه عیسی (ع) پادشاه بنیاسرائیل بود و مردم را به آن دعوت میکرد!
ه) او ساکت بود؛ [۱۱] اما عیسی (ع) برای علما و مردم دلیل میآورد و حق خود را اثبات میکرد.
آنچه تقدیم شد برگرفته از روشنگری سید احمدالحسن است؛ برای مطالعۀ توضیحات بیشتر میتوانید به کتاب «سیزدهمین حواری» که متعلق به اوست رجوع کنید.
• گفتوگوی خدا با عیسی (ع)
دمشقی در ادامه گفته است: «و او میگوید، که وقتی مسیح به آسمان عروج کرد، خدا از او پرسید: ای مسیح، آیا تو گفتی “من خدا و پسر خدا هستم”؟ و، به قول او، مسیح در پاسخ میگوید: “ای خدا، به من رحم کن. تو آگاهترینی که من این را نگفتهام و من، این را که عبد تو باشم رد نکردهام؛ اما گناهکاران نوشتهاند که من این ادعا را کردهام، و آنها دربارۀ من دروغ گفتهاند، و در گمراهی افتادهاند.” و خدا پاسخ داد و به او گفت: “من میدانم که تو این کلمات را نگفتی.”» پایان نقلقول.
نقد:
باز هم دمشقی مطلبی را کموزیاد و با دستکاریکردن نقل میکند و حتی قرآن را نیز تفسیر میکند؛ مثلاً دمشقی نقل میکند: «… وقتی مسیح به آسمان عروج کرد خدا از او پرسید: ای مسیح، آیا تو گفتی “من خدا و پسر خدا هستم؟”.» پایان نقلقول.
در این متن چند غلط وجود دارد:
۱. در قرآن نیامده است که این متن دقیقاً مربوط به گفتوگوی پس از رفعشدن عیسی (ع) است!
۲. طبق قرآن کریم این تنها خدا و راسخون در علماند که معنی آیات را میدانند [۱۲] و طبق سخن راسخون ـیعنی خلفای بعد از محمد (ص)ـ این متن با حالت گذشته بیان شده است، اما به آینده اشاره دارد و تحقق نیافته است؛ [۱۳] همان گونه که در کتاب مقدس آیاتی وجود دارد که فعل در آن گذشته است اما به آینده اشاره دارد و یوحنای ملقب به زریندهان و آگِستین ـاز پدران کلیساـ دربارۀ آن توضیح دادهاند. [۱۴]۳. گفتوگویی که او نقل میکند همراه با تحریفات متعدد و دستکاریهای عجیبوغریب است! بهعبارت دیگر او خودش مطالبی را اختراع میکند و به قرآن نسبت میدهد؛ میتوانید متن قرآن را بخوانید:
﴿و هنگامى را كه خدا فرمود: اى عيسى پسر مريم آيا تو به مردم گفتى من و مادرم را همچون دو خدا بهجای خداوند بپرستيد؟ گفت: منزهى تو، مرا نزيبد كه چيزى را كه حق من نيست بگويم؛ اگر آن را گفته بودم قطعاً آن را مىدانستى. آنچه در نفس من است تو میدانى و آنچه در ذات توست من نمیدانم؛ چراکه تو خود داناى رازهاى نهانى * جز آنچه مرا بدان فرمان دادى به آنان نگفتم؛ كه خدا پروردگار من و پروردگار خود را عبادت كنيد؛ و تا وقتى در ميانشان بودم بر آنان گواه بودم؛ پس چون روح مرا گرفتى تو خود بر آنان نگهبان بودى و تو بر هرچيز گواهى * اگر عذابشان كنى آنان بندگان تواند و اگر بر ايشان ببخشايى تو خود توانا و حكيمى * خدا فرمود اين روزى است كه راستگویان را راستیشان سود بخشد. براى آنان باغهايى است كه از زير آن نهرها روان است. هميشه در آن جاوداناند. خدا از آنان خشنود است و آنان از او خشنودند. اين است رستگارى بزرگ * فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه در آنهاست از آنِ خداست و او بر هرچيزى تواناست﴾. [۱۵]
• برای مسیحیان آزاداندیش
او پس از این همه اشتباهْ کلماتی را میگوید که شایسته است تمام مسیحیان آزاداندیش را به فکر فرو برد؛ او گفته است: «خیلی چیزهای غیرعادی و کاملاً مضحک دیگری در کتابش وجود دارد که او با افتخار میگوید از طرف خدا به او نازل شده است.» پایان نقلقول.
حقیقتاً نمیدانم چه توصیفی را باید برای او بنویسم! پس از این همه اشتباه، خودتان چه توصیفی را برای او به کار میبرید؟!
پانوشتها
۱. مريم، ۲۸.
۲. پاسخهای روشنگرانه، ج۷، س۶۵۲.
۳. نساء،۱۷۱.
۴. مرقص ۱۴: ۳۴-۳۹.
۵. مَتّیٰ ۲۲:۲۱.
۶. لوقا ۸:۱.
۷. یوحَنّا ۱۱:۱۸.
۸. یوحَنّا ۲۶:۱۹.
۹. مَتّیٰ ۱۱:۲۷.
۱۰. یوحنّا ۳۶:۱۸.
۱۱. اِشَعْیا ۷:۵۳.
۱۲. ﴿اوست كسى كه اين كتاب را بر تو فرو فرستاد. پارهاى از آن، آيات محكم است. آنها اساس كتاباند؛ و [بخش] ديگر متشابهاتاند؛ اما كسانى كه در دلهايشان انحراف است براى فتنهجويى و طلب تأويل آن از متشابه آن پيروى مىكنند؛ با آنكه تأويلش را جز خدا و راسخون در علم كسى نمىداند. مىگويند «ما بدان ايمان آورديم، همه از جانب پروردگار ماست». و جز خردمندان كسى متذكر نمىشود). (آلعمران، ۷)
۱۳. بحارالأنوار، ط مؤسسةالوفاء، ج۱۴، ص۲۳۶، ح ۱۲ و۱۳؛ عیون أخبارالرضا، ج۱، باب ۱۹، ح۲، ص۲۱۵.
۱۴. موعظۀ سیزده بر انجیلِ یوحنّا؛ همچنین میتوانید به سخن آگِستین یا آگوستین در کتابِ اوّلِ «خطبۀ سرورِ ما بر روی کوه»، فصلِ ۲۱، بندِ ۷۲ رجوع کنید.
۱۵. مائده، ۱۱۶ تا ۱۲۰