خانه > پاسخ شبهات > 145 – مهدیین دوازده‌گانه از اولاد امام مهدی (ع)، در نگاه علما و محققان مهدویت

145 – مهدیین دوازده‌گانه از اولاد امام مهدی (ع)، در نگاه علما و محققان مهدویت

قسمت چهارم
(بررسی آرای ملامحسن فیض کاشانی، سید محمدصادق صدر)
نویسنده: نعیم احمدی

8- ملا محسن فیض کاشانی

ملامحسن فیض کاشانی در کتاب «نوادر الأخبار فیما یتعلق بأصول الدین»، بابی را با عنوان «ما یکون بعده علیه‌السلام: آنچه بعد از امام مهدی(ع) اتفاق می‌افتد» اختصاص داده و چهار روایت را در آن ذکر کرده که بر وجود دوازده مهدی پس از قائم دلالت می‌کند که حدیث وصیت در زمرۀ این روایات است. ملا محسن فیض کاشانی، پس از ذکر این چهار روایت، عبارات شیخ مفید را ذکر می‌کند: «و بعد از دولت قائم برای هیچ‌کس دولتی نیست، مگر آنچه در روایت از قیام فرزندش ان‌شاءالله آمده است و به‌صورت قطع و یقین وارد نشده است و بسیاری از روایات ذکر کرده‌اند که مهدی این امت وفات نمی‌یابد، مگر چهل روز قبل از قیام قیامت. روزی که در آن هرج‌ومرج می‌شود و علامت آن خروج مردگان و قیام ساعت حساب و جزاست، و خداوند داناتر است که او ولی توفیق و حق است و از او خواهان عصمت از ضلالت هستیم. اوست که ما را به راه راست هدایت می‌‌کند.» سپس می‌نویسد:
«آنچه شیخ مفید گفته با سایر روایاتی که در این باب ذکر کردیم منافات ندارد؛ زیرا آخرینِ این دوازده مهدی نیز مهدی است؛ گرچه دعوت مهدیین مستلزم تشکیل حکومت نیست و علم این مسئله نزد خداوند است!»[1]پیش از آنکه به توضیحِ جمع‌بندی فیض کاشانی از روایات مهدیین علیهم‌السلام بپردازیم، مناسب است که دیدگاه او را نسبت به روایاتی که دربارۀ مهدیین علیهم‌السلام در کتاب النوادر، نقل کرده بدانیم. او در مقدمۀ کتاب النوادر می‌نویسد:
«ما در کتابمان به نام «الوافی» روایاتی که در کتب مشهور اربعه (الکافی، من لایحضره الفقیه، التهذیب، الاستبصار) آمده است، جمع کردیم و احادیث پراکندۀ آن‌ها را، ذیل موضوعات یکسان، باب‌بندی کردیم و جایی هم که نیاز بوده، برخی روایات را توضیح دادیم؛ سپس روایاتی را از کتاب الوافی که به‌منزلۀ اصول و ارکان‌‌اند برگزیدیم و در کتابی که آن را «الشافی» نام‌گذاری کردیم، گرد آوردیم. سپس صلاح دیدیم روایاتی را که در کتب مشهور اربعه نیامده‌، اما الفاظ و مضامینشان با روایات کتب مشهور اربعه فرق دارد، و در کتب معتبر عالمان دین آمده است به همان روشی که در کتاب الشافی در پیش گرفته بودیم گردآوری کنیم تا تکمله‌ای باشد بر کتاب الشافی و نواقص آن را جبران کند تا در نهایت، این دو کتاب (یعنی الشافی و کتاب حاضر) شامل تمام روایات مهم و روایات محکم باشد. بنابراین ما این کتاب را تألیف کرده‌ایم و تمام تلاش خود را کرده‌ایم که روایاتی را نقل کنیم که معرفت به آنان مهم‌تر و سودش بیشتر و فایده‌‌اش کامل‌تر است و با تحقیق می‌یابیم تعارضی ندارند و با تأمل می‌یابیم که الفاظ و معنایش ابهام و تشابهی ندارد، بلکه از قبیل محکمات است… .» [2]طبق این اظهارات، روایاتی که در کتاب النوادر آورده از مهم‌ترین روایات و پرفایده‌ترین روایاتی هستند که در کتاب‌های معتبر حدیثی نقل کرده و به‌منزلۀ محکمات و اصول و ارکان دین‌اند؛ در نتیجه روایاتی را که دربارۀ مهدیین در این کتاب نقل کرده معتبر می‌دانسته و آن‌ها را مهم تلقی می‌کرده که از جملۀ این روایات، حدیث وصیت رسول خدا(ص) است.
اما فیض کاشانی، ضمن دفاع از روایات مهدیین، میان این روایات و سخن شیخ مفید مبنی بر اینکه در روایات آمده که بعد از مهدی برای هیچ‌کس دولتی نیست، چنین جمع‌بندی می‌کند که میان سخن شیخ مفید و روایاتی که دلالت دارد بعد از امام مهدی(ع)، دوازده مهدی خواهد بود، تعارضی نیست؛ زیرا مهدی دوازدهم نیز مهدی است؛ در نتیجه، اگر روایاتی وجود داشته باشد که مضمونشان این باشد که بعد از مهدی، دولتی نیست، منظورش دولت مهدی دوازدهم است. البته فیض کاشانی با عبارتی بسیار موجز این نکته را نیز تذکر می‌دهد که طبق روایتی از امام صادق(ع)، مهدیین به موالات و شناخت امامان دعوت می‌کنند و چنین دعوتی لازمه‌اش این نیست که آنان حتماً حکومت هم بکنند (زیرا مثلاً ممکن است شرایط حکومت‌کردن برای مهدیین فراهم نشود و بدون حکومت بتوانند دعوت خود را پیش ببرند). سپس او که از حل قطعی این مسئله عاجز مانده است که آیا مهدیین حکومت می‌کنند یا خیر، علم این مسئله را به خدا واگذار می‌کند. در هر حال، قرائنی وجود دارد که نشان‌ می‌دهد فیض کاشانی به مهدیین علیهم‌السلام و اینکه آنان اوصیای امام مهدی(ع) و از حجت‌های خداوند هستند باور دارد؛ قرائنی از جمله اینکه:

  1. در مقدمۀ کتابش تصریح کرده که من از کتاب‌های معتبر، مفیدترین و مهم‌ترین روایات را که از محکمات هستند نقل کرده‌‌ام، و از طرفی، روایاتی که نقل کرده (از جمله حدیث وصیت)، به‌روشنی دلالت می‌کنند که بعد از امام مهدی(ع)، دوازده مهدی خواهند بود که عهده‌دار امامت و وصایت، پس از امام مهدی(ع) خواهند شد. و همان توضیحاتی که برای میرزای نوری گفتیم در اینجا هم صدق می‌کند.
  2. فیض کاشانی مهدی دوازدهم را از نظر مهدی‌بودن، مانند امام مهدی(ع) می‌داند که قرینۀ محکمی است بر اینکه او مهدیین و مهدی دوازدهم را خلفای الهی می‌دانسته است.
  3. فیض کاشانی، در کتاب النوادر روایاتی دربارۀ اینکه امامت و عصمت جز به نص نیست ذکر کرده است (باب أن الأئمة لاتکون إلا بالنص، ص116) و از طرفی حدیث وصیت را که به‌منزلۀ نص بر خلافت و امامت مهدی اول است ذکر کرده است که نشان می‌دهد او خلافت مهدی اول را پذیرفته بوده است؛ در نتیجه به انحصار خلافت در ائمۀ دوازده‌گانه معتقد نبوده است.
  4. فیض کاشانی در همین کتاب النوادر، روایاتی را نقل کرده که مضمونشان این است که زمین و زمان از حجت خدا خالی نخواهد؛ ازاین‌رو طبق حدیث وصیت، قاعدتاً قبول دارد که پس از وفات امام دوازدهم(ع)، مهدیین علیهم‌السلام حجت‌های الهی در زمین هستند.
  5. فیض کاشانی، در هیچ‌جا نگفته است که بلافاصله پس از وفات حضرت حجت بن الحسن(ع) رجعت شروع می‌شود؛ بلکه با ذکر روایات مهدیین، عقیده‌اش را به اینکه پس از امام مهدی(ع) مهدیین می‌آیند بیان کرده است.
    مجموع این قرائن نشان می‌دهد که فیض کاشانی به مهدیین علیهم‌السلام به‌عنوان حجت‌های الهی، تمایل داشته است.
    9ـ سید محمدصادق صدر
    سید محمدصادق صدر (متوفای 1377ش)، از علما و مراجع شیعه در کشور عراق، با بررسی مفصل روایات مهدیین علیهم‌السلام و روایات رجعت، روایات مهدیین علیهم‌السلام را بر روایات رجعت ترجیح می‌دهد و آن‌ها را اولیای صالح خداوند نام می‌نهد که در اینجا گزیده‌هایی از سخنان ایشان را نقل می‌کنیم:
    «… لازم نیست برای تحقق این اصل (خالی‌نماندن زمین از حجت خدا) معتقد به رجعت امامان معصوم شویم؛ زیرا وجود اولیای صالح نیز این اصل را تحقق خواهد بخشید… . طبرسی می‏گوید: «در بیشتر روایات آمده است مهدی(ع) چهل روز پیش از قیامت از دنیا خواهد رفت.» پس از این خواهیم دانست که مراد از «حجت» در این روایات، نه شخص امام مهدی(ع)، بلکه شخص دیگری است که روزگاری دراز پس از رحلت اوست… و اماکافی‌بودن روایات اولیای صالح برای اثبات تاریخی آن، مطابق شیوۀ ما، قطعی است؛ زیرا این روایات، پرتعداد و قرینه بر یکدیگر هستند و معانی آن‌ها نیز تا حد زیادی مشابه هستند… و ما نیز درمی‌یابیم که روایات رجعت غیرقابل اثبات هستند و روایات اولیا را همان طور که شنیدیم، قابل اثبات می‌بینیم. لذا راهی جز تصدیق روایات اولیا، همان گونه که هست، نخواهیم داشت… مهم‏ترین نقطۀ قوت روایات اولیا که در اخبار رجعت وجود ندارد، این است که آن روایات دارای مضمونی مشترک و مورد اتفاق هستند؛ ولی اخبار رجعت، دستِ‌کم ده مضمون دارد که هر مضمونی نیز دارای شمار اندکی روایت است که گاهی بیشتر از یک خبر واحد نیست… . اولیای صالح از نسل اهل‌بیت علیهم‌السلام هستند و مقصود از اهل‌بیت علیهم‌السلام در اصطلاح اخبار، امامان معصوم علیهم‌السلام است… و‏ در نتیجه این اولیای صالح از فرزندان خود امام مهدی(ع) هستند؛ این فرضیۀ روشنی است که برخی از این اخبار تأییدش می‌کند و خبر دیگری آن را نفی نمی‌کند… قرینه‏ای نیز وجود دارد که طبق آن، آن‌ها فرزند یکدیگرند و ما آن را «زنجیرۀ ولایت» نام می‏نهیم.» [3]سخنان شهید سید محمدصادق صدر در باور به وجود مهدیین به‌عنوان حجت‌هایی الهی که پس از امام مهدی(ع) می‌آیند در کتاب «تاریخ ما بعد الظهور» روشن است. ایشان بین روایات مهدیین و روایات رجعت تعارض می‌بیند، اما روایات مهدیین را ترجیح می‌دهد و البته باید توجه داشت که میان این دو دسته روایت تعارضی نیست؛ زیرا رجعت پس از انتهای دوران مهدیین رخ می‌دهد.
    گفتنی است که بعداً سید صدر در کتاب دیگرش با نام «بحثی دربارۀ رجعت» روایات رجعت را ترجیح داده است. همین دوگانگی در آرای سید صدر نشان می‌دهد که او نمی‌توانسته بین روایات مهدیین و رجعت سازگاری ببیند؛ حال آنکه اگر به وجه جمع این روایات آگاه می‌شد، به احتمال قوی، هر دو دستۀ روایات را می‌پذیرفت.

ادامه دارد…

  1. نوادر الاخبار، ص‌294.
  2. خطبۀ ابتدایی کتاب النوادر الأخبار.
  3. کتاب تاریخ ما بعد الظهور، ج3، ص‌۷۷۹.

145 – هفته نامه زمان ظهور- 21 بهمن 1401

دانلود تمامی شماره های هفته نامه زمان ظهور

همچنین ببینید

تئوفان

پاسخ به ادعاهای تئوفانس، پیرامون ایمان 10 یهودی به پیامبر

پاسخ به تئوفان اعتراف‌کننده | قسمت دوم برخلاف ادعای تئوفانس، دین موسی و محمد یکی …