خانه > پاسخ شبهات > 147 – شناخت خداوند فقط با شناخت حجت خدا (قسمت دهم)

147 – شناخت خداوند فقط با شناخت حجت خدا (قسمت دهم)

ظلمی که تمام دنیا را فراگرفته!


نویسنده: میعاد مسعودی

پس از بررسی راه شناخت حجت خدا با قرآن کریم و روایات و نیز تطبیق آن بر سید احمدالحسن و علم بی‌نظیرش، دانستیم ایشان تنها شخصی هستند که در طول تاریخ غیبت، با دلایل و علومی متناسب با تمامی ادیان الهی و تفکرات غالب جامعه بشری آمده‌اند!

حال که در مقالۀ گذشته، رسالت سید احمدالحسن برای برپایی حاکمیت خدا و برخی اشکالات دموکراسی یا حاکمیت مردم را بیان داشتیم، درصدد این هستیم که در آخرین بخش از این سلسله‌مقاله به ادامۀ اشکالات دموکراسی بپردازیم؛ زیرا دموکراسی بزرگ‌ترین حربه ابلیس (لعنه‌لله) برای مقابله با حاکمیت خداست که امروزه تفکر آن تمام دنیا و حتی علمای ادیان را فراگرفته است…

ادامۀ اشکالات دموکراسی به قلم سید احمدالحسن:

«دموکراسی و آزادی:

هیچ نظامی در دنیا پیدا نمی‌شود که ادعای آزادی مطلق داشته باشد؛ حتی نظام دموکراسی محدودیت‌هایی برای آزادی افراد و گروه‌ها وضع می‌کند؛ لیکن مقدار این قیدوبندهایی که آزادی را محدود می‌کند چقدر باید باشد؟ و تا چه حد می‌توان زمام افراد و گروه‌ها را برای رسیدن به آنچه می‌خواهند، آزاد گذاشت؟!
در دموکراسی، مردم محدودیت‌های آزادی را وضع می‌کنند و قطعاً آنان دچار اشتباه می‌شوند و بیشترشان به‌دنبال شهوات له‌له می‌زنند؛ به همین دلیل است که قیدوبندهای آزادی در نظام دموکراسی بر دین، اصلاح و امر به‌ معروف و نهی از منکر وضع می‌شود؛ زیرا در دین الهی قانون دیگری وجود دارد که با قانون وضع‌شدۀ مردم در تضاد است و این قانون، قانون الهی است. [۱]

دموکراسی از گهواره تا گور:

وقتی دموکراسی در کشوری مسیر حرکت خود را آغاز می‌کند ابتدا ده‌ها حزب و جریان سیاسی شکل می‌گیرد؛
اما از آنجا که حاکم حقیقی، نیرنگ، تزویر، دروغ، تهمت، تبلیغات و پول است به‌مرور زمان تمام این احزاب تصفيه می‌شوند و در عرصه سیاسی معمولاً جز دو حزب باقی نمی‌ماند و نتیجۀ نهایی به ریاست رسیدن یکی از این دو حزب بر کرسی رهبری خواهد شد و به این ترتیب دیکتاتوری به اسم دموکراسی بازمی‌گردد.
دو کشور که قدیمی‌ترین کشورهای دموکراتیک‌اند روشن‌ترین مثال این موضوع هستند؛ این دو کشور در حال گذر از آخرین مراحل دموکراسی‌اند. در این دو کشور، در انگلستان حزب محافظه‌کار و حزب کارگران، و در آمریکا، حزب جمهوری‌خواه و حزب دموکرات مسلط شده‌اند؛ هریک از این دو حزب در این مرحله در حال دست‌وپنجه نرم‌کردن با طرف دیگر برای به‌دست‌گرفتن سلطنت به‌طور مطلق‌اند؛ بنابراین دموکراسی مراحل ساقط‌کردن ضعیفان را پشت سر می‌گذارد و به این ترتیب مردم از دموکراسی به دیکتاتوری گذر می‌کنند.
اگر توافق فکری و عدم ناسازگاری فکری حقیقی بین دو حزب را در نظر داشته باشیم، ریاست دو حزب و دو تفکر بر کرسی قدرت در واقع همان دیکتاتوری است؛
این در صورتی است که بعد از به قدرت رسیدن گروهی از مدعیان دموکراسی بر کرسی قدرت، اقدام به سرکوب و حذف احزاب باقی‌مانده صورت نگیرد؛ در این صورت تبدیل‌شدن دموکراسی به دیکتاتوری مثل تبدیل‌شدن شب به‌روز آشکار و بدیهی خواهد بود… .» [۲]

سید احمدالحسن اشکالات منطقی و واضح بسیاری بر دموکراسی بیان فرموده‌اند که حتی افراد بی‌دین نمی‌توانند منکر آن شوند؛ اما روی سخن ما با متدینین و مخصوصاً علمای خودخواندۀ ادیان است که سر تعظیم در برابر حاکمیت مردم فرود آورده‌اند؛ با اینکه می‌دانند بر اساس کتب الهی فقط حجت خدا لایق حکومت است؛ پس این چه وضعیت نفاق‌آلودی است که بی‌توجه به حاکم منصوب خدا، حاکمیت مردم یا دموکراسی را به رسمیت و حتی در مواضعی واجب دانسته و بر طبل ابلیس (لعنه‌الله) می‌کوبند!
آیا انتخاب آن‌ها برتر از انتخاب خداوند است؟

امام صادق (ع) می‌فرماید:
«… آیا نمی‌بینید حق‌تعالی می‌فرماید:
(ما كان لَكُمْ أَنْ تُنْبتُوا شَجَرَها) (شما را توان رویاندن درختش نبود).

می‌فرماید شما حق ندارید از نظر خودتان امام و رهبری منصوب کنید و به اراده و خواست خود، او را حق بنامید.» (۳)

سید احمدالحسن در رابطه با آیۀ ۱۵۵ سورۀ اعراف و داستان معروف موسی (ع) و انتخاب هفتاد نفر از بهترین مردان قومش برای میعادگاه و شکست و هلاکت همۀ آن‌ها در امتحان الهی می‌فرماید:

«او موسى (ع) است؛ پیامبری معصوم که هفتاد مرد از بهترین بنی‌اسرائیل را برمی‌گزیند؛ اما همگی کافر شدند و از موسی (ع) و فرمان خداوند سبحان‌و‌متعال سرپیچی کردند. حال اگر پیامبری معصوم ـ‌یعنی موسی‌ـ هفتاد مرد را برای مأموریتی الهی برمی‌گزیند، در حالی که حتی یک نفر هم از بین آنان از این مأموریت سربلند بیرون نمی‌آید، پس وضعیت عموم مردم در انتخاب حاکم و فرمانروا چگونه خواهد بود؟! چه بسا آنان بدترین خلق خدا را برگزینند در حالی که خود نمی‌دانند.
این دلایل برای کسی که خواهان حق باشد کافی است و کسی که بیشتر می‌خواهد، قرآن ـ‌در حالی که در گوش غافلان بانگ می‌زند‌ـ در مقابلش است… .» [۴]

رسول خدا (ص) فرمودند: «روزگارى بر امّت من فرا خواهد رسید كه از قرآن جز نوشته‌هایش و از اسلام جز نامش باقى نمی‌ماند. خود را مسلمان می‌نامند در حالى كه دورترين مردم از اسلام‌اند… .» [۵]

پایان

منابع:

۱. کتاب «حاکمیت خدا، نه حاکمیت مردم»، نوشتۀ سید احمدالحسن، ص ۲۳ و ۲۴.
۲. کتاب «حاکمیت خدا، نه حاکمیت مردم»، نوشته سید احمدالحسن، ص ۲۵ و ۲۶.
۳. تحف العقول، ص ۳۲۵؛ بحارالانوار، ج۶۳، ص.۲۷۶
۴. کتاب «حاکمیت خدا، نه حاکمیت مردم»، نوشتۀ سید احمدالحسن، ص۴۳.
۵. کافی، ج8، ص۳۰۷.

۱۴۷ -هفته نامه زمان ظهور- ۲۰ اسفند ۱۴۰۱

دانلود تمامی شماره های هفته نامه زمان ظهور

همچنین ببینید

گفت‌وگوی_داستانی_دربارۀ_دعوت_فرستادۀ_عیسای_مسیح

گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت سوم)

عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پس‌از او …