بهقلم: محمد شاکری
امر خداوند متعال از ابتدا بر این بنا شده است که جانشینی بر زمین قرار دهد و دیگران را فرمان داده است تا از او اطاعت کنند. در هر زمانی و به هنگام معرفی هریک از جانشینان خداوند، کسانی بودهاند که به این انتخاب، بیتوجهی کرده و به هر دلیلی از آن رویگردان شدند؛ همان طور که در معرفی حضرت آدم (ع)، ابلیس به مخالفت برخاست. از بیتوجهی و غفلت تا مخالفت و عناد با این جانشینان، آنچه عاید مردم و دین شده است ضرر و زیانهایی بوده که تا مدتهای مدیدی گریبان آنها را گرفته است.
مروری حتی گذرا به تاریخ، خطر این بیتوجهی و غفلتها را بهخوبی نشان میدهد؛ تا جایی که مشاهده میشود از غفلت مردم و حمایتنکردنشان از پیامبران الهی، حکومت در زمین در غالب زمانها به دست حاکمان فاسد و ظالم بوده است و پیامبران و مؤمنین به ایشان در اقلیت و مورد ظلم و ستم بودهاند. حکومتهای باطل که دست حجتهای الهی را از حکومت کوتاه کردهاند، منحصر در حکومتهای غیردینی نیست؛ بلکه به گواه تاریخ در بسیاری از زمانها، حکومتهای دینیای نقش داشتهاند که به اسم خدا و اسم پیامبران توسط افراد ناشایست تشکیل و از سمت متدیّنین حمایت شدند. عالمان دینی که خود را تابع یکی از پیامبران الهی میدانستند با حمایت مردم و مقلدین جاهل و غافل بهصورت مستقیم یا بهصورت غیرمستقیم در حکومت زمان نقش داشته و به مخالفت با حجتهای الهی برخاستند و در موارد متعددی باعث قتل انبیای الهی و آزار مؤمنین به ایشان میشدند. نمونۀ آن را میتوان در اصرار علمای یهود به حاکم، در شکنجه و قتل شبیه عیسی (ع) مشاهده کرد. حال اگر این علمای بهظاهر دیندار، خود متولی امر حکومت میشدند دستشان بر آزار و قتل پیروان عیسی مسیح (ع) بازتر و راحتتر بود. آنچه برای امام علی (ع) و همسرش فاطمه زهرا (س) اتفاق افتاد یا آنچه با فتوای علمای فاسد و فریب مسلماننماها برای امام حسین (ع) و اصحابش اتفاق افتاد گواه این مطلب است؛ همچنین از بیتوجهی و غفلت بسیاری از مسلمانها، سالیان زیادی، حکومت اسلامی بهجای اینکه در اختیار ائمه معصومین (ع) باشد در اختیار خلفای فاسد و ظالمی بوده است که بهنام دین و اسلام بر مسلمانها حکومت کردهاند.
اما شاید آنچه از همۀ این زمانها اهمیت بیشتری دارد، توجه مردم به آخرالزمان و اتفاقات عصر ظهور است. مطابق آنچه از روایات وارد شده است دینداری در آخرالزمان از همۀ زمانهای قبل سختتر است؛ تا جایی که شبیه شده است به کسی که آتش در دست دارد یا بر گیاهی پر از تیغ دست میکشد. شاید رشد علمی و فرهنگی جوامع بشری و رشد روزافزون شبهات وارده بر دین و تبلیغات مسموم دنیاگرایی در عصر جدید و از طرفی دوری مردم از امام مهدی (ع) در زمان غیبت باعث این سختیِ شدید شده است. آنچه امروزه در زمان ما در حال وقوع است مخصوصاً حوادث اخیری که در ایران و بین مردم موافق و مخالف حکومت در جریان است، شاهدی ارزشمند بر آن چیزی است که اهلبیت (ع) از آن خبر دادهاند، و در واقع بررسی دقیق این ماجراها و وجهاختلاف مردم در این بین، ما را به تصدیق پیامبر و اهلبیت پاکش وامیدارد که در آن زمان از چگونگی این اختلافات خبر دادهاند.
امروز شاهدیم بسیاری از مردمی که سالیان زیادی از عمر خودشان و اجداد آنها در تبعیت از اسلام و اهلبیت (ع) گذشته است، اعتقادات خود را منکر یا نادیده انگاشته و در پی دوقطبیشدن مردم و در مقابل هم قرار گرفتنِ هم، بهدنبال کسانی میروند که سالیان گذشته پدرانشان آنها را از حکومت خلع کردهاند و با تبلیغات و فعالیتهای رسانهای بهدنبال وکالتدادن به برخی از چهرههای سیاسی هستند.
آنچه لازم و بایسته است که مردمِ معتقد به دین و مذهب و دوستداران اهلبیت (ع) در این زمان توجه کنند این است که پیامبر اکرم (ص) هزار و اندی سال پیش نهتنها به این رخدادها خبر و هشدار داده است، بلکه نماینده و جانشین خویش و منتَخب خداوند متعال در این زمان را مشخص فرموده و در وصیت مبارک شب وفات خود نام وی را بیان کرده است.
در روایت مهم یمانی از زبان ائمه معصومین (ع) میشنویم که مخالفت با یمانی جایز نبوده و باعث جهنمیشدن انسان خواهد شد. این بدین معناست که پیامبر (ص) و ائمۀ معصومین (ع) هیچگاه پیروانشان را در دوران سخت امروزی تنها نگذاشته و شخص معصومی را بهسمت مردم میفرستند تا در این روزگار سخت و پُرحیله وکیل و رهبر و راهنمای آنان باشد؛ در نتیجه روشن است اگر مدعیان دینداری به این شخص بیتوجهی کرده و از روی غفلت او را یاری نکنند چه عواقب خطرناکی گریبان دین و همۀ مسلمانان را خواهد گرفت و خدا میداند که چند سال حرکت اصلاحی امام مهدی (ع) به فرماندهی وصی و فرستادۀ ایشان به تعویق بیفتد.
یکی از مسائل مهمی که امروزه بین مردم ایران موردبحث و اختلاف است و از ناحیۀ آن، دست به اعتراضات و حرکتهای میدانی میزنند مسئلۀ دیکتاتوری در حکومت است. این مسئله تا جایی اهمیت دارد که حتی مخالفین حکومت ایران که حکومت را متهم به دیکتاتوری میکنند خود در رابطه با رهبران و وکلای موردبحثشان به اختلاف پرداخته و از ترس تشکیل دیکتاتوری جدید بر شخص واحدی اجماع نمیکنند.
طرح این بحث از این جهت اهمیت داشته و دارد که انسانها مخصوصاً کسانی که دین و خداوند را منشأ دیکتاتوری میدانند بدانند و متوجه باشند که خداوند متعال هیچگاه در صدد دیکتاتوری نبوده و بدون خواست و رضایت مردم بر حکومتی غالب نشده است. در تاریخ انبیای الهی سراغ نداریم که خداوند با قدرت خویش و بدون انتخاب و رضایتِ غالب مردم به جانشینانش حکومت داده باشد و با قهر و اجبار، ایشان را بر مردم حاکم کرده باشد. نمونۀ نزدیک آن را در تاریخ ائمه معصومین (ع) مشاهده میکنیم. امام علی (ع) هیچگاه برای رسیدن به حکومت دست به شمشیر نبرد، مگر اینکه در صدد هدایت فکری مردم بوده باشد تا خودشان به این هدف دست بزنند. او ارزش حکومت بر مردم را از آب بینی یک بز کمتر دانسته و کمترین اشتیاقی به آن نشان نمیداده است. حتی زمانی که به حکومت میرسد برای حفظ و بقای حکومت خویش دست به هر عمل و حیلهای به اسم مصلحت نمیزند و آنچه را بر خود لازم و حتمی میداند این است که مطابق دستورات شریعت رفتار کند؛ خواه این رفتارها منجر به حفظ و بقای حکومتش شود یا بالعکس. امام حسن (ع) نیز وقتی به این نتیجه رسید که مردم او را حمایت نمیکنند با دست خویش از حکومت کناره گرفت و حکومتِ غیرشرعی را به حاکمِ فاسد واگذار کرد؛ و همین طور امام حسین (ع) زمانی که متوجه شد مردم از حمایت او دست کشیدند و مسلم بن عقیل را تنها گذاشته و باعث قتلش شدند، تصمیم گرفت از راهی که آمده برگردد اگرچه دشمنان راه را بر او بسته و او را مجبور به بیعت کردند و همین امر باعث مقاومت ایشان و شهادت ایشان شد.
با اینکه خداوند مالک حقیقی انسانها و بلکه همۀ هستی است و اوست که عقلاً حق دارد برای حاکمیت خویش در زمین جانشینانی تعیین کند ـو البته این کار را نیز کرده استـ اما هیچگاه برای حکومتِ ایشان از زور و اجبار استفاده نکرده و اختیار را به خود مردم واگذار کرده است. لذا آنچه از دیکتاتوری در ذهن برخی از مردم به خدا و دینش نسبت داده شده است اتهامی بسیار ناجوانمردانه است. آنها باید متوجه باشند تنها راه نجات آنها از دیکتاتوری، پناهبردن به انسان معصومی است که با علم الهی و عصمت الهی، آنها را به بهترینها در دنیا و آخرت متصل خواهد کرد و هرگونه تبعیت و وکالت به هر انسان غیرمعصوم و غیرمنصوصی باعث هلاکت آنان خواهد شد. انتخاب این افراد و صلاح و شایستگی این افراد برای رهبری و حکومت بر مردم آنقدر مهم است که حتی خود انبیای الهی نیز در انتخاب افرادِ شایسته، اهلیت ندارند؛ بلکه این انتخاب تنها توسط خودِ خداوند متعال اتفاق میافتد و انبیای الهی با تمامی علم و عصمتی که دارند بدون انتخاب خداوند قادر به تشخیص انسان سالم و صالح برای رهبری بر مردم نیستند، چه برسد به اینکه مردمِ غیرمعصوم بخواهند دست به انتخاب بزنند.
دعوای زرگری امروز مردم ایران برای خروج از دیکتاتوری راه به جایی خارج از استبداد نمیبرد. کسانی که برای رسیدن به دموکراسی با دیکتاتوری مذهبی مقابله میکنند باید متوجه باشند که از چاله به چاه نیفتند. انسان برای رسیدن به آزادی از دموکراسی حمایت میکند، اما متوجه این نکته نیست که هرروزه بسیاری از مردم جهان در کشورهای دموکراتیک دست به اعتراضات میزنند. در واقع این جماعت با بسیاری از سیاستهایی که سیاستمدارانشان اتخاذ کردهاند مخالفاند و در برخی از سیاستها عرق شرم بر پیشانی مردمشان مینشیند؛ نمونۀ آن، مردمی از کشور آمریکا هستند که با سیاستهای استعماری حاکمانشان مخالفاند و خواهان خروج نیروهای نظامی این کشور از کشورهای دیگر هستند و نیز حاکمان دیگر کشورها که در برخی از این تجاوزها با آمریکا همراهی میکنند. در واقع آنچه در دموکراسی اتفاق میافتد انتخاب آزاد در ابتدای امر حکومت است، اما بهمحض بهحکومترسیدن شخص یا حزب خاصی به قدرت، دیگر امانی برای آزادی همان رأیدهندگان نیست و باید پای رأی غلط خویش و سیاستهای نادرست منتَخبان خویش بسوزند و این همان مَثَل معروف است که میگوید: «آش کشک خالته بخوری پاته نخوری پاته.»
شاید بتوان گفت همین تناقضات و فهم همین استبدادِ نهفته در دموکراسی است که بسیاری از مردم ایران را از تشکیل حکومت دیگری میترساند. مردمی که در عقبۀ ذهن خویش متوجه شدهاند که شاید خروج از این حکومت به حکومت جدیدی منتهی شود که عواقب سیاستهای غلط آن بهمراتب بیشتر از آن چیزی باشد که امروزه در آن گرفتارند؛ ترس از وجود دیکتاتوری جدید یا گرفتار در آشی که خودشان قرار است آن را بپزند.
به گفتوگویی که بین امام زمان (ع) و سعد بن عبدالله پیش آمد دقت کنید:
«مولای من، علتی را که مانع میشود مردم برای خودشان امام برگزینند به من بفرمایید؟ حضرت فرمود: «[امام] مُصلِح (اصلاحگر) یا مُفسِد (فسادگر)؟» گفتم: مصلح. فرمود: «آیا ممکن است انتخابشان شخص مفسد باشد؛ چراکه هیچکس نمیداند چه صلاح و فسادی به ذهن دیگری خطور میکند؟» گفتم: بله. فرمود: «پس این همان علتی است که تو با استدلال و برهانی که عقلت قبولش دارد تأییدش کردی.» گفتم: بله. فرمود: «از فرستادگانی که خداوند آنان را برگزید و کتابها[ی آسمانی] بر آنان نازل فرمود و ایشان را با وحی و عصمت تأیید کرد به من بگو؛ آنان که عالمترین اشخاص امتها بودند، و کار به آنجا رسید که باید انتخاب میکردند؛ از جمله موسی و عیسی. آیا ممکن بود با وجود وفور عقل و علم کاملی که داشتند شخص منافقی را انتخاب کنند در حالی که خود گمان داشتند مؤمن بوده است؟» گفتم: نه. فرمود: «این موسی کلیمالله است که با وجود عقل وافر و علم کامل و نزول وحی بر او از میان بهترینهای قوم و سرشناسان لشکرش برای ملاقات پروردگارش هفتاد مرد را برگزید که در ایمان و اخلاص آنان شک نداشت، اما انتخابش بر منافقان واقع شد. خداوند عزوجل میفرماید: (وَاخْتَارَ مُوسَى قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلاً لِّمِیقَاتِنَا) (و موسی هفتاد مرد را برای میقات ما از قومش برگزید). وقتی میبینیم انتخاب کسانی که خداوند ایشان را برای پیامبری برگزیده است بهجای صالحتر، فاسدتر را شامل شده، در حالی که خودش گمان داشت او صالحتر است نه فاسدتر، خواهیم دانست کسانی که از آنچه در سینهها مخفی است و در ضمیر انسانها پنهان است و باطن ایشان به آن بازمیگردد بیاطلاعاند حق انتخاب ندارند؛ و در جایی که انتخاب انبیا هنگامی که بهدنبال اهل صلاح بودند بر اهل فساد واقع گردیده است [دیگر] انتخاب مهاجرین و انصار هیچ ارزشی ندارد.»
لذا از مردمی که نسلاندرنسل با قرآن و روایات بزرگ شده و رشد کردهاند بعید است که در بحبوبۀ رسیدن امر امام مهدی (ع) در عصر ظهور، فرستادۀ ایشان را تنها گذاشته و خودشان به هر حزب و گروهی چنگ بزنند و متوجه این خطر بزرگی که تهدیدشان میکند نباشند.
آری، باید به مردی از جنس و نسل حسین بن علی (ع) اعتماد کرد که حتی در گودی قتلگاه به فکر هدایت مردم بود. مردی که با وصیت پیامبر اکرم (ص) در ظلمات این روزهای جاری، مردم را دعوت میکند:
«إِيَّاكَ وَ شُذَّاذاً مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ص فَإِنَّ لِآلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ رَايَةً وَ لِغَيْرِهِمْ رَايَاتٍ فَالْزَمِ الْأَرْضَ وَ لَا تَتَبَّعْ مِنْهُمْ رَجُلًا أَبَداً حَتَّى تَرَى رَجُلًا مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ مَعَهُ عَهْدُ نَبِيِّ اللَّهِ وَ رَايَتُهُ وَ سِلَاحُه» امام باقر (ع) به جابر جعفی میفرماید: «بر حذر باش از معدود افرادی از خاندان محمد (ص) (سادات)؛ پس همانا برای محمد و علی تنها یک پرچم است و برای دیگران پرچمها. پس بر زمین بچسب و از احدی از آنان تبعیت نکن تا اینکه مردی از فرزندان حسین را ببینی که وصیت رسول خدا (ص) و پرچم و سلاحش با اوست.»
۱۴۸ – هفته نامه زمان ظهور- ۴ فروردین ۱۴۰۲
دانلود تمامی شماره های هفته نامه زمان ظهور
عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پساز او کذاب است. به قلم: متیاس… Read More
مصیبت برتر قسمت دوم به قلم: نازنین زینب احمدی مقدمه در بخش پیشین این مجموعه، با تکیه بر اهمیتی که… Read More
گفتوگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت دوم) به قلم: متیاس الیاس از پیشنهادِ رفتن نزد کشیش استقبال کرد… Read More
به قلم: شیث کشاورز امروزه نظریه تکامل (فرگشت) نظریهای است که در جامعۀ علمی، بهطور گسترده بهعنوان توضیحی کاملاً… Read More
پاسخ به تئوفان اعترافکننده | قسمت چهارم به قلم: ارمیا خطیب • پیشگفتار در قسمت پیشین به سه ادعای تئوفانس… Read More
وظیفۀ مؤمنان در قبال رؤیا در پیشگاه فرستادۀ الهی به قلم: نوردخت مهدوی مقدمه رؤیا، سفری شیرین و روحانی است… Read More