151 – حجاب بانوان؛ پژوهشی تطبیقی برای پاسخ به تشکیککنندگان به دین و مراجع تقلید/ قسمت دوم
در قسمت قبل، بیان کردیم اسلامی که پیامبر (ص) آورده است، یک سیستم عقایدی و تشریعی و اخلاقی کامل است و درست نیست یک جزء از آن ـبدون توجه به نظر دین الهی برای آن جزء و شناخت طرحهای پیرامون آنـ زیر ذرهبین قرار داده شود و مورد نقد قرار بگیرد؛ همچنین از جهت علمی، بخشهای بدن زن را که باید پوشیده شود، مورد پژوهش قرار دادیم. اسلام، لذتبردن مرد از همسر خود را به هر صورتی که بخواهد، جایز دانسته و میتواند بهصورت کاملاً برهنه به او نگاه کند و همینطور برعکس؛ آن اما باید داخل خانۀ زن و شوهر باشد و بلکه حتی آرایشکردن زن برای شوهر و شوهر برای زن از مستحبات مؤکد هست و بلکه بیشتر از این: اسلام به همسر حق و حقوق زیادی داده است که با این قضیه ارتباط دارد؛ مثل جایزنبودن رهاکردن همسر و اینکه باید در مدتزمان مشخصی حتماً نزد او بیاید و از این مدت نباید بیشتر شود و امثال این احکام که پیامبر و اوصیای طاهر ایشان بیان کردند و با مراعات آن، جنبۀ ژنی و غریزی که بسیار برای مذکر و مؤنث بر آن پافشاری میکند، از یک جهت ضمانت میشود و از جهت دیگر شرط کردند که در ضمن چارچوب و قوانین مشخصی باشد که ارزش انسانی مرد و زن و حق مشروع آنان کامل حفظ شود (به خصوص بانوان؛ چون زحمت بیشتری بر دوش آنان است؛ بانوان، به عنوان مادری هستند که ادامه بقای نسل بشر وابسته به آنان است و لوازم و تبعات هزینهدار آن هم برعهدۀ آنان است). به همین دلیل روشن میشود، اگر پیامبر اسلام تشریع حجاب و احکام مربوط به آن را که مربوط به زنان است، انجام میدهند و همین طور احکامی تشریع میکند که مربوط به مردان و چگونگی رفتار آنها با بانوان است، با هدف خاصی است؛ اینکه به بشر مذکر و مؤنث، امتیاز و ویژگی خاصی بدهد و سیستم جذب ژنی مذکر به مؤنثها (که قسمتهایی از آن ذکر شد) با قانونمندی باشد. همه برای آن است که پیامبر (ص) میخواستند به مرد و زن، کلید متفاوتبودن و تکامل و پیشرفت را نسبت به بقیۀ مخلوقات ـکه با ما بر روی این زمین زندگی میکنندـ بدهد. همۀ موجودات زندۀ مذکر دیگر بهصورت کاملاً ژنیِ صِرف بهسمت مونث میروند و در برابر استراتژیهای جذاب او عنان از کف میدهند و با تمام انرژی به سمتش میروند و هدف ـهمانطور که مشخص استـ تلاش برای انجام آمیزش است تا بارداری و تولیدمثل و انتقال ژنها ـهر طور که شده و با هر ترفندی که باشدـ صورت گیرد. چیزی که انسان را از بقیه حیوانات متفاوت میکند، این است که به فضل آموزههای فرستادگان و فطرتی که در او نهاده شده، میتواند رفتار خود و نظمدهی به سیستم ژنی خود را ارتقا دهد و به صورتی رفتار کند که از رفتار حیوانی محض پیشرفتهتر و رفیعتر باشد. و در جهت مقابل آن: تشکیککنندگان اصرار دارند به افعال پیامبر و تشریع حکیمانۀ او اشکال بگیرند تا استراتژیهای ژنی که با تمام قدرت به صورت حیوانی در هر زمان و در هرجایی رفتار میکند، باقی بماند. آنان هرگونه نظام قانونی و خط مرز رفتار حیوانی را که برای کاهش فشار و قانونمندی رفتار جنسی در نظر گرفته شده است، رد میکنند. با این بیان میتوانیم، به اختلاف دیدگاهها نگاه کنیم که اختلاف فکری «دینی ـ غیردینی» است. میتوانیم با واقعیت بزرگتری به آن نگاه کنیم که این دو تفکر بر اساس درگیری شدید در تمدنسازی است. گروهی میخواهند در انسانیت ارتقا پیدا کنند و گروه دیگر میخواهند در جنبۀ غریزی و حیوانی که در آن انسان با دیگر حیوانات فرقی ندارد، باقی بمانند.
از آنچه گذشت، واضح شد که مسئلۀ عفت زن و مرد و ارتقای میانگین ارزش انسانی هر دو نفر در اسلام، فقط مربوط به بانوان و حجاب و احکام آن نمیشود و مردان هم از این قانون بیبهره نیستند و در سیستم تشریع کلی آن قرار دارند، که از چشمپوشی و حدود ارتباطشان با بانوان بهصورت عمومی شروع میشود و تا قانونمندیکردن هرچیزی که باعث تحریک جنسیشان میشود، میرسد؛ بنابراین مرد و زن از این جهت، با هم مساوی هستند و اگر توهم شود، پیامبر گرامی (ص) در قانونمندکردنِ مسئله ارتباط بین دو جنس مخالف، فقط زن را نشانه گرفته و به او ظلم کرده، نادرست است. تنها هدف ایشان ـهمانطور که بیان کردیمـ تنظیم روند جذبی است که بین دو جنس مخالف از جهت ژنی صورت میگیرد و همه طبق قوانین و احکامی است تا انسانیت و طهارت قلوب مردم حفظ شود و از رفتار حیوانی و چهارپایی ارتقا پیدا کنند. اگر نگاهی سریعی به متنهای دینی واردشده از پیامبر و خاندان جانشین ایشان (صلوات الله علیهم) در این موضوع داشته باشیم، نقاب از غایت و حکمتی که به آن اشاره کردیم، بهصورت کامل برداشته میشود. اینها بعضی از نصوص دینی هستند:
خداوند متعال میفرماید: (يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا) (اى پيامبر! به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوششهاى خود را بر خود فروتر گيرند. اين براى آنكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند، نزديکتر است و خدا آمرزنده مهربان است). [1]
همچنین خداوند متعال میفرماید: (قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ * وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ) (به مردان مؤمن بگو چشمان خود را فرو بندند و شرمگاه خود را حفظ كنند. اين براى آنان پاكيزهتر است. قطعاً خدا به كارهايى كه انجام مىدهند، آگاه است و به زنان با ايمان بگو: ديدگان خود را فرو بندند و شرمگاههاى خود را حفظ نمايند و زيورهاى خود را آشكار نگردانند، مگر آنچه كه طبعاً از آن پيداست؛ و بايد روسرى خود را بر سينۀ خويش [فرو] اندازند و زيورهايشان را جز براى شوهرانشان يا پدرانشان يا پدران شوهرانشان يا پسرانشان يا پسران شوهرانشان يا برادرانشان يا پسران برادرانشان يا پسران خواهرانشان يا زنان خود يا كنيزانشان يا خدمتكاران مرد كه بىنيازند يا كودكانى كه بر عورتهاى زنان وقوف حاصل نكردهاند، آشكار نكنند و پاهاى خود را [بهگونهاى به زمين] نكوبند تا آنچه از زينتشان نهفته مىدارند، معلوم گردد. اى مؤمنان! همگى [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه كنيد. اميد كه رستگار شويد). [2]
امام رضا (ع) برای بعضی از اصحاب خود نوشتند: «نگاهکردن به موهای زنان شوهردار محجوب و دیگر زنان، حرام شده است؛ چون باعث تحریک مردان میشود و تحریک باعث فساد و ورود به چیزی که حلال و زیبا نیست، میشود. و قسمتهایی که مانند موها هست نیز به همین صورت [حرام] است.» [3]
پیامبر خدا (ص) فرمودند: «کسی که چشمان خود را از حرام پر کند، خداوند چشمانش را در روز قیامت از آتش پر میکند؛ مگر آنکه توبه کند و برگردد.» [4]
همچنین فرمودند: «غضب خداوند، بر زن شوهرداری که چشمان خود را از غیرشوهر خود یا غیرمحرم خود پر کند، شدت میگیرد.» [5]
از امام علی (ع) پرسیده شد: از چه چیزی کمک بگیریم، برای چشمپوشی؟ فرمودند: «با قرارگرفتن تحت سلطان مطلع بر پوشش [و چشمپوشی] تو، و چشم، جاسوس قلب و پیک عقل است. پس چشمان خود را از چیزی که سزاوار برای دین تو نیست و قلبت از آن بدش میآید و عقلت آن را انکار میکند، ببند.» [6]
همچنین فرمودند: «برای شما نگاه نخست برای بانوان جایز است و بهدنبال آن، نگاه دیگر نکنید و از فتنه اجتناب کنید.» [7]فتنه یعنی فریب زیبایی و صورت زنی را خوردن، و این تأکید میکند بر هدف از قانونگذاری، برای جذبشدن مذکر به زنان ـو همین طور برعکس آنـ که پیش از این بیان کردیم. در ضمنِ این قوانین، بعضی چیزها برای هرکدام از دو طرف مجاز و بعضی چیزها غیرمجاز شمرده شده است تا از حالت حیوانی، به طبیعت رفتار انسانی و طبق قانون منتقل شود و این قانونگذاری، از یک جهت نتایج مثبت بزرگ روانی و روحی بر خود فرد میگذارد (فرقی نمیکند برای مردان یا زنان) و از جهتی فواید دیگری دارد که به مرد و زن و کودک و خانواده میرسد و در نتیجه، فوایدش بهطور کلی برای کل جامعه خواهد بود. حداقل این قانونگذاری که پیامبر و عترت ایشان (صلوات الله علیهم) سیاستگذاری کردند و به آن اهمیت دادهاند ـاگر رعایت شودـ افتادن در دام و خطرات واقعی ـرا که انسجام خانواده را تهدید میکند و اجزای اصلی آن را تحت تأثیر قرار میدهدـ محدود میکند یا وقوع آنها را به حداقل میرساند. مسائلی مانند خیانت به همسر و داشتن روابط مبتذل که اغلب منجر به تولد فرزندان نامشروع میشود؛ و هیچ عاقلی تردید ندارد که این آسیبها، بهشدت بر نظام ارزش و اخلاق هر جامعهای از جوامع انسانی تأثیر می گذارد.
از نظر اسلام، حدود شرعی پوشش و حجاب زن، شامل وجوب پوشاندن صورت، دستها و پاها نمیشود. از سید احمدالحسن دربارۀ معنای زینت در آیه: (وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ) (و پاهاى خود را [بهگونه اى به زمين] نكوبند تا آنچه از زينتشان نهفته مىدارند، معلوم گردد) پرسیدند، پاسخ دادند: «زینت برای زنان شامل هرچیزی است که باید آن را از نگاه اجنبی بپوشانند و شامل همۀ جسم او میشود بهغیر از صورت و دستها و پاها.» [8]بنابراین هرکس، پوشاندن صورت و دست و پا یا مانند آن را واجب کند ـمانند فقهای مذهب وهابیـ ارتباطی با اسلام دین خداوند نخواهد داشت. از سید احمدالحسن دربارۀ وجوب حجاب صورت و اینکه آیا بانو فاطمه زهرا دختر محمد (ص) اینکار را انجام میدادند، سؤال پرسیدند و اینطور پاسخ دادند: «بازگذاشتن صورت برای زن جایز است و حضرت زهرا ـکه سلاموصلوات خدا بر او بادـ صورت خود را نمیپوشاند و حضرت محمد (ص) نیز همسران خود را به پوشاندن صورتهایشان فرمان نمیداد. بله، اینکه زنها در شبهجزیرۀ عربستان صورتهایشان را در سفر میپوشاندند، بنا به دلیلی شرعی نیست و فقط بهعلت گرمای خورشید انجام میشود؛ اما در کشور یا جامعهای که مرسوم در آن پوشاندن صورت است، بهجهت مراعات عرفِ غالب، پوشاندن صورت، بهتر است، ولی واجب نیست. آیا نمیبینید که زن در حج صورت خود را باز میگذارد؟ اگر واجب یا مستحب میبود هنگامیکه او در حج و در حال عبادت و در میان انبوهی از مردان است وجوب و استحبابش شدیدتر میشد. اسلام نقش زن را بهطور کامل به او داده است و پوشاندن صورت از انجام بیشتر کارهایی که زن میتواند انجامشان دهد و در آن نوآوری داشته باشد و خدمت بزرگی به جامعه برساند، مانع میشود.» [9]
چه زیبا احکام واقعی اسلام و نظر خداوند بیان میشود و اینگونه است که انسانها، جذب دین صحیح و نمایندۀ خداوند میشوند؛ نه زیادهروی و نه کمگذاشتن، بلکه راه میانه.
منابع:
احزاب، ۵۹.
نور، 30 و 31.
صدوق، عللالشرائع، ج2، ص565.
صدوق، الأمالي، ص515.
صدوق، ثواب الأعمال، ص286 و 287.
مجلسی، بحارالأنوار، ج101، ص41.
صدوق، الخصال، ص632.
سيد احمدالحسن، پاسخهای فقهی، مسائل متفرقه، ج1، پرسش 136.
سيد احمدالحسن، پاسخهای فقهی، مسائل متفرقه، ج3، پرسش 106.