کنکاشی دربارۀ تفاوت شنیدن و گوشدادن
قسمت دوم
بهقلم: سید حامد میری
خلاصۀ آنچه گفته شد:
در بخش قبل بیان شد که قوۀ شنوایی یک موهبت الهی است که در نتیجۀ سیر تکاملی جانداران زنده بر روی زمین حاصل شده است؛ همچنین شنیدن با گوشدادن تفاوت دارد؛ یکی بهمعنای شنیدن بدون قصد و دیگری شنیدن با قصد و نیت یا همان گوشدادن است؛ و گفته شد گوشدادن مهارتی است که با تلاش و تمرین به دست میآید.
اما در این بخش به این مسئله خواهیم پرداخت که چهچیز عامل شنیدن و درک دادهها و حفظ و بایگانیکردن اطلاعات در انسان است و آیا دادههایی که برای انسان قابلدرک است محدود به دادههای حسی و مادی است یا اطلاعات و دانشهای دیگری هم در عالم وجود دارد که انسان میتواند با شناخت آنها، به معرفت حقایق عالم دست یابد.
عامل اصلی شنیدن
همان طور که بیان شد گاهی شنیدن بدون قصد است؛ یعنی صدایی به گوش انسان میرسد، اما دقت و جدیتی برای درک آن وجود ندارد و لذا در صفحۀ حافظۀ انسان باقی نمیماند؛ ولی گاه شنیدن با قصد و توجه همراه است؛ اینجا انسان به آن صدا گوش فرا داده و میخواهد آن را بفهمد.
اطلاعاتی که انسان دریافت میکند یا از این عالم مادی است یا از عالمی ورای این عالم مادی (ملکوت) است. آنچه در این عالم مادی برای انسان حاصل میشود از طریق نور یا امواج یا… است که انسان بهوسیلۀ چشم و گوش و… آن دادهها را دریافت میکند؛ و نمونه دادههایی که از ملکوت دریافت میکند وحی انبیا و رؤیای صادقه است؛ تمامی این دادهها و اطلاعات در صفحۀ وجود انسان نقش میبندد؛ ولی در واقع، آنچه حافظۀ انسان یا بهعبارتی محل ذخیرۀ این اطلاعات است مغز انسان ـهمانگونه که بسیاری از افراد تصور میکنندـ نیست؛ بلکه نفْس انسانی (روح) منبع ذخیرۀ اطلاعات در انسان است و همان صفحۀ وجود انسان است که دادهها را تحلیل و بایگانی میکند و در هنگام نیاز، این نفس (روح) است که این اطلاعات را بازیابی و به خاطر میآورد و البته تمام اندامهای بدن از جمله چشم و گوش و حتی مغز ابزاری برای نفْس انسانی است که مانند دستگاه تلفن و نمابر برای روح انسان عمل میکنند و محل دائمی اطلاعات نیست؛ بلکه تنها ابزاری برای انتقال اطلاعات به صفحۀ وجودی انسان و نیز بازیابی آن در هنگام لزوم از نفس انسان است. [1]
همانگونه که بیان شد دادههایی که انسان میشنود، منحصر در امواج صوتی که در این عالم مادی تولید میشود نیست؛ و همۀ ما تجربۀ این دریافتهای روحی را داشتهایم و احیاناً به پارهای از این دانشها نیز دست یافتهایم و حتی با مطالعۀ زندگینامه برخی از دانشمندان درمییابیم که آنها بعضی از اکتشافات علمی خود را مدیون این نوع دادهها عنوان کردهاند؛ از جمله فردریک بنتینگ، مکتشف انسولین و جیمز وات مکتشف بلبرینگ و شیمیدان مشهور آلمانی در قرن ۱۹ فردریخ آگوست ککوله، مکتشف بنزین و آلبرت اینشتین که رؤیایی دربارۀ نظریه نسبیت خاص دیده بود و دیگران. [2] آری انسان گوش دیگری دارد که با آن میتواند وحی الهی را دریافت کند و حقایق عالم را بشناسد و به معرفت دست یابد.
گوش دل (روح)
اینکه انسان علاوه بر جنبۀ جسمانی دارای روح است امری است که برای باورمندان به دین نیازی به اثبات ندارد؛ اما برای خداناباوران باید بگوییم که دادههایی که برخی اوقات انسان دریافت میکند و از وقایع آینده خبر میدهند (مانند رؤیا) دلیل واضحی بر وجود بعد روحانی انسان است؛ در حالی که هیچ توضیح علمی برای این مسئله وجود ندارد که چگونه انسان توانسته در زمان سیر کند و حادثهای را که هنوز رخ نداده، ببیند و بشنود، جز اینکه انسان دارای جنبهای ورای این عالم مادی باشد که از سنخ عوالم بالادست و مشرف بر این عالم مادی و محیط بر زمان و مکان است و توانسته حوادث آینده را مشاهده کند؛ این میتواند شاهد محکمی بر این باشد که انسان از عوالمی ورای عالم ماده است و لذا میتواند در عوالم بالا سیر کند و میتواند از عالمی که نام آن ملکوت است ببیند و بشنود؛ اما کسی که نخواسته تا ببیند و بشنود، نمیتواند قضاوت کند که چیزی ورای این عالم مادی وجود ندارد.
شنیدن کلمات خدا
انسان براساس فطرتی سرشته شده که میتواند حقایق را ببیند و بشنود. او میتواند وحی الهی را دریافت کند؛ پیامهایی از سوی پروردگار این عالم که شناخت حقیقی را برای انسان به ارمغان میآورد و این در حقیقت همان راه اصلی شناخت است و به انسان کمک میکند به معرفت دست یابد. او در ابتدای راه تنها باید خود را برای شنیدن حقیقت آماده کند؛ پس از آن خود را پالایش نموده و برای حقیقتی که این عالم را به وجود آورده خالص کند.
اینچنین شخصی از طریق رؤیا و کشف، کلمات خدا را میشنود و حقایق عالم برای او آشکار میشود؛ حتی کار او به جایی میرسد که از طریق همهچیز حتی جمادات سخن خداوند را میشنود و این همان راه انبیا و اولیای الهی است. [3] این مسیر برای هر انسان طالب حقیقت باز است و تا به این منبع عظیم دست نیابد بهرهای از معرفت حقیقی ندارد و در زمرۀ غافلین است.
سید احمدالحسن در صفحۀ فیسبوک خود در تفسیر آیۀ زیر مینویسد:
«(نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَٰذَا الْقُرْآنَ وَإِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ) [4]
(ما بهترین داستانها را بهواسطۀ این قرآنی که به تو وحی کردیم برایت حکایت میکنیم؛ اگرچه تا پیش از آن، از غافلان بودی)
یعنی تا پیش از وحی در شمار غافلان بودی.
کسی که به او وحی نشود غافل است. کسی که کلمات خداوند را نشنود و نبیند غافل است. دنیا، هوس، نادانی، منیت و… مانع او شده است. خداوند همواره سخن میگوید و در هر لحظه مخلوق را خطاب قرار میدهد. ما کسانی هستیم که در غفلتی به سر میبریم که ما را از شنیدن کلمات خداوند بازداشته است.
چنانچه تو در شمار کسانی نیستی که کلمات خداوند را همواره و در هر شبانهروز میشنوند و میبینند، بنابراین تو غافل و در شمار غافلان هستی.
عیب خود را بشناس و از غفلت خود بیرون بیا و وارد حرم خداوند شو و کلمات او را بشنو.
(وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ) [5]
(پروردگارت را در دل خود و در هر صبح و شام با تضرع و ترس یاد کن، بدون آنکه صدای خود را بلند كنی؛ و از غافلان مباش)
زندگانیات را بهگونهای قرار بده که بر مدارِ ذکر خداوند بچرخد، امید است که دربهای ملکوت و معرفت برایت گشوده شود و در شمار عارفان قرار بگیری، نه غافلان.» [6] کسی که اهل شنیدن کلمات خدا شود به معرفت دست مییابد و خداوند آن عالم و معلم خویش در زمین یعنی خلیفهاش را به او میشناساند و به همین سبب در شناخت جانشین خداوند که یکی از مهمترین امتحانات الهی است، سردرگم و حیران نمیشود.
شنیدن صیحۀ آسمانی
اگر به روایات این باب نگاهی بیندازیم، متوجه میشویم یکی از علائم حتمی پیش از قیام قائم آلمحمد (ع) صیحۀ آسمانی است. امام صادق (ع) میفرماید: «پنج علامت حتمی قبل از قیام قائم است: صیحه و سفیانی و خسف و قتل نفس زکیه و یمانی.» [7]
البته از ویژگیهای صیحۀ حق این است که از آسمان است و ندادهنده، جبرئیل. واضح است که جبرئیل ملک (فرشته) و از سنخ عالم ملکوت است و همان گونه که در روایات بیان شده این ندا از آسمان میآید و آسمان (السماء) در فرهنگ قرآن و روایات یعنی ملکوت؛ همچنان که در ادامه روایت آمده صیحۀ دیگری هم از سمت ابلیس زده میشود که آن را به زمین منتسب میکند.
امام باقر (ع) میفرماید: «… لا بُدَّ مِنْ هَذَيْنِ الصَّوْتَيْنِ قَبْلَ خُرُوجِ الْقَائِمِ (ع) صَوْتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَ هُوَ صَوْتُ جَبْرَئِيلَ بِاسْمِ صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ وَ اسْمِ أَبِيهِ وَ الصَّوْتِ الثَّانِي مِنَ الْأَرْضِ وَ هُوَ صَوْتُ إِبْلِيسَ اللَّعِينِ يُنَادِي بِاسْمِ فُلَانٍ أَنَّهُ قُتِلَ مَظْلُوماً يُرِيدُ بِذَلِكَ الْفِتْنَةَ فَاتَّبِعُوا الصَّوْتَ الْأَوَّلَ وَ إِيَّاكُمْ وَ الْأَخِيرَ أَنْ تُفْتَنُوا بِه…» [8] «از این دو صدا قبل از خروج قائم (ع) گریزی نیست؛ صدای اول از آسمان است و آن همان صدای جبرئیل است که بهنام صاحب امر و نام پدرش است و صدای دوم از زمین و صدای ابلیس لعنتشده است که بهنام فلانی صدا میزند که او مظلومانه کشته شد و با این ندا ارادۀ فتنهانگیزی دارد؛ پس، از اولین صدا پیروی کنید و از بعدی بپرهیزید که با آن در فتنه میافتید…»
بسیاری از افراد بهخاطر اینکه به وحی و رؤیا باور ندارند و اهل شنیدن از ملکوت نیستند، صیحۀ حق را تصدیق نمیکنند و تفاوتی بین صیحۀ جبرئیل و ابلیس قائل نشده و در شهادت ملکوت تردید میکنند و برای همین است که در روایات بیان شده آن کسانی صیحه حق را خواهند شناخت که قبل از وقوع صیحه آن را شنیده و باور دارند.
امام صادق (ع) میفرماید:«هُمَا صَيْحَتَانِ صَيْحَةٌ فِي أَوَّلِ اللَّيْلِ وَ صَيْحَةٌ فِي آخِرِ اللَّيْلَةِ الثَّانِيَةِ قَالَ فَقُلْتُ كَيْفَ ذَلِكَ قَالَ فَقَالَ وَاحِدَةٌ مِنَ السَّمَاءِ وَ وَاحِدَةمِنْ إِبْلِيسَ فَقُلْتُ وَ كَيْفَ تُعْرَفُ هَذِهِ مِنْ هَذِهِ فَقَالَ يَعْرِفُهَا مَنْ كَانَ سَمِعَ بِهَا قَبْلَ أَنْ تَكُون»[9] «آن دو صیحه است؛ صیحهای در اول شب و صیحهای در آخر شب دوم.» گفتم: آن چگونه است؟ ایشان فرمودند: «یکی از آسمان است و یکی از ابلیس.» پس گفتم: و چگونه این دو از یکدیگر شناخته میشوند؟ فرمودند: «آن (صیحه حق) را کسی میشناسد که قبل از وقوعش شنیده باشد.»
پس کسی که اهل شنیدن از ملکوت است هیچگاه راه خود را گم نمیکند و در بزنگاه امتحان، حق را از باطل تشخیص میدهد و هدایت میشود.
خاتمه
آنچه روشن شد این است که انسان علاوه بر گوش ـکه اندامی برای شنیدن صداها در این عالم جسمانی استـ در درون خود نیز نیرویی برای شنیدن کلمات الهی را داراست که اگرچه بیشتر مردم از این قدرت درونی برای معرفت غافلاند، اما فرستادگان الهی بر این مهم بسیار تأکید کردهاند تا انسان را در مسیر معرفت حرکت دهند و او را به شنیدن کلمات الهی دعوت کنند.
حال مسئله به انسان و انتخاب او باز میگردد که بخواهد از غفلت خود رهایی یابد یا اینکه در این سیاهچالۀ تاریک باقی بماند و سر از آخور دنیا بلند نکند تا آسمان را با تمام زیباییهایش بنگرد. به واقع کسی که در جستوجوی حقیقت باشد هنر گوشدادن را با هیچچیزی معاوضه نخواهد کرد.
والحمدلله.
———–
. ر.ک: سید احمدالحسن، کتاب سفر موسی به مجمع البحرین، ص۴۵.
2. ر.ک: کتاب «عالم خواب، حقیقت یا خیال» نوشتۀ شیخ احمد خالدی و کتاب «رؤیاها از نگاه علم و دین» نوشتۀ دکتر احمد حطاب، ص۳۰۷ بهنقل از کتاب «تأملاتی دربارۀ تکامل هوشمندی انسان، کارل ساگان، ص۱۱۴».
3. سید احمدالحسن، کتاب عقاید اسلام، ص۱۲.
4. يوسف، آیۀ ۳.
5. اعراف، آیۀ ۲۰۵.
6. پیام صفحه فیسبوک سیداحمدالحسن، 2 دسامبر 2021م.
7. شیخ کلینی، کتاب اصول کافی، ج۱۵، ص۶۹۴.
8. شیخ نعمانی، کتاب الغیبة، ص۲۵۳.
9. شیخ نعمانی، کتاب الغیبة، ص۲۶۶.
بیعت از ان خداست جهان را پر از عدل و داد میکند هنگامی که از ظلم و جور ستم پر شده و اگر زمان ان فرا رسیده توبه کنان از بار گناهان بکاهیم تقوی الهی پیشه کنیم و اماده یاری ال محمد و ال علی مهدی و مهدیئین که بزودی با اراده پروردگار ستاره دنباله داری در اسمان اشکار میشود و با کوبیده شدن ستاره طارق بر زمین حرکت بسوی عدالت الهی در جهان اغاز میگردد سفارش میکنم بعد از عزاداری دو جد بزرگوارم رسول خدا و امام حسن مجتبی در شب جمعه روی خود را بسوی خدا کنیم و استغفار و خداوند را به نامهایش صدا کنیم و بحق رسول و امامانش قسم دهیم و به خطا ها اعتراف و با درود فرستادن بر محمد و ال محمد طلب بخشش کنیم امید ان دارم خداوند ما را از پیروان و لشگریان برحقش و از لشگریان صاحب الزمان و یمانی و مهدیئین قرار دهد اگر به دعای صاحب الزمان و سید احمد الحسن ع محتاجیم
با حمد و ثنای الهی نظر راشتم حقیقتی اشکار شود در مورد دومین نشانه حتمی ظهور اگر اولین نشان ان مدتهاست واقع شده خروج یمانی و اگر چنین خواندم که صیحه اسمانی ندای جبرائیل و دومین ندای ابلیس که منطقی به نظر نمیرسد ایا اگر مردم ایران و عراق بشنوند حق با علی و اولاد اوست کیست که ایمان نیاورد و همگان از نجات یافتگان هستند واگر حقیقت صیحه اسمانی که جهانیان ان را میشنوند صدای مهیبی که از برخورد ستاره طارق بر زمین است که واقع میشود و اینگونه اهل حق و باطل از هم جدا میشوند جز سفیانی ها ایا به نظر شما گفته ام به واقعیت نزدیک تر نیست