بهقلم نوردخت مهدوی
شاید این اسامی برایتان جالب باشد و دربارهاش شنیده باشید:
«پیدایش نخستین، عالم انفس، عالم عهد و میثاق، عالم اشباح، عالم سایهها». همۀ اینها نامهای دیگری برای «عالم ذر» هستند.» [1]
بله، عالم ذر…
عالم ذر، عالمی که آن را به یاد نمیآوریم، اما آیا این موضوع دلیلی است بر نبودن این عالم؟ یا چون آن را به یاد نمیآوریم، پس ناگزیر نمیتوان برایش وجودی متصور شد؟
آیا در واقع چنین عالمی وجود دارد؟ اگر هست در کجاست و چرا آن را به یاد نمیآوریم؟ آیا در آن عالم همچون عالم جسمانی، شرایط به همین منوال است؟ این سؤالات و دیگر سؤالات دربارۀ عالم ذر، جوینده را به فکر وامیدارد.
با توجه به اینکه شواهدی قرآنی و روایی نسبت به وجود عالم ذر، بهعنوان عالمی حقیقی در دست داریم، برخی علمای متقدم و بنامی همچون «شیخ مفید» و «سید مرتضی» نسبت به این عالم شبهه وارد کرده و میگویند: «چون آن را به یاد نمیآوریم، پس چنین عالمی وجود ندارد» و آن را از اساس رد میکنند.
شیخ مفید میگوید: «… اگر چنین بود ما از وضعیتی که قبلاً داشتیم آگاه میشدیم و در صورت یادآوری، آن را به یاد میآوردیم و وضعیتمان در آن، از ما پنهان نمیماند … این سخن را هیچ فرد عاقلی نمیپذیرد… .» [2]
یا اینکه سید مرتضی میگوید: «… حال اگر کاملاً عاقل بودند، باید آنچه برای آنها در هنگام خطاب، اقرار و انکار رخ داده است به یاد بیاورند؛ زیرا غیرممکن است تمام خلق آن را فراموش کرده باشند، بهطوری که حتی عدهای از آنها نیز آن را به یاد نمیآورند و یادآور نمیشوند… .» [3]
در این مقاله میکوشیم بهصورت مختصر با مراجعه به قرآن و روایات اهلبیت(ع) و کلام سید یمانی، سید احمدالحسن وجود عالم ذر را بهعنوان عالمی حقیقی و نه خیالی اثبات کنیم.
برخی شواهد قرآنی بر وجود عالم ذر
نکتۀ حائز اهمیت در خصوص عالم ذر این است که بدانیم این عالم قبل از عالم جسمانی موجود بوده و طبیعتاً عقل و تجربه نمیتواند آن را اثبات کند؛ چراکه این عالم، عالمی است مرتبط با غیب و چون از غیب است نیاز به وجود متذکری است تا ما را به یادآوری آن عالم، اتفاقاتی که در آن رخ داده و شرایط متفاوتش با عالم جسمانی سوق دهد.
سؤالی که مطرح میشود این است: ملاک پذیرش یا رد عالم ذر چیست؟
ملاک شیعه برای پذیرش یا حتی عدم پذیرش عقیده، به وجود دلایل یا نبودنشان برمیگردد؛ دلایلی قطعی و یقینی که با وجودشان فرد، ناگزیر سر تعظیم بر عقیدهای فرود میآورد که جای هیچ شکوشبههای برایش باقی نمیگذارد؛ پس ناگزیر یگانه راه اثبات عقیده، رجوع به دلایل قطعی و یقینی است.
شیعه معتقد به ثقلین است که یادگاری است از جانب رسول خدا، محمد مصطفی (ص)، دو ثقل گرانبهایی که با تمسک به آن دو و تسلیم در برابرشان، عقیده استوار میشود.
با این تفاصیل، آیا در این دو ثقل گرانقدر، میتوان دلایلی بر وجود عالم ذر یافت؟ پاسخ، آری است.
ما در ثقل اول، ثقل اکبر، قرآن نازلشده بر قلب نازنین پیامبر (ص)، بیش از ۱۳ دلیل قرآنی [4] را مییابیم که از وجود عالم ذر خبر میدهد؛ یعنی آیاتی قطعی و یقینی که شکی در نزولشان از جانب خداوند متعال نیست؛ آیاتی همچون:
(وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَىٰ شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَٰذَا غَافِلِينَ) [5]
(و (به ياد آور) زمانى كه پروردگارت، از پشت بنىآدم، فرزندان و ذرّیّه آنان را برگرفت و آنان را گواه بر خودشان ساخت [و فرمود:] آيا من پروردگار شما نيستم؟ گفتند: بلى، ما گواهى داديم [كه تو پروردگار مايى، اين اقرارگرفتن از ذريّۀ آدم براى آن بود] تا در روز قيامت نگوييد: ما از اين، غافل بوديم).
آیۀ صریحی که عالم ذر را اثبات میکند و افرادی همچون سید طباطبایی [6]، شیخ ناصر مکارم شیرازی [7] و… با استناد به همین آیه وجود عالم ذر را اثبات میکنند.
در این آیه، نهتنها عالم ذر به اثبات میرسد، بلکه به امتحانی که در این عالم از بنیآدم گرفته شده هم اشاره میشود.
نکتۀ مهمی که در این آیه سبب جلبتوجه میشود و آن را از عالم جسمانی جدا میکند این است:
گواهگرفتن بر نفْسها (اشهدهم علی انفسهم)؛ چراکه عالم نفسها جدای از این عالم جسمانی است. سید احمدالحسن میگوید: «آسمان دنیا از دو بخش یا دو طبقه تشکیل شده است که عبارتاند از آسمان جسمانی و آسمان اول. آسمان جسمانی همین آسمان مادی عینی است که کهکشانها، خورشیدها، ماهها و زمینی که بر آن زندگی میکنیم، در آن قرار دارد.
آسمان اول، آسمان نفسهاست که آدم در آن خلق شده است و بهشت دنیوی، که آدم و حوا در ابتدای آفرینششان و پیش از آنکه با صدور معصیت به زمین پایین بیایند در آن استقرار داشتهاند، در آنجا واقع شده است. آسمان اول همان آسمان عالم ذر است.» [8]
پس مکان عالم ذر، آسمان اول یا همان آسمان نفسهاست که نفوس بنیآدم در آن خلق شد و مکانی متفاوت از آسمان جسمانی است.
حقتعالی میفرماید: (وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَى فَلَوْلَا تَذكَّرُونَ) [9] (و شما از آفرينش نخستین آگاه شدید، پس چرا به يادش نمیآوريد؟)؛ «یعنی شما در عالم ذرّ آفریده شده بودید و خدا شما را امتحان کرد… .» [10] این آیه بهوضوح اشاره میکند به پیدایش و خلقتی پیش از پیدایش در عالم جسمانی؛ پیدایشی که بندگان بهجز عدۀ اندکی بهدلیل گناه و غفلت و غوطهورشدن در عالم جسمانی آن را به فراموشی سپردند.
آیا وجود این آیات و آیات دیگر در قرآن کریم، برای اثبات عالم ذر کافی نیست؟! آیاتی که جای هیچگونه شکوشبههای باقی نمیگذارد و برای اثبات عقیده کافی است؛ کمااینکه وجود دهها روایت از آلمحمد (ع) که از حد تواتر گذشته است، بر وجود عالم ذر، اتفاقات در آن، امتحان بنیآدم، عهد و میثاق در آن عالم و… صحه میگذارد.
برخی شواهد روایی بر وجود عالم ذر
با جستوجو در روایات اهلبیت (ع) درمییابیم، دلایل روایی بر اثبات وجود عالم ذر، فراتر از حد تواتر است؛ تا جایی که حتی اگر نتوان صحت همه آن روایات را تأیید کرد، فراوانی آنها [11] فرد را به این نتیجه میرساند که صدورشان از جانب معصوم بوده است و ممکن نیست شخص منصف بهراحتی از کنار آنها گذر کند.
نکته: خبر متواتر خبری است که توسط گروهی نقل میشود؛ بهگونهای که امکان ندارد این افراد بر دروغ تبانی کنند؛ پس چنین خبری، ما را به علم و یقین خواهد رساند؛ بنابراین وجود اخبار متواتر در خصوص عالم ذر ما را به قطع و یقین نسبت به وجود این عالم و حقیقیبودنش میرساند. شایانذکر است بیشترین اخبار روایی که در خصوص عالم ذر به ما رسیده، از وجود امتحان از نفسهای بنیآدم و اخذ پیمان از آنها و پیامبران خبر میدهد. روایاتی همچون:
… از زراره، از حمران، از امام باقر(ع)، فرمود: «… و سپس فرمود: «آیا من پروردگار شما نیستم؟» گفتند: بله گواهی دادیم؛ تا در روز قیامت نگویید ما از این [امر] بیخبر بودیم». سپس از پیامبران عهد و پیمان گرفت و فرمود: «آیا من پروردگار شما نیستم؟ و آیا این محمد، فرستادۀ من و این علی، امیر مؤمنان نیست؟» گفتند: بله. پس پیامبری برای آنان ثابت شد… .» [12]
یا حتی روایاتی که بیان میکنند از بنیآدم در همان عالم بر ولایت اهلبیت (ع) نیز پیمان گرفته شد؛ همچون:
… بکیر بن اعین گوید: ابوجعفر امام باقر(ع) مىفرمود: «خداوند روزى كه از همه در عالم ذر بر ربوبیت خودش و بر نبوت محمد(ص)پيمان میگرفت، از شيعيان ما نیز در حالی كه در عالم ذر بودند بر ولایت پیمان گرفت.» [13]
و حتی روایاتی از ذریۀ پاک پیامبر (ص) داریم که بهوضوح ذکر میکنند بنیآدم عهد و پیمان خود را در عالم ذر به فراموشی سپردند که در ادامۀ مقاله به آنها خواهیم پرداخت.
اما دستۀ دیگری از روایات آلمحمد (ع) هستند که صحه میگذارند بر فضل و برتری مقام رسولالله (ص) در آن عالم و اینکه ایشان نخستین ایمان آورنده و اقرارکننده بر ربوبیت خداوند بودند:
… امام صادق(ع) فرمود: «عدهای از قريش به رسول خدا (ص)عرض کردند: به چه سبب از پيغمبران ديگر پيش افتادی، در حالی که بهعنوان آخرین نفر و در پايان آنها مبعوث شدی؟ فرمود: من نخستين کسی بودم که به پروردگارم ايمان آوردم و نخستين کسی بودم که پاسخ گفتم. آن هنگام که خدا از پیامبران پيمان گرفت و آنان را بر نفْسهایشان گواه ساخت که آیا من پروردگار شما نيستم، من نخستين پیامبری بودم که گفتم بله؛ پس من در اقرار به خداوند عزّوجل بر آنها پيشی گرفتم.» [14]
دستۀ دیگری از روایات اهلبیت (ع) در خصوص سنگ عهد و میثاق (حجرالاسود که در رکن عراقی خانه کعبه قرار دارد) سخن به میان آوردهاند. سنگی که همراه آدم(ع) از بهشت به زمین فرود آمد و هموست که عهد و پیمان گرفتهشده از مردم را به آنها یادآوری میکند و برای کسی که به عهد خود وفا کند شهادت میدهد.
حلبی میگوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: چرا استلام (لمسکردن و بوسیدن) حجرالاسود سنت شد؟ فرمود: «آن هنگام که خداوند از فرزندان آدم پیمان گرفت حجرالاسود را از بهشت فراخواند و به او دستور داد؛ او هم پیمان را گرفت و بلعید؛ پس حجرالاسود برای هرکسی که به پیمان وفا کند گواهی میدهد که وفا کرده است.» [15]
آنچه مهم است بدانیم این است که روایات اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام در باب عالم ذر بسیار است و در این مجال مختصر نمیگنجد؛ مثل روایاتی که به چگونگی آفرینش انسان در عالم ذر از گِلِ رفعشده به آسمان اول پرداختهاند و… [16]
در ابتدای مقاله به این مطلب اشاره کردیم که آیا از خاطر بردن عالم ذر میتواند دلیلی باشد بر انکار آن؟
روایاتی را با هم مرور میکنیم که بهصراحت بیان میکنند انسان زمانی که در عالم جسمانی متولد میشود، عهد و میثاق را از خاطر میبرد، اما این فراموشی سبب نمیشود معرفت از قلبش خارج شود:
از زراره نقل شده است، گفت: از امام باقر (ع) معنای این سخن خداوند متعال را پرسیدم:(وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَىٰ شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَٰذَا غَافِلِينَ) (اعراف، ۱۷۲) فرمود: «معرفت در دلهای آنان استوار شد، ولی جایگاه آن را فراموش کردند، و روزی آن را به یاد خواهند آورد. اگر چنین پیمانی گرفته نشده بود هیچکس نمیدانست خالقش کیست و روزیدهندهاش چهکسی است.» [17]
… از زرارة بن اعین، از امام باقر (ع) روایت شده است که فرمود: «وقتی نطفه در رحم قرار میگیرد، چهل روز در آنجا مستقر میشود، و چهل روز علقه میشود، و چهل روز مضغه میشود؛ سپس خداوند دو فرشتۀ خلقکننده را مبعوث میکند و به آن دو گفته میشود: آنگونه که خداوند اراده کرده است او را مذکر یا مؤنث بیافرینید، او را صورت دهید و اجل و رزق و مرگ و بدبخت یا سعادتمند بودنش را بر او بنویسید، و میثاقی را که با خدا در عالم ذر بسته است میان دو چشمش ثبت کنید. هنگامی که زمان خروج او از شکم مادرش نزدیک میشود فرشتهای را بر او مبعوث میکند که به او «زاجر» گفته میشود؛ پس او را نهیبی میزند که از آن به فزع میافتد، میثاق را فراموش میکند و به زمین میافتد در حالی که از نهیب آن فرشته گریان است.» [18]
در ادامۀ مقاله دلیل این فراموشی بیشتر مشخص میشود.
کلمات سید احمدالحسن در خصوص عالم ذر
با تکیه بر برخی آیات قرآن کریم و روایات محمد و آلمحمد(ع) وجود عالم ذر را بهعنوان عالمی حقیقی اثبات کردیم. دلایل و شواهدی که فرد جویندۀ حق را به کنکاش بیشتری در خصوص این عالم سوق خواهد داد.
حال که سید احمدالحسن، مردی از سلالۀ آلمحمد(ع) در بین ماست و بهرهمند از علوم نابش هستیم، به برخی کلمات ارزشمند ایشان در خصوص عالم ذر میپردازیم:
ایشان در سؤال 63 از متشابهات، جلد دوم، در خصوص عالم ذر پاسخ میدهد:
«عالم ذر یک عالم حقیقی است و عالمی توهّمی یا فرضی نیست، و فقط غافلان و کسانی که خود را به غفلت زدهاند آن را فراموش کردهاند. انبیا، فرستادگان و اوصیا(ع) آن را از یاد نبردهاند، بلکه آن را به خاطر میآورند و میشناسند و دوستان خود را در آن میشناسند و آنها را در این دنیا تشخیص میدهند؛ بهعنوان مثال، علی بن ابیطالب(ع) سرور اوصیا خطاب به کسی که به او عرض کرد من از شیعیان تو هستم، سخنی با این معنا فرمود: “من تو را نمیشناسم” [19].»
پس عالم ذر، عالمی حقیقی است؛ یعنی عالمی است که وجود دارد. اما اینکه حقیقت عالم ذر چیست، در کجا قرار دارد و مربوط به چهچیزی است نیز در پاسخ به همین سؤال واضح و آشکار میشود:
«حقیقت عالم ذر این است که عالم نفْسهاست و در آسمان این دنیا قرار دارد. نطفههای بنیآدم از آن به زمین نازل میشود و اگر این نطفه پس از اینکه راه و طریق خود را به جایگاهش طی کند، رشد نماید و صورت جسمانی برای تلفیقشدن در نفس مهیا شود، نفس در آن صورت جسمانی تلفیق شده و به آن نطفهای که از آن نازل شده است تعلّق مییابد. اگر انسان فوت شود، بههمراه خروج نفس از جسمش آن نطفه دوباره از طریق دهان او یا هر جای دیگر، از او خارج میشود. این نطفه همواره وابسته به نفس انسانی خواهد ماند؛ بنابراین نفس به نطفه و نطفه به نفس وابستهاند و هر دو از یک عالم یعنی عالم ذر یا عالم نفسها هستند. اگر نطفه به زمین نازل شود نفس دنبال آن میآید و اگر نفس از جسد خارج شود نطفه نیز به دنبال آن میرود.» [20]
پیشتر در همین مقاله، مفهوم آسمان دنیا را مشخص کردیم که از دو طبقه تشکیل شده: آسمان جسمانی و آسمان اول، و عالم ذر در همین آسمان اول است که اتفاقاً بهعنوان یکی از تاریکیهای سهگانه یا قوس نزول نیز از آن یاد شده است (عوالم قوس نزول عبارتاند از: تاریکی عالم ذر، تاریکی عالم جسمانی و تاریکی عالم رجعت). [21]
سید احمدالحسن در سؤال 17 متشابهات، جلد اول، به امتحان امتحانشوندگان در عالم ذر میپردازد و بندگان را بر اساس پاسخ آنها به سؤال (الست بربکم) به دستههای متعددی تقسیمبندی میکند (دو دستۀ اول همان احرار (آزادگان) هستند که خود به دستههای متفاوتی دستهبندی میشوند و در رأس آنها در دستۀ اول و پیروز مسابقه در عالم ذر، رسولالله (ص)، و سپس اهلبیت ایشان(ع) و انبیا و اوصیا هستند؛ سپس دستۀ بندگان هستند، سپس گروه منافقین و در نهایت دستۀ کافران هستند که این دسته اقرار و اعترافی به ربوبیت خدا نداشتند) و علت برگزیدهشدن انبیا و فرستادگان و ائمه(ع) را به زیبایی بیان میکند و در بخشی از این پاسخ به صاحباختیار بودن بنیآدم در آن عالم اشاره نموده، میگوید:
«در آن عالم، تمام بنیآدم صاحب اختیار بودند و هریک از آنها دارای همان فطرتی بود که خدا همه را به آن فطرت بیافریده است. هرکس به خواست و ارادۀ خود نگاهش را به نور منحصر کرد، جزو مقربین شد، یا به ظلمات چشم دوخت و از اصحاب جحیم گردید. انبیا و فرستادگان و ائمه(ع) کسانی هستند که خدای سبحان را برگزیدند و دیدگان خود را به نور منحصر و متمرکز کردند و خداوند سبحان نیز آنها را برگزید.» [22]
در بخشی از دعای روز غدیر، امام صادق (ع) میفرماید: «… رأفة منک و رحمة الی ان جددت ذلک العهد لی تجدیدا بعد تجدیدک خلقی…»، منظور از این تجدید عهد چیست؟ عهد و پیمان اول در کجا اتفاق افتاده؟ طبق کلام محمد و آلمحمد (ع) عهد و پیمان اول در عالمی غیر از این عالم جسمانی اخذ شده و آن عالم همان عالم ذر است. سید احمدالحسن در این خصوص بیان میکند:
«این سخن امام (ع) “بعد تجديدك خلقي: پس از تجدید آفرینشم” یعنی تو مرا پس از اینکه در عالم ذرّ خلق فرمودی، در این دنیا آفریدی، و این سخن ایشان (ع) “جددت ذلك العهد لي تجديدا: این عهد را برایم تجدید نمودی” یعنی به یادم آوردی و مرا در این دنیا اقرارکننده به ولایت اولیای تو (پیامبران و اوصیا (ع)) قرار دادی؛ همان گونه که آن هنگام که مرا در عالم ذر خلق نمودی، با فضل تو به آن اقرار نمودم. پس چرا به یاد نمیآورید؟ و چرا تلاش نمیکنید و از خداوند نمیخواهید که به یادتان بیاورد؟! حال آنکه آن هنگام که حجابها برداشته شود و همانند انبیا، حقایق ملکوت برای انسان کشف گردد، همه به یاد میآورند.» [23]
ایشان در جای دیگری در تفسیر آیۀ 62 سورۀ واقعه (َولَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَى فَلَوْلَا تَذَكَّرُونَ)، (نشأة الاولی) را به عالم ذر تفسیر نموده و علت فراموشکردن آن عالم توسط بندگان را بیان نموده است:
«آفرینش نخست، همان عالم ذر است که در آن امتحان نخستین بوده است و فرزندان آدم از آن آگاهی دارند؛ ولی هنگامی که به این عالم آمدند، حجاب متراکم جسمانی و سپس شهوات و گناهانشان و غفلتِ آنها از یاد خدا، آنها را در پرده گرفت. اولیا از پیامبران، فرستادگان و حجتها (ع) این آفرینش و نشأت را متذکّر میشوند و دوستداران خود را در آن میشناسند، و هرکس که فطرتی پاک داشته باشد این عالم پیشین را به یاد میآورد و وضعیت خود را در آن میداند ولی عموم مردم: (نَسُوا اللهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ: خدا را فراموش کردند و خدا نيز چنان کرد تا خود را فراموش کنند).. آنها بهسبب غفلتشان از خدا و اهتمام به عالم جسمانی و غوطهور شدن در شهوات، از خودشان و از عالم پیشین که در آن زندگی کردهاند و از وضعیت خود در آن، چیزی به یاد نمیآورند.» [24]
با توجه به کلام سید احمدالحسن متوجه شدیم علت فراموشکردن عالم ذر به خود بنیآدم بازمیگردد و بهخاطر غفلتی است که نسبت به خداوند داشته و در عالم مادیات و شهوات غوطهور شدند. گویا عالم ماده بت بزرگ آنان است تا فقط آن را ببینند و به آن مشغول شوند و فراموش کنند از کجا آمده و به کجا بازمیگردند.
شایانذکر است کلمات سید احمدالحسن در خصوص عالم ذر، چگونگی آفرینش نفسها در آن عالم، عمل در آن، امتحانی که فراموشش کردیم و… بیش از اینهاست که در این مقاله گنجانده شده و امیدوارم همین اندک مختصر سببی شود تا فردی که نسبت به این عالم تحقیق میکند، شروع به کنکاش در کتب ایشان کند تا با بهرهگیری از علم ناب ایشان، این متذکری را که در زمان ما در میان ماست بهتر بشناسد.
پاسخ سید احمدالحسن به شبهۀ شیخ مفید
در ابتدای مقاله شبهۀ شیخ مفید را نسبت به عالم ذر بیان کردیم.
شیخ مفید میگوید: «… اگر چنین بود ما از وضعیتی که قبلاً داشتیم آگاه میشدیم و در صورت یادآوری، آن را به یاد میآوردیم و وضعیتمان در آن، از ما پنهان نمیماند … این سخن را هیچ فرد عاقلی نمیپذیرد… .» [25]
سید احمدالحسن در پاسخ به شبهۀ شیخ مفید در کتاب متشابهات خود چنین مینویسد:
«سبحانالله! شیخ مفید که رحمت خدا بر او باد و مقام شریفش را بالاتر ببرد، میگوید: “اگر وجود میداشت آن را فراموش نمیکردیم.” در حالیکه شما وقتی به چهرۀ خود در آینه نظر میافکنید، از آینه غافل میشوید. سبحانالله! که اگر شما نسبت به خیلی چیزها که در پیشِروی شماست غفلت میورزید و چیزهایی را که جلوی دیدگانتان هستند نمیبینید، غفلت شما از عالم ذر اولی و منطقیتر خواهد بود؛ بهعلاوه اهلبیت(ع) در خصوص این عالم بسیار سخن گفتهاند و من انکار آن را جز جهلی که منکرانش در آن وارد شدهاند نمیبینم. ای کاش وقتی در علم آن دچار شبهه شدند دربارهاش صحبت نمیکردند… .» [26]
پس میتوان گفت افرادی همچون شیخ مفید و سید مرتضی و … با این دلیل که «چون عالم ذر را بهخاطر نمیآوریم، پس وجود ندارد»، نمیتوانند وجود عالم ذر را انکار کنند؛ چراکه استدلال به دلایل قطعی و یقینی همچون آیات قرآن و روایات متواتر آلمحمد(ع) و کلمات معصوم حاضر جایی برای انکار عالم ذر و شبهه واردکردن به آن نمیگذارد.
شبهه: آیا عقیده به عالم ذر، موجب افتادن در ورطۀ جبرگرایی نمیشود؟
باید بدانیم جبر بهمعنای نداشتن اختیار است. در عالم ذر، همۀ بنیآدم دارای اختیار بودند و در پاسخ به امتحان آن عالم، با اختیار خود نور یا ظلمت را برگزیدند؛ یک امتحان واقعی در یک عالم حقیقی. این عالم جسمانی سایهای از عالم ذر محسوب میشود و اصل و حقیقت ما به همان عالم بازمیگردد.
«در ساحت خدا هیچ ظلمی وجود ندارد و خداوند سبحان، هیچیک از مردم را از ابتدای خلقت تا روز رستاخیز مجبور به انجام کاری نکرده است؛ همان طور که تمامیِ امر به آنها تفویض نشده است؛ بلکه وضعیت بهصورت بِینابینی است؛ بنابراین نه جبر است و نه تفویض؛ بلکه انسان حق انتخاب دارد و با انتخاب خود از حكم و اقتدار خداوند خارج نمیشود؛ تعالی الله علواً کبیراً.» [27]
والحمد لله وحده، وحده وحده.
منابع:
پیدایش نخستین، سید واثق حسینی، ص۳۰ تا ۳۳.
تصحیح اعتقادات الامامیة؛ شیخ مفید، تحقیق حسین درگاهی چاپ دوم، 1414ق/ 1993م، الناشر: دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع، بیروت، لبنان، ص82.
رسائل الشریف المرتضى، تحقیق و تقدیم: سید أحمد حسینی، تنظیم: سید مهدی رجائی، 1405ق، چاپ: چاپخانه سید الشهداء، قم، انتشارات دار القرآن الكریم، قم، ج1، ص113.
ر.ک: پیدایش نخستین، سید واثق حسینی، فصل اول، ص۳۵ تا ۶۸.
اعراف، 172.
سید طباطبایی در تفسیر المیزان، مینویسد: «اگر در این آیات تدبر کنی، سپس به این سخن خدای متعال (وَإِذ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدم مِن ظُهُورِهِم ذُرِّيَّتَهُم) مراجعه کنی و خوب در آنها تدبر کنی، خواهی دید این آیات به جزئیات امری اشاره میکنند که این آیات [یعنی وَإِذ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدم مِن ظُهُورِهِم ذُرِّيَّتَهُم] بهصورت کلی و اجمالی آن را بیان میکنند. تمام این آیات به پیدایش سابق انسانیت اشاره دارند که خداوند در آن، میان افراد این نوع تفاوت و تمایز قرار داد، و آنها را بر نفسشان گواه گرفت: آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری گواهی دادیم.» المیزان فی تفسیر القرآن؛ السید محمد حسین الطباطبائی، منشورات جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة فی قم المقدسة، ج8 ص318.
ناصر مکارم شیرازی در پایگاه اطلاع رسانی خود در پاسخ به این سؤال که آیا عالمی بهنام عالم ذر بوده است مینویسد: «قرآن در آیات 172 و 173 سورۀ اعراف میفرماید: (وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ * أَوْ تَقُولُوا إِنَّمَا أَشْرَكَ آبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ وَكُنَّا ذُرِّيَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ…)؛ (و [به خاطر بياور] زمانى را كه پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذريه آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خويشتن ساخت [و فرمود:] آيا من پروردگار شما نيستم؟ گفتند آرى، گواهى میدهیم! [مبادا] روز رستاخيز بگوييد ما از اين غافل بوديم [و از پيمان فطرى توحيد بیخبر مانديم]؛ * يا بگوييد: پدرانمان پيش از ما مشرک بودند ما هم فرزندانى بعد از آنها بوديم…). اين آيات اشاره دارند که خدا در مرحلهای از خلقت همه بشر را آفریده و گواه بر خودشان قرار داده و از آنها اقرار بر ربوبيّت خويش گرفته است تا مشركان در قيامت ادعای غفلت و بیخبری از حقيقت توحيد و يكتايى خدا نكنند، و تقليد از نياكان را دليل بر بیگناهی خويش نشمارند. http://www.makarem.ir/main.aspx?typeinfo=44&lid=0&mid=413300&catid=-2؛ و ر.ک: الامثل فی تفسیر کتاب الله المنزل؛ الشیخ ناصر مکارم الشیرازی، ج3 ص630.
در محضر عبدصالح، ج۱، معنای آسمان اول.
واقعه، 62.
پاسخهای روشنگرانه، سید احمدالحسن، ج3، سؤال 217.
همان طور که سید جزایری دراینباره میگوید: «کسی که اخبار نقلشده در این باب را بررسی کند ـمنظور اخبار واردشده در ذکر عالم ذر استـ خواهد دید بیش از پانصد حدیث را شامل میشوند، که در میانشان صحیح، حسن و موثق وجود دارد.» نور البراهین فی بیان أخبار السادة الطاهرین؛ سید نعمتالله جزائری، تحقیق: سید مهدی روحانی، چاپ دوم سال 1430، چاپخانه مؤسسة النشر الإسلامی، ج2 ص184.
اصول کافی، شیخ کلینی، ج2 ص8.
اصول کافی، شیخ کلینی، ج1 ص436.
اصول کافی، شیخ کلینی، ج2 ص10.
اصول کافی، شیخ کلینی، ج4 ص184.
ر.ک: پیدایش نخستین، سید واثق حسینی، فصل اول.
علل الشرائع، شیخ صدوق، ج1 ص117، باب علت معرفت و جحود (انکار).
علل الشرائع، شیخ صدوق، ج6، ص16.
دعائم الاسلام، ج1، ص56.
متشابهات، ج2، سؤال 63.
ر.ک: رجعت سومین روز بزرگ خدا، سید احمدالحسن، ص46 تا 49.
متشابهات، ج1، سؤال17.
روشنگریهایی از دعوتهای فرستادگان، ج3، روشنگری از آغاز سوره یوسف (ع).
متشابهات، ج3، سؤال 114.
تصحیح اعتقادات الامامیة؛ شیخ مفید، تحقیق حسین درگاهی چاپ دوم، 1414ق/ 1993م، الناشر: دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع، بیروت، لبنان، ص82.
متشابهات، ج2، سؤال69.
دکتر سید واثق حسینی از نمایندگان رسمی دفتر سید احمدالحسن در پژوهش خود با نام «پیدایش نخستین» در بخش شبهۀ جبر بهصورت کامل به این مسئله میپردازد. برای اطلاع بیشتر به این پژوهش، صفحات 250-256 مراجعه کنید.