آیا میتوانیم هر انسانی را خلقکننده و آفریننده بدانیم؛ به این خاطر که اگر نیکوکار باشد [در جهان آخرت] اعمالش بهصورت بهشت نمایان میشود و چنانچه بدکار باشد اعمالش بهصورت عذاب درمیآید؟ و اگر خالق به حساب بیاید در این صورت پیامبرانی هم هستند که بنا بر آنچه معروف است خلقکننده و آفریننده به شمار میآیند؛ حال کدام بهتر است؟ اینکه انسان در این عالم مادی خلق کند یا در آخرت؟ زیرا خلقت اخروی باقی و جاودانه است و آفرینش دنیوی فانی است… آیهای که میفرماید: (تبارکالله احسن الخالقین) (مبارک است خداوند که بهترین خالق است)، این آیه، آیا مخلوق خدا را برتر میشمارد، یا مخلوقِ مخلوق را؟ یعنی بالاترین مقام اخروی برای محمد (ص) است و بقیۀ مخلوقات پایینتر از او هستند؛ زیرا اعمال او به کاملترین شکل در آخرت نمایان شده است و به همین دلیل هم او در بحث خالقیت و آفرینندگی بهترین بوده است. مولای من، لطفاً این موضوع را توضیح دهید؛ چون اشکالات بسیاری را که اکنون در مسیر فهم اعتقادی وجود دارد حل میکند. از شما سپاسگزارم.
بسم الله الرحمن الرحيم
والحمد لله رب العالمين
وصلى الله على محمد وآلمحمد الائمة والمهديين وسلم تسليما
ظهور اعمال انسان در بهشت و جهنم به این معنا نیست که اعمال انسان در آنها بهشکل واقعیت خارجی نمایان میشود؛ بلکه [به این معناست که] اعمال انسان در خود انسان پدیدار میشود؛ یعنی جنبههایی از واقعیت انسان را نشان میدهد که با این افعال همخوانی دارد؛ اعمال انسان تصاویر او خواهد بود که واقعیتِ حال او را نشان میدهد و در آخرت این تصاویر نمایان میشود و بهدنبال کناررفتنِ پرده، همگان آن را میبینند. هر کار بدی، تصویر بدی را از ظلمت و شرِ نهفته در ذات و صفحۀ وجود انسان، در او نمایان میسازد، و هر عمل خیر و طاعت الهی، تصویری از خیر و نور و علم را از نور و خیرِ نهفته در فطرت انسان نمایان میکند که از نور و ظلمت، یا خیر و شر ترکیب شده است.
اکنون، اگر به هر فردی در این دنیا نگاه کنیم و به شخصیت او توجه کنیم، میتوانیم این موضوع را بیشتر متوجه شویم؛ مثلاً میگوییم این شخص بدجنس است؛ زیرا حسود، بخیل و پست است، و…
این حقایقی که بهواسطهٔ اعمال او و از طریق وجود جسمانیاش که آن را میبینیم برای ما نمایان میشود، فقط نتیجهٔ گرایشات و نیات اوست و برعکس آن نیز صادق است، یعنی شخصی که او را فردی نیک بهشمار میآوریم، میگوییم چون بخشنده و مهربان است و الی آخر…
بنابراین، ما در دنیا هم این وجوه را در انسان نمایان میبینیم؛ اما آن را بهصورت معنوی حس میکنیم و در عالم خارج آن را بهواسطهٔ افعال انسان میبینیم؛ اما در آخرت افعال بهتنهایی و جداگانه تحقق نمییابد، بلکه همگان خود انسان را میبینند که چگونه در نتیجۀ اعمال پیشینش در دنیا به شکلهای بد یا خوب درآمده و نمایان شده است.
و اما اینکه اعمال نیک و طاعت و عبادات انسان درخت یا قصر یا یک واقعیت نیک خارجی است که در بهشت برای او محاسبه میشود، این مسئله به این معنا نیست که اعمال او در این تصویر نمایان شده است، بلکه به این معناست که این شخص با اعمال خود به مرتبهٔ بالاتری رسیده که در آن خیر بیشتری است.
همچنین اینکه انسان بدی کند و این درختان را که پاداش عمل پیشین او بوده از دست بدهد، به این معنا نیست که او از بهشت، معدوم و حذف شده است؛ زیرا موضوع تا این اندازه پوچ و بیهوده نیست؛ بلکه به این معناست که این شخص به مرتبهٔ پایینتری در بهشت سقوط کرده و آن خیر و نیکی [مرتبۀ بالاتر] را ندارد؛ انسان بهطور کلی بهشت و جهنم را در خارج و به این صورت ایجاد نمیکند؛ بلکه در بهشت به مرتبهای صعود یا سقوط میکند یا در جهنم به مرتبهٔ پایینتری سقوط میکند. بله، انسان در بهشت و جهنم در ارتباط با دیگران تأثیرگذار است، از این جهت که خود او نتیجهٔ اعمالش خواهد بود، و برای دیگران خیر، آسایش و کرامت خواهد بود، یا برای دیگران شر و ضرر و زیان خواهد بود و این را قرآن بهروشنی بیان کرده است که آتشی که در آن عذاب خواهید شد کافی است تا همین زمینی باشد که در آن خوشگذرانی کردید و به آن تمایل و دلبستگی پیدا کردید؛ فقط پرده از مقابل شما کنار میرود تا تصاویر و حقایق یکدیگر را ببینید. در اینجاست که هریک از شما چهرهها و تصاویر شیطانی زیادی را با خود دارد که یاران و همراهان او را که در این خانۀ جدید قدیمی با او مشارکت دارند، عذاب میدهد؛ و آن سرزمینی است که دیار خوشگذرانیتان بود و اکنون با اعمال و انتخاب خودتان به آتش بدبختیتان بدل شده است، پس خود شما آن را برگزیدید و انتخاب کردید و جاودانگی در آن را ترجیح دادید و با کردار خود آن را شعلهور ساختید.
و برای اینکه موضوع را برایت روشنتر سازم، تصور کن خانهای وجود دارد که در آن 100 نفر هستند، انسان شمارۀ 1 خود را انسان میبیند؛ و تمام 99 نفرِ دیگر را در تصاویر شیطانی، زشت، آزاردهنده، مضر و مخالف خود میبیند و هرگاه حرکت کند این تصاویر تغییر میکنند؛ زیرا نوع نگاه او به آنها تغییر میکند و آنها با تعداد زیادشان با چهرهها و تصاویر فراوان هستند. حال اگر آنها مار و عقرب و کلوخههای آتش و چرک باشند، عذاب چنین شخصی را تصور کنید. (هیزم آن مردم و سنگهاست). [۱] و با توجه به اینکه او انسان است، همهٔ این تصاویر زشت و آزاردهنده و مخالف اوست، و اگر به انسان شمارۀ 2 برویم، او را همچون اولی خواهیم یافت که خود را انسان میبیند و بقیه از جمله شمارۀ1 از نوع او نیستند، بلکه موجوداتی آزاردهنده و مخالف او هستند. در ارتباط با دیگران نیز ماجرا چنین است؛ بنابراین، هرکس در آتش با شرکای خود در آن عذاب میشود. این مطلب پاسخ شبههٔ کسانی را برایت مشخص خواهد کرد که میگویند «چرا خداوند برخی از مردم را در ازای کفر یا گناه مشخصی که در زمان مشخصی در این دنیا مرتکب شدهاند، تا ابد در آتش عذاب میکند، آیا این ظلم نیست؟ عذاب ابدی در مقابل گناهی محدود در زمانی معین؟»
پس از اینکه فهمیدی آتش یا یکی از مراتب آن چیست، دیگر جایی برای این اشکال باقی نمیماند؛ زیرا خداوند کریم است و [صرفاً] آنچه را که برگزیدند یعنی ماندن در این زمین را به آنها عطا کرد (فرار نکنید، بلکه به آنجا که در آن خوشگذرانی کردید و به خانههای خود بازگردید، شاید بازخواست شوید). [۲] و پرده از مقابل آنان کنار رفت تا حقایق را ببینند (تو از این غافل بودی، و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم، و امروز چشمت کاملاً تیزبین است). [3] و این کناررفتن پرده نیز برای عذابکردن آنها نیست، بلکه لازمهای از لوازم زندگانی دیگر است؛ یعنی همان بازگرداندن انسان به حال طبیعیاش و کناررفتن پردهای که برای مدتی بعضی از حواس ادراکی او را پوشانده بود تا امتحان برای او در این دنیا جریان یابد.
این سخن باقی میماند که بگوییم: بله، ممکن است انسان در بهشت و جهنم و بر سایر موجودات اثرگذار باشد، اما بر اساس یک رسالت خاص الهی، و این موضوعی متفاوت است که شامل همهٔ مردم نمیشود؛ بلکه مخصوص کسانی است که به بالاترین مراتب وجودی رسیدند و «حقایق والا» را دانستند و با عمل خود در پیشگاه فرمانروای مقتدر، قدمی صادقانه برداشتند، و چنین رسالتهایی که به مخلوقات ارتباط دارد به آنها واگذار شد. آنان عدۀ اندکی از انسانها هستند؛ یعنی همان جانشینان خداوند در زمین و برخی از دوستان و یاران خاص آنها.
همچنین قوانینی الهی وجود دارد که بر ارتباط میان اعمال بندگان با سایر موجودات حکمفرماست؛ اعمال مردم ـچه خوب و چه بدـ بر دیگران تأثیر میگذارد؛ اما نه اینکه اعمال [بهصورت خارجی] نمایان شود؛ بلکه بر اساس قوانین حکیمانۀ الهی بر دیگران تأثیر میگذارد و این تأثیر میتواند ایجاد یا پیدایش موجودات جدید باشد.
اما معنای فرمودهٔ حقتعالی: ابتدا باید بدانیم که خلقت، یک مرتبه و یک نوع نیست؛ خلقتی وجود دارد که نه از عدم، بلکه از موجود است؛ مانند خلقت جسمانی با رفع یا بالابردن یک مرتبۀ وجودی به مرتبۀ وجودی بالاتر؛ مانند آفرینش جسم زمینی آدم از گِل، و مانند آفرینش پرنده توسط عیسی(ع) از گِل.
این فرایندِ ارتقای مرتبۀ وجودی جسمانی از جامد و بیجان (گِل + آب) به حیوان (آدم و پرنده) است؛ همچنین رشد گیاه و حیوان و انسان نیز از این دست است. در همۀ آنها موجودات از مرتبۀ وجودی پایینتر به مرتبۀ وجودی بالاتر تبدیل میشوند.
گیاه، آب و گِل را به برگ و ساقه تبدیل میکند، و حیوان، گیاه و غذا را به استخوان و گوشت و خون تبدیل میکند؛ و نیز مانند آفرینش نفسانی یعنی ارتقای نفْس انسان که آنهم مرفوعشدن و بالارفتن یک مرتبۀ وجودی به یک مرتبۀ وجودیِ بالاتر است، اما در عالم انفس، و در مطالب گذشته نشان داده شد که نفْس براساس اعمال انسان شکل میگیرد، پس با عمل صالح ارتقا و با عمل بد تنزل مییابد؛ و عمل در اینجا طعام یا زهری است که نفس میخورد؛ پس ارتقا یافته یا تنزل مییابد. حقتعالی فرمود: (پس، انسان باید به غذایش بنگرد). [۴]؛ یعنی به علمش که آن را از کجا میگیرد و عمل او به این علم و معرفت؛ زیرا علم غذای روح است و عمل به این علم، بهکاربستنِ این غذاست تا غذای نفس و سبب رشد و ارتقا و تکامل و پیدایش آن از عدم و نیستی باشد.
اول: امر یا وجود علمی، یا برای روشنشدن تصویر، آن را به تصور یا نقشهٔ ذهنیِ آن چیزی که قرار است ایجاد شود، تشبیه میکنیم؛ و امر یا وجود علمی باید برای کسی که میخواهد خلق کند ـدر صورتی که خودش مالک امر یا وجود علمی نیستـ آشکار باشد.
دوم: قدرت.
و در صورت تحقق این دو امر، میتوان امر یا وجود علمی را در خارج از عدم پدید آورد، یا آنچه ما آن را «خلقت و آفرینش از عدم» مینامیم؛ و باید بدانیم که امر یا وجود علمی به خداوند سبحان اختصاص دارد، وگرنه آسمانها و زمین به تباهی کشیده میشد؛ مثلاً زمینی صدمتری داریم و میخواهیم در آن خانه بسازیم و دو مهندس با دو نقشۀ مختلف میآیند و [آن را] اجرا میکنند که نتیجهاش خراب میشود و خانهای نخواهد بود.
قدرت ذاتی نیز به خداوند سبحان اختصاص دارد؛ زیرا تنها نورِ بدون ظلمت است که بهخودیِخود قادر و «توانا»ست؛ بنابراین انسان هم نیاز دارد که خداوند به او قدرت عنایت کند. پس انسان میتواند از عدم و نیستی بیافریند، اما به امر خدا و به قدرت او؛ و در حقیقت اگر بخواهیم نامگذاریِ دقیقی انجام دهیم، این خلقت و آفرینشی از عدم و نیستی نیست، بلکه انسان در این فرآیند بهعنوان ابزاری است که خداوند بهوسیلۀ آن از عدم و نیستی میآفریند، و شما میتوانید این ابزار را «دست خدا» بنامید؛ اما آفرینش از عدم برای خدا، آفرینش از عدم در دو مرحلهٔ امر (یا وجود علمی) و ایجاد خارجی است. (پروردگار شما، خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید؛ سپس به تدبیر جهان هستی پرداخت؛ با (پردۀ تاریک) شب، روز را میپوشاند؛ و شب بهدنبال روز، بهسرعت در حرکت است؛ و خورشید و ماه و ستارگان را آفرید که مسخّر فرمان او هستند. آگاه باشید که آفرینش و امر (جهان)، از آنِ او [و به فرمان او] است! پربرکت (و زوالناپذیر) است خداوندی که پروردگار جهانیان است). [۵] امر و خلقت هر دو با هم از آنِ اوست و حتى اگر خالق مستقیم و بیواسطهٔ آسمانها و زمين و بقيۀ مخلوقات، همان اولين مخلوق يا اولين انسان باشد (انسان واسطه)، این فقط ایجاد خارجى و به قدرت خداست و بهدنبال آن، خالق حقيقى همان صاحب امر و صاحب نقشهای است كه به قدرت او اجرا شده است.
آری، برای انسانِ اول یا خالقِ مستقیم در خارج، برتری و فضیلتی وجود دارد و این [برتری] این است که او گیرندهای است که با اخلاصِ خود شایستگیِ دریافت امر را دارد و ظرف بزرگی برای قدرت است؛ پس چنانکه روشن شد خداوند بهترین خالق است؛ زیرا خلقکردن او حقیقی است و خلقکردن دیگران اعتباری است.
احمدالحسن، 4جمادىالاولى1432ق
منبع:
——————————————————————-
۱. (فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النّٰارَ الَّتِي وَقُودُهَا النّٰاسُ وَ الْحِجٰارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكٰافِرِينَ) (پس اگر نكرديد و هرگز نمىتوانيد كرد، بترسيد از آتشى كه هیزم آن مردم و سنگها خواهند بود و براى كافران آماده شده است). ( بقره، 24)؛
(يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ نٰاراً وَقُودُهَا) (اى كسانى كه ايمان آوردهايد، خود و خانوادۀ خويش را از آتشى كه هیزم آن مردم و سنگها هستند مصون داريد. بر آن [آتش] فرشتگانى درشتخوى و سختگير گمارده شدهاند كه خدا را در آنچه به آنان فرمان داده است عصيان نمىكنند، و آنچه را كه بدان فرمان مىيابند انجام مىدهند). (تحریم، 6).
۲. (لاٰ تَرْكُضُوا وَ ارْجِعُوا إِلىٰ مٰا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَ مَسٰاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْئَلُونَ) (انبياء، 13).
۳. (لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هٰذٰا فَكَشَفْنٰا عَنْكَ غِطٰاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ) (قاف، 22).
۴. (فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسٰانُ إِلىٰ طَعٰامِهِ) (عبس، 24).
۵. (إِنَّ رَبَّكُمُ اللّٰهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيّٰامٍ ثُمَّ اسْتَوىٰ عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهٰارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّرٰاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاٰ لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبٰارَكَ اللّٰهُ رَبُّ الْعٰالَمِينَ) (اعراف، 54)
161 – هفته نامه زمان ظهور – 31 شهریور 1402
دانلود تمامی شماره های هفته نامه زمان ظهور
عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پساز او کذاب است. به قلم: متیاس… Read More
مصیبت برتر قسمت دوم به قلم: نازنین زینب احمدی مقدمه در بخش پیشین این مجموعه، با تکیه بر اهمیتی که… Read More
گفتوگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت دوم) به قلم: متیاس الیاس از پیشنهادِ رفتن نزد کشیش استقبال کرد… Read More
به قلم: شیث کشاورز امروزه نظریه تکامل (فرگشت) نظریهای است که در جامعۀ علمی، بهطور گسترده بهعنوان توضیحی کاملاً… Read More
پاسخ به تئوفان اعترافکننده | قسمت چهارم به قلم: ارمیا خطیب • پیشگفتار در قسمت پیشین به سه ادعای تئوفانس… Read More
وظیفۀ مؤمنان در قبال رؤیا در پیشگاه فرستادۀ الهی به قلم: نوردخت مهدوی مقدمه رؤیا، سفری شیرین و روحانی است… Read More