اهلبیت (ع) نیز طبق قرآنْ کلمات خدای سبحان و متعالاند! • عیسی علیهالسلام روح الله نامیده میشود؛ زیرا تجلی روح حقیقی خدا محمد صلی الله علیه و آله و سلم است • در مکاشفۀ یوحنّا آن تختنشینی که اطرافش بیست و چهار پیر است، خالق همۀ موجودات است
• پیشگفتار
ازآنجاکه مسلمانان طبق قرآن کریم معتقدند که عیسی (ع) کلمۀ خداست، یوحنای دمشقی در تلاش بود تا از این باور علیه خود مسلمانان استفاده کند تا بگوید عیسی (ع) خداست! بهخاطر همین در قسمت قبلْ نه از قرآن و روایات، بلکه از طریق انجیلی که او قبول داشت توضیح سید احمدالحسن آورده شد که در آن با دقتْ خدا نبودنِ «کلمه» از طریق کتاب مقدس اثبات شد. اما ما دمشقی را رها نخواهیم کرد؛ بلکه این قسمت را بهطور کامل به قرآن و روایات اختصاص میدهیم تا نشان داده شود که کلمه و روحِ خدا بودن عیسی (ع) به معنای لاهوت مطلق بودن او نیست.
• مقدمهای از کلمه و روح در قرآن
ما مسلمانان اعتقاد داریم که عیسی کلمه و روح خداست و این موضوع در قرآن وجود دارد که میخوانیم:
﴿اى اهل كتاب در دين خود غلو مكنيد و دربارۀ خدا جز درست مگوييد. مسيح عيسى بن مريم فقط پيامبر خدا و كلمۀ اوست كه آن را بهسوى مريم افكنده و روحى از اوست، پس به خدا و پيامبرانش ايمان بياوريد و نگوييد سهگانه است؛ باز ايستيد كه براى شما بهتر است؛ خدا فقط معبودى يگانه است؛ منزه از آن است كه براى او فرزندى باشد. آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست و خداوند بس كارساز است﴾ [1].
سؤالی که شکل میگیرد این است: چرا کسی که میخواهد اشکال بگیرد تمامی متن را -که لاهوت مطلق بودن عیسی علیهالسلام را رد میکند- نمیخواند و صرفاً روی برخی عبارات دست میگذارد؟ آیا این کار جز برای فریبکاری و گمراهسازی است؟
• کلمه در قرآن و روایات
در قرآن میخوانیم:
﴿آيا مىگويند: «بر خدا دروغى بسته است؟» پس اگر خدا بخواهد بر دلت مُهر مىنهد؛ و خدا باطل را محو و حقيقت را با كلمات خويش پا بر جا مىكند. اوست كه به راز دلها داناست.﴾ [2].
این «کلمات خدا» چه کسانیاند؟
طبق قرآن باید به «راسخون» در علم رجوع کنیم؛ امام باقر (ع) -یکی از راسخون- دربارۀ این عبارت قرآن که آمده است: ﴿حقيقت را با كلمات خويش پا بر جا مىكند﴾ فرمود:
«یعنی بهوسیلۀ امامان و قیامکننده از آلمحمد»[3].
بنابراین، کسی نمیتواند به ما بگوید چون در قرآن عیسی (ع) کلمۀ خداست، پس لاهوت مطلق است؛ زیرا به او میگوییم اهلبیت علیهمالسلام نیز طبق قرآنْ کلمات خدای سبحان و متعالاند! بلکه حتی مصداق کلمۀ برتر خدا! [4].
سید احمدالحسن میگوید:
«او(حجت خدا) همان کلمۀ الله[5] و جانشین خداست که خدای سبحان و متعال او را تعیین فرموده است؛ و ازآنجاکه توحید با شناخت و معرفت او حاصل میشود، پس با آنها خدا شناخته میشود. پس هرکس خلفای خدای سبحان را بشناسد خدا را شناخته است و هرکس آنها را انکار کند خدا را انکار کرده است و هرکس حق آنها را نشناسد خدای سبحان و متعال را نشناخته است؛ زیرا آنها همان نامهای نیکوتر خدا، و وجه خدا، و دست خدای سبحان و متعالند.» [6].
• روح در قرآن و روایات
همچنین وقتی دربارۀ عیسی (ع) گفته شده است که ﴿روحى از اوست﴾[7] به چه معناست؟
پاسخ در کتاب «عقایداسلام» سید احمدالحسن وجود دارد:
«اولین چیزی که خدای سبحان و متعال آفرید، انسان بود. ﴿[خدای] رحمان * قرآن را یاد داد * انسان را آفرید﴾ [رحمٰن، ۱-۳]، سپس مردم را از اولین انسان آفرید، این انسان اول، تجلی لاهوت در خلق است و آن همان عقل اول و روح اول است که آفریده شد و آن روح خداست ﴿و همینگونه روحی از امر خودمان به سوی تو وحی كردیم. تو نمیدانستی كتاب چیست؟ و نه ایمان [كدام است؟] ولی آن را نوری گردانیدیم، كه هرکس از بندگان خود را بخواهیم بهوسیلۀ آن راه مینماییم و بهراستی كه تو به خوبی به راه راست هدایت میكنی﴾ [شوریٰ،۵۲].
«از احول، [او] گوید: از امام صادق (ع) در خصوص روحی پرسیدم که مطابق این آیه در آدم (علیه السلام) بود ﴿پس وقتی آن را درست كردم و از روح خود در آن دمیدم﴾ فرمود: ‘این روح آفریده شده است و روحی که در عیسی بود، نیز آفریده شده بود’.»[8].
«عدهای از اصحاب ما از احمد بن محمد بن عیسی عن حجال از ثعلبه از حمران، [او] گفت: از امام صادق (ع) در خصوص سخن خدای عزوجل: ﴿و روحی از او﴾ پرسیدم. ایشان فرمود: ‘آن روح خداست که آفریده شده است و خدا آن را در آدم و عیسی آفرید’.»[9].
پس روح خدا یا روحی که هنگام دمیده شدن در گِل مرفوع (بالابردهشده) آدم، در آن دمیده شد و در صُلب او تجلی نمود و فرشتگان به آن سجده نمودند، همان روح اعظم، محمد(صلی الله علیه وآله) است.» [10].
و گفت:
«عیسی علیهالسلام روح الله نامیده میشود؛ زیرا تجلی روح حقیقی خدا محمد صلی الله علیه و آله و سلم است (تفصیل بیشتر را در کتاب «نبوت خاتم» خواهید یافت).» [11].
بنابراین، روحِ خدا بودن عیسی (ع) نمیتواند به معنی خدا بودن او باشد.
• محمد (ص) کلمۀ اول، خالق جهان
بعد از این روشنگریها شاید این پرسش مطرح شود که چرا سید احمدالحسن دربارۀ خدا گفت: «مردم را از اولین انسان آفرید»؛ به عبارت دیگر چگونه ثابت میکنید که خدا از طریق محمد (ص) دیگران را آفرید؟
پاسخ: در مکاشفۀ یوحنّا آن تختنشینی که اطرافش بیست و چهار پیر است، خالق همۀ موجودات است؛ پس بخوانیم آنچه آمده است:
(و چون آن حیوانات جلال و تکریم و سپاس به آن تختنشینی که تا ابدالآباد زنده است میخوانند، * آنگاه آن بیست و چهار پیر میافتند در حضور آن تختنشین و او را که تا ابدالآباد زنده است عبادت میکنند و تاجهای خود را پیش تخت انداخته، میگویند: * «ای خداوند، مستحقی که جلال و اکرام و قوت را بیابی؛ زیرا تو همۀ موجودات را آفریدهای و محض ارادۀ تو بودند و آفریده شدند.») [12].
این تختنشین محمد (ص) است و بیست و چهار پیر اطراف او[13] همان ۱۲ امام و ۱۲ مهدی از فرزندانش هستند؛ همانطور که در وصیت او ذکر شدهاند [14].
اما شاید گفته شود که این تختنشین خداست! در پاسخ میتوان گفت:
الف. دربارۀ خدا آمده است:
(احدی از انسان او را ندیده و نمیتواند دید.) [15].
درحالیکه تختنشین توسط یوحنّا دیده شده است! پس چگونه خدا باشد؟
ب. این شخص دارای ویژگیهایی است که نشان میدهد لاهوت مطلق نیست [16]؛ مثلاً این شخص در محدودهای نشسته است و همین موضوع نافی لاهوت مطلق بودن اوست؛ سید احمدالحسن میگوید:
«نگاه کردن، محدودیت به دنبال دارد و خدای سبحان و متعال حدی ندارد و به همین صورت دست و ساق و آمد و شد، همگی بر ترکیب و نقص و احتیاج دلالت دارند و محیط به آنها، باید کاملتر و بینیازتر باشد. پس چارهای نیست جز اینکه دست و ساق مربوط به مخلوق باشد و منظور از آن نیز مخلوق باشد» [17].
پ. وجود نقصهایی در خلقت انسان نشان از آن دارد که خالق مستقیم بشر نمیتواند خدای سبحان و متعال باشد؛ این موضوع با خدا نبودن تختنشین و خالق بودن او سازگار است! سید احمدالحسن در کتاب «توهم بیخدایی» به نقصهای بزرگی مانند: ضعف ستون فقرات انسان و نیز عصب حنجره و طویل بودن آن اشاره کرده است [18]؛ او در این کتاب توضیح میدهد که خالق اصلی خدای سبحان متعال است؛ کسی که نور مطلق است و در او ظلمت و نقصی نیست؛ اما خالق مستقیم که مردم را خلق کرد، او نیست [19].
معتقدم طبق آنچه تقدیم شد برای مسیحیان بهتر است به این عقیده قائل باشند که تختنشین انسان است و خدا نیست.
نتیجهگیری
در قرآنْ افرادی غیر از عیسی (ع) نیز کلمۀ خدا محسوب شدهاند و کلمۀ خدا بودن آنها دلیلی بر خدا بودن یا لاهوت مطلق بودنشان نیست. همچنین روح خدا بودن عیسی (ع) نیز نمیتواند به معنی خدا بودن او تلقی شود؛ زیرا آن روح، مخلوق و البته تجلیای از تجلیات روح اول یعنی محمد (ص) بود.
منابع
۱- نساء،۱۷۱.
۲- شوریٰ،۲۴.
۳- البرهان في تفسير القرآن، ج۴، ص۸۲۱.
۴- إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۲، ص۱۹۷.
۵- او در تبیین کلمۀ «الله» گفت: «الله: اسم ذات الهی و جامع صفات کمال است. در حقیقت الله صفتِ جامعِ صفات است و معنی الله یعنی کسی که در نیازمندیها به او روی آورند، یعنی موجودی که برای برطرفسازی نقص، از هرجهت او را قصد میکنند.» (توحید، ص۳۰) و گفت: «الله: این اسمی است که مردم آن را بهعنوان اسم ذات الهی میشناسند؛ البته در عمل اگر منظور فقط اولوهیت مطلق باشد، بر آن اطلاق میگردد. اگر منظور از آن الوهیّت مطلق نباشد، آیا میتواند بر غیر از ذات مقدس الهی نیز اطلاق شود؟ طبق آنچه گذشت، پاسخ از این قرار است: آری، ممکن است که اطلاق شود ولی مانعی در این میان وجود دارد که (همان) بهکارگیری مطلق است؛ همانطور که در اطلاق الرحمن به غیر خدای سبحان منع است. البته امکان دارد که این ممنوعیت برطرف شود، به این صورت که یک قید یا وصف اضافی که بههنگام اطلاق بر غیر ذات الهی، او را متمایز سازد، گنجانده شود. مانند این عبارت: «الله فی الخلق» (خدای در خلق) یعنی به معنای «صورت خدا»» (همان، پیوست ۱، ص۱۶۱).
۶- جهاد درب بهشت، ص۶۵.
۷- ﴿رُوحٌ مِنْهُ﴾ – ﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ انْتَهُوا خَيْرًا لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا﴾ ﴿اى اهل كتاب در دين خود غلو مكنيد و در باره خدا جز درست مگوييد. مسيح عيسى بن مريم فقط پيامبر خدا و كلمه اوست كه آن را بهسوى مريم افكنده و روحى از اوست پس به خدا و پيامبرانش ايمان بياوريد و نگوييد سهگانه است؛ باز ايستيد كه براى شما بهتر است؛ خدا فقط معبودى يگانه است؛ منزه از آن است كه براى او فرزندى باشد. آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست و خداوند بس كارساز است﴾ (نساء،۱۷۱).
۸- کافی، کلینی، ج۱ ،ص۱۳۳، باب روح.
۹- کافی، کلینی، ج۱، ص۱۳۳، باب روح.
۱۰- سید احمدالحسن، عقایداسلام و از تو درباره روح میپرسند، صص ۳۲۶-۳۲۷؛ سید احمدالحسن گفت: «تجلی اول لاهوت مطلق در خلق، صورت نمایان خدا، جانشین واقعی خدا، مخلوق اول، عقل اول و کلمۀ اول، حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.» (توحید، تجلی الوهیّت در خلق برای خلق، ص۱۴۲).
۱۱- سید احمدالحسن، توحید، تجلی الوهیّت در خلق برای خلق، ص۱۴۲.
۱۲- مکاشفه ۴: ۹-۱۱.
۱۳- (و آن نشیننده، در صورت، مانند سنگ یشم و عقیق است و قوس قزحی در گرد تخت که به منظر شباهت به زمرد دارد * و گرداگرد تخت، بیست و چهار تخت است؛ و بر آن تختها بیست و چهار پیر که جامهای سفید در بر دارند نشسته دیدم و بر سر ایشان تاجهای زرین) (مکاشفه ۴: ۳-۴).
۱۴- محمد (ص) خطاب به علی (ع) فرمود: «ای على! بعد از من دوازده امام است و بعد از آنها دوازده مهدی.» (غيبة الطوسی چاپ سوم ۱۳۸۳، صفحۀ ۱۵۰ و ۱۵۱ و چاپهای جدید صفحۀ ۳۰۰).
۱۵- ۱تیموتائوس ۱۶:۶.
۱۶- (فیالفور در روح شدم و دیدم که تختی در آسمان قائم است و بر آن تخت نشینندهای. * و آن نشیننده، در صورت، مانند سنگ یشم و عقیق است و قوس قزحی در گرد تخت که به منظر شباهت به زمرد دارد.) (مکاشفه ۴: ۲-۳). | (پس آمد و کتاب را از دست راست تختنشین گرفته است) (مکاشفه ۷:۵).
۱۷- توحید، ص۱۳۵، پانوشت ۳.
۱۸- سید احمدالحسن، توهم بیخدایی، نظریه طراحی هوشمند، ص۲۶۱-۲۶۲.
۱۹- سید احمدالحسن، توهم بیخدایی، نظریه طراحی هوشمند، ص۲۶۳-۲۶۴.
هفته نامه شماره 165