خانه > برگزیده > بنر > 166 – تأملی در عقاید غلوآمیز در ویژگی‌های معصوم

166 – تأملی در عقاید غلوآمیز در ویژگی‌های معصوم

به قلم: راحیل انصاری

مقدمه

وقتی به مطالعۀ تاریخ اسلام پس از وفات رسول خدا (ص) می‌پردازیم، دشمنان اهل‌بیت (ع) را در گروه‌های مختلفی می‌یابیم. برخی از آن‌ها آشکارا به دشمنی با ایشان (ع) می‌پرداختند، اما برخی دیگر در ظاهر خود را دوستداران اهل‌بیت (ع) معرفی می‌کردند، درحالی‌که بزرگ‌ترین ضربه‌ها را به دین وارد کردند. افرادی که از آن‌ها با عنوان «غالیان» یاد شده است، با ایجاد انحراف و عقاید باطل در دین به دشمنی پنهانی با آل‌محمد (ع) پرداختند.
غالیان کسانی‌ هستند که در بیان اوصاف و ویژگی‌های محمد (ص) و آل‌محمد (ع) غلو و زیاده‌‌روی می‌کنند. آن‌ها در طول تاریخ با نشر عقاید باطل و فاسد خود در حقیقت به مبارزه با دین حقیقی اسلام پرداخته‌اند؛ تاجایی‌که امام صادق (ع) دربارۀ آن‌ها می‌فرمایند: «یَا مُفَضَّلُ! لَاتُقَاعِدُوهُمْ وَ لَاتُؤَاکِلُوهُمْ وَ لَاتُشَارِبُوهُمْ وَ لَا تُصَافِحُوهُمْ» «ای مفضل! با غُلات نشست‌وبرخاست نکنید، با آنان هم‌غذا نباشید و همراهشان چیزی ننوشید و با آنان مصافحه نکنید.» [1]
«غلو» یعنی اعتقاد به صفاتی معجزه‌آسا برای معصوم که به‌طور دائمی و همیشگی همراه اوست، که ازجملۀ آن‌ها می‌توان به این موارد اشاره کرد: معصوم همۀ زبا‌ن‌ها را می‌داند؛ سایه ندارد؛ درندگان از گوشت او نمی‌خورند؛ جای پایش بر روی جسم سخت (سنگ) می‌ماند؛ حتی برخی اعتقاد دارند که معصوم دچار سهو و نسیان نمی‌شود، چراکه منافی عصمت اوست؛ آتش او را نمی‌سوزاند و… . این عقاید فاسد راه را برای فرستادگان الهی و مردم عادی هر دو سخت می‌کند؛ زیرا مردم سعی می‌کنند مدعی حق را با این عقاید فاسد و باطل بسنجند و او را بشناسند؛ در نتیجه ضرورت دارد کمی در خصوص این صفات و اعتقادات باطل سخن کنیم.

حجت خدا را با سایۀ خودش بشناسیم یا سایۀ لباسش؟

مخاطب سخنانم در این قسمت آن دسته از افرادی هستند که معتقدند امام سایه ندارد! می‌خواهم بدانم از دیدگاه آن‌ها امام بدون پوششِ لباس سایه ندارد؟ یا در صورت پوشیدن لباس باز هم بدون سایه خواهد بود؟
اگر بگویند بدون پوشیدن لباس سایه ندارد، می‌گویم: اولاً آن‌ها امام و حجت خدا را کی و چگونه بدون لباس مشاهده کردند که به چنین عقیده فاسدی معتقد شدند؟ ثانیاً چگونه ممکن است امام، یک خلیفۀ الهی بدون پوشیدن لباس در انظار مردم حاضر شود تا شما بخواهید از این طریق او را و حقانیتش را بشناسید؟ معیارتان برای شناخت او این است که امام را عریان و درحالی‌که سایه ندارد ببینید؟!
اما اگر بگویند امام به‌همراه لباسش هم سایه ندارد، می‌گویم: آیا این لباس قبل از اینکه توسط امام معصوم خریداری شود یا در اختیارش قرار بگیرد هم سایه نداشته است؟! چگونه در عصر تکنولوژی می‌توانید به این شکل، قواعد علمی را زیر سؤال ‌ببرید؟ پیراهن، جسمِ کدر است، چطور ممکن است سایه نداشته باشد؟! آیا بعد از تعویض لباس توسط امام، لباس تعویض‌شده دارای سایه می‌شود یا خیر؟! اگر پاسختان منفی است، پس چگونه می‌توان آن لباس را شست و خشک کرد؟ یعنی ویژگی جسم کدر در لباس با هر بار تعویضش توسط امام از بین رفته و دوباره به آن بازمی‌گردد؟! سبحان‌الله! در تمامی این حالات ما شاهد معجزه از ایشان هستیم. معجزه‌ای بدون مصلحت و دائمی که شاهدی از آن در تاریخ نداریم.

عقاید غلو آمیز در ویژگی های معصوم

قدمگاه‌هایی به وسعت یک سرزمین

افراد دیگری هستند که معتقدند جای پای معصوم بر روی جسم سخت می‌ماند؛ به بیانی دیگر معتقدند هرجای سختی که معصوم پا بگذارد جای پایش حک می‌شود!
اگر بخواهم به‌شکلی ساده به تحلیل این تفکر بپردازم باید عرض کنم به باور این افراد خدای متعال آپشنی را در جانشینان خود قرار داده است که احتمالاً سازندۀ تراکتور از آن الهام گرفته و در نهایت موفق به ساخت چنین ماشین‌آلاتی در صنعت کشاورزی شده است! همان‌طور که یکی از اساتید حوزۀ قم هم در سخنان خود به این امر اشاره می‌کند که پروفسور بنز آلمانی سازندۀ خودروهای بنز برای ساخت این دسته از اتومبیل به رسالۀ امام صادق (ع) مراجعه کرده است. [2] پناه بر خدا! برای این جماعت شاید به همین خاطر بوده است که اکثر ائمه (ع) به کشاورزی می‌پرداختند؛ زیرا با چنین قدم‌هایی زمین‌های خشک و سخت سرزمین‌های حجاز یا عراق نرم شده و کشت و زراعت در آن‌ها به‌راحتی امکان‌پذیر بوده است.
ای کسانی که چنین ادعاهای سخیفی را بر منابرتان بازگو می‌کنید، آیا شما خلیفۀ الهی و قدم‌هایش را همچون عملکرد تراکتور می‌بینید؟ با این تصورات غلط چگونه ظهور امام محمد بن الحسن (ع) را تبیین می‌کنید؟ ظهور ایشان با قدم‌هایی آهنین در قرن بیست و دو و در ساختمان‌های عظیم و برج‌های کذایی چگونه ممکن است؟ آیا چیزی جز ویرانی باقی می‌ماند؟

فندک اتمی

«علی‌اکبر رائفی‌پور» مدعی می‌شود آل‌محمد (ع) آتش نمی‌گیرند و برای شناخت امام زمان (ع) یک فندک اتمی به‌همراه داشته باشید! فندک بزنید و اگر او سوخت پس دروغ‌گوست و اگر آتش نگرفت پس او امام است! [3] نمی‌دانم او به‌سبب علاقۀ زیادش به بیان طنز در مجامعشان چنین سخنی را گفته، یا واقعاً چنین عقیده‌ای دارد؟!
به‌یک‌باره بگویید این شمایید که خلیفۀ‌ خدا را محک می‌زنید نه او! شمایید که معیار سنجش حق از باطل هستید نه او!
گویی رائفی پور حتی با ماجرای سقیفه و جنایات بعد از آن هم غریبه است! نمی‌داند افرادی به خانۀ مولا امیرالمؤمنین علی (ع) حمله‌ور شده و درب خانه‌اش را سوزاندند درحالی‌که مادرمان فاطمه زهرا (س) در پشت درب خانه‌اش می‌سوخت! شما با چنین افکاری به سقیفه و اهلش جواز چنین هتک‌حرمتی را می‌دهید؛ زیرا اگر زهرا (س) فرزند رسول خدا (ص) معصوم بود نباید می‌سوخت! و بالاتر، میخ آهنینِ درب اجازۀ جراحت به بدن مبارک ایشان را نداشت و هرچه مورخین از این جنایت نوشته‌اند دروغ بوده است.
این تنها بخشی از افکار پوسیدۀ صاحبان مغزهای زنگ‌زده است. تحریف‌هایی که بر دین مبین اسلام وارد شده و نه‌تنها باعث نجات امت نشد، بلکه آن‌ها را در صحرای خشک جهالت سرگردان کرده ‌است و در نهایت سبب انزجارشان از دین و اصل آن شده‌‌اند.
آیا واقعاً برای شناخت پیامبران و امامان باید آن‌ها را سوزاند؟ به زعمتان هر امامی که نسوخت وارد مرحلۀ بعدی می‌شود و هرکه سوخت از دایرۀ حجیت خارج است؟! گویا حاکمیت الهی را همچون بازی‌های رایانه‌ای تصور می‌کنید!

معصومینی که در باغ‌وحش شناخته می‌شوند!

تفکر باطل دیگری نیز وجود دارد که صاحبان آن معتقدند وحوش گوشت معصوم را نمی‌خورند! عده‌ای از مخالفان دعوت سید احمدالحسن وقتی در برابر بینات و ادلۀ ایشان حرفی برای گفتن نداشتند و دلیلی برای انکار نیافتند، گفتند احمدالحسن را در قفس شیرها بیندازید، اگر شیرها او را ندریدند پس او امام است!
اینک روی صحبتم با مخاطب منصف است؛ چشمانت را به‌ روی دعوت سید احمدالحسن ببند و تصور کن امام محمد بن الحسن (ع) ظهور کرده‌اند. کسانی که امید به یاری رساندنشان می‌رفت روبه‌روی او ایستاده درحالی‌که می‌گویند: اگر تو به‌راستی فرزند فاطمۀ زهرا (س) هستی به قفس درندگان برو، اگر تو را ندریدند و بیرون آمدی تو را یاری خواهیم کرد… .
گویا از یاد برده‌اند که بدن مطهر جدش حسین بن علی (ع) توسط حیوانات اهلی لگدکوب شد؛ آری اسب‌ها که حیواناتی اهلی بودند به‌گونه‌ای بر بدن مطهرش تاختند که دیگر برای خواهرش هم قابل‌شناسایی نبود! زینب کبری (س) خطاب به یزید و یزیدیان می‌گوید:
«این دست‌ها به خون ما آلوده است و این دهان‌ها برای خوردن گوشت ما به آب افتاده است؛ و درندگان بیابان سهم خود را از آن بدن‌های پاک و پاكیزه می‌برند.» [4]
در نقل دیگری آمده است: «چه شگفت است كشته شدن نجیبان حزب خدا، به دست رها شدگان حزب شیطان! دست‌هایی به خون ما آلوده است و دهان‌هایی برای خوردن گوشت ما به آب افتاده است؛ و بر آن بدن‌های پاک و مطهر، درندگان گله‌گله می‌آیند و می‌روند و کفتارهای پیر، آن را بر زمین می‌کوبند. اگر ما را غنیمت انگاشته‌ای، بدان در آن روزی كه به كیفر كردار خود برسی ما را از دست رفته خواهی یافت و خود را زیان‌‌كار! و خداوند بر بندگان، ستم روا نمی‌دارد.» [5]

نقد و بررسی

سید احمدالحسن در کتاب عقاید اسلام وضعیت معتقدین به این عقاید باطل را در چهار وجه، مورد نقد و بررسی قرار می‌دهد:
«اول: این فرد با قرآن مخالف است که محمد (ص) را که برترین خلفای خداوند است، بشر و دارای صفات جسمی بشری می‌داند و ذکر می‌کند که تمایز او روحی و نتیجۀ اخلاص ایشان (ص) است و این تمایز جسمانی نیست. خداوند متعال فرمود:
(قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ یوحی‏ إِلَی أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ كانَ یرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً)
(بگو من هم مثل شما بشری هستم که به من وحی می‌‏شود كه خدای شما خدایی یگانه است. پس هركس به لقای پروردگار خود امید دارد باید به كار شایسته بپردازد و هیچ‌کس را در بندگی پروردگارش شریک نسازد).
همچنین خداوند متعال فرمود:
(قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ یوحی‏ إِلَی أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَاسْتَقیمُوا إِلَیهِ وَ اسْتَغْفِرُوهُ وَ وَیلٌ لِلْمُشْرِكینَ) (بگو من بشری چون شمایم، جز اینكه به من وحی می‌شود كه خدای شما خدایی یگانه است. پس مستقیماً به‌سوی او بشتابید و از او آمرزش بخواهید و وای بر مشركان).
دوم: این فرد خداوند را به رفتار خلاف عدل، متهم نموده است. به نظر این فرد، خداوند برخی از مخلوقات را پیش از امتحان و آشکار شدن فضیلت بعضی از آنان بر دیگران در عمل، برتری داده است.
سوم: خداوند را به رفتار خلاف حکمت متهم نموده است؛ زیرا به نظر این افراد خلفای خداوند، با وجود اینکه دارای صفات معجزه‌آسایی هستند، خداوند به آنان معجزاتی نیز داده است که نمایان شدن این معجزات، کمتر از آن صفات معجزه‌آساست؛ مثلاً ماندن جای پای موسی (ع) بر روی سنگ که طبق این عقاید فاسد، خصوصیت موسی (ع) است، بزرگ‌تر از معجزۀ تبدیل عصا به مار است که موسی (ع) آن را آورده است.
براساس ادعای این بی‌خِردان، زمانی که موسی(ع) به کاخ فرعون وارد شد، باید زمین کاخ فرعون را مُنهدم نموده باشد؛ زیرا اعتقاد دارند که خصوصیت خلیفۀ خداوند، ماندن رد پای ایشان بر روی سنگ است. همچنین امکان ندارد کسی دربارۀ آن بگوید که سحر است؛ پس بعد از این همه، موسی(ع) به عصایی که تبدیل به مار شود چه نیازی داشت؟ درحالی‌که فرعون دربارۀ آن می‌گوید که سحر است.
چهارم: طبق این عقاید منحرف، مانند اینکه حیوانات وحشی، معصوم یا امام را نمی‌خورند و به او حمله نمی‌کنند، این‌ها به قاتلان حسین (ع) اجازۀ کشتن ایشان را می‌دهند و به افرادی که به حسین (ع) ایمان ندارند، حجت و دلیل می‌دهند؛ به این خاطر که طبق این عقیده، برای آنان ثابت می‌شود که حسین (ع) امام نیست؛ چراکه اسب‌ها که حیوانات اهلی هستند، سینه‌اش را لگدکوب کردند. اگر حیوانات وحشی، امام حق یا خلیفۀ خداوند را آزار نمی‌دهند، سزاوارتر است که اسب‌های اهلی نیز سینه‌اش را لگدمال نکنند. آنان این‌چنین با اعتقاد باطلشان به افرادی که به آل‌محمد (ع) ایمان ندارند، حجت و دلیل می‌دهند تا به امامت امامان(ع) طعنه بزنند.
حقیقت این است که هرچه روایت شده کاملاً برعکس این عقیده است. روایت شده است که حیوانات وحشی به جسد حسین (ع) جرئت پیدا کردند، همان‌طور که افراد بشر جرئت پیدا کردند و همان‌طور که اسب‌ها جرئت پیدا کردند.» [6]

منابع:
مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل‏، نورى، حسين بن محمد تقى‏، محقق، مصحح: مؤسسه آل البيت(علیهم‌السلام)‏، مؤسسه آل‌البيت(علیهم‌السلام)، قم،‏ ‏1408 ق‏، چاپ اول، ج 12، ص 315.

https://www.aparat.com/v/vp0Hi
بلاغات النساء، ابن طیفور، ص ۲۲؛ شرح احقاق الحق، مرعشی، ج ۳۳، ص ۶۸۱.
اللهوف علی قتلی الطفوف، ابن‌طاووس، ص ۱۰۷؛ بحار‌الانوار، مجلسی، ج ۴۵، ص ۱۳۴ و ۱۳۵؛ لواعج الاشجان، محسن امین، ص 230.
عقاید اسلام، سید احمدالحسن، ص 252.

دانلود تمامی شماره های هفته نامه زمان ظهور

همچنین ببینید

مصیبت برتر

مدعیان خیر

مصیبت برتر قسمت دوم به قلم: نازنین زینب احمدی مقدمه در بخش پیشین این مجموعه، …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک × 2 =