خانه > برگزیده > بنر > 172 – روش استدلال به قرآن کریم برای اثبات اصول امامت و مهدویت

172 – روش استدلال به قرآن کریم برای اثبات اصول امامت و مهدویت

حجت‌شناسی قرآنی (قسمت دوم)

به قلم: عباس فتحیه

اشکال دور در استدلال‌های قرآنی اهل‌بیت (علیهم‌السلام)

چه بسا بگویند اگر فهم حقیقی قرآن مختصّ اهل‌بیت (علیهم‌السلام) است، پس چطور معصومان (علیهم‌السلام) ولایتشان را برای عموم مسلمانان با قرآن اثبات می‌کردند؟ و چطور پیروان اهل‌بیت (علیهم‌السلام) با مخالفان از طریق قرآن بحث و مناظره می‌کردند؟ آیا این دور نیست؟
توضیح شکل دور این‌گونه است:
برای فهم قرآن باید به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) مراجعه کرد، اما خود اهل‌بیت (علیهم‌السلام) برای اثبات حقانیتشان به قرآن استناد می‌کردند، درحالی‌که حجیت معانی قرآن وابسته به تفسیر آنهاست، نه فهم عموم؛ لذا این دور است.

به دو روش می‌توانیم به این شبهه پاسخ بدهیم:

اهل‌بیت (علیهم‌السلام) همان‌طور که با خود قرآن اثبات کردند که فهم قرآن مختصّ جانشینان پیامبر (ص) است، برای اینکه نشان دهند خودشان جزو مصادیق جانشینان پیامبرند، باید اشراف خود را به معارف قرآن اثبات کنند. بنابراین استدلال آنها به قرآن منجر به دور نیست، بلکه از قضا نشان می‌دهد که آنها حائز علم امامت‌اند و همان اهل‌بیت و راسخون در علم‌اند که وارث قرآن و وحی الهی‌اند و شایستهٔ رهبری امت خواهند بود؛ زیرا فقط آنها زبان وحی را می‌شناسند و می‌توانند مردم را به دین و کلام خدا راهنمایی کنند؛ به‌ویژه با توجّه به اینکه علم به وحی و ملکوت یکی از سه رکن اصلی قانون معرفت حجت و ضابطه و راه امام‌شناسی است، در کنار نصّ تشخیصی (وصیت) و دعوت به حاکمیت خدا.

قرآن برای همه متشابه است، اما برای اهل‌بیت (علیهم‌السلام) محکم است. متشابه حاوی نوعی رمز و راز و معمّاست، اما این معمّا همیشه معمّا و مجهول باقی نمی‌ماند، بلکه بعد از تبیین توسط سخن‌گوی رسمی دین تبدیل به معلومات می‌شود. بنابراین وقتی امام معصوم (ع) یک متشابه قرآنی را تفسیر کرده و به محکمات برمی‌گرداند، آن آیه به‌وسیلهٔ مبیِّن (روشنگر) مبیَّن (روشن) می‌شود و لذا مردمی که تفسیر معصوم را می‌شنوند هم متوجّه معنای آیهٔ متشابه می‌شوند و هم می‌فهمند که آن شخصی که معنای آیهٔ متشابه را برایشان بیان کرد صاحب علم قرآن است. فرض کنید شخصی در جمع شما یک معمّا مطرح می‌کند که هیچ‌یک از شما پاسخ آن معمّا را نمی‌دانید، اما وقتی جواب معمّا را می‌گوید همگی متوجّه می‌شوید که پاسخ او به معمّا درست است (معمّا چو حل گشت آسان شود). در واقع شما وقتی جواب معمّا را از او می‌شنوید هم‌زمان دو مطلب را می‌فهمید: اول اینکه جواب معمّا چه بوده، و دوم اینکه او کسی بود که جواب معمّا را می‌دانست و شما نمی‌دانستید و از او آموختید.

ثقلین یا وصیت‌نامۀ پیامبر (ص)؟ به کدام چنگ بزنیم تا گمراه نشویم؟

مدّعای ما در این مقاله تا همین‌جا ثابت شد، و بحث جدیدمان در این فصل صرفاً یک مبحث حاشیه‌ای است که احتمالاً برای انصار امام مهدی (ع) سودمند باشد.
در حدیث «ثقلین» گذشت که قرآن و عترت از هم جدایی‌ناپذیرند و تا زمانی که به آن دو چنگ بزنید گمراه نخواهید شد. از قضا عین این تعبیر دربارۀ وصیت‌نامهٔ شب وفات رسول‌الله (ص) نیز آمده و در واقع این متن (وصیت‌نامۀ شب وفات رسول‌الله) تنها متنی است که پیامبر خدا (ص) درباره‌اش فرموده: «تا وقتی به آن چنگ بزنید گمراه نمی‌شوید». این روایت نیز همانند حدیث ثقلین به طرق متواتر با اندکی اختلاف در تعبیر در منابع فریقین (شیعه و سنی) ذکر شده؛ برای مثال ابن‌عباس نقل می‌کند: «لَمَّا حَضَرَتِ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلْوَفَاةُ وَ فِي اَلْبَيْتِ رِجَالٌ فِيهِمْ عُمَرُ بْنُ اَلْخَطَّابِ فَقَالَ رسول‌الله صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ هَلُمُّوا أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَاباً لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَداً فَقَالَ عُمَرُ لاَ تَأْتُوهُ بِشَيْءٍ فَإِنَّهُ قَدْ غَلَبَهُ اَلْوَجَعُ وَ عِنْدَكُمُ اَلْقُرْآنُ حَسْبُنَا كِتَابُ اَللَّهِ…»[1] «هنگامی که پیامبر (ص) محتضر شد و در خانه‌اش افرادی ازجمله عمر بن خطاب بودند، رسول‌الله (ص) فرمود: بیایید برایتان نوشته‌ای بنویسم که دیگر تا ابد گمراه نشوید. عمر گفت: چیزی برایش نیاورید؛ پس درد بر او غالب شده و قرآن نزد شماست؛ کتاب خدا برایمان کافی است… .»

همچنین می‌دانیم که پیامبر (ص) پس از متفرّق شدن آن جماعت، نزد مقرّبین و اهل‌بیت خاص خودش وصیت‌نامه‌ای نوشت که خلفای خودش تا روز قیامت را در آن معرفی کرد و این تنها متن موجود از وصیت‌نامهٔ رسول‌الله (ص) در کتاب غیبت شیخ طوسی (ره) موجود است و در آن به ۱۲ امام و ۱۲ مهدی وصیت شده.

اینجا پرسش مهمّی مطرح می‌شود: به کدام‌یک باید چنگ بزنیم تا گمراه نشویم: ثقلین یا وصیت‌نامهٔ رسول‌الله (ص)؟

دانستیم که حقیقت قرآن و عترت از هم جدا نیستند و اساساً قرآن حقیقی همیشه در سینهٔ همین خاندان مطهّر و اهل‌الذکر است. بنابراین اگر عترت را در هر زمانی بشناسیم، قطعاً قرائت و تفسیر و تأویل و معانی و احکام قرآن را هم در آن زمان از طریق امام معصوم خواهیم شناخت. از طرفی می‌دانیم که تنها راه برای شناخت مصداق عترت و جانشینان از نسل رسول‌الله (ص) همان وصیت‌نامه است که عمر اول‌الزمان می‌خواست نوشته نشود و عمر آخرالزمان منکر حجیت و اعتبار آن می‌شود، حتی به قیمت زیر سؤال بردن بزرگ‌ترین رکن فقه و حدیث شیعه (یعنی شیخ طوسی)!!
بنابراین برای دسترسی به قرآن حقیقی، باید اهل‌بیت رسول‌الله (ص) را بشناسیم و برای شناخت مصداق اهل‌بیت (علیهم‌السلام) باید به وصیت‌نامهٔ پیامبر (ص) چنگ بزنیم، چون این تنها متنی است که رسول‌الله (ص) آن را تضمین کرده که هرگز تا قیامت با آن گمراه نمی‌شوید، یعنی هیچ مدّعی دروغ‌گویی نمی‌تواند با این وصیت‌نامهٔ مقدّس شما را گمراه کند و به دروغ مدّعی آن شود. برای پژوهش پیرامون متن و سند و دلالت وصیت‌نامهٔ مقدّس شب وفات رسول‌الله (ص) پیشنهاد می‌کنم کتاب «وصیت و وصی احمدالحسن» نوشتهٔ شیخ ناظم عقیلی، همچنین کتاب «وصیت مقدس، نوشتهٔ بازدارنده از گمراهی تا روز قیامت» نوشتهٔ سید احمدالحسن را مطالعه کنید.

در نتیجه، ما سه دستاویز مجزّا نداریم که به آنها چنگ بزنیم تا گمراه نشویم، بلکه فقط یک چیز داریم و آن قرآن است که کتاب هدایت است و برای دستیابی به فهم و معرفت قرآن تنها یک راه داریم و آن شناخت و مراجعه به عترت (علیهم‌السلام) است و برای شناخت عترت (علیهم‌السلام) تنها یک راه داریم و آن تمسّک به وصیت‌نامهٔ پیامبر (ص) است، یعنی با وصیت‌نامه رسول‌الله (ص) باید مصداق اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را در هر زمان بشناسیم و با شناخت و اطاعت از اهل‌بیت (علیهم‌السلام) باید قرآن را بشناسیم و این همان راه نجات است.
سید احمدالحسن می‌فرماید: «ولهذا بیَّن الرسول محمد ص فیما سمی برزیة الخمیس بأنّ وصیته عند الموت هی العاصم من الضلال لا غیر؛ لأنها فی تشخیص الثقلین (المـُخلَف العاصم من الضلال) بالاسم والصفة الذی لا یمکن معه أن یحصل الضلال لمن التزم بهذه الوصیة إلى یوم القیامة»[2] و برای همین رسول‌الله محمّد (ص) در آن حادثه‌ای که مصیبت روز پنجشنبه نامیده شد فرمود: وصیت‌نامهٔ هنگام مرگش یگانه چیزی است که مانع گمراهی می‌شود، نه چیز دیگر؛ زیرا آن وصیت‌نامه در تشخیص مصداق ثقلین (یادگار عصمت‌بخش از گمراهی) با اسم و ویژگی‌هایی است که با آن امکان حصول گمراهی برای کسی که به آن چنگ بزند تا روز قیامت نخواهد بود.

یکی از شواهد این مطلب آن است که در برخی از نقل‌های حدیث ثقلین، عبارت عجیبی به چشم می‌خورد، چون معمولاً در لغت عرب برای ذکر دو شیء از صیغهٔ تثنیه استفاده می‌شود؛ مثلاً در مورد قرآن و عترت می‌گویند: «هما حبلان ممدودان»، آنها دو ریسمان کشیده شده‌اند، و نمی‌گویند: «هما حبل ممدود»، آنها یک ریسمان کشیده شده است، درحالی‌که در این نقل‌ها می‌بینیم که از قضا قرآن و عترت را یک ریسمان شمرده‌اند، نه دو ریسمان!

برای مثال در برخی نقل‌های معتبر آمده که رسول‌الله (ص) در آخرین روزهای حیات مبارکش فرمود: «أَلاَ وَ إِنِّي مُخْلِفٌ فِيكُمُ اَلثَّقَلَيْنِ اَلثَّقَلُ اَلْأَكْبَرُ اَلْقُرْآنُ وَ اَلثَّقَلُ اَلْأَصْغَرُ عِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي هُمَا حَبْلُ اَللَّهِ مَمْدُودٌ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا سَبَبٌ مِنْهُ بِيَدِ اَللَّهِ وَ سَبَبٌ بِأَيْدِيكُمْ إِنَّ اَللَّطِيفَ اَلْخَبِيرَ قَدْ نَبَّأَنِي أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ اَلْحَوْضَ كَإِصْبَعَيَّ هَاتَيْنِ وَ جَمَعَ بَيْنَ سَبَّابَتَيْهِ وَ لاَ أَقُولُ كَهَاتَيْنِ وَ جَمَعَ بَيْنَ سَبَّابَتِهِ وَ اَلْوُسْطَى فَتَفْضُلَ هَذِهِ عَلَى هَذِهِ» [3] «من در بین شما دو یادگار گران‌بها به جا می‌گذارم: ثقل بزرگ‌تر قرآن و ثقل کوچک‌تر عترتم یعنی اهل‌بیتم هستند. آنها ریسمان خداست! که بین شما و خدا کشیده شده است؛ تا وقتی به آن (نه آنها) چنگ بزنید هرگز گمراه نمی‌شوید. یک سمت آن به دست خداست و یک سمت به دست شما. لطیف خبیر به من خبر داده که آن دو هرگز از هم جدا نمی‌شوند تا بر من وارد حوض شوند، مانند این دو انگشت سبّابه و نمی‌گویم مثل این دو انگشت وسطی و سبابه که یکی از دیگری برتر و بلندتر باشد!»
بنابراین می‌توان از جمع‌بندی دلایل حدیث ثقلین با وصیت‌نامهٔ پیامبر (ص) نتیجه گرفت:

تا روز قیامت اگر اهل‌بیت (ع) را بشناسید قرآن را هم می‌شناسید و گمراه نمی‌شوید؛
تا روز قیامت اگر به وصیت‌نامه پیامبر (ص) چنگ بزنید اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را حتی پس از زمان طولانی غیبت امام مهدی (ع) می‌شناسید و در شناخت مصداق اهل‌بیت (علیهم‌السلام) گمراه نمی‌شوید؛
همان‌طور که اهل‌بیت (علیهم‌السلام) دربارۀ قرآن شما را گمراه نمی‌کنند و هیچ ادّعای دروغ و باطلی در مورد قرآن نمی‌کنند، وصیت‌نامهٔ رسول‌الله (ص) هم تا روز قیامت شما را دربارۀ شناخت اهل‌بیت (علیهم‌السلام) گمراه نمی‌کند و هیچ مدّعی باطلی با این یگانه متن تضمین‌شده شما را راجع به شناخت اهل‌بیت (علیهم‌السلام) گمراه نمی‌کند.

اگر با وصیت‌نامهٔ رسول‌الله (ص) در هر زمانی مصداق اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را بشناسید، آن معرفتی را که برای شما لازم است از قرآن و محکم و متشابه و ناسخ و منسوخ و ترتیب و تنزیل و تأویل و تفسیر و مجمل و مبیّن و عام و خاصّ آن خواهید شناخت و آن‌گونه که خدا می‌خواهد او را می‌شناسید و اطاعت و عبادت می‌کنید و خودتان و جامعه‌تان به صلاح و فلاح و فوز و سعادت می‌رسد.
بنابراین نه‌تنها متن قرآن به‌تنهایی و بدون حجت ناطق نمی‌تواند شما را از گمراهی حفظ کند، متن روایات هم به‌تنهایی و بدون امام ناطق نمی‌تواند شما را از گمراهی حفظ کند؛ چون بدون امام ناطق نمی‌دانید کدام بخش از این روایات منتسب به ما از ما صادر شده است و کدام بخش صادر نشده، همچنان‌که نمی‌دانید کدام بخش از این روایات نسخ شده، و نمی‌دانید کدام بخش عام است و کدام بخش خاص است، کدام بخش مجمل است و کدام بخش مبیَّن، کدام بخش محکم است و کدام بخش متشابه، کدام بخش از روی تقیه صادر شده و کدام بخش واقعاً مقصود ما بوده، چون اهل‌بیت (علیهم‌السلام) فرمودند کلام ما نیز مانند قرآن محکم و متشابه دارد: «مَنْ رَدَّ مُتَشَابِهَ اَلْقُرْآنِ إِلَى مُحْكَمِهِ هُدِيَ إِلىٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقِيمٍ ثُمَّ قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنَّ فِي أَخْبَارِنَا مُتَشَابِهاً كَمُتَشَابِهِ اَلْقُرْآنِ وَ مُحْكَماً كَمُحْكَمِ اَلْقُرْآنِ فَرُدُّوا مُتَشَابِهَهَا إِلَى مُحْكَمِهَا وَ لاَ تَتَّبِعُوا مُتَشَابِهَهَا دُونَ مُحْكَمِهَا فَتَضِلُّوا» [4] «کسی که متشابه قرآن را به محکمش برگرداند به صراط مستقیم هدایت شده. سپس فرمود: در اخبار و احادیث ما هم متشابهی هست مانند متشابه قرآن و محکمی است مانند محکم قرآن. پس متشابه کلام ما را به محکمش برگردانید و از متشابهاتش دنباله‌روی نکنید که گمراه می‌شوید.»
ممکن است بگویند: ما عالمان دینی قدرت برگرداندن متشابهات روایات به محکمات آنها را داریم، درحالی‌که این علم نیز مانند علم متشابهات قرآن مختص حجت‌های معصوم خداست، وگرنه این مقدار اختلاف در عقاید و احکام بین علمای شیعه که همگی مدّعی ایمان به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و روایاتشان هستند دیده نمی‌شد!
لذا امام صادق (ع) فرمود: «به روایات معتبر ما عمل کنید تا زمانی که قائم (ع) – یعنی امام حیّ و حاضر زمان خودتان [5]ـ‌ را ببینید و این روایات را بر او عرضه کنید: «إِذَا سَمِعْتَ مِنْ أَصْحَابِكَ اَلْحَدِيثَ وَ كُلُّهُمْ ثِقَةٌ فَمُوَسَّعٌ عَلَيْكَ حَتَّى تَرَى اَلْقَائِمَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَتَرُدَّ إِلَيْهِ.»[6]

بله، کسانی که علاوه‌بر متن قرآن به متن روایات اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نیز چنگ زده‌اند انحراف و خطای کمتری در عقاید و احکام دارند و به حقّ نزدیک‌ترند؛ چون لااقل در زمان غیبت (طبق فهم عرف از معنای غیبت امام) به کامل‎ترین منابع دینی که در اختیارشان بوده تمسّک جسته‌اند و درصد احتمال خطایشان کمتر است، اما نمی‌توان ادّعا کرد که آنها با غور در متن قرآن و احادیث به تمام حق رسیده و از باطل مصون‌اند و بی‌نیاز از هدایت یک خلیفهٔ معصوم الهی شده‌اند.
اساساً دین یک متن خام و صامت نیست، چه آن متن قرآن باشد یا روایات، بلکه دین خدا در هر زمان یک شخص است که آن یک مرد خود دین و ایمان و یقین است و او همان امام امت و اهل زمانش است که هرکسی آن را بشناسد دین را شناخته و هدایت شده. امام صادق (ع) فرمود: «أَنَّ اَلدِّينِ وَ أَصْلَ اَلدِّينِ هُوَ رَجُلٌ وَ ذَلِكَ اَلرَّجُلُ هُوَ اَلْيَقِينُ وَ هُوَ اَلْإِيمَانُ وَ هُوَ إِمَامُ أُمَّتِهِ وَ أَهْلِ زَمَانِهِ فَمَنْ عَرَفَهُ عَرَفَ اَللَّهَ وَ مَنْ أَنْكَرَهُ أَنْكَرَ اَللَّهَ وَ دِينَهُ وَ مَنْ جَهِلَهُ جَهِلَ اَللَّهَ وَ دِينَهُ وَ حُدُودَهُ وَ شَرَائِعَهُ بِغَيْرِ ذَلِكَ اَلْإِمَامِ.»[7]

منابع:
1- المفید، الأمالی، ج ۱، ص ۳۶.
2- سید احمدالحسن، الوصیة المقدّسة الکتاب العاصم من الضلال، ص ۳۲.
3- النعمانی، الغیبة، ص ۴۲.
4- شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص ۲۶۱.
5- دکتر شیخ ناظم العقیلی (یکی از چهار نمایندهٔ سید احمدالحسن) می‌فرماید: «يظهر من الرواية أنَّها مختصة بزمن الحضور، لا في زمن الغيبة وتعذر لقاء الإمام أو الرجوع إليه، بدليل ذيل الرواية: (حَتَّى تَرَى القَائِمَ فَتَرُدّه عَلَيه)، فالمقصود من القائم هنا إمام كل زمان لا خصوص الإمام محمد بن الحسن المهدي (عليه السلام)، فكل إمام قائم بأمر الله في زمانه، كما نطقت به الأخبار وأكدته. وبهذا فهو ليس شاملاً للغيبة الكبرى ولا يتعلق بتكليفنا الآن: ظاهر این روایت نشان می‌دهد به زمان حضور اختصاص دارد نه زمان غیبت، و نیز به مشکل ملاقات با امام یا رجوع به ایشان، به‌دلیل ادامۀ روایت که می‌فرماید: “تا وقتی قائم را ببینی و به او عرضه کنی.” مقصود از قائم در اینجا امام هر زمانی است نه فقط امام محمد بن حسن مهدی(علیه السلام)؛ زیرا ـ‌‌همان طور که اخبار گفته و تأکید کرده‌اند‌ـ هرکدام امامی قائم به امر خدا در زمان خودش است؛ بنابراین نه شامل غیبت کبرا می‌شود و نه تکلیف کنونی ماست.» کتاب ارزش ذاتی متن دینی، ص 243 و 244
6- الحرّ العاملی، وسائل الشیعة، ج ۲۷، ص ۱۲۲.
7- ابن‌الصفار، بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۵۲۶.

دانلود تمامی شماره های هفته نامه زمان ظهور

همچنین ببینید

سرباز چه وقت خواب است

سرباز، چه وقت خواب است؟

پیمانی که شکست به قلم: ستایش حکمت با دقت در نشانه‌ها و وقایعی که در …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پانزده + 8 =