هفته‌نامه زمان ظهور

174 – علت انکار غدیر و شکستن بیعت با امام علی(ع)

به قلم: ستاره شرقی

 

مقدمه

واقعۀ غدیر از مهم‌ترین وقایع تاریخ است. روزی است که پیامبر (ص) در حجة الوداع امام علی (ع) را جانشین خود معرفی کرد. روز غدیر، روزی است که افراد حاضر بیعت کردند و خبر این جانشینی را به افراد غایب رساندند؛ اما چه شد که بعد از وفات رسول‌الله (ص) دست از بیعت کشیدند و دشمنی کردند و تن به خواری و ذلّت در دنیا و آخرت دادند؟
چرا منکران همواره در اکثریت‌اند؟
آیا مشکل در جانشین الهی نهفته است یا در مردم؟
چه‌چیزی در وجود یاری‌دهندگان است که آنها را مشتاقانه به اطاعت از امر حق دعوت می‌کند و حتی ذره‌ای شک در وجودشان نمی‌نشیند تا آنها را از آن مسیر دور کند؟ و بالعکس چه عاملی سبب دوری از حق و یاری ندادن آن از جانب اکثریت افراد می‌شود؟
این سؤالات و سؤالات مربوط به آن ذهن اکثریت مردم را مشغول می‌سازد که چرا این‌گونه اتفاق می‌افتد و چرا همیشه یاری‌دهندگان حق اندک‌اند؟

 

تأکید پیامبر (ص) و اهل‌بیت (ع) به واقعۀ غدیر

پیامبر(ص) فرمودند: «پس حاضرین باید خبر دهند و پدران تا صبح قیامت به فرزندان خبر دهند.» [۱] این چه خبر مهمی است که حاضرین باید به غایبین خبر دهند؟! و حتی چنان‌که در متن روایت آمده تا قیامت ادامه دارد! آیا خبری از امر ولایت و امامت امام علی (ع) هم مهم‌تر است که پیامبر(ص) از غدیر خم تا قیام قیامت بر آن تأکید داشتند؟! حتی می‌بینیم در این زمینه آیه‌ای بر پیامبر (ص) نازل شده است. روزی رسول اکرم (ص) به امام علی (ع) فرمود: «ای علی، خداوند آیۀ (یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک) را دربارۀ ولایت تو بر من نازل کرد. اگر آنچه بر من امر شده تبلیغ نکنم عملم باطل است و کسی که خدا را بدون ولایت تو ملاقات کند کردارش باطل است. ای علی، من جز سخن خدا نمی‌گویم.» [۲] روایتی در خصوص تأیید ابوبکر بر امر ولایت امیرالمؤمنین علی (ع) نیز وارد شده است که چنین است: «امام علی(ع) به ابوبکر فرمود: براساس حدیث پیامبر(ص) در روز غدیر آیا من مولای تو و هر مسلمانی هستم یا تو؟ ابوبکر گفت: شما.» [۳] امام رضا (ع) روز غدیر را عید اهل‌بیت (ع) می‌داند.[۴]

 

نظر برخی علما در اهمیت غدیر

ابن‌تیمیه می‌گوید: «واجب است مردم بدانند ولایت امر مردم و حکومت بر مردم از بزرگ‌ترین واجبات دینی است.» [۵] شهرستانی می‌نویسد: «بزرگ‌ترین اختلاف بین مسلمانان مسئله امامت بوده است.» [۶] همان‌طور که در نظر برخی علما آمده است، امر ولایت را از بزرگ‌ترین واجبات دینی دانسته‌اند و علت اختلاف بین مسلمانان را نپذیرفتن امامت (که مشخصاً نپذیرفتن علی ابن ابی‌طالب (ع) به‌عنوان وصی و جانشین پیامبر(ص) است) می‌دانند.
بنا به روایات اهل‌بیت (ع) و نظر برخی علما در خصوص غدیر به این پی می‌بریم که غدیر واقعه‌ای است انکارناپذیر. حکومت بعد از پیامبر مکرم اسلام (ص) باید توسط امام علی (ع) و فرزندانش اداره می‌شد؛ زیرا این عزیزان چراغ‌های هدایت به‌سوی صراط مستقیم و معادن علم الهی بودند. معادن علمی که از دوست و دشمن، بزرگ و کوچک از آن بهره می‌بردند؛ همان‌طور که در روایت آمده، اگر مسئله‌ای برای عمر پیش می‌آمد نزد امام علی (ع) می‌رفت و از ایشان می‌پرسید. گفتۀ خود عمر گواه این حقیقت است: «لولا علی لهلک عمر» «اگر علی نبود عمر هلاک می‌‌شد.» [۷] اما چه شده که حاکمیت را از اهل‌بیت پیامبر (ص) غصب کردند و آنها را به طرفی انداختند و دنباله‌روی حاکمان جور و دنیا‌پرست شدند؟!
قبل از پیامبر (ص) نیز تاریخ بر همین منوال بوده است. زمان حضرت نوح (ع)، ابراهیم (ع)، موسی(ع)، عیسی(ع) و… اکثریت مردم از صراط حق روی‌گردان شدند. پس‌از پیامبر (ص) مردم واقعۀ غدیر را پشت‌گوش انداخته و علی (ع) را به‌عنوان جانشین پیامبر نپذیرفتند و به‌دنبال خلفای خودخواندۀ سه‌گانه ابوبکر، عمر و عثمان رفتند درحالی‌که هیچ علمی در آنها نبود.

 

دلایل بیعت نکردن مردم با امام علی (ع)

در اینجا به ذکر نکاتی می‌پردازیم که نشان‌دهندۀ بیعت نکردن مردم با امام علی (ع) است.
۱. دنیاطلبی و عافیت‌خواهی: دنیاطلبی و حفظ جان و مال و موقعیت، مانع از بیعت آنان با امام علی (ع) شد و خود را کنار نگه داشتند و سکوت را ترجیح دادند. مردم به‌سمت کشش‌ها و کوشش‌های مادی و دنیوی می‌رفتند و علی (ع) را حق‌مداری خداجوی که دغدغه‌اش احیای ارزش‌های دینی بود می‌شناختند. امام علی (ع) می‌فرمایند: «همانا ابتدای بروز آشوب‌ها و فتنه‌ها و هواهاست که مورد تبعیت قرار می‌گیرند و احکامی است که بدعت گذاشته می‌شوند. در این فتنه‌ها با کتاب خدا مخالفت می‌شود و مردانی از مردان دیگر بر مبنای غیر از دین خدا تبعیت می‌کنند.» [۸] 2. تکبر: یکی از عواملی که مانع بیعت مردم با امام علی(ع) شد، تکبر است. ایشان (ع) در خطبۀ «قاصعه» می‌فرمایند: «تکبر و خودپسندی در دل مسلمانان از آفت‌های شیطان و وسوسه‌های اوست.»
۳. کینه‌توزی به حضرت (ع): بسیاری از قبایلی که در مکه و مدینه و اطراف آن زندگی می‌کردند به علی (ع) بی‌مهر بودند و کینۀ او را در دل داشتند؛ زیرا علی (ع) بود که پرچم کفر این قبایل را سرنگون کرد. این افراد هرچند بعدها پیوند خود را به اسلام اعلام کردند، ولی در باطن به‌رغم تظاهر به اسلام بغض و عداوت علی (ع) را در دل داشتند.
حضرت (ع) کینه‌هایی از جنگ بدر و حنین و… در دل مردم آن قبایل برجای گذاشته بود؛ به‌طوری که در روایات آمده، امام صادق (ع) می‌فرمایند: «مردی به علی بن حسین (ع) گفت: چرا شدت کینه‌توزی قریش به پدرت این‌قدر زیاد است؟ ایشان فرمود: بدان جهت که نخستینِ ایشان را به جهنم فرستاد و آخرین ایشان را به ننگ مبتلا ساخت.» [۹] ۴. حسادت: حسد یکی دیگر از موانع بزرگی بود که مردم را از اطاعت از حضرت و فرمان‌برداری از ایشان دور می‌کرد. در آیۀ ۵۴ سورۀ نساء خداوند می‌فرماید: «یا اینکه به مردم [پیامبر و خاندانش] به آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده حسد می‌ورزند! ما به خاندان ابراهیم کتاب و حکمت دادیم و حکومت عظیمی در اختیار آنها قرار دادیم.» امام صادق(ع) دربارۀ این آیه می‌فرمایند: «منظور از ناس در این آیه ماییم که به ما رشک می‌برند.» [۱۰] همچنین امام باقر (ع) می‌فرمایند: «ما مردمی هستیم که به‌خاطر امامتی که خداوند به ما داده و به دیگران نداده مورد حسد واقع شده‌ایم.» [۱۱] و نیز امام علی (ع) فرمودند: «به خدا سوگند، قریش از ما کینه به دل نگرفتند مگر برای آنکه خدا ما را از آنان برگزید.» [۱۲]

 

دلایل بیعت نکردن مردم با امام علی (ع) را از نظر مادی و ظاهری بیان کردیم؛ اما آیا ریشۀ اصلی در انکار حجت‌های الهی همین موضوعات ظاهری دنیوی است یا قضیه از این نیز ریشه‌دارتر است؟
برای پاسخ به این پرسش نگاهی به کلام سید احمدالحسن می‌اندازیم. ایشان در کتاب در محضر عبد صالح در پاسخ به پرسشی به دکتر علاء سالم می‌گویند:
«اگر سبب شکست در امتحان نخست را دریابی، می‌توانی به این سؤال پاسخ دهی. بروز و ظهور (من) مخلوق به‌صورت آشکارا مجازات در پی دارد؛ یعنی هرچه مخلوق در رویارویی با پروردگارش (من) را در نهان به کار می‌گیرد، اکنون آن را به‌صورت رویارو با جانشین خدا و با گفتن (من از او برترم) نمایان می‌سازد.
او جرئت نداشته است که در برابر خداوند قهار چنین چیزی را بر زبان براند؛ لیکن در هر لحظه وقتی به نفْس خود نگاه می‌کند آن سخن را به زبان می‌آورد. آنان کسانی هستند که حتی نمی‌توانند دست‌های خود را ببینند. منیت آنها را کور ساخته است. تمام هم‌وغم ایشان متوجه نفسشان است و آنچه به آن مربوط می‌شود و نیز اجتناب از هرچه با نفسشان در ظاهر سرِ ناسازگاری دارد. اکنون آن کسی که آنها را آفریده است در خلیفه‌اش متجلی گشته تا به‌این‌ترتیب آنچه نفس‌های خبیثشان از انکار ‌خداوند سبحان و فضل او پنهان می‌کرده است، بر همگان آشکار شود.
وضعیت را در یک مثال مادی برایت روشن می‌کنم: حالِ آنها مانند کسی است که بر نفْس خود تمرکز نموده و در برابر پروردگارش قرار گرفته، بدون اینکه حرفی بزند یا آشکارا بگوید (من برتر از کسی هستم که مرا خلق کرده!) یا بگوید: (نفس من مهم‌تر از کسی است که مرا آفریده است!).
اما حال و نظرش که متمرکز بر نفس خویش شده گویای این سخن است، اکنون که خداوند او را به شخصی مانند خودش که در ظاهر یک انسان است امتحان نموده است و او به‌طور مستقیم و آشکارا بدون شرم و حیا از آنچه نفسش پنهان داشته، می‌گوید: من از او بهترم!» [۱۳]

 

سخن پایانی

علت اصلی انکار حجت‌های الهی را در کلام سید احمدالحسن خواندیم و متوجه شدیم توجه به انا و منیت است که این جرئت را به اشخاص می‌دهد تا در برابر حجت‌های الهی قد علم کنند و خود را برتر از آنها بدانند؛ همان‌گونه که ابلیس با نگاه به خود علت سجده نکردنش به آدم (ع) را این‌گونه گفت: (من از او برترم. مرا از آتش خلق کردی و او را از خاک).
از خداوند کریم خواستاریم ما را از ملازمان بیعت غدیر قرار دهد و به تیره‌روزی خودمان رها نکند.

منابع:
1. طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، ج۱، ص۶۲.
2. شیخ صدوق، محمد بن علی، امالی، ص۵۸۴.
3. شیخ صدوق، خصال، ص ۵۰۵، باب ۴۰، ح۳۰.
4. امام رضا (ع) می‌فرمایند: «این روز عید اهل‌بیت است. هرکس این روز را عید بگیرد خداوند مالش را زیاد می‌کند.» ابن‌طاووس، علی بن موسی، الاقبال، ج۲، ص۲۶۲.
5. کتب و رسائل و فتاوی ابن‌تیمیه فی الفقه، ج۲۸، ص۳۹۰.
6. شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۳۱.
7. استیعاب، ج۳، ص۳و۱۱.
8. نهج‌البلاغه، خطبه ۵۰.
9. نثر الدرر، ج۱، ص۳۴۰؛ اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص ۳۱۹.
10. بحار الأنوار، ج۲۳، ص۲۹۹؛ فرات کوفی، ص۱۰۷.
11. الکافی، ج۱، ص۲۰۵؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۸۹.
12. نهج‌البلاغه. خطبه ۳۳؛ شیخ مفید، الارشاد، ج۱، ص۲۴۸.
13. در محضر عبد صالح، ج۱، ص۱۳۵.

 

 

دانلود تمامی شماره های هفته نامه زمان ظهور

ali03131

Recent Posts

گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت سوم)

عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پس‌از او کذاب است. به قلم: متیاس… Read More

1 ماه ago

مدعیان خیر

مصیبت برتر قسمت دوم به قلم: نازنین زینب احمدی مقدمه در بخش پیشین این مجموعه، با تکیه بر اهمیتی که… Read More

2 ماه ago

آیا معجزه راه ثابت شناخت فرستادگان الهی است؟

 گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت دوم) به قلم: متیاس الیاس از پیشنهادِ رفتن نزد کشیش استقبال کرد… Read More

2 ماه ago

آیا فرگشت یک هدف کلان دارد؟

به قلم: شیث کشاورز   امروزه نظریه تکامل (فرگشت) نظریه‌ای است که در جامعۀ علمی، به‌طور گسترده به‌عنوان توضیحی کاملاً… Read More

2 ماه ago

پاسخ به اتهام فرصت‌طلبیِ پیامبر(ص) و یادگیری ایشان از اهل کتاب

پاسخ به تئوفان اعتراف‌کننده | قسمت چهارم به قلم: ارمیا خطیب • پیشگفتار در قسمت پیشین به سه ادعای تئوفانس… Read More

2 ماه ago

«رؤیا» دریچه‌ای به‌سوی ملکوت

وظیفۀ مؤمنان در قبال رؤیا در پیشگاه فرستادۀ الهی به قلم: نوردخت مهدوی مقدمه رؤیا، سفری شیرین و روحانی است… Read More

2 ماه ago