هفته‌نامه زمان ظهور

آیا انسان اشرف مخلوقات است؟

به قلم: مجتبی انصاری

اجداد انسان امروزی تا دو میلیون سال پیش موجودی همانند سایر جانوران بود. در گوشه‌ای از آفریقا زندگی می‌کرد. در میانۀ زنجیرۀ غذایی قرار داشت. شکارچی حیوانات دیگر بود ولی خودش طعمه‌ای برای درندگان محسوب می‌شد. گاهی برای سیر کردن شکم خود مجبور بود کیلومترها راه برود و دانه‌های خوراکی گیاهان را جمع کند. این سبک زندگی انسان اولیه باعث شده تا او را شکارگر-خوراک‌جو بنامند.
امروز انسان حاکمِ قطعی زمین شده است. خودش را اشرف مخلوقات می‌نامد. بر زمین و سایر موجودات حکم می‌راند. به انرژی اتم پی برده، قدرت نابودی زمین را به دست آورده و به‌دنبال تسخیر فضاست. بیشترین جمعیت در بین پرندگان متعلق به مرغ خانگی است که در مرغداری‌ها برای تأمین خوراک پرورش داده می‌شود. زمین‌های حاصلخیز در تصرف «هموساپینس» است تا دانه‌های خوراکی مورد نیاز خود را بکارد و مصرف کند. می‌توان چنین پیشرفتی را به مغز انسان نسبت داد. مغز ابزار هوشمندی است و تکامل سریع آن در مدت حدود دو میلیون سال باعث تسلط انسان بر جهان شده است. این هوشمندی منجر شده تا انسان ابزارهایی را بسازد و بر سایر جانوران برتری پیدا کند:

اگر چنگالی برای شکار ندارد، اما شکار سابق خود را -که امروزه خودش آنها را پرورش می‌دهد- به تیغ‌های تیز کشتارگاه‌ها می‌سپارد. اگر پوست محکم یا دارای تیغ یا پشم ندارد تا از او در مقابل شکارچیان و سرما و گرما حفظ کند، اما از پوست و خز و چرم دباغی‌شدۀ حیوانات دیگر بهترین و زیباترین لباس‌ها را می‌سازد و می‌پوشد و از سرما و گرما و گزیدگی دور می‌ماند. اگر در دوندگی از یوزپلنگ و اسب و شترمرغ عقب می‌ماند، اما با خودروهای معمولی هم از آنها پیش می‌افتد.
ازاین‌دست مثال‌ها فراوان است که نشان می‌دهد انسان امروزی توانسته با ساختن ابزارهای مختلف از سایر گونه‌ها پیشی ‌بگیرد.
آیا با این ویژگی‌ها اشکالی دارد که بگوییم انسان اشرف مخلوقات است؟
آنچه مطرح شد به هوش و فناوری و تسلط باز می‌گردد. شرافت به کدامشان گفته می‌شود؟
آیا آلوده کردن محیط زیست و نابود کردن زمین شرافت است؟
آیا جنگ‌ها و تسلط و غارت منابع زمین و دسترنج سایر انسان‌ها شرافت است؟
هیچ عقل سلیمی نمی‌پذیرد اقدامات انسان امروزی را شرافت بداند. بلکه شاهد اوج خودخواهی و خودپسندی این جانور دوپاییم. درحالی‌که این حد از خودخواهی و جنایت را در درنده‌ترین حیوانات هم شاهد نیستیم.
واقعیت این است که هوشمندی و سلطه بر منابع جهان به‌معنای شرافت نیست و انسانی که خود را در این سطح تنزل می‌دهد شریف محسوب نمی‌شود. همچنین افزایش سطح دانش و سواد هم اگر همراه با افزایش انسانیت نباشد، نه‌تنها چیزی بر آن شرافت نمی‌افزاید، بلکه ممکن است بیش از پیش باعث سقوط او شود.
هستند پزشکانی که عامدانه باعث مرگ بیماران خود شده‌اند. هستند مهندسانی که با ساخت بناهای ناایمن مردم را به کام مرگ کشیدند. هستند سیاستمدارانی که با سیاست‌های نادرست باعث جنگ و آوارگی و کشتار شده‌اند و هستند فقهایی که با رأی و اجتهاد خود دیگران را تکفیر کرده، فتوا به قتل آنها داده‌اند.

پس چرا گفته می‌شود که انسان اشرف مخلوقات است؟

چرا بعضی از مفسران، آیۀ 4 سورۀ تين را که می‌فرماید (لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ)[1] به‌معنای برتری انسان نسبت به سایر موجودات گرفته‌اند؟ و چرا به آیۀ بعدی توجه نمی‌کنند که می‌فرماید: (ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ)[2] (سپس او را به پایین‌تر مرحله برگرداندیم)؟
خلاصۀ پاسخ چنین است: انسان اشرف مخلوقات است اما نه تمام انسان‌ها، بلکه انسانی که راه انسانیت را بپیماید. اما اگر کسی انسانیت خود را فراموش کند و به خواسته‌های جسمانی خود مشغول شود، از بدترین مخلوقات هم بدتر خواهد بود.
سید احمدالحسن در کتاب «توهم بی‌خدایی» می‌فرماید: «… ﴿لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ﴾‌ [1]: «احسن تقویم» ناظر به شکل و توانایی جسمانی نیست، بلکه این عبارت یعنی انسان به ‌صورت خدا آفریده شده‌ است و صورت خدا، صورتی جسمانی یا مثالی نیست؛ صورت خدا یعنی تجلی اسماء الهی… .
حقیقت همین است؛ خدا به انسان -به تمام انسان‌ها- شاه‌کلیدی اعطا فرموده است که تمام درب‌ها را می‌گشاید و انسانیتش را پایدار می‌نماید. او با این کلید می‌تواند درب‌ها را یکی پس از دیگری بگشاید و از نوری به نور بزرگ‌تر از آن رهسپار شود تا به نوری برسد که ظلمتی در آن راه ندارد. از سوی دیگر وی قادر است به‌سادگیِ هرچه تمام‌تر، این کلید را به‌ زمین بیندازد و به حیوانیت و ددمنشی خویش بازگردد و به‌این‌ترتیب خود را هم‌ردیف میمون قرار دهد؛ همان‌طور که در قرآن آمده است: ﴿وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ﴾[3](و بعضی را بوزینه گردانیده است)… .
… ممکن است آن‌قدر به قهقرا برود که فقط ارواح حیوانی در او باقی بماند؛ همانند میمون یا حتی به فروترین سطح‌ها بخزد، همانند کِرم‌هایی که چه‌بسا درکشان فقط به سوراخ‌های بدنش محدود است: سوراخی برای غذا، سوراخی برای خروج فضولات و سوراخی برای اعمال جنسی. متأسفانه گاهی اوقات ممکن است انسان نیز همین‌گونه گردد.»[4] منابع
1- قرآن کریم، سورۀ تین، آیۀ 4.
2- قرآن کریم، سورۀ تین، آیۀ 5.
3- قرآن کریم، سورۀ مائده، آیۀ 60.
4- احمدالحسن، توهم بی‌خدایی، ص 148 و 149.

 

 

هفته نامه شماره 183

دانلود تمامی شماره های هفته نامه زمان ظهور

ali03131

Recent Posts

گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت سوم)

عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پس‌از او کذاب است. به قلم: متیاس… Read More

1 ماه ago

مدعیان خیر

مصیبت برتر قسمت دوم به قلم: نازنین زینب احمدی مقدمه در بخش پیشین این مجموعه، با تکیه بر اهمیتی که… Read More

2 ماه ago

آیا معجزه راه ثابت شناخت فرستادگان الهی است؟

 گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت دوم) به قلم: متیاس الیاس از پیشنهادِ رفتن نزد کشیش استقبال کرد… Read More

2 ماه ago

آیا فرگشت یک هدف کلان دارد؟

به قلم: شیث کشاورز   امروزه نظریه تکامل (فرگشت) نظریه‌ای است که در جامعۀ علمی، به‌طور گسترده به‌عنوان توضیحی کاملاً… Read More

2 ماه ago

پاسخ به اتهام فرصت‌طلبیِ پیامبر(ص) و یادگیری ایشان از اهل کتاب

پاسخ به تئوفان اعتراف‌کننده | قسمت چهارم به قلم: ارمیا خطیب • پیشگفتار در قسمت پیشین به سه ادعای تئوفانس… Read More

2 ماه ago

«رؤیا» دریچه‌ای به‌سوی ملکوت

وظیفۀ مؤمنان در قبال رؤیا در پیشگاه فرستادۀ الهی به قلم: نوردخت مهدوی مقدمه رؤیا، سفری شیرین و روحانی است… Read More

2 ماه ago