در قسمت پیشین به بیان مفاهیم اساسی قانون دوم ترمودینامیک و شرح انتروپی و سیستمهای فیزیکی پرداخته شد؛ همچنین استحالۀ وجود تناقض بین این قانون با نظریه تکامل را بیان نمودهایم. در واقع اِشکال به خاطر اشتباه در فهم قانون بوده، زیرا قانون فقط بر سیستمهای بسته و ایزوله صدق میکند؛ درصورتیکه با توجه به جهان هستی و وجود عوامل فراوان همچون خورشید که هرلحظه انرژی فراوانی به زمین میدهد، درعینحال فرآیندهای دیگری مانند گرمایش زمین باعث افزایش انتروپی میشوند؛ و این افزایش انتروپی بسیار بیشتر از مقداری است که در فرگشت باعث کاهش انتروپی میشود.
مسئله، فقط فرگشت نیست؛ بسیاری از فرآیندهای غیر زیستی دیگر هم بر روی زمین اتفاق میافتند که به کاهش انتروپی میانجامند؛ اما با توجه به اینکه همواره انرژی فراوانی از سوی خورشید به آنها میرسد انتروپی کلی افزایش مییابد.
یکی از پایههای اصلی نظریۀ فرگشت این است که برخی جهشهای ژنتیکی برای بقای موجود زنده در محیطی خاص مناسباند؛ و اگر این جهشها بتوانند به نسل بعدی منتقل شوند باعث ایجاد گوناگونی در موجودات زنده میشوند. در اینجا شاید اینطور به نظر برسد که این جهشها که تصادفی هستند باعث افزایش انتروپی در سیستم بسته میشوند. ولی مسئلهای که باید در نظر داشت این است که فرگشت در یک سیستم بسته اتفاق نمیافتد. در واقع بدون وجود یک سری عوامل خارجی مثل انتخاب طبیعی، فرگشت در بین ارگانیسمها غیرممکن میشود.
احمدالحسن، نویسندۀ کتاب توهم بیخدایی، در ادامه سخنان خود که در قسمت پیشین بیان شد میفرمایند:
«بنابراین بر اساس وضعیتهای زمین ما که پیشتر شرح داده شد، قانون ترمودینامیک بین دو سیستم به این صورت است: هنگامیکه بین دو سیستم انرژی گرمایی مبادله شود، انتروپی کلی دو سیستم کاهش نمییابد؛ و این به این مفهوم است که افزایش نظم در زمین، امکانپذیر است؛ چراکه زمین با جهان پیرامون خود به تبادل انرژی میپردازد. افزایش نظم در برخی قسمتهای زمین نیز امکانپذیر است؛ زیرا سیستمهای متعددی در زمین وجود دارد که تبادل انرژی بین آنها برقرار میباشد. نکتۀ مهم این است که اولاً انتروپی کلی برای این دو سیستم کاهش نمییابد و ثانیاً انتروپی فقط به یکی از این دو سیستم تعلق ندارد.
زمین، نه یک سیستم بسته است و نهفقط یک سیستم یکتا؛ بلکه سیستمهای متعددی در آن وجود دارد؛ و هیچ مانعی نیست که انتروپی در بخشی از زمین افزایش یابد و در جایی دیگر ازآنرو به کاهش نهد؛ همچنین مانعی نیست که حیات روبهزوال یا ویرانی نهد و زلزله و سیل در بخشی از زمین رخ دهد، درحالیکه همزمان، سازندگی و رشد و پیشرفت در بخش دیگری از آن حادث گردد؛ و این چیزی است که ما همهروزه شاهد آن هستیم و قانون دوم ترمودینامیک را نقض نمیکند».
بنابراین اساساً زمین و جهان سیستم بستهای نیست و اگر هم به فرض باطل آن را فضای بستهای بدانیم، باز در یک سیستم بسته که از قانون دوم ترمودینامیک پیروی میکند هیچ مانعی نیست که قسمتی از سیستم در حال منظمشدن (کاهش انتروپی) باشد، درحالیکه بخش دیگر به سمت بینظمی بیشتر (افزایش انتروپی) برود.
احمدالحسن در کتاب توهم بیخدایی علاوه بر جوابهای پیشین بهنوعی دیگر نیز به این سؤال پاسخ میدهند.
ایشان مینویسند:
«علاوه بر این، ما میدانیم که هستی نه در گذشته و نه در حال حاضر به سمت فروپاشیِ کامل حرکت نمیکند. ضمناً از طریق رصد یکی از انواع ابرنواخترها، تابش پسزمینۀ کیهانی و اثر دوپلر، به لحاظ علمی ثابت شده که جهان مسطح است و بهسرعت در حال انبساط بوده و تا مدتهای مدیدی نیز این وضعیت ادامه خواهد داشت. هنگام پرداختن به انرژی تاریک به این موضوع خواهیم پرداخت.
فکر میکنم آنچه در خصوص انتروپی و قانون دوم ترمودینامیک بیان داشتیم، برای برطرفساختن اِشکال سادۀ پیشین کافی باشد. اکنون برای سادهسازی مطلب، انتروپی را رها میکنیم و به نتیجهای که به آن رسیدهاند و به آن نیز سخت معتقد شدهاند میپردازیم؛ اینکه آنها میگویند هستی در گذشته و حال به سمت زوال و نابودی و فروپاشی حرکت میکند.
این نتیجهگیری آنها نهتنها درست نیست، بلکه طبق مشاهدات و رصد دقیق کیهان که صحت یافتههای آن نیز به اثبات رسیده است موضوع کاملاً برعکس میباشد. با توجه به اثر دوپلر، تابش پسزمینۀ کیهانی و رصد ابرنواخترها، جملگی حاکی از آن است که کهکشانها بهسرعت در حال دور شدن از یکدیگر هستند و جهان مادی که ما در آن زندگی میکنیم، در گذشته و حال رو به رشد، انبساط و ازدیاد بوده است. حتی کهکشانی که در آن زندگی میکنیم ـیعنی کهکشان راه شیریـ نیز همچون گذشته دارای ابرهای گازی و غبار میباشد؛ و به همین دلیل ستارگان جدیدی در آن متولد میشود و تا آیندههای بسیار دور نیز تولد ستارگان ادامه خواهد یافت. این یک واقعیت علمی ثابتشده و غیرقابلتردید است …
این مطلب را نیز اضافه میکنم که بر اساس مدل استاندارد یا تئوری انفجار بزرگ، در آغاز دور شدن کهکشانها از یکدیگر و سرد شدن هستی در طول زمان، هستی از یک تَکینگی یا یک رویداد کوانتومی آغاز شده است. سپس انفجاری رخ داد و ماده آرامآرام شکل گرفت. اکنون هستی در حال انبساط و افزایش است و مرحلۀ جوانی خود را میگذراند و بر اساس محاسبات متقن علمی که از رصدهای دقیق سرچشمه گرفته است، نه در گذشته و نه در حال به سمت نابودی و فروپاشی حرکت نمیکرده و نمیکند؛ بلکه با سرعت در حال گسترش است.
حتی اگر فرض کنیم که جهان مسطح نیست، بلکه مانند سطح یک توپ دارای انحنا باشد و در پایان نیز به انقباض و فروپاشی برسد، این مطلب از نظر علمی تا زمانی که هستی به حداکثر انبساط نرسیده باشد و سپس به سمت انقباض و متلاشی شدن روی نیاورد، صحیح نخواهد بود؛ یعنی تا هنگامیکه انرژی، که جهان را به سمت انبساط سوق میدهد یا همان انرژی مثبت جهان، دیگر نتواند در برابر جاذبۀ ماده مقاومت کند.
جهان تاکنون به حداکثر انبساط ممکن نرسیده است، بلکه همچنان بهسرعت در حال گسترش میباشد؛ بنابراین سخن آنها مبنی بر اینکه با توجه به قانون دوم ترمودینامیک، هستی در گذشته و حال به سمت زوال و فروپاشی پیش میرود، از لحاظ علمی فاقد دقت و اعتبار میباشد و با واقعیتهای ناشی از مشاهدات نجومی و محاسبات علمی ریاضی همخوانی ندارد. اثر دوپلر و تابش پسزمینه نشان میدهند که در حال حاضر جهان به سمت نابودی حرکت نمیکند و نیز هستی در ابتدا پیچیده و مرکب نبوده که بعداً به نقصان و زوال دچار شود؛ بلکه برعکس، جهان در ابتدا بسیط (ساده) بوده و سپس به سمت افزایش و ترکیب و پیچیدگی حرکت کرده و تاکنون نیز مسیر آن همین بوده است».
احمدالحسن در پاسخ به سؤال فوق ادامه میدهند:
«عالم هستی پیوسته در حال انبساط و ازدیاد است و تا آیندههای بسیار دور نیز همینگونه خواهد بود؛ ولی برای پاسخدادن به اینها کافی است بگوییم رشد و افزایش و ازدیاد و حرکت از سادگی به سمت پیچیدگی و فراوانی و بهینهشدن، چیزی است که هر روز آن را در حیات زمینی مشاهده میکنیم. اگر تکامل، ناقض قانون دوم ترمودینامیک باشد، باید نتیجه گرفت که رشد و ازدیاد گیاهان نیز ناقض آن است؛ و اگر به این دلیل تکامل را غیرممکن میدانند پس رشد و ازدیاد گیاهان نیز باید غیرممکن تلقی شود.
زندگی گیاهان از بذری که در واقع نقشۀ ژنتیکی آن میباشد، شروع میشود؛ سپس گیاه با گذشت زمان رشد میکند و انبوه میگردد. رشد جنین و بچههای حیوانات نیز بر همین منوال است. هیچ فرقی بین رشد جنین، رشد گیاهان و رشد نوزاد و تکامل وجود ندارد؛ چراکه اینها همگی عبارت است از زیاد شدن و حرکت از سادگی بهسوی پیچیدگی در طول زمان و نقض قانون دوم ترمودینامیک توسط قانون تکامل، آنگونه که مدعای آن هستند. لذا نقض این اشکال توسط رشد جنین و گیاهان و نوزادان بیشتر نیست.
بااینحال ما میبینیم که همچنان جنینها، گیاهان و نوزادان رشد میکنند و افزون و تکثیر میگردند».
در پایان، همانطور که نشان داده شد, با هر فرضی قانون دوم ترمودینامیک با فرگشت در تناقض نیست. در واقع ارتباط و تأثیر فرگشت با قانون دوم ترمودینامیک همانند ارتباط فرگشت با قانون جاذبه نیوتن است و هیچکدام یکدیگر را نقض نمیکنند. البته باید توجه داشت که مثالهایی که زده شد در صورتی بودند که فرگشت را در یک سیستم کاملاً بسته در نظر بگیریم، درحالیکه با توجه به وجود خورشید و انرژی مدام آن، فرگشت در یک سیستم باز اتفاق میافتد و نیازی به این استدلالها نیست.
فرگشت نیز همانند دیگر نظریههای علمی، در هر زمان، در معرض امتحان و آزمون مجدد است. اگر مدرک محکمی برای نادرستبودن آن پیدا شود، دانشمندان از تجدیدنظر در نظریات خود استقبال میکنند؛ اما چنین مدرکی کشف نشده و با توجه به انبوه مدارک متنوع در تأیید فرگشت، یافتن چنین مدرکی بعید به نظر میرسد.
پایان.