علم لاهوت مسیحی ـ در یک کلامـ تلاشی ناامیدانه برای توجیه عقیدهای است با منبعی ناشناخته! یک عالِمِ لاهوتیِ مسیحی نیز عقلانینبودن منطق خودش را درک میکند؛ به همین دلیل همواره به ابزار ترساندن پناه میبرد و خواننده را میترساند که اگر یک لاهوتیِ مسیحی را پهلوانی تصور کند که بازیهای فکری کودکانهای انجام میدهد ایمانش را از کف داده است!
واقعیت این است، معادلهای که علم لاهوت مسیحی، عموم پیروانش را در برابرش قرار داده از این قرار است:
این هیکل تُهیازروح چهزود تداعیکنندۀ خاکستری خواهد بود که بر باد داده میشود و این واقعیتِ منظومۀ افکاری است که مسیحیت به دور آن میچرخد؛ مسیحیتی که در نتیجۀ فهمی منحرف شکل گرفته و تلاش کرده است تا خود را مظهر نمادی برگرفته از متون دینی نشان دهد؛ اما خدعه و نیرنگبودنش چهزود مشخص و تقلبیبودنِ انتسابش به این متون بهرغم دخالتهایی که برای تحریف این متون صورت گرفته، چه زود برای محقِق روشن میشود!
هدف از این کتاب، ارائۀ استدلالهایی مبتنی بر نص (متن) است؛ به این معنا که بخشهای کتاب مقدس، یکدیگر را تفسیر میکنند، بیآنکه به تفسیرها و تأویلهای بیرونی پناه برده شود؛ این کتاب به تمامی مسائلی که به اعتقادات نصرانی مربوط است نمیپردازد، بلکه تلاش میکند تا به بحث و بررسی مهمترین مسائلی بپردازد که عقیدۀ آنها بر آن استوار است و مهمتر از آن، بیان عقیدۀ حق از کتاب مقدس و با ظهور تسلیدهنده، احمد(ع) است؛ با دلایل استوار که انصاف خواننده را هنگام مطالعه و دقت در آن میطلبد؛ بهعلاوه از خواننده میخواهد تا هنگام مطالعۀ این متون، تفکرات، برداشتها و اعتقادات پیشین خود را به کناری نهد.
وقتی عیسی (مسیح) آمد، زبان بهحق و راستی گشود که آمدنش ادامه و استمرار همین روند بوده است؛ آنجا که میفرماید: (من نیامدم تا شریعت یا پیامبران را از بین ببرم؛ بلکه [آمدم] تا کامل کنم)؛ و این گواهی حقی است که این جماعت به آن توجه نکردند و ازآنجاکه عیسی(ع) بر کرسی داوود نمینشیند، این جماعت برای توجیه این امر مجبور شدند دست به دامان «آمدن دوم» بشوند. ما بدون شک آمدنِ دوم را انکار نمیکنیم و برای کاملکردن این روش و پس از رفعشدن (بالارفتن) آن حضرت(ع) و تا آمدن دوم او، باید رهبری موجود باشد تا این امت را رهبری کند. پس از رفعشدن عیسی(ع)، پطرس وصی این امت بود و او با متنی صریح و روشن گفته که او شبانِ این امت است. در انجیل متی، اصحاح 16 میخوانیم: (و کلیدهای ملکوت آسمانها را به تو میسپارم؛ پس آنچه بر زمین ببندی در آسمانها بسته شود و آنچه در زمین بگشایی در آسمانها گشوده گردد)…
پس سمعان (شمعون) پس از آن حضرت(ع)، شبان و وصی این امت بود و این وصایت ادامه داشت تا به رسول خدا حضرت محمد(ص) رسید. این منهج الهی پس از آن حضرت(ص) با دوازده امام و پس از ایشان با دوازده مهدی ادامه یافت. اولین مهدیین، همان تسلیدهنده، احمد(ع) است که عیسی(ع) بشارتش را داده است و ایشان را اینگونه ذکر میفرماید که او همان رهاییبخش و تسلیدهنده در روز پروردگار یا روز قیامت صغراست و او همان تسلیدهنده (روح حق) است. ازآنجاکه این منهج الهی ثابت و تغییرناپذیر است، برادران مسیحی نیازمند این واسطه بین خداوند و مردم هستند که از سوی خداوند سبحان قرار داده شده است؛ از همین رو روحالقدس را در این معادلۀ سخت و پیچیده وارد کردند تا این جای خالی را پر کنند و بهاینترتیب روحالقدس، جایگزینِ رهبر و حاکمی میشود که مردم به او نیازمند هستند؛ تا زمانی که آمدن دوم اتفاق بیفتد.
از جمله مهمترین مباحثی که در این کتاب تقدیم میشود:
2. تسلیدهنده، یک انسان است یا فقط روح؟
3. بررسی متونی که برای اثبات عقیدۀ تثلیث به آن تکیه میکنند.
4. عقیدۀ بهصلیبرفتن و فداشدن… چگونه این عقیده ثابت یا نقض میشود؟
5. متونی که نصارا با آنها بر عقیدۀ بهصلیبرفتن دلیل میآورند.
6. اُلوهیت عیسی(ع)
7. آیا دلایلی وجود دارد که شخص دومی به خاطر عیسی(ع) به صلیب رفته و قربانی شده باشد؟
8. متونی در تورات و انجیل که به ظهور قائم آل محمد، تسلیدهنده، احمد(ع) بشارت میدهند
و…