متن شبهه ای که میخواهیم درباره آن صحبت کنیم این است که « منظور از مهدیین که در روایات ذکر شده اند ، ائمه دوازده گانه(ع) هستند؟ »
منظور از مهدیین که در حدیث وصیت کتاب “الغیبة” ذکر شده میتواند همان ائمهای باشند که رجعت میکنند. در بسیاری از روایات به اینکه ائمه(ع) همان مهدیین هستند اشاره شده؛ مانند این روایت: «امام حسین(ع) میفرماید: «از ما دوازده مهدی است که اولینشان علی بن ابی طالب و آخرینشان نهمین فرزند من است که همان امام قائم برپاکنندۀ حق خواهد بود که غیبتی دارد.»
منابعی که این شبهه در آن ذکر شده است، بدین شرح می باشند:
1. فرقۀ احمداسماعیل در بوته نمود و نقد، اکبر بیرامی، ص۳۶۴ تا ۳۶6.
2. دوازده خورشید، مهدی مجتهد سیستانی، ص۱۲۵ و ۱۲۱ و ۷۰.
3. لوح و قلم، مهدی مجتهد سیستانی، ص131.
4. بررسی و رد ادعاهای احمداسماعیل، محمد ذکاوت صفت،ص76.
پاسخهای مختصری که میتوان به این شبهه داد:
1. مهدیین وصف عامی است که هم شامل ائمۀ هدی میشود و هم شامل مهدیین از اولاد ایشان…
2. طبق قرینۀ موجود در وصیت رسولالله(ص)،عبارت «فلیسلمها الی ابنه» مقصود ازمهدیین، همان فرزندان امام مهدی(ع) هستند.
3. روایات متعددی مبیّن این معناست که مهدیین، فرزندان اهلبیت(ع) و امام مهدی(ع) هستند نه اینکه مصداق آن خودِ آنها یعنی ائمه باشند.
4. اینکه در روایات اشاره شده که دوازده امام دارای صفت مهدی هستند، به این معنا نیست که هرجا نام مهدیین آمده بود بهمعنای ائمۀ دوازدهگانه باشد.
5. مخالفین دعوت یمانی در شبههای دیگر معتقد هستند که روایت وصیت که به وجود دوازده مهدی بعد از دوازده امام دلالت دارد، با حصر دوازده امام مغایر است؛ در حالی که اینجا ادعا میکنند منظور از مهدیین همان ائمه هستند. با این اوصاف آنها این تناقض را چگونه حل میکنند؟
و اینک به بیان پاسخ های مفصل این شبهه میپردازیم:
اثبات یک شیء نفی ماعداه نمیکند
ابتدا باید بدانیم که اثبات چیزی نفی غیر از خودش را نمیکند یعنی اینکه در روایات اشاره شده ائمۀ دوازدهگانه دارای وصف مهدی هستند به این معنا نیست که هرجا اشاره به مهدیین شده بود منظور همان ائمه (ع) باشند لذا ما نیازمند قرائن دیگری هستیم که نشان دهد آیا منظور از مهدیین در اینجا ائمه هستند یا مهدیین از فرزندان امام مهدی(ع)…
دکتر عبدالرزاق دیراوی در این خصوص چنین مینویسند:
«آری، این روایت و نیز روایات دیگری نیز وجود دارند كه با عنوان مهدیین به ائمه اشاره میفرمایند به قرینۀ این سخن امام صادق(ع): شش نفر درگذشتند و شش نفر باقی ماندهاند. اما شیخ سند چه هدفی دارد؟ او میگوید هر روایتی كه مهدیین در آن ذكر شده باشند بر ائمه دوازدهگانه(ع) دلالت خواهد داشت؛ اما این اشتباه است! بهعنوان مثال این سخن امام صادق(ع): «همانا از ما بعد از قائم، دوازده مهدی از فرزندان حسین(ع) خواهند بود.» [منتخب انوارالمضیئه، ص353 و 354]
در این حدیث غیرممکن است منظور از مهدیین، خودِ ائمه باشند؛ زیرا آنان پیش از قائم هستند نه پس از او؛ و نیز به این دلیل كه همۀ آنها از فرزندان امام حسین(ع) نیستند. این نکته در روایاتی كه مهدیین را با این عنوان که فرزندان قائم هستند توصیف میکنند روشنتر میشود. پس دلایل و قرینههایی وجود دارد كه ما را در موقعیت مشخصکردن هدف و منظور مدنظر قرار میدهد…» [کتاب پاسخ هایی به نوشتههای معاندان، ص136الی137]
قرائنی مبنی بر اینکه مهدیین اشخاصی غیر از ائمه(ع) هستند
اما قرائن متعددی وجود دارد که ثابت میکند مهدیین در حدیث وصیت و بعضی از احادیث دیگر اشاره به فرزندان امام مهدی(ع) دارد و اینگونه نیست که وصف مهدی همیشه بر ائمه هدی(ع) بار شود. دکتر دیراوی این قرائن را اینگونه ذکر میکند:
«در اینجا به برخی از روایاتی که دربارۀ مهدیین وارد شده است خواهم پرداخت تا روشن کنم خودِ روایتها، تصور شیخ سند را منتفی میسازد:
1. این فرمایش رسول خدا(ص) در روایت وصیت: «وقتی وفاتش فرارسید آن را به پسرش واگذار کند»؛ دلالت دارد بر اینکه مهدیین، همان ائمه (ع) نیستند و بدیهی است که ائمه (ع)، پدران امام مهدی (ع) هستند؛ در حالی که در اینجا امام جانشینی را به پسرش واگذار میفرماید.»
2. در غیبت طوسی، ص280، دعایی از امام مهدی(ع) وارد شده که ضرّاب نقل کرده و در آن آمده است: «… اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى محمد الْمُصْطَفَى وَ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى وَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ وَ الْحَسَنِ الرِّضَا وَ الْحُسَيْنِ الْمُصَفَّى وَ جَمِيعِ الْأَوْصِيَاءِ مَصَابِيحِ الدُّجَى وَ أَعْلامِ الْهُدَى وَ مَنَارِ التُّقَى وَ الْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَ الْحَبْلِ الْمَتِينِ وَ الصِّرَاطِ الْمُسْتَقِيمِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِيِّكَ وَ وُلاةِ عَهْدِه وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ وَ مُدَّ فِي أَعْمَارِهِمْ وَ زِدْ فِي آجَالِهِمْ وَ بَلِّغْهُمْ أَقْصَى آمَالِهِمْ دِينا وَ دُنْيَا وَ آخِرَةً إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ»
«خدايا، درود فرست بر محمد مصطفى و على مرتضى و فاطمۀ زهرا، و حسن خشنود از قضا و حسين پاکگشته و همۀ اوصيايى كه چراغهاى تاريكى و نشانههاى هدايت و مشعلهاى فروزان تقوى و دستاويز و رشتۀ استوار و راه راست هستند؛ و درود فرست بر ولیات و والیان عهدش و امامان از فرزندانش، و بر عمرشان بيفزا و به طول حياتشان فزونى بخش، و آنها را به نهايت آرزوهاى دينى و دنيوی و اخرویشان برسان كه يقيناً تو بر هرچيز توانايى.»
عبارت «امامان از فرزندانش»؛ یعنی مهدیین. پس اینان فرزندان امام مهدی(ع) هستند، نه پدرانش.
3. در مصباح المتهجد، ص405 تا 411 و غیبت طوسی، ص273 و صفحات پس از آن، دعایی از امام رضا(ع) وارد شده که در آن چنین آمده است: «بسم الله الرحمن الرحیم. خداوندا، صلوات و درود فرست بر محمد سرور فرستادگان، خاتم پیامبران، حجت پروردگار جهانیان، برگزیده در میثاق، انتخابشده در سایهها، پاکشده از هر آفت، مبرّا از هر عیب، امید بستهشده برای نجات، امیدوار به شفاعتش، و کسی که دین خدا به او سپرده شده…
تا آنجا که میفرماید: خداوندا، به او عطا كن براى خودش و فرزندانش، و پيروانش و رعيتش و خاصانش و همۀ آنان كه فرمانش برند و دشمنانش و همۀ اهل دنيا، آنچه ديدگانش را به آن روشن و دلش را شاد کنی، و او را به بالاترین آرزویش در دنیا و آخرت برسان که بهراستی تو بر هرچیز توانایی… و سپس میفرماید: و درود فرست بر ولیات و والیان عهدش و امامان از فرزندانش، و بر عمرشان بيفزا و طول حياتشان را فزونى بخش، و به نهايت آرزوهاى دينى و دنيوی و اخرویشان برسان كه بهیقین تو بر هرچيز توانايى.» این دعا نیز مانند دعای قبلی دلالت دارد بر اینکه مهدیین، فرزندان امام مهدی(ع) هستند، نه پدران آن حضرت!
4. در شرح الاخبار، ج2، ص42 آمده است: پیامبر(ص) یادی نمود از مهدی(ع) و آنچه خدا از خوبیها و گشایشها به دست او به وجود میآورد. به ایشان گفته شد: ای رسول خدا(ص) همۀ اینها را خدا برای او جمع میکند؟ فرمود: «بله، و آنچه در [زمان] زندگی و روزگار او نباشد، در روزگار امامان بعد از او، از فرزندانش خواهد بود.» این حدیث بهصراحت بیان میدارد که مهدیین از نسل امام مهدی هستند، نه پدرانش.» [کتاب پاسخهایی به نوشتههای معاندان، ص130 الی 133]
تناقض مخالفان دعوت در طرح شبهات
آنها ادعا میکنند که مقصود از مهدیین در وصیت، همان ائمه (ع) هستند؛ در حالی که وقتی در حال بیان اشکال به وصیت و دلالت روشن آن بر مهدیین هستند، مدعی میشوند وصیت -که بر وجود دوازده مهدی از اولاد صاحب الزمان(ع) تصریح دارد- با روایات دوازده امام تعارض دارد و…؛ به عبارت بهتر آنها فقط به نیت طرح شبهه با روایات مواجه میشوند هرچند دو برداشت کاملاً متناقض از روایت را ارائه کنند. آیا این منطق، مبتنی بر انصاف و حقطلبی است؟
دکتر عبدالرزاق دیراوی در بیان این روش مخالفین مینویسد:
«برای اینکه بر رسوابودن منطق نویسندۀ سطرها و بر اینکه تمام تلاشش این است که امور را بر خودش مشتبه کند، دلیلی بیاوریم، آنچه را گفته برای شما نقل کرده و توضیح میدهم: او میگوید: «روشن شد که مهدیین همان امامان دوازدهگانه(ع) هستند و در رجعت حکومت خواهند کرد»! میگوید: «روایات دلالت دارند بر اینکه بعد از قائم(ع)، دوازده مهدی خواهند آمد و برای اینکه عدد را تکمیل کنیم ناچار– به خیال خودش- باید رسولالله(صلّی الله علیه و آله) دوازدهمین نفر بوده باشد»!
همین جا از او میپرسیم: اگر اینگونه که گمان میکنی باشد و موضوع روایات مهدیین سخنگفتن دربارۀ رجعت است؛ پس چرا گفتی روایات مهدیین با رجعت تعارض دارند؟ علاوه بر آن، روايات رجعت تصریح میکنند که فقط کسانی باز میگردند که یا ایمان محض داشته باشند یا کفر محض، و تو پنداشتی که امام مهدی(ع) باز نمیگردد؛ به همین دلیل مجبور شدی برای اینکه عدد را کامل کنی به جای ایشان رسول خدا(ص) را جایگزین کنی. بنابراین – پناه بر خدا از سخن بد- تو معتقدی که امام مهدي(ع) از کسانی هستند که ایمان محض ندارند؟ اگر الآن از سخن نادرست بیشرمانۀ خود باز گردی و بگویی که چرا ایشان نیز باز میگردند، تعداد آنها سیزده نفر می شود نه دوازده نفر؛ اکنون میخواهی با معضل جدیدی که در آن قرار گرفتی چه کنی؟» [کتاب دعوت سید احمدالحسن همان حق آشکار است، ص157]
منابع برای مطالعه بیشتر:
کتاب دعوت سیداحمدالحسن همان حق آشکار است،دکترعبدالرزاق دیراوی.
کتاب پاسخهایی به نوشتههای معاندان،دکتر عبدالرزاق دیراوی.