عجز محمدصادق روحانی در پاسخ به چگونگی فایدۀ امام غایب و فلسفۀ غیبت
به قلم: محمد شاکری
علت و فلسفۀ غیبت امام زمان(ع) از مسائل مهم مهدوی و دغدغۀ بسیاری از محققان ریزبین این عرصه است. این مسئله و حل این پرسش که چرا و به چه دلایلی امام زمان(ع) به مدت طولانی در غیبت به سر میبرند از اهمیت بالایی برخوردار است. مهمبودن این بحث از آنجایی روشن میشود که مخالفان مذهب تشیع از دیگر فِرَق اسلامی یا حتی مخالفان غیرمسلمان بر این غیبت طولانی خرده میگیرند و در برخی مواقع با استهزا و بیادبی با شیعیان برخورد میکنند. اینکه چرا امام محمد بن الحسن(ع) به غیبت رفتند؟ یا چرا این غیبت این همه زمان به طول انجامید؟ یا اینکه اصلاً این غیبت به چه معنا و مفهومی است و چطور با تمامیت و کاملبودن دین اسلام سازگاری دارد؟! و در نتیجه آیا امام مهدی(ع) در زمان غیبت فایدهای دارند یا خیر؟ و اینکه مردم و شیعیان در زمان غیبت چه وظیفهای دارند؟
این سؤالات و این شبهات کاملاً درست و منطقی و بهجا پرسیده میشود و نمیتوان به ذهن فعال این جماعتِ پرسشگر خرده گرفت. چند سؤال زیر از سید محمدصادق روحانی پرسیده شد و وی چنین پاسخ دادند:
«س 17: فلسفۀ وجود امام غایب چیست؟
فلسفۀ وجود آن حضرت بهطور اختصار همان فلسفۀ لزوم وجود خورشید است که اگر خورشید روزی خاموش شود عالم متلاشی میشود. بقای جمیع عوالم وابسته به وجود آن امام است و بسط کلام موکول به محل دیگر است.
س 18: حضرت امام عصر(ع) در حالت غیبت چه سود و بهرهای میرسانند؟
از حضرت امام رضا(ع) روایت شده است: اگر زمین لحظهای از وجود حضرت حجت خالی شود بیگمان زمین اهلش را در خود فرو خواهد برد. روایاتی از این دست بسیار است و این روایت بهصورت خلاصه بیان میدارد که وجود حضرتش سبب امنیت جهانیان از همه لحاظ است.
س 20: وظیفۀ حضرت امام زمان(ع) در زمان غیبت چیست؟
وظیفۀ حضرت امام زمان(ع) در زمان غیبت همان وظیفۀ پدران گرامیشان(ع) در زمان حضورشان است. ایشان تمامی نقشهای امامت و خلافت الهی را برعهده دارند مگر اموری مانند تبلیغ مستقیم که بهدلیل موانع امکانپذیر نباشد.
س 21: در زمان غیبت مخصوصاً در عصر حاضر وظیفۀ ما چیست؟
عمل به وظایف شرعیه و انتظار فرج و توسل به آن حضرت و واسطهنمودن آن بزرگوار برای همۀ امور دنیا و آخرت؛ چون واسطۀ فیض الهی، آن بزرگوار است.» [1]
مشاهده میکنید که این مرجع تقلید در پاسخ دو سؤال اول دربارۀ فایدۀ امام غایب(ع) اشاره به این نکته میکند که حضور و وجود امام زمان(ع) برای بقای جهان و طبیعت و انسان لازم و ضروری است؛ یعنی این جهان بدون حضور امام معصوم فرصتی برای بقا و حیات انسان نخواهد داشت. این فایده اگرچه صحیح است و خداوند اراده کرده است که زمین بدون حجت الهی حق بقا نداشته باشد، اما یقیناً آنچه در ذهن سؤالکننده ایجاد شده و میشود این است که امام چه فایدهای برای دین خدا و هدایت و سعادت مردم دارد؟ این از آن جهت است که اصل امامت در دایرۀ دین و فعالیت دینی معنا پیدا میکند؛ اینکه خداوند رسولان و امامانی را برای هدایت و نجات و تبلیغ مردم انتخاب میکند و مردم با آنها ارتباط گرفته و از دستورات و ارشادات آنها استفاده کرده و بهره میبرند. فایدۀ پیامبران و اوصیای الهی در حضور آنها بوده است و یقیناً غیبت آنها یعنی ازدستدادن یک نعمت بزرگ که برای هدایت بشر در مسیر زندگی انتخاب شده بودند. حال چگونه امامی که هیچ دسترسی به او وجود ندارد میتواند برای مردم و دین آنها فایده داشته باشد؟ امام غایب از پاسخ به کوچکترین احکام شرعی طهارت و نجاست تا بزرگترین مشکلات و وقایع پیشآمده در طول زندگی مردم محروم است و مردم هیچ دسترسیای به ایشان نداشته و مجبور بودهاند برای حل مسائل و احکام و وقایع خویش دست به دامن انسانهای غیرمعصوم شوند.
از نظر یک مسلمان سنّیمذهب این جای سؤال است که شیعیان باور دارند مسلمانان بعد از پیامبر (ص) به امامی معصوم و منتَخب الهی محتاجاند و مردم نمیتوانند خودشان راه اسلام و پیامبر را در شئون مختلف اداره کنند؛ اما چگونه معتقدند هزار و اندی سال است که همان امام معصوم از دسترس مردم خارج است و هیچ ایرادی به دین و سنت نبوی وارد نیست و مردم توانایی دارند بدون حضور امام معصوم بر مسیر کمال و دینداری باقی بمانند و شگفتانگیزتر اینکه معتقدند این مدت طولانی ممکن است بسیار طولانیتر از این زمان شود! اگر فایدۀ امامتِ امام این است که وجود نازنینش باعث حفظ زمین و آسمان برای مردم میشود و فرقی بین حضور و غیبت او نیست، پس عملاً مردم در دینِ خودشان احتیاجی به امام نداشته و ندارند و لزومی نداشت اصرار بورزیم که مردم حتماً بعد از پیامبر (ص) به امامی معصوم محتاجاند که از سمت خدا و رسولش انتخاب و تأیید شده باشد.
همچنین آنچه موجب اشتباه در پاسخ به این شبهه میشود این است که شیعیان از علما و غیر آنها بهتبع وجود روایاتی که فرموده است امام غایب همانند خورشید پشت ابر روشنایی میبخشد، [2] گمان کردهاند امام معصوم همانند حضورش فایدهبخش است. این درست است که امام معصوم همچون خورشیدِ پشت ابر روشنایی دارد، اما این نمیتواند پاسخ شبهۀ مذکور باشد؛ زیرا آنچه از طرف پیامبر بهعنوان وجهِ کمال و تمامیت دین معرفی شده است وجود و حضور امام معصوم در بین مردم است تا بتواند حاکمیت و رهبری جامعه را به دست بگیرد. به بیان دیگر آنچه سنت دین اسلام بوده است و سالها شیعیان در مناظرات و گفتوگوهای خودشان با اهلسنت بر آن تأکید کردهاند، لزوم خورشیدِ بدون ابر و پوشش بوده است نه خورشیدِ پشت ابر. امام معصوم میتواند در زمان غیبت خویش روشناییبخش باشد، همان طور که اگر از دنیا برود و وفات کند نیز باز شعاع انوار قدسی ایشان مردم را بهرهمند خواهد ساخت.
اما سؤال حقیقی چیز دیگری است که امثال سید محمدصادق روحانی از پاسخ به آن عاجزند. عجیب این است که در ذهن این مرجع نیز احتمالاً این سؤال و شبهه وجود داشته که آیا امام غایب وظایف امامت خودش را عملی نکرده است؟ لذا در پاسخ به این سؤال که وظیفۀ امام در غیبتش چیست میگوید: «وظیفۀ حضرت در زمان غیبت همان وظیفۀ پدران گرامیشان(ع) در زمان حضورشان است. ایشان تمامی نقشهای امامت و خلافت الهی را برعهده دارند، مگر اموری مانند تبلیغ مستقیم که بهدلیل موانع امکانپذیر نباشد.»
چطور امکان دارد یک مرجع چنین سخنی بر زبان براند؟ آیا امام زمان(ع) در زمان غیبتش همان وظایف حضور ائمه(ع) را انجام میدهد؟ استثنا کردن تبلیغ مستقیم از وظایف امام، دیگر چه نقش سازندهای از امامت امام باقی میگذارد؟ امامی که غیبتش برای مردم و دینشان همانند وفات اوست و مردم در زمان غیبتش در فترت به سر میبرند دیگر چگونه وظایف امامت را همچون پدران خویش انجام میدهد؟ واضح است که آقای روحانی توان پاسخ عالمانه و قانعکننده به این شبهات را نداشته و خواسته است از پاسخ حقیقی در این موضوعات طفره رود.
همچنین در پاسخ به این سؤال که وظیفۀ مردم در زمان غیبت چیست نیز به یک پاسخ کلیشهای پناه برده و مثل دیگران مردم را سفارش به انجام وظایف شرعیه و انتظار فرج میکند که البته معنای دقیقی از همین دستور نیز ندارد؛ بهعبارت دیگر، نه مفهوم قابلتوجهی از انتظار فرج به دست میآید و نه انجام وظایف شرعیه.
تا زمانی که علما و بزرگان و مراجع نتوانند معنای درستی از چرایی و فلسفۀ غیبت ارائه کنند، یقیناً نخواهند فهمید که چه بر سر دینی آمده است که تمام تلاشش بر این بود که مردم جامعه به رهبر و حاکمی معصوم مراجعه کنند و دین و احکام و اعتقادات خویش را از آنها گرفته و در همۀ امور به آنها مراجعه کنند.
امام مهدی(ع) در پاسخ اسحاق بن یعقوب که سؤالاتی را توسط محمد بن عثمان به ایشان رسانده بود دربارۀ علت غیبت فرموده است:
«وَ أَمَّا عِلَّةُ مَا وَقَعَ مِنَ الْغَيْبَةِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ…؛ و اما دربارۀ علت غیبتی که واقع شده است خداوند عزوجل میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردید از اموری نپرسید که اگر برایتان روشن شود موجب ناراحتی شما میشود.» [3]
در حقیقت علت و فلسفۀ غیبت امام زمان(ع) پاسخی عالمانه و منطقی دارد، نه اینکه با پاسخهای کلیشهای از اصل موضوع فرار کرده و صرفاً مردم را به انجام وظایف شرعیه و توسل و انتظار فرج توصیه کنیم. برای پاسخ به چرایی غیبت امام زمان(ع) به خطبۀ اکمال دین سید احمدالحسن مراجعه کنید.
———
1. امام زمان (ع) از ولادت تا ظهور، ص 34 و 36.
2. کمالالدین و تمام النعمة، ج2، ص 485.
3. مائدة، 102؛ کمالالدین و تمام النعمة، ج2، ص 485.