به قلم: ستاره شرقی
مقدمه
اربعین یا چله به چه معناست؟
اربعین در لغت بهمعنای چهلم است و در اصطلاح اسلامی یک مراسم مذهبی شیعی است.
عدد چهل و اربعین گرفتن براساس روایات و تجربههای اهل معنا، اثری خاص بر رسیدن انسان به کمالات دارد؛ زیرا این عمل در بین اهل سلوک، رایج است که بسیاری از اعمال و عبادتها را در مدت چهل روز به جا میآورند.
بهترین زمان از ماهها برای انجام این چلهنشینی، از اول ذیالقعده شروع و تا ده روز اول ذیالحجه ادامه مییابد؛ مثل چلۀ روزۀ روح یا موسوی؛ البته انجام این دورۀ عبادی در دیگر روزها نیز انجام میشود.
علت چله گرفتن برای اموات چیست؟ چرا بعضی از اذکار و عبادات را تا چهل روز انجام میدهند؟
چرا سرگردانی قوم بنیاسرائیل در صحرای سینا بهمدت چهل سال طول کشید؟
چرا ملاقات حضرت موسی با پروردگار چهل شب بود؟
آیا چهل رمز خاصی است که در فرهنگ دینی دیده میشود؟
آیا حقیقت اربعین تنها به همین موارد اشاره میکند؟
در این مقاله، به اهمیت عدد چهل در فرهنگ دینی، قرآن و تورات، سخن پیامبر (ص) و اهلبیت (ع) میپردازیم. همچنین به اهمیت و جایگاه چلهنشینی در کلام برخی علمای بزرگ ازجمله علامه بحرالعلوم و ملامحمدتقی مجلسی میپردازیم و در نهایت راز عدد چهل را در کلام قائم آلمحمد سید احمدالحسن بهعنوان حسنختام این مقاله بیان میکنیم.
اهمیت اربعین در فرهنگ دینی
در اربعین، خاصیتی وجود دارد که در سایر ارقام نیست؛ برای مثال:
خلقت آدم (ع) چهل روز به طول انجامید. (فخلق الله آدم فبقی اربعین سنة مصورا) (خداوند متعال آدم (ع) را خلق نمود و بدنش را چهل سال ـبدون دمیدن روحـ گذاشت). [۱]
اغلب انبیا در سن ۴۰ سالگی به مقام رسالت رسیدهاند. [۲]
مدت مناجات حضرت موسی (ع) در کوه طور در چهل شب بود. (و واعدنا موسی اربعین لیلة). [۳] قوم بنیاسرائیل تا چهل سال در صحرای سینا سرگردان بود. [۴] برای امام حسین (ع)، آسمان و زمین چهل روز گریست. ابنقولویه در کتاب کاملالزیارات، در باب 26، ـگریستن تمام مخلوقات بر امام حسین (ع)ـ به سندش از زراره نقل میکند که وی گفت:امام صادق (ع) فرمودند: ای زراره، آسمان تا چهل روز بر حسین بن علی (ع) خون بارید و زمین تا چهل روز تار و تاریک بود و خورشید تا چهل روز گرفته و نورش سرخ بود. [۵] انسان در چهل سالگی به کمال عقل میرسد. (اذا بلغ اربعین سنه فقد بلغ منتهاه). [۶] در روایت از امام صادق (ع) آمده است:«مَن قَدَّمَ أربعينَ مِن المؤمنينَ ثُمَّ دَعا استُجِيبَ لَهُ.» «هركس پيش از دعا كردن براى خودش، چهل مؤمن را دعا كند، دعايش مستجاب شود.» [۷]
واژۀ اربعین در قرآن و تورات
ײ(وَ إِذْ وَاعَدْنَا مُوسَىٰ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنتُمْ ظَالِمُونَ) (و [ياد كنيد] وقتى را كه با موسى چهل شب وعده گذاشتيم، سپس شما بعد از [رفتن] او آن گوساله را [به پرستش] گرفتيد، درحالىكه ستمكار بوديد). [۸] ײ (وَ وَاعَدْنَا مُوسَىٰ ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَ قَالَ مُوسَىٰ لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَ أَصْلِحْ وَ لَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ) (وبا موسی برای عبادتی ویژه و دریافت تورات، سی شب وعده گذاشتیم و آن را با افزودن ده شب کامل کردیم؛ پس میعادگاه پروردگارش به چهل شب پایان گرفت و موسی هنگامی که به میعادگاه میرفت، به برادرش هارون گفت: در میان قومم جانشین من باش و به اصلاح برخیز و از راهوروش مفسدان پیروی مکن). [۹] ײ(قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِي الْأَرْضِ فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ) (خدا فرمود: این سرزمین مقدس به کیفر نافرمانیشان تا چهل سال بر آنان حرام شد. همواره در طول این مدت در زمین سینا سرگردان خواهند بود؛ پس بر این گروه بدکار و نافرمان غمگین مباش). [۱۰] ײ (وَ وَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَ وَضَعَتْهُ كُرْهًا وَ حَمْلُهُ وَ فِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلَىٰ وَالِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَ أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ) (انسان را دربارۀ پدر و مادرش به نیکی کردن سفارش کردیم. مادرش او را با تحمل مشقت باردار شد و او را با رنج و زحمت زایید و دوران بارداری و باز گرفتنش از شیر سی ماه است؛ چون به رشد و نیرومندی خود و به چهل سالگی برسد گوید: ای پروردگار من، به من الهام کن تا نعمتت را که بر من و پدر و مادرم عطا کردی سپاس گزارم و کار شایستهای که آن را میپسندی انجام دهم و ذریه و نسل مرا برای من صالح و شایسته گردان که من بهسوی تو بازگشتم و به یقین از تسلیمشدگان توام). [۱۱]
حال به متن اربعین در تورات اشارهای میکنیم:
(و خداوند به موسی گفت: نزد من به کوه بالا بیا و آنجا باش تا لوحهای سنگی و تورات و احکامی را که نوشتهام تا ایشان را تعلیم نمایی به تو دهم. پس موسی با خادم خود یوشع برخاست و موسی به کوه خدا بالا آمد و به مشایخ گفت: برای ما در اینجا توقف کنید تا نزد شما برگردیم؛ همانا هارون و حور با شماست. پس هرکه امری دارد نزد ایشان برود… و موسی چهل روز و چهل شب در کوه ماند… و چون گفتوگو را با موسی در کوه سینا به پایان برد، دو لوح شهادت، یعنی دو لوحه سنگ مرقوم به انگشت خدا را به وی داد). [۱۲] آیاتی که در آنها واژۀ اربعین به کار رفته، ما را مشتاقانه به آن وامیدارد تا حقیقت و راز نهفتۀ آن را درک کنیم.
اهمیت و جایگاه اربعین در احادیث و روایات
پیامبر (ص) فرمودند: «هرکس عمرش به چهل سال برسد و کارهای خیرش بر کردار شرش پیروز نشود، باید آمادۀ آتش دوزخ شود.» [۱۳] پیامبر (ص) فرمودند: «هرکس، چهل روز تنها برای خداوند اخلاص ورزد، خداوند چشمههای حکمت را از قلب بر زبانش جاری می سازد.» [۱۴] پیامبر (ص) فرمودند:«هرکس از امت من، چهل حدیث مورد نیاز مردم در امور دین را حفظ کند، خداوند او را در روز قیامت فقیه و دانشمند بر میانگیزد.» [۱۵] امام باقر (ع) فرمودند:«هرگاه مردی عمرش به چهل سال رسید، نداکنندهای از آسمان ندا میکند که کوچ کردن نزدیک شد، زادوتوشه را مهیا کن.» [۱۶]
اهمیت و جایگاه چلهنشینی در کلام برخی از علمای بزرگ
علامه بحرالعلوم در خاصیت عدد چهل میفرماید: «خود به عیان دیدهام و به بیان دانستهام که این مرحله شریفه از مراحل، عدد را خاصیتی خاص و تأثیری مخصوص است در ظهور استعدادها و تتمیم ملکات، در طی منازل و قطع مراحل.» [۱۷] در کتاب سیروسلوک، منسوب به بحرالعلوم، در خصوص اربعین چنین آمده است: «بدان که من بعد از ارادۀ سلوک به عزم مجاهدۀ اکبر و اعظم و ارادۀ قدم نهادن در وادی ذکر، ابتدا همتی برآوردم و توبه از آنچه میکردم و ترک عادت و رسوم نمودم. در اربعینیات سر به جیب ذکر فرو بردم و در اربعینی نیز اربعین قرار دادم.» [۱۸] ملامحمدتقی مجلسی در خصوص عبادت اربعین مینویسد: «یکی از اعتراضات ایشان، آن است که عبادت اربعین بدعت است و این باطل است؛ زیرا بدعت آن است که مذکور شد و احادیث دال بر فضیلت عبادت اربعین بسیار است.» [۱۹]
آیا اربعین یعنی دوری جستن از جامعه؟
خیر، این کاملاً اشتباه است. نباید چلهنشینی وسیلهای برای دوری از جامعه و انزواطلبی باشد؛ بلکه این چلهنشینی و اربعین باید مراقبۀ باطنی و عزلت قلبی باشد.
مولوی در یکی از شعرهایش به این نکته توجه نموده که در رأس این چلهنشینی باید توجه باطنی به خدا و اولیای خدا را در نظر گرفت.
سی پاره به کف در چله شدی *** سی پاره منم ترک چله کن
مجهول مرو با غول مرو *** زنهار سفر با قافله کن [۲۰]
اربعین در کلام سید احمدالحسن
تا اینجا به نظرات علما و فقها و حتی آیات قرآن در خصوص اربعین نگاهی داشتیم. آیا علما حقیقت اربعین را درست بیان کردهاند؟
آیا قرآن و معانیِ آن را، آنطور که باید شناخته شود شناختهایم؟ آیا رمز اربعین در قرآن را که از ملکوت و آسمان کلی نازل شده، میتوانیم درک کنیم؟
مگر نه این است که قرآن به رمز بیان شده و کسانی معانی آن را میدانند که از طرف خدا آمده باشند و رموز قرآن و معانی آن را از ملکوت برایمان شرح دهند. در هر دوره و زمانهای حجتهای خدا راه ارتباطی بین خدا و مردماند و کلمات قرآن را رمزگشایی میکنند.
سید احمدالحسن، در خصوص راز و رمز اربعین در کتاب «متشابهات» اینگونه مینویسد:
«نامهای خداوند سبحانومتعال، چهار تاست که سه تای آنها ظاهر و یکی غایب است. اسمهای ظاهر عبارتاند از الله، رحمان و رحیم. نام غایب نیز کُنه و حقیقت است و با (هو) یا اسم (اعظم اعظم اعظم) به آن اشاره میشود. با تجلی این نامها در تمام عوالم، موجودات، تجلی و پس از آنکه چیز قابل ذکری نبودند ظهور مییابند.
عوالم ده تاست که عبارتاند از: آسمانهای هفتگانه، کرسی، عرش اعظم، سرادق عرش اعظم؛ که سه تای آنها در حج است و هفت تا هنگامی که برگشتید:
(وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَ لَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّىٰ يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَٰلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ) (حج و عمره را برای خدا کامل به جا آرید و اگر شما را از حج بازداشتند، آنقدر که میسر است قربانی کنید و سر متراشید تا قربانی شما به قربانگاهش برسد. اگر یکی از شما بیمار یا در سرش آزاری بود، بهعنوان فدیه روزه بدارد یا صدقه دهد یا قربانی کند و چون ایمن شوید هرکه از عمرۀ تمتع به حج باز آید، آنقدر که او را میسر است قربانی کند و هرکه را قربانی میسر نشد، سه روز در حج روزه بدارد و هفت روز چون از حج بازگردد تا ده روز کامل شود و این حکم برای کسی است که از مردم مکه نباشد. از خدا بترسید و بدانید که خدا به سختی عقوبت می کند). [۲۱]
سه عالم که در حج “یعنی در خانه خدا” است عبارتاند از کرسی، عرش اعظم و سرادق عرش اعظم. اما هفت تایی که وقتی برگشتید، عبارتاند از آسمانهای هفتگانه؛ این حکم برای کسی است که از مردم مکه نباشد؛ یعنی برای کسی است که از آلمحمد (ع) نباشد.
روزه در اینجا، روزه گرفتن از منیت در “ده مقام” است:سه تا در حج: کرسی و عرش و سرادق عرش و هفت تای دیگر هنگامی که برگشتید: آسمانهای هفتگانه؛ و در هر مقامی چهار حالت وجود دارد که مربوط به تجلیات و ظهور چهار اسم است. به این ترتیب روزه از منیت در چهل حالت است.
“کسی که چهل صبح برای خدا اخلاص پیشه کند، چشمههای حکمت از قلبش بر زبانش جاری میشود.” [۲۲]
نفس به این چهل حالت نیاز دارد، تا بهطور کلی از این عالم به عالمی دیگر انتقال یابد. از همین رو، نفس نوزاد استقرار نمییابد مگر پس از چهل روز و نفس میت مستقر نمیشود مگر پس از چهل روز.
سخن در باب اربعین بسیار است ولی آنچه بیان شد کفایت میکند.» [۲۳]
چه زیباست وقتی کلام حق را از جانب حق میشنویم و اینگونه قلبهایمان از حقیقت لبریز میشود و در پی چشمههای حکمت، دستبهدامان حجت زمانه میشویم.
والحمد لله وحده وحده وحده
منابع
قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، محقق موسوی جزایری، سید طیب، ج ۱، ص ۴۱.
بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۱۹۰؛ تاریخ الخمیس، ج ۱، ص۲۸۰ و ۲۸۱، شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، خلاصه صفحات ۲۲۷ و ۲۳۴.
اعراف، ۱۴۲.
مائده، ۲۶.
کامل الزیارات، ترجمه ذهنی تهرانی، حدیث ۶، ص۲۵۸، انتشارات پیام حق.
شیخ صدوق، خصال، ص ۵۴۵.
عدة الداعی، ص ۱۲۸.
بقره، ۵۱.
اعراف، 142.
مائده، 26.
احقاف، ۱۵.
تورات، خروج، بابهای۲۴ تا ۳۱.
دیلمی،حسن بن محمد، ارشاد القلوب الی الثواب، ج ۱، ص۱۸۵، باب ۵۱.
بحارالانوار، ج ۶۷، ص۲۴۲؛ کنزالعمال، ج ۳، ص۲۴.
بحارالانوار، ج ۲، ص ۱۵۶؛ کنزالعمال، ج۱۰، ص ۲۲۴ و ۲۲۶.
طبرسی، مشکاة الانوار فی غرر الاخبار، نجف المکتب الحیدریه چاپ دوم، ۱۳۸۵ق. ص ۱۷۰.
رساله سیروسلوک، منسوب به بحرالعلوم.
بحرالعلوم، محمد بن مهدی، رساله سیروسلوک، منسوب به بحرالعلوم، ص۲۱۱.
محمدتقی مجلسی، رساله تشویق السالکین، ص۲۱.
دیوان شمس.
بقره، ۱۹۶.
عیون الاخبار الرضا(ع)، ج ۱، ص ۷۴ .
سید احمدالحسن، متشابهات، ج ۳، ص ۹۳.