خانه > بایگانی/آرشیو برچسب ها : اشعار یمانیون

بایگانی/آرشیو برچسب ها : اشعار یمانیون

شیخ عباس است و یار احمدی | عالم دانای شاه ما کجاست؟

اشعار یمانیون برای شیخ عباس فتحیه

ای فقیه شیعه شیخ ما کجاست؟ رهنمای راه حق پیدا کجاست؟ شیخ عباس است و یار احمدی عالم دانای شاه ما کجاست؟ کی عقیده جرم شد در این جهان؟ ظلمتان ای شبه مردان تا کجاست؟ ای که از دین خدا دم می‌زنید ندبه و اشک شما حالا کجاست؟ انتظار یوسفی را داشتید … آن همه …

بیشتر بخوانید »

چکید قطره‌ی اشکش به قلب خاک و ببین؛ به خاک، اشک علی همچو دُر غلطان شد

چکید قطره‌ی اشکش به قلب خاک و ببین؛ به خاک، اشک علی همچو دُر غلطان شد

چو نور حضرت حق در علی نمایان شد هزار درد مگو با دمش چه درمان شد غبار راه علی بین، به اذن حضرت حق به شام تیره‌ی دنیا چو ماه تابان شد چکید قطره‌ی اشکش به قلب خاک و ببین به خاک، اشک علی همچو دُر غلطان شد ز سوز سینه‌ی آن یار بی قرینه‌ی …

بیشتر بخوانید »

نام احمد را نبی آرد چنان، منجی موعود در آخر زمان

نام احمد را نبی آرد چنان، منجی موعود در آخر زمان

گرچه نا پیداست پایان جهان تو فقط محکم شو، با ایمان بمان قدر هر دم را به نیکویی بدان پا به پا و یار با احمد بمان بر حذر باشید از دام عدو با امام خود مکن چون کوفیان زاده‌ی زهرا غریب عالم است شیعه لبیکی بگو، از عمق جان نام احمد را نبی آرد …

بیشتر بخوانید »

دنیا بدون مهدی‌مان جز ملال نیست

دنیا بدون مهدی‌مان جز ملال نیست، اشعار یمانیون

افسوس این زمانه وفا را نمی‌خرند آه دل و سرشک ره، اینجا نمی‌برند دل‌ها به جرم مهر و وفا طرد می‌شود دنیا به کام مردمِ نامرد می‌شود نیرنگِ این زمانه دو صد رنگ می‌شود غربت، نصیب هر دل یک رنگ می‌شود مجنون به ادعا و سخن، می‌شود زیاد یک روز بگذرد، ببرد لیلی‌اش زیاد دنیا …

بیشتر بخوانید »

هشت ماه پس از رزم یمانی باید؛ مهدی، پدرش رهبر ايران باشد

هشت ماه پس از رزم یمانی، اشعار یمانیون

جانا كه وفای جمعِ شيران باشد نازا كه فتوح پيرِ پيران باشد آن شاه اگر به طالقان سر بزند آنجا صف و مجمعِ دليران باشد گر شهر نخواهد كه به او سجده كند آن شهر، بسا عذاب و ويران باشد هشت ماه پس از رزم يمانی بايد مهدی، پدرش رهبر ايران باشد باشد كه گدای …

بیشتر بخوانید »

با احمد آخرالزمان بد کردند، آن منتظران چه ظلم بی‌حد کردند

با احمد آخرالزمان بد کردند، اشعار یمانیون

ای وای به آن دلی که بیهوده شکست بر اشک دو دیده‌ای که بر گونه نشست بر داغ، که زخم صد دل و سینه شود پرپر همه لاله‌ها که از کینه شود ای وای به دست‌ها و عزم شیطان انبوه سپاه کفر ظاهر، انسان … با خون خدا، خضاب شادی بستند با آل رسول، عهد …

بیشتر بخوانید »

ای احمد الحسن، نکند جا گذاری‌ام!

ای احمد الحسن، نکند جا گذاری‌ام! اشعار یمانیون

تنها قرار دم به دمِ بی قراری‌ام بی تو دلم گرفته، چو ابر بهاری‌ام بارانِ دیده، بغض مرا وا نمی‌کند دائم به روز و شب ز جهانی فراری‌ام صد درد‌ غربت و‌ غم، صد طعنه‌ی رقیب زخمی به سینه شد، تو نیایی به یاری‌ام؟ بر حال و روز عاشق مضطر عنایتی شاها گدای کوی تو …

بیشتر بخوانید »

که نامش احمد، عبدالله و مهدی است؛ همان قائم که وی را نام مخفی است

به نام آن خداوند توانا که بر احوال عبدش هست دانا همان ربی که راه راست بنمود بر اثباتش هر آنچه خواست بنمود و قائم (ع) بهر اثبات حقیقت بیاورد از رسول او وصیت و علمی کو هماوردی ندارد اگر هست ادعایی گو بیاید که علم احمد (ع) از سرچشمه باشد جهانی بهر علمش تشنه …

بیشتر بخوانید »

اهل عالم مژده احمد آمده

اهل عالم مژده احمد آمده حجتی از نور سرمد آمده می‌زند صیحه ملک در آسمان قائم آل محمد آمده 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 عاشقان، محبوب دلبر آمده در شب تاریک، اختر آمده سوی مشرق خیره شو ای منتظر بدر کامل نور انور آمده 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 غائر العینینُ و مُشرفْ حاجبَیْن قامتش رعنا، عریض المنکبَیْن آن امیر لشکر جیش الغضب …

بیشتر بخوانید »

نزد احمد از محمد شد نمایان یک وصیت

نزد احمد از محمد شد نمایان یک وصیت با زبانی چون شکر شیرین کند ما را نصیحت در کتاب شیخ طوسی صفحه‌ی عشق و وفا این وصیت می‌کند ما را حفاظت از خطا اولین نام درخشان در وصیت شد امیرالمؤمنین این‌چنین آغاز شد عهدی مقدس آشکار بر مؤمنین یا علی گویم تو را رازی که …

بیشتر بخوانید »