بیا تا سورهی صافات خوانیم که آیات پس از صد را بدانیم همان جایی که ابراهیم گوید به فرزندش چو با او راه پوید شبی در خواب و رؤیا دید آن مرد که فرزند خودش را ذبح میکرد به اسماعیل گفتا خواب دیدم پسر جانم تو را سر میبریدم جوابش را چه زیبا داد فرزند …
بیشتر بخوانید »ای ابوسفیانیان ما ذوالفقار حیدریم
شَهپر و شاهین را حتی اگر زندان کنید پایه زندان خود را بی امان ویران کنید کوه را حتی اگر با خشم، مُشتی هم زنید دستتان بشکسته خود را سخره طفلان کنید غرش شیران کجا و واق واق تولهها؟! میشود زنجیر را بر گردن شیران کنید؟! عبرت از تاریخ اگر بگرفته بودید ای کسان میتوانستید …
بیشتر بخوانید »قائم منتقم خون خدا ما را بس
ز همه خلق جهان، نور خدا ما را بس ز همه راز جهان، سرّ ولاء ما را بس ما گدایان درِ خانهی «احمد» هستیم گوشهْ چشمش ز همه غیر خدا ما را بس اندر این ظلمت تردید و ره تاریکی راه جُستن ز علمدار هُدی ما را بس ما کجا، نوکری یوسف زهرا به کجا؟ …
بیشتر بخوانید »میرود یک بار دیگر سوی زندان غم مخور
میرود یک بار دیگر سوی زندان غم مخور میشود آنجا رسولی بهر رندان غم مخور هرچه میخواهد در آنجا هست، علم و ایمان و یقین هرچه هست آنجا به جز مکر پلیدان غم مخور اتهامش دوری از دزدان دین مصطفی خوانده چندین شعر در توصیف دیوان غم مخور اتهام دیگرش لبیکِ هل من ناصر است …
بیشتر بخوانید »يک نفر هست که آمد پس از آن فاصله ها
يک نفر هست که آمد پس از آن فاصله ها بي صدا، بي خبر از دست گل و هلهله ها نشنيديم صداي قدمش را اصلاً نشنيدم صداي غزل چلچله ها آن سفر کرده که صد قافله دل هم ره اوست آن که هر جمعه نوشتيم برايش گله ها آمد و ديد که در منتظران خيري …
بیشتر بخوانید »