قسمت سوم
(بررسی آرای شریف مرتضی، شیخ علی نمازی، محدث نوری)
نویسنده: نعیم احمدی
شریف مرتضی مینویسد:
«ما به قطعیت نرسیدیم که بعد از وفات حضرت صاحبالزمان، محمد بن الحسن (ع)، تکلیف از انسانها زایل میشود؛ بلکه ممکن است جهان، بعد از ایشان، زمانی طولانی باقی بماند و جایز نیست که بعد از ایشان، زمان از وجود ائمه خالی باشد؛ بلکه جایز است ائمهای باشند که حفاظت و صیانت از دین و مصالح اهل آن را برعهده بگیرند، و این امر با راه و روش ما در امامت تناقضی ندارد؛ زیرا آنچه ما به آن تکلیف شدهایم این است که امامت دوازده امام را قبول داشته باشیم و این عقیده را بهشکل واضح بیان کنیم؛ زیرا این عقیده است که اکنون محل اختلاف و نیاز ماست؛ لذا گفتن این قول [که بعد از امام دوازدهم، امامان دیگری باشند] باعث نمیشود که از عنوان دوازدهامامیبودن خارج شویم؛ زیرا این عنوان نزد ما به کسی که به دوازده امام اعتقاد داشته باشد اطلاق میشود و ما این موضوع را اثبات کردهایم و [از میان فرقههای اسلامی] فقط ما به این عنوان نامگذاری شدهایم و نه دیگران.» [1]کلام شریف مرتضی واضح است. او نیز بهطور قطع و یقین اعتقاد ندارد که امامت با وفات امام مهدی (ع) پایان مییابد؛ بلکه جایز میداند ائمهای بعد از امام دوازدهم باشند که از حجتهای الهی باشند.
از کلام شریف مرتضی روشن است منظور او از امامانی که جایز است بعد از امام مهدی (ع) باشند، همان امامان در رجعت نیستند؛ زیرا در این صورت، اصلاً جا نداشت از این بحث شود که اگر ما به امامانی بعد از امام مهدی (ع) قائل شویم، آیا از دوازدهامامیبودن خارج میشویم یا خیر؛ زیرا اگر همان امامانی که قبلاً بودهاند، پس از وفات امام مهدی (ع)، رجعت کنند، کسی که اندکی عقل داشته باشد برایش این شبهه پیش نمیآید که آیا اینگونه از دوازدهامامیبودن خارج میشویم یا خیر؛ چون امامانِ پس از رجعت، همان امامان پیش از رجعتاند و با رجعت آنها، به عدد آنها چیزی اضافه نمیشود؛ لذا منظور شریف مرتضی، امامانی غیر از امامان قبلی است، که شریف مرتضی در پاسخ به این شبهه که آیا در این صورت ما از دوازدهامامیبودن خارج میشویم یا خیر، پاسخی شبیه شیخ صدوق و بلکه کاملتر از آن ارائه میدهد که آنچه فعلاً مکلف شدهایم به آن اعتقاد داشته باشیم و نیاز ماست، دوازده امام هستند و دیگران نیز ما را به همین نام میشناسند و بهسبب همین اعتقادمان، از سایر فرقهها متمایز شدهایم؛ لذا حتی اگر امامان دیگری بعد از امام مهدی (ع) باشند، منافاتی با دوازدهامامیبودن ما ندارد.
شیخ علی نمازی شاهرودی مینویسد:
«در کمالالدین از ابوبصیر نقل شده که میگوید به امام صادق جعفر بن محمد (ع) گفتم: ای پسر رسول خدا از پدرتان امام باقر (ع) شنیدم که میفرمود: پس از قائم دوازده مهدی هستند. امام صادق (ع) فرمود: «ایشان فرمود دوازده مهدی و نگفت دوازده امام و آنها از گروهی از شیعیان ما هستند که مردم را به ولایت ما و شناخت حق ما دعوت میکنند.» میگویم: این روایت تبیینکنندۀ مقصود روایت ابوحمزه و منتخبالبصائر (حدیث وصیت) است و هیچ اشکالی در آن و غیر از آن که بر وجود دوازده مهدی بعد از امام زمان (ع) دلالت میکند، نیست؛ زیرا آنان مهدیهایی از اوصیای قائم و قائمهایی به امر ایشان هستند تا زمان، خالی از حجت الهی نباشد.» [2]همان گونه که از سخن شیخ نمازی روشن است، او: 1. با اشاره به حدیث وصیت، آن را میپذیرد یا حداقل آن را بدون اشکال میداند؛ 2. دوران مهدیین (ع) را بعد از وفات قائم میداند؛ 3. مهدیین را افرادی غیر از امامان دوازدهگانه میداند (زیرا طبق این روایت، مهدیین (ع) شیعیان امامان دوازدهگانه هستند)؛ 4. مهدیین را حجتهای معصوم الهی میداند که از اوصیای امام مهدی (ع) هستند؛ و این سخن او اشارهای است به حدیث وصیت و نیز روایات متواتری که دلالت میکنند زمین هیچگاه از امام یا حجت خالی نمیماند.
قابل ذکر است که شیعهشمردن مهدیین منافاتی با مقام امامت آنان ندارد؛ زیرا بنا به برخی روایات، برخی انبیا نیز شیعۀ امیر مؤمنان بودهاند و حتی امام حسن و امام حسین (ع) نیز در روایات شیعۀ امیر مؤمنان شمرده شدهاند. توضیحات تکمیلی دربارۀ اینکه چرا این روایت با امامت مهدیین (ع) منافات ندارد را میتوان در کتاب چهل حدیث دربارۀ مهدیین از شیخ ناظم العقیلی مطالعه کرد.
میرزای نوری، در کتاب النجمالثاقب، دوازده دلیل بر وجود فرزندان امام مهدی (ع) ذکر میکند؛ که در زمرۀ این دلایل دعاهایی است که در آن، به اهلبیت مطهر امام مهدی (ع) سلام داده شده است و نیز حدیث وصیت رسول خدا (ص) که میرزا تصریح میکند شیخ طوسی این روایت را با سند معتبری نقل کرده است؛ میرزای نوری مینویسد:
«هیچکدام از این روایات، معارضی ندارند مگر یک روایت که شیخ ثقه فضل بن شادان نیشابوری به سند صحیح از حسن بن علی خراز نقل کرده است: «علی بن حمزه بر امام رضا (ع) وارد شد و به ایشان عرض کرد: آیا شما امام هستید؟ فرمود: آری. عرض کرد: من از جد شما جعفر بن محمد (ع) شنیدم که فرمودند: هیچ امامی نیست، مگر اینکه برای ایشان فرزندی باشد. امام رضا (ع) فرمود: ای شیخ! آیا فراموش کردهای یا خودت را به فراموشی میزنی؟! جعفر (ع) اینطور نفرمودند؛ بلکه فرمودند: امامی نیست که فرزندی نداشته باشد، جز آن امامی که حسین بن علی در زمان او خروج میکند؛ زیرا برای او فرزندی نیست. عرض کرد: راست گفتید، فدایتان شوم، جدتان اینچنین فرمودند.» شیخ طوسی در کتاب غیبت خود، این خبر را نقل کرده و گفته: «مقصود از امامی که فرزندی ندارد، یعنی فرزندی که امام باشد، یعنی امام مهدی (ع) خاتم اوصیا و فرزندی که امام باشد بعد از خود ندارد.» یا اینکه کسی که حسین بن علی (ع) در زمان او خروج میکند فرزندی ندارد؛ در نتیجه، این روایت نیز با روایاتی که در تأییدِ وجود اولادی برای امام مهدی ذکر کردیم تعارضی ندارد، و خداوند داناتر است.» [3]کمترین چیزی که از عبارات میرزای نوری میتوان برداشت کرد این است که او جایز میدانسته از اهلبیت امام مهدی (ع) و نسل ایشان، امامانی معصوم وجود داشته باشد.
گفتنی است اکثر کسانی که تمایلی به پذیرش مهدیین، به این عنوان که آنها حجتهای معصوم باشند، ندارند، حدیث وصیت را نامعتبر قلمداد میکنند و با برچسبهایی نظیر اینکه خلاف مشهور یا شاذ یا جعلی است، آن را انکار میکنند و اگر هم آن را انکار نکنند دست از ظاهر آن میشویند و به تأویل آن، که مبتنی بر برداشتهای خلاف ظاهر است، روی میآورند تا در دلالت آن بر اینکه از نسل امام مهدی، اوصیایی معصوم وجود دارد خدشه وارد کنند! اما میرزای نوری، حدیث وصیت را معتبر میداند و هیچ تأویلی برای آن ذکر نمیکند، و معنای ظاهری آن را که تسلیم وصایت و خلافت به فرزند امام دوازدهم است میپذیرد؛ در نتیجه قاعدتاً میرزای نوری به مضمون حدیث وصیت و به مهدیین اعتقاد داشته یا حداقل مضمون آن را جایز میدانسته است؛ البته میرزای نوری روایتی را ذکر میکند که از آن ممکن است برداشت شود امام دوازدهم فرزندی ندارد. او دو راه ذکر میکند که ثابت کند این روایت، با روایاتی که بر وجود فرزندانی برای امام دوازدهم دلالت دارد، تعارضی ندارد.
راه اول را از شیخ طوسی نقل میکند؛ او از شیخ نقل میکند که منظور این روایت این نیست که امامی که حسین (ع) بر او رجعت میکند مطلقاً فرزندی ندارد، بلکه منظور این است که او فرزندی که امام باشد ندارد (در نتیجه، از نگاه شیخ طوسی، این روایت با وجود فرزندانی برای امام مهدی (ع) که امام نباشند منافات ندارد؛ که البته این دیدگاه نادرست است).
راه دوم میرزای نوری این است که ممکن است رجعت امام حسین (ع) ـنه بر امام مهدی (ع) که فرزند داردـ بلکه بر کسی باشد که مطلقاً فرزندی ندارد. میرزای نوری دربارۀ راه دوم توضیحی نمیدهد و نمیگوید که منظورش از کسی که مطلقاً فرزندی ندارد کیست؛ اما این سخن او با این سازگار است که مقصودش مهدی دوازدهم باشد که فرزندی ندارد و امام حسین (ع) در انتهای حیات او رجعت میکند؛ عبارات او در این معنا صریح نیست، اما این راهحل درست است و با عبارات محدث نوری همخوانی دارد؛ با این حال، نظر به اینکه میرزا چندین روایت را ذکر میکند که محتوایش وجود اوصیا یا امامانی از نسل امام مهدی است، میتوان حدس زد که به وجود مهدیین، به این عنوان که آنها حجتهایی الهی هستند، تمایل دارد یا حداقل آن را محتمَل میداند.
پانوشت:
144 – هفته نامه زمان ظهور- 7 بهمن 1401
دانلود تمامی شماره های هفته نامه زمان ظهور
عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پساز او کذاب است. به قلم: متیاس… Read More
مصیبت برتر قسمت دوم به قلم: نازنین زینب احمدی مقدمه در بخش پیشین این مجموعه، با تکیه بر اهمیتی که… Read More
گفتوگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت دوم) به قلم: متیاس الیاس از پیشنهادِ رفتن نزد کشیش استقبال کرد… Read More
به قلم: شیث کشاورز امروزه نظریه تکامل (فرگشت) نظریهای است که در جامعۀ علمی، بهطور گسترده بهعنوان توضیحی کاملاً… Read More
پاسخ به تئوفان اعترافکننده | قسمت چهارم به قلم: ارمیا خطیب • پیشگفتار در قسمت پیشین به سه ادعای تئوفانس… Read More
وظیفۀ مؤمنان در قبال رؤیا در پیشگاه فرستادۀ الهی به قلم: نوردخت مهدوی مقدمه رؤیا، سفری شیرین و روحانی است… Read More