متن زیر پاسخ دکتر داوکینز به پرسشی است که در خصوص همجنسگرایی از او پرسیده شده است:
«پرسشگر: همجنسگرایی، مناقشات گستردهای را به راه انداخته است و مخالفین آن، اصرار دارند که این تمایل، هیچ علت و سبب داروینی یا تکاملی ندارد. آیا این درست است؟
بسیار خوب! این پرسشِ بسیار شایعی است. در حقیقت این پرسشی است که بسیار از من پرسیده میشود. چگونه ممکن است همجنسگرایی از یک نسل به نسلی دیگر منتقل شود و چرا پنهان نمیشود؟ چرا انتخاب طبیعی آن را از بین نمیبرد؟
پیش از هرچیز، اینکه همجنسگرایی از نظر ژنتیکی بتواند به ارث برسد، مسئلهای [علمی] است که باید برای اثباتش دلیل آورده شود و دلیل آن، از تحقیقات روی دوقلوها به دست میآید. وقتی دوقلوهای همسان یا شبیه یکدیگر را بررسی میکنیم مسئله فقط همجنسگرایی را شامل نمیشود؛ بلکه آنها ـبهعنوان مثالـ در طول، وزن یا استعداد موسیقی یا هرچیز دیگر هم شبیه یکدیگرند.
دوقلوهای همسان یا شبیه یکدیگر نسبت به دوقلوهای ناهمسان شباهت بیشتری به یکدیگر دارند و این خصوصیتی وراثتی است؛ و این یعنی وجودداشتن عنصری ژنتیکی برای حالت اختلاف بین انسانها با چشمپوشی از ماهیت آن اختلاف ـمثلاً برای وضعیت قد انسان یا توانایی موسیقیـ و به این ترتیب ما یک عنصر ژنتیکیِ موروثی را پیدا میکنیم.
«ارثبری» اتفاق افتاده است و در خصوص همجنسگرایی، بله، ارثبری وجود دارد. اگر شما تمایلات جنسی را در یکی از دوقلوها شاهد باشی، برای شناخت تمایلات قُلِ دیگر در موقعیت بهتری قرار خواهی گرفت و اگر همسان باشند این احتمال بیش از زمانی خواهد بود که آن دو ناهمسان باشند.
بنابراین در اینجا وراثت وجود دارد؛ یعنی با یک مسئلۀ داروینی مواجهیم و به همین علت باید از خود بپرسیم: چرا فقط همجنسگرایی جنس مذکر که توانسته از نسلی به نسل دیگر منتقل شود به فرد چنین القا میکند که انتخاب طبیعی، از این خصوصیت، خلاص خواهد شد؟
فرضیات مختلفی وجود دارد… .»
«ولی من هیچکدام از این دو نظریه را ترجیح نمیدهم. میخواهم دقیقتر باشم؛ وقتی در خصوص «ژنِ» هرچیزی سخن میگوییم ـچه همجنسگرایی باشد یا هرچیز دیگرـ منظور ما این نیست که آن ژن، اجتنابناپذیر یا عامل حتمی است. این «ژن» در محیط مناسب میتواند تأثیرگذار باشد؛ پس این «ژن» عاملِ همجنسگرایی در محیط فعلی است؛ یعنی در محیط تکنولوژیکیِ تمدنیِ ما! ولی در محیط متفاوت دیگری تأثیری نخواهد داشت.
اجازه بدهید برای روشنتر شدن مطلب مثالی بیان کنم (این مثالی است که دلیلی برایش وجود ندارد؛ بلکه صرفاً یک مثال است که میتوان آن را طرح کرد): تصور کنیم یک کودک که از سینۀ مادر شیر میخورد از نظر جنسی متعادل، و کودک دیگری که از شیشه شیر میخورد همجنسگرا باشد.
پیش از اختراع «شیشه شیر» این ژن خود را بهعنوان ژن همجنسگرا توصیف نمیکرد؛ بنابراین آنچه اکنون شاهد هستیم، توضیح دیگری برای همان ژن است. من دربارۀ این ایده هیچگونه سرسختی و تعصبی ندارم؛ ولی این ایده را نمونهای زیبا میبینم که توضیح میدهد «ژن» مقید به این تفکر نیست؛ بلکه تمام قضیه به محیطی برمیگردد که فرد در آن رشد میکند.»[1]
1. این مدح و ستایشی را که در خصوص اصل و ریشۀ ژنتیكی برای همجنسگرایی در کلام دکتر داوکینز میبینیم بههیچوجه نمیتوان پذیرفت؛ این صرفاً فرضیهای است كه هیچ دلیل علمی محكمی برایش وجود ندارد؛ در غیر این صورت او باید اسم «ژن» معینی را که عامل همجنسگرایی است و جایگاه آن را بهطور مشخص در نقشۀ ژنتیکی انسان، بههمراه نام دانشمند کشفکنندهاش بیان کند؛
بهخصوص اینکه این مسئله، بسیار مهم است و باعث بحثوجدلهای علمی بزرگ و گستردهای شده است؛ و به این ترتیب رنج و سختی ناشی از این تحقیقات وسیعی را ـکه با وجود سربارهای مالی بزرگی که دارند همچنان در جریان هستندـ از عرصههای علمی برمیداشت!
2. اما در خصوص «تحقیقات روی دوقلوها» ـکه بهعنوان دلیلی جهت وراثتیبودن همجنسگرایی به آن اشاره میکندـ این صرفاً متوهمساختن کسانی است که این قضیه را پی میگیرند و نه بیشتر! و نیز سوءاستفاده از ناآگاهی مخاطبان است تا تفکرات و تمایلات الحادی و شناختهشدۀ خودش را پیش ببرد؛
وگرنه ما در قسمت قبل، مهمترین پژوهشهای انجامشده روی دوقلوها را ـکه طبق مطالب منتشرشده در مجلات معتبر علمی جهان، دانشمندان علم وراثت و دیگران انجام دادهاندـ بررسی کردیم و از ارزشیابی علمی آنها آگاه شدیم.
این علاوه بر تصریحاتی بود که خودِ رهبران گروههای پژوهشی بیان کردهاند! در حالی که تمامیِ آنها تأکید میکنند که قطعویقین در خصوص عاملِ ژنتیکی و ارثبری برای همجنسگرایی، حاصل نشده است و همچنان دور از دسترس به نظر میرسد.
3- بهفرض وجودداشتن یک ریشه و سبب ژنتیکی برای همجنسگرایی (در حالی که طبیعتاً چنین ژنی وجود ندارد) آیا نباید فرض گرفته شود که انتخاب طبیعی عهدهدار ازبینبردن چنین ژنی باشد و اجازۀ عبور آن را ندهد؟ چراکه همجنسگراها نمیتوانند زادوولد و بقای ژنهای خود را تضمین کنند؟
جا دارد پاسخ این پرسش، برای هرکسی که نظریۀ تکامل را ـحتی اگر تا حدودیـ بهدرستی درک میکند، «بله» باشد؛ به این معنا که انتخاب طبیعی ـبهطور قطعویقینـ عهدهدار ازبینبردن هر ژنی است که باعث نابودی «مجموعۀ ژنتیکیِ فردی» میشود؛ این، طبق نظریۀ تکامل، یک «اصل» است؛
چراکه استمرار بقای چنین ژنی ـکه مسبب همجنسگرایی استـ در ضمن مجموعۀ ژنتیکی و امکانِ گذرِ این ژن ـدر صورتی که چنین امکانی وجود داشته باشدـ نیازمندِ پژوهش و فرضگرفتن احتمالات برای توجیه علمی و منطقی آن است: زیرا عبور چنین ژنی ـیعنی همان ژنِ همجنسگرایی فرضیـ چیزی است که تکامل داروینی و بهطور مشخص یکی از ارکان اصلی آن ـیعنی انتخاب طبیعیـ از آن پرهیز میکند.
اما ابتدای مطالبی که پیشتر توسط داوکینز بیان شد حقیقت روشنی را از طرف او ـبهعنوان یک دانشمند بزرگ زیستشناسی تکاملیـ در خود دارد و دستکم، بر او لازم بود بعد از بنانهادن تفکر وجود «عامل ژنتیکی» برای همجنسگرایی، اشاره کند که این «اصل» [اصل انتخاب طبیعی] ازبینرفتن چنین ژنی را اقتضا میکند و پس از آن، برای توجیه امکان منتقلشدن این ژن و ازبیننرفتنش، احتمالات و فرضیاتی را مطرح کند؛ ولی او اینگونه عمل نمیکند و برخلاف آنچه علم و حقیقت لازم میگرداند، [صرفاً] به الحاد خود متمایل میشود.
پروفسور «پل واسی/ Paul Vasey» میگوید: «این همان تناقض از دیدگاه تکاملی است.» و اضافه میکند:
«چگونه صفتی مثل ناهنجاری جنسی در مردان که از عنصری وراثتی برخوردار است میتواند در طی دورۀ تکاملی استمرار یابد، در حالی که افراد حامل ژنهای مرتبط با آن صفت، همانندسازی نشده باشند؟!»[4]
اگر کسی بخواهد چنین به تصویر بکشد که ژن معینی وجود دارد که باعث همجنسگرایی میشود یا ژنی هست که باعث ارتباط جنسی با حیوانات میشود.
باید یقین داشته باشد که انتخاب طبیعی در کمین چنین ژنی فرضی، خواهد نشست؛ زیرا همانطور که در بررسی سخن داوکینز اشاره کردیم، انتخاب طبیعی مسئول از بین بردن هر ژنی است که باعث نابودی مجموعه ژنتیکی فردی بشود.[5]
همچنین می توانید مطلب دیگری را با عنوان (آیا دلیل معقول برای قانون ازدواج همجنسگرایان وجود دارد یا خیر؟) در این آدرس مطالعه کنید.
پینوشت:
[1] دسترسی در: کلیپ دکترداوکینز: تکامل چگونه همجنسگرایی را توضیح می دهد [2] همجنسگرایی؛ پژوهشی در خصوص علل ماورایی در انسان، دکتر علاء سالم، ص30 تا 32. [3] مجله The New Atlantis شماره 50، 2016، 22 تا 26. [4 ]«پل واسی» پروفسور و استاد روانشناس دانشگاه لیتبریج در کنیاست. متن سخنان او در سایتی که لینک شده است در دسترس است. [5 ] همجنسگرایی؛ پژوهشی در خصوص علل ماورایی در انسان، دکتر علاء سالم، ص34 تا 36.عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پساز او کذاب است. به قلم: متیاس… Read More
مصیبت برتر قسمت دوم به قلم: نازنین زینب احمدی مقدمه در بخش پیشین این مجموعه، با تکیه بر اهمیتی که… Read More
گفتوگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت دوم) به قلم: متیاس الیاس از پیشنهادِ رفتن نزد کشیش استقبال کرد… Read More
به قلم: شیث کشاورز امروزه نظریه تکامل (فرگشت) نظریهای است که در جامعۀ علمی، بهطور گسترده بهعنوان توضیحی کاملاً… Read More
پاسخ به تئوفان اعترافکننده | قسمت چهارم به قلم: ارمیا خطیب • پیشگفتار در قسمت پیشین به سه ادعای تئوفانس… Read More
وظیفۀ مؤمنان در قبال رؤیا در پیشگاه فرستادۀ الهی به قلم: نوردخت مهدوی مقدمه رؤیا، سفری شیرین و روحانی است… Read More
View Comments