بسم الله الواحد القهّار
اللهم صل علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیما کثیرا
شیخ عباس فتحی درباره ماجرای ایمان آوردن شیخ علی محمدی هوشیار به سید احمد الحسن (ع) و سپس مرتد شدنش اینگونه مینویسد: بسیاری از دوستان در فضای حقیقی و مجازی از بنده پرسیدند که جریان دکتر هوشیار چیست؟ و بنده مجبور شدم که این توضیح مختصر را برای عزیزان بنویسم تا دیگر دراینباره سؤال نکنند.
آقای دکتر علی محمدی هوشیار، همان کسی که یک شب قبل از دستگیری بنده در منزل ما بود، همان کسی که بر ضدّ امام احمد الحسن (ع) کلاس و تدریس داشت، همان کسی که مسئول برگزاری همایش ضدّ یمانی دفتر تبلیغات در حوزه علمیه قم بود، همان کسی که مسئول گروه فرق دفتر تبلیغات بود، همان کسی که چندین گروه در تلگرام برای تبلیغ علیه دعوت یمانی داشت، همان کسی که قرار بود با بنده مناظره کتبی کند (پس از تحقق شرایط طرفین)، همان کسی که نورچشمی حوزه علمیه و دفتر تبلیغات و جامعة المصطفی العالمیة و نهادهای امنیتی و اطلاعاتی بود، همان کسی که یکی از سردمداران اصلی مخالفان دعوت یمانی (ع) در حوزه قم بود!
وقتی از زندان آزاد شدم به بنده پیام داد و مدتی بعد بنده را در گروه کذایی «گفتگوی آزاد با اتباع احمد اسماعیل» عضو کرد و در آن گروه اهانتهای بیشماری بیان شد و عدهای جاسوس و فحاش را در آنجا جمع کرده بودند و به ما میگفتند جواب بدهید، درحالیکه میدانستند که در دادگاه و بازداشتگاه اطلاعات از بنده تعهد مشروط گرفتهاند که دهانم بسته باشد.
آقای هوشیار از بنده خواست که مناظره کتبی داشته باشیم. به ایشان گفتم که باید شرایطی فراهم شود و تعهداتی بدهید، از جمله اینکه امنیت قضایی ما در حین مناظره کتبی فراهم باشد و سپس با کمک هم یک شیوهنامه تهیه کردیم و مقررات و قوانین بحث را بهصورت مشروح درج کردیم.
روزی در منزل یکی از دوستان طلبه، با هم جلسه گرفتیم و درباره شرایط مناظره کتبی بحث کردیم و درنهایت به نتیجه نرسیدیم، چون ایشان گفتند که بنده هیچ مسئولیت امنیتی و قضایی ندارم تا بتوانم به شما تضمین قانونی و رسمی بدهم.
در منزل دوستمان به ایشان گفتم: چرا به اهل بیت (ع) توسل نمیکنید تا حقیقت برای شما روشن بشه؟ آیا احتمال نمیدهید که دعوت سید احمد الحسن (ع) حق باشد؟ گفت: نه. من اعتقادی هم به رؤیا و استخاره در این موضوع ندارم، چون دعوت این آقا باید با ادله روایی اثبات شود، نه با خواب و استخاره. گفت: خود من یک روز برای تفریح 17 بار به قرآن استخاره زدم درباره احمد الحسن و هر بار آیاتی درباره انبیاء و اوصیاء و دعوات الهی آمد و من فقط خندیدم.
خیلی تعجب کردم از این سخن ایشان! گفتم: شیخنا، نظرت درباره استدلال سید احمد الحسن (ع) به وصیت شب وفات رسول الله (ص) چیه؟ ایشان گفت: ما وصیت پیامبر (ص) را قبول داریم، اما این حدیثی که در کتاب غیبت طوسی آمده معتبر نیست و وصیت پیامبر (ص) این نیست. گفتم: مگر وصیت دیگری هم از رسول الله (ص) وجود دارد؟ گفت: بله. وصیت دیگری از رسول الله (ص) وجود دارد که هیچ اسمی از مهدیین و احمد نیامده.
گفتم: شیخنا، اگر چنین چیزی وجود داشته باشد، دیگر نیازی به مناظره کتبی نیست، چون بنده دست از این اعتقاد برمیدارم و به شما ملحق میشوم. اگر وصیت دیگری از رسول الله (ص) باشد که خلفای الهی و قائم آل محمد (ص) را معرفی کرده باشد، اساس این دعوت باطل میشود.
ایشان گفت: بنده این وصیت را برای شما به تلگرام میفرستم. بعد از چند روز، حدیثی را از کتاب سلیم بن قیس هلالی برای تلگرام بنده فرستاد؛ همان حدیثی که بعضی از صحابه شهادت میدهند که پیامبر (ص) وصیت کرده و نام پنج نفر از اوصیاء یعنی امام علی (ع) تا امام باقر (ع) را هم میشمرد.
در جواب ایشان نوشتم که شیخنا، این حدیث یکی از شواهد و مؤیدات صدور قطعی حدیث وصیت رسول الله (ص) است، نه متن وصیت! یعنی این روایت یکی از دهها روایتی است که انصار امام مهدی (ع) برای اثبات نصّ وصیت رسول الله (ص) از آن استفاده میکنند. آیا به نظر شما قائم آل محمد (ص) با این حدیث بر مردم احتجاج میکند؟! درحالیکه حتی امام صادق (ع) هم نمیتواند با این حدیث، امامت خود را اثبات کند!
بعداً به ایشان عرض کردم که آیا شما کتاب «الوصیة و الوصی احمد» نوشته استاد ناظم العقیلی را خواندید؟ گفتند: نه. عرض کردم لااقل این کتاب را بخوانید تا بدانید که ادله انصار امام مهدی (ع) چیست تا بتوانید پاسخی به ادله آنها بدهید. کتاب «الوصیة و الوصی احمد» را برایشان با تلگرام فرستادم. چند روز بعد برای من پیغام داد که تا صفحه 120 کتاب را خواندم و اشکالاتی از این کتاب نوشتم که میخواهم با شما بهصورت حضوری درباره آن صحبت کنم (و بعداً متوجه شدم که به خاطر ترس از کنترل تلگرامش اینطور نوشته و اصطلاحاً تقیه میکرده و در حقیقت هیچ اشکالی به ادله این کتاب نداشته). گفتم: در شرایط خفقان فعلی از مباحثه حضوری با شما معذورم، اما اگر یک مقاله بنویسید و ادله این کتاب را رد کنید، استفاده میکنیم.
مدّتی بعد حدود ساعت 12 شب به بنده پیغام داد و گفت که الآن در مسجد جمکران هستم و با امام زمانم خلوت کردهام. به شوخی بهش گفتم که جمکران چه میکنید؟ رفتید که توطئه یمانی ها رو خنثی کنید؟! گفت: میخواهم بیایم منزلتان. گفتم: تشریف بیاورید. حدود نیم ساعت بعد دیدم که با لباس شخصی و یک خودروی وانت پیکان (ماشین برادرشان) آمد درب منزل ما. داخل ماشین ایشان نشستم. یک کاغذ کلاسری درآورد و روی آن نوشت: من چند روز است که ایمان آوردم. بعد هم اشاره به دهانش کرد، یعنی صحبت نکنم چون ممکن است با گوشی موبایلش شنود شود.
ایشان را دعوت کردم به داخل خانه. آن شب تا ساعتی بعد از اذان صبح در اتاق با هم صحبت میکردیم. به بنده گفت: من کارهای زیادی بر ضدّ جریان یمانی انجام دادم، اما بعد از خواندن کتاب «الوصیة و الوصی احمد» فهمیدم که احتجاج ایشان به وصیت رسول الله (ص) درست است. این کتاب حجت را بر من تمام کرد. گفتم: باور نمیکنم که شما ایمان آورده باشی. گفت: مهم نیست که باور کنی. فقط آمدم که بگویم برای جبران گذشته باید چه کار کنم؟ گفت: مدتی قبل خواب دیدم که در آسمان صدای بلندی آمد که سه مرتبه میگفت: احمد، اما چون از نظر علمی و عقلی قانع نشده بودم، به این خواب عجیب هم اعتناء نکردم.
گفت: مقدار زیادی از کتاب «الوصیة و الوصی احمد» را خواندم و حجت علمی بر من تمام شد. چند روز پیش خواب دیدم که دفتری پیش روی من قرار داده شده که دنبال اسم یاران امام مهدی (ع) هستم و گمان میکردم که خودم هم باید جزو آنها باشم؛ اما وقتی به اسم خودم رسیدم دیدم که با خط درشت و واضح و شفاف نوشته: «شیخ علی محمدی هوشیار هماکنون جزو لشکر سفیانی است.»
گفت: این خواب من را بهشدت متحوّل کرده و فهمیدم که ظلم بزرگی در حق امام مهدی (ع) کردم. اکنون میخواهم جبران کنم. گفتم که امام احمد الحسن (ع) در بیانیه رسمی رجب سال 1383 فرمودند که همه موظف هستند که با وصی و فرستاده امام مهدی (ع) بیعت علنی و رسمی کنند.
ایشان گفت: اگر اعلام بیعت رسمی کنم از کار بیکار میشوم و حتماً اذیتم میکنند، اما اشکالی ندارد. گفت که برای این مسئله به قرآن استخاره کردم و آیات آخر سوره عنکبوت آمد که فهمیدم باید بیعتم را اعلان کنم و از فقر و کاستی روزی هم نترسم.
تا صبح با هم صحبت کردیم و بعد هم خداحافظی کردند و رفتند. بعدازظهر به تلگرام من پیام دادند و عکسی از صفحه فیسبوکشان برایم فرستادند و گفتند که اعلام بیعت رسمی کردم. محتوای آن پیام کوتاه این بود: «پس از سالها تحقیق و به دلیل براهین محکم و رؤیای صادقه در روز عید غدیر با افتخار تمام با سید احمد الحسن (ع) بیعت کردم و از خدا میخواهم که بنده را عفو کند.»
به ایشان تبریک گفتم. شب به تلگرام من پیغام داد و گفت که از صبح تا حالا دارند به من تلفن میکنند. گفتم که به جمع غرباء خوش آمدید. نوشت که احتمالاً از فردا باید میزبان اساتید حوزه باشم! فردا ظهر بهش پیغام دادم که حالت چطوره و چهکار میکنی؟ گفت: داغونم، داغون. گفتم: چرا؟ تکفیرت کردند؟ نوشت که خیلی بدتر از تکفیر! و این آخرین پاسخی بود که ایشون برای بنده نوشتند و بعد از آن دیگر هیچ خبری ازشون به ما نرسید. شیخ علی محمدی هوشیار دیگه آنلاین نشد تا یک هفته.
تکذیبیههایی که از او در شبکههای اجتماعی پخش شد بهشدت برای بنده باعث شک و تردید است. چون اولین باری که یک پیغام تکذیب از صفحه فیسبوک ایشون به صورت عکس در شبکههای اجتماعی پخش شد، اون عکس رو برای تلگرامشون فرستادم و پرسیدم که قضیه چیه؟ اما متأسفانه نه پاسخی دادند و نه آنلاین شدند.
نکته بسیار شگفتانگیز آن است که در تکذیبیهای که از ایشان منتشر کردند، آمده بود که صفحه فیسبوک و تلگرام من را هک کردند و انصار این پیغام را در صفحه فیسبوک من قرار دادند؛ اما مگر تلگرام قابل هک است؟! همه کاربران این شبکه اجتماعی میدانند که نرمافزارهایی مثل وایبر و واتساپ و تلگرام و … با شماره تلفن کار میکنند، یعنی وقتی این نرمافزار روی یک سختافزار نصب میشود، برنامه بهصورت خودکار از شما یک شماره تماس میگیرد و پیامکی به همان شماره ارسال میکند تا برنامه فعال شود. حال اگر کسی بخواهد بهصورت موازی، نرمافزار را روی یک سختافزار دیگر (مثلاً رایانه شخصی یا تبلت) نصب کند، مجدداً یک پیامک به همان شماره تلفن ارسال میشود، چون بدون آن رمز ارسالی، نرمافزار بر روی سختافزار جدید هرگز فعال نمیشود.
حالا سؤال منطقی و شفاف همه دوستان این است که چطور انصار توانستهاند آیدی تلگرام و صفحه فیسبوک آقای هوشیار را هک کنند؟! مستحضرید که برای هک کردن فیسبوک یک شخص، اول باید ایمیل او را هک کرد و این کار معمولاً از هکرهای بسیار قوی و کارکشته هم به سادگی برنمیآید، بهخصوص که خود سرورهای یاهو و هاتمیل و جیمیل و فیسبوک و … به اندازهای روی مسئله امنیت حساس هستند که حتی اگر خود شخص بخواهد با دستگاه جدیدی به ایمیل خود دسترسی پیدا کند، به او اخطار امنیتی داده میشود و باید از طریق ایمیل دیگر یا شماره تماسش، رمز جدیدی دریافت کند.
سؤال دیگر آن است که آیا انصار چنین اشراف و قدرتی در هک کردن ایمیل و فیسبوک و تلگرام شخصیتهای مشهور و مسئولین حوزوی دارند؟! اگر چنین قدرت خارق عادتی دارند، چرا این کار را با سایر مسئولین و شخصیتها انجام ندادند؟! چرا صفحات شخصی و شبکههای اجتماعی شخصیتهای بسیار مهمتر و مشهورتر را هک نکردند؟! بهراستی این هکرهای بینظیر چرا آقای هوشیار را برای هک کردن انتخاب کردهاند؟!
بگذریم. چرا آقای هوشیار بعد از اینکه متوجه هک شدن تلگرام و فیسبوکشان شدند، یک پیغام فیسبوکی ساده یا یک پیغام تلگرامی خیلی ساده به خود بنده ندادند؟! ضمناً وقتیکه تلگرام یک نفر هک شود، باید آنلاین باشد تا از آن سوءاستفاده کند، اما چرا آقای هوشیار یا آن هکر محترم نابغه یک هفته آفلاین بودند و وقتیکه آنلاین شدند هم یک پاسخ و یک جواب سلام به بنده نداد؟! واقعاً آیا خود ایشان مدیریت صفحه فیسبوک و تلگرام و گوشی موبایل خودش را به عهده دارد یا کسانی دیگر؟!
تا جایی که بنده ایشان را میشناختم هیچوقت بیشتر از پنج یا شش ساعت در تلگرام آفلاین نبودند. ایشون چندین گروه رو در تلگرام مدیریت میکردند و در فضای مجازی بسیار فعال بودند. تخصص ایشون در مقابله علمی با فرقه «عرفان حلقه» بود و با بسیاری در آن فضا مرتبط بودند، اما عجیب اینجاست که هیچوقت توسط جن گیران و هکرهای عرفان حلقه هک نشدند، اما توسط یمانیها …!
بنده حدس میزنم که غیبت طولانی آقای هوشیار و عدم پاسخگویی ایشان در تلگرام و فیسبوک و … معلول چیست. حدس میزنم که ایشان را در این مدت به کجا برده باشند و چه رفتار و برخوردی با او کرده باشند، چون خود بنده نیز تجربه مشابهی داشتم و لذا برای ایشان بهشدت نگران هستم.
دیروز از شخصی شنیدم که میگفت که آقای هوشیار را در مشهد دیده و جریان را از او پرسیده است. میگفت که آقای هوشیار گفته: «من را سحر کرده بودند و به خاطر همین به یمانی (ع) ایمان آورده بودم، اما آمدم مشهد و نزد شخصی رفتم که سحر آنها را باطل کند و اکنون همهچیز درست شده و بهجای اولش برگشته.»
البته بنده مطمئن نیستم که خبر این ملاقات و حضور ایشان در مشهد مقدس راست و درست باشد، اما امیدوارم که این خبر درست باشد. حال اگر این خبر درست باشد، باز هم سؤالاتی مطرح است: ایشان دقیقاً چه زمانی سحر شدهاند؟! آیا زمانی که کتاب «الوصیة و الوصی احمد» را مطالعه کردهاند بهواسطه مطالعه این کتاب مسحور شدهاند؟! یا زمانی که بعد از سالها مخالفت بیدلیل، لحظهای به وجدان خود مراجعه کردند و گفتند که شاید حق با اینها باشد و باید درباره ادله دعوت یمانی (ع) مطالعه کنم؟!
سؤال دیگر اینکه چرا ایشان را سحر کردند و از دیگران صرفنظر کردند؟! چنین ساحران کارکشته و توانایی آیا نمیتوانند عدهای از بزرگان و مسئولین و نویسندگان حوزه را سحر کنند تا اوضاع یکباره عوض شود؟! ویژگی شخصیتی آقای هوشیار چه بوده که به این سادگی مسحور شدهاند و به این سادگی با یک ملاقات در مشهد از سحر درآمدهاند؟!
حالا از کجا میشود اثبات کرد که همان شخص مشهدی ایشان را سحر نکرده باشد؟! او که اساساً شغلش جادوگری و علوم غریبه است قطعاً متهم درجه اول پرونده ساحری است، نه کتاب «الوصیة و الوصی احمد» شیخ ناظم العقیلی!
وانگهی کسانی که با قرآن کریم (ثقل اکبر) محشور هستند بیشک میدانند که چه کسانی متهم به جادوگری بودند و چه کسانی آنها را ساحر و … میخواندند. واقعاً چرا سید احمد الحسن (ع) به دلیل کرامات فراوان و تصدیق از طریق ملکوت عالم (رؤیای صادقه و کشف و شهود هزاران نفر از مؤمنان) همواره بهعنوان ساحر و جادوگر نامیده شده است؟! آیا عین این القاب را مشرکان و معاندان به موسی (ع) و عیسی (ع) و همچنین به محمد (ص) ندادند؟!
بگذریم! به نظر شما داستان چیست؟! دکتر هوشیار کجا بوده است در این مدت؟! بالأخره ایشان را هک کردهاند یا سحر یا…؟! من اگر خود ایشان را آن شب در خانه ندیده بودم و اگر فعالیتهای جدی ایشان بر ضدّ دعوت یمانی (ع) را ندیده بودم و اگر حال و وضع آن شب ایشان را ندیده بودم، شاید میتوانستم قبول کنم که مثلاً برای یک یا دو روز صفحه فیسبوکشان را هک کردهاند؛ اما شما اگر جای من باشید، واقعاً چه احتمالی میدهید؟! ایشان در این مدت کجا بودند و چه میکردند یا با او چه میکردند؟!
فرض کنید که واقعاً صحبت از سحر و جادو کرده باشد. در این صورت شما تعجب نکنید، چون شاید تنها راه خلاص از دست این جماعت همان است که یا اعلام برائت کنید یا بگویید من را جادو کردهاند یا اینکه بگویید صفحهام را هک کردهاند و …؛ اما از خدای متعالی میخواهم که آقای هوشیار واقعاً آزاد باشد و بگوید که من را سحر کردهاند تا دست از سرش بردارند و فرزندانش مانند فرزندان من 100 روز از ملاقات پدرشان محروم نمانند.
آن چیزی که بیش از همه تعجب بنده را برانگیخت، آن است که همزمان با غیب شدن یکباره آقای دکتر هوشیار و بلافاصله پس از اعلام بیعت رسمی ایشان با سید احمد الحسن (ع) در صفحه فیسبوکش، برخی از نوچههای آقای شهبازیان یکباره بر صفحه فیسبوک بنده حمله کردند و زیر بسیاری از پستها شروع به اهانت و جسارت به بنده کردند تا جایی که برخی از این حضرات در صفحه شخصی خودشان نیز دستور کار را عوض کردند و بهجای نقد و ارائه دلیل و …، مشغول به توهین به بنده ناچیز شدند. واقعاً در این مدت چه اتفاقی افتاد که دستور کار این مزدبگیران کممایه به این سرعت تغییر کرد؟!
همه اینها را گفتم تا بدانید که باید آقای هوشیار را درک کنید و باید برایش دعا کنید که استقامت کند. باور کنید که من او را درک میکنم و میفهمم که چه چیزهایی را تحمل کرده است. باور کنید که بسیار سخت است … . باور کنید که گاهی هیچ راهی برای خلاص شدن از دست این قوم وجود ندارد. ما علم غیب نداریم و نمیدانیم که چه اتفاقی برای ایشان افتاده است. فقط از خداوند متعالی میخواهیم که ایشان را تسدید و نصرت دهد.
ایمان آوردن ایشان برای خودش ارزشمند است، اما برای ما تفاوتی ندارد، چون ما به خاطر رجال و شخصیتهای علمی و سیاسی و … دعوت یمانی آل محمد (ص) را قبول نکردهایم تا با برگشتن یا مرتد شدن آنها یا شایعهپراکنی درباره برگشتن آنها اعتقادمان تغییری پیدا کند.
به یاد روایتی که در مقدمه کتاب غیبت نعمانی آمده باشید: «من دخل هذا الدین بالرجال اخرجه منه الرجال کما ادخلوه اول مرة و من دخل هذا الدین بالکتاب و السنة تزول الجبال قبل ان یزول»، «هر کسی که به خاطر رجال و بزرگان وارد این دین (مکتب اهل بیت ع) شود، همان بزرگان او را از این دین خارج میکنند، اما کسی که به سبب کتاب و سنت وارد این دین شود، کوهها میلغزند و او نمیلغزد.»
حضرات بزرگوار، دوستان عزیز، اینک که نتوانستیم مسلم بن عوسجة و حبیب بن مظاهر باشیم، لااقل بیایید حرّ بن یزید ریاحی باشیم. قبل از آنکه دیر شود هوشیار شوید. هوشیار باشید.
منتظران را به لب آمد نفس *** ای شه خوبان تو به فریاد رس
فانتظروا انی معکم من المنتظرین
والسلام علی عباد الله الصالحین
عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پساز او کذاب است. به قلم: متیاس… Read More
مصیبت برتر قسمت دوم به قلم: نازنین زینب احمدی مقدمه در بخش پیشین این مجموعه، با تکیه بر اهمیتی که… Read More
گفتوگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت دوم) به قلم: متیاس الیاس از پیشنهادِ رفتن نزد کشیش استقبال کرد… Read More
به قلم: شیث کشاورز امروزه نظریه تکامل (فرگشت) نظریهای است که در جامعۀ علمی، بهطور گسترده بهعنوان توضیحی کاملاً… Read More
پاسخ به تئوفان اعترافکننده | قسمت چهارم به قلم: ارمیا خطیب • پیشگفتار در قسمت پیشین به سه ادعای تئوفانس… Read More
وظیفۀ مؤمنان در قبال رؤیا در پیشگاه فرستادۀ الهی به قلم: نوردخت مهدوی مقدمه رؤیا، سفری شیرین و روحانی است… Read More
View Comments
شما دروغ گویی بیشتر نیستند و اینقد براهینتون سست که با ضربه عنکبوتی فرو می ریزه
امیدوارم انتشار بدید
ادله اثبات ایشان چیست
از خدا میخواهیم حقانیت احمدالحسن یمانی ع را جوری آشکار کند که دهان مخالفینش بسته شود.
ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا فانصرنا علی القوم الکافرین