قسمت قبل…
امام علی (ع) در خطبۀ 38 نهجالبلاغه در تعریف شبهه فرمودند: «وَ اِنَّما سُمِّیَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَةً لاِنَّها تُشْبِهُ الْحَقَّ. فَاَمّا اَوْلِیاءُ اللّهِ فَضِیاؤُهُمْ فیهَا الْیَقینُ، وَ دَلیلُهُمْ سَمْتُ الْهُدى. وَ اَمّا اَعْداءُ اللّهِ فَدُعاؤُهُمْ فیهَا الضَّلالُ، وَ دَلیلُهُمُ الْعَمى. فَما یَنْجُو مِنَ الْمَوْتِ مَنْ خافَهُ، وَلا یُعْطَى الْبَقاءَ مَنْ اَحَبَّهُ» «شبهه را براى اين شبهه ناميدند كه به حق شباهت دارد. اما نور هدايت كنندۀ اولیای خدا در شبهات، يقين است و راهنماى آنان، مسير هدايت الهى است. ولی دشمنان خدا، دعوتكنندهشان در شبهات، گمراهى است و راهنماى آنان كورى است. آنكس كه از مرگ بترسد نجات نمىيابد و آنكس كه زندهماندن را دوست دارد براى هميشه در دنيا نخواهد ماند.»
پرسش 5:
در خصوص متن این كتاب ، چه چیزی توجه شما را به خود جلب كرده است؟
پاسخ:
پیش از پرداختن به جزئیات، موارد کلی مهمی وجود دارد كه بینندگان باید از آنها آگاهی داشته باشند؛ از جمله:
اول: منابع این كتاب : میتوانم بگویم رسوایی علمی بزرگی در این كتاب وجود دارد. یک تحقیق علمی، نیازمند دقت و بیطرفبودن است و باید به منابع قابلاطمینان متكی باشد و بهطور جدی از منابع نامطمئن پرهیز داشته باشد. اهمیت این نکته زمانی بیشتر میشود كه تحقیق به مسائل خطیری همچون اعتقادات مرتبط باشد.
منابع شیخ كورانی چیست؟
- هرکس كتاب شیخ كورانی را بخواند متعجب میشود كه چرا او اغلب منبعی برای اطلاعاتش بیان نمیكند. به همین دلیل وی را چنین میبینیم که سخنش را با چنین عبارتهایی آغاز میكند: «برخی افراد به من گفتند.» (ص14)، «مشخص است كه بندر بن عبدالعزیز كه رابط بین مخبرهای سعودی و صهیونی است، با وی قرار گذاشته كه برای جنبش خود پایه و اساسی بنیان نهد.» (ص18) و «گفته شده او وهابی بوده است.» (ص17)
همچنین از عبارتهایی مثل «شنیدهایم … شنیدهایم…» (ص27) استفاده میکند و در ص11 طبق نسخۀ موجود در سایتش نوشته است: «شنیدهام كه حارث ضاری به امیر نایف سعودی گفته است: آنان کار جنبش جندالسماء را یکسره کردهاند و رهبر و تعدادی از مجاهدینش را به قتل رساندند! او پاسخ داد: این مهم نیست ای جناب شیخ! جنبشها و مجاهدان بسیاری وجود دارند!»
میپرسیم: او چگونه شنیده است؟ چه كسی به او خبر داد؟ آیا دیداری با آنها داشته است؟ از جمله عبارتهایی که استفاده کرده است «و برخی سایتها منتشر كردهاند.» (ص36)
با کمال تأسف، منابع او خیالی و دروغین و قیلوقالهایی است كه برخی پیرزنها زمزمه میكنند؛ اظهاراتی بیاساس كه هیچ سندی ندارند. به همین دلیل وقتی بخواهی پاسخ او را بدهی در واقع تنها كافی است بگویی: «دلیل تو چیست؟ منابعی كه به آن استناد میكنی كداماند؟ بهخصوص كه تو در عراق زندگی نمیكنی!»
- همچنین شیخ كورانی به برخی نوشتههای منتشرشده در سایتهای اینترنتی تکیه میكند كه هر جویندۀ علمی كه برای خودش احترام قائل است نمیتواند به آنها اعتماد كند؛ حال در مورد مردی كه خودش را عالِم و مهم میداند و برخی مردم نیز او را اینگونه میشناسند و به گفتههایش اعتماد میكنند، وضعیت به چه صورت خواهد بود، درحالیکه منبع اساسی وی، نوشتههای مردی باشد به نام «احمد الیاسری» كه خارج از عراق زندگی میكند و نویسندۀ شبكۀ خبری «بروج» است؟
دوم: رویکرد تحریفی: نتیجهای كه شیخ كورانی میخواهد به آن دست یابد تخریب چهرۀ این دعوت مبارک است. او منابعش را بیان نمیكند یا از منابع غیرعلمی استفاده میكند و با مسائل دعوت همچون هَوویی رفتار میكند كه به دنبال موضوعی فریبكارانه است تا دربارهاش صحبت كند؛ زیرا او میخواهد عنان خود را به دست خیالات بیمارگونهای بسپارد كه صورتی تحریفشده از این دعوت را ترسیم میکنند. او عمدۀ سخنان خود را طوری ارائه میدهد كه گویا مستند بر اطلاعات هستند و نتیجهگیریهای عجیبوغریبی را بر اساس آنها به دست میآورد؛ اما در حقیقت او تنها در حال ایراد یک سخنرانیِ گمراهکننده و فریبكارانه است.
مثالی میزنم: در كتاب «كرامات و غیبیات» ماجرای بهقتلرسیدن سید محمدصادق صدر چند ماه پیش از بهوقوعپیوستنش توسط سید احمدالحسن(ع) بیان شده است. كورانی این پیشگویی را بهعنوان دلیلی برای ارتباط سید(ع) با استخبارات و اطلاعات مطرح میکند!
عجیب این است كه خودِ كورانی بر مسئلۀ خبر دادنهای غیبی اصرار و چنین درخواستی مطرح میكرد؛ بهعنوانمثال، آخرین مرتبهای كه در شبكۀ ماهوارهای الكوثر حضور یافت از سید(ع) درخواست كرد بهعنوان یک نشانه، مانع از حضور مجدد او در شبكه شود و نیز درخواست كرد كه شارون هلاک گردد. هر دو حادثه اتفاق افتاد و مدارک نیز موجود است. انصار با همین دو مورد با شیخ كورانی در پالتاک رویارو شدند؛ اما او چارهای جز طفرهرفتن و فرار نیافت. محل شاهد این است كه او اصلاً خواهان نشانه نیست؛ او میگوید مرا متقاعد سازید، اما خودش زبونانه فرار میكند و میخواهد دیگران را نیز به ناتوانی بکشاند. خداوند ما را از بیماریِ دل در امان خود بدارد.
پس كورانی بهقدر توانش در جهت تحریف و وارونهجلوهدادن واقعیت تلاش میكند. نمونهای از رویکرد او در استدلال و نتیجهگیری:
وی در صفحۀ 18 نوشته است: «مدتی بین دو شریک یعنی حیدر مشتّت و احمد اسماعیل اختلاف ایجاد شد. سپس تصمیم گرفتند احمد اسماعیل، فرستادۀ امام مهدی (ع) باشد و حیدر مشتّت نیز شاهد او! لابد احمد دجال، مبلغ هنگفتی به او پرداخت كرده است!» این كلمۀ «لابد» نتیجهگیریِ بدون هرگونه سند و مدرکی است.
مثالی دیگر در صفحۀ 27: «احمد اسماعیل در تنومه نزدیکی بصره سكونت داشت و بهطور مستقیم با انصارش ملاقاتی نداشت. وی در تالار پذیرایی بلندگو نصب كرده بود و از اتاق دیگری با آنها صحبت میكرد و درسهای عجیب خود در تفسیر قرآن را به آنان القا میكرد!»
شیخ كورانی این دروغ را بدون اینكه به خود زحمت داده، منبعش را بیان کرده باشد نوشته است؛ زیرا سخن دروغی است كه حقیقت ندارد و وی از این سخن هدفی جز نشر اکاذیب و تحریف ندارد.
درست مثل همان كاری که ابنتیمیه در وارونه جلوهدادن قضیۀ امام مهدی (ع) انجام داده است؛ اینکه شیعیان به زیارت سرداب میروند و با خود اسب و غذا میبرند و امام را صدا میزنند كه بیا بیرون! ما آمادۀ یاریدادن تو هستیم…
عبدالله قصیمی در کتاب «کشمکش بین اسلام و بتپرستی» میگوید: «بیخردترینِ بیخردان و خشکمغزترینِ خشکمغزها کسانی هستند که امام خود را در سرداب پنهان، و قرآن و مصحف خویش را نیز همراه وی غایب کردهاند. کسانی که هر شب با اسبها و الاغهای خود به آن سردابی که امام خود را در آن پنهان کرده است میروند، منتظرش هستند و او را ندا میدهند تا بهسویشان خارج شود؛ و هنوز هم بیش از هزار سال است که این کار را انجام میدهند.»
از جمله مهمترین تحریفها ـکه در اینجا عبارت است از سوءاستفاده از منبع خبر و تنهابودن در ذکر خبرـ ارائۀ شکلی تحریفشده از مُلاقاتی است که بین شیخ کورانی و برخی انصار اتفاق افتاده است؛ انصاری که دعوت را بر او همچون دیگر مردم عرضه کرده بودند و اینکه او چگونه از مباهله فرار میکند. سخن در این موضوع بسیار است و ما شاهدانی از مکتب خود کورانی و از کسانی که آن زمان حضور داشتند در اختیار داریم، اما «هرآنچه دانسته شود گفته نمیشود»! چهبسا روزی بیاید که حقیقت آنچه اتفاق افتاد را بازگو کنیم.
سوم: ناآگاهبودن کورانی به اصل دعوت و ادلۀ آن یا پنهانکاری عمدی حقیقت توسط او:
این دعوت بر اساس ادلۀ گفتهشده در قرآن و حدیث و آنچه عقل سلیم در قالب قانون شناخت حجت («نص» (متنِ صریح)، علم، و دعوت به حاکمیت خدا) به آن اقرار میکند بنا نهاده شده است. شیخ کورانی در کتاب خود، خواننده را دچار چنین توهمی میکند که دلایل ما استخاره، رؤیا و استدلال به علم اعداد است!
این کار در حقیقت جعل و تحریف است. در مورد رؤیا و استخاره، ما هرگز برای اصل اعتقادی هرگز با این دو مورد استدلال نمیکنیم. اصل اعتقادی با متنِ صریح ثابت میشود و ما نیز با «متن» ثابت کردهایم. پس این گمراهکردن و فریب مردم ازچهروست؟ ما رؤیا و استخاره را تنها دلیلی در تشخیص مصداق میدانیم؛ یعنی پسازآنکه اصل اعتقادی از طریق «متنِ صریح» ثابت شد مصداقِ این «متن» را چگونه باید تشخیص دهیم؟ برای این کار روشهایی وجود دارد که در کتابهایمان آوردهایم و برای تصدیق این روشها دهها حدیث از اهلبیت (ع) نیز بیان داشتهایم؛ از جملۀ این روشها، رؤیا و استخاره است. این مجال، ظرفیت شرح دلایل آنچه را که بیان داشتم ندارد، ولی هرکسی میتواند به کتابهای ما که بهطور رایگان در سایتهای اینترنتی در دسترس است مراجعه نماید. در اینجا به همین مقدار بسنده میکنم که قرآن ـدر آیات بسیارـ اثبات میکند که رؤیا، مصداق را مشخص میکند؛ مثل این سخنان حقتعالی:
«وَ أَوْحَینا إِلى أُمِ مُوسى أَنْ أَرْضِعیهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَیهِ فَأَلْقیهِ فِی الْیمِّ وَ لا تَخافی وَ لا تَحْزَنی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلینَ» (قصص، آیۀ 7) (و به مادر موسى وحى كردیم كه او را شیر بده، و چون بر او بیمناک شدى او را در دریا بینداز و مترس و اندوه مدار كه ما او را به تو بازمىگردانیم و او را در شمار فرستادگان قرارش مىدهیم).
«وَ إِذْ أَوْحَیتُ إِلَى الْحَوارِیینَ أَنْ آمِنُوا بی وَ بِرَسُولی قالُوا آمَنَّا وَ اشْهَدْ بِأَنَّنا مُسْلِمُونَ» (مائده، آیۀ 111) (و [یاد کن] هنگامى كه به حواریون وحى كردم كه به من و فرستادهام ایمان آورید. گفتند: ایمان آوردیم و گواه باش كه ما تسلیمشدگانیم).
«وَ یقُولُ الَّذینَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفى بِاللهِ شَهیداً بَینی وَ بَینَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ» (رعد، آیۀ 43) (و آنان كه كافر شدند مىگویند: تو فرستاده نیستى. بگو: كافى است خدا و آنكس كه علم كتاب نزد اوست، ميان من و شما گواه باشد).
اما در مورد مسئلۀ اعداد: شیخ كورانی خوب میداند كه سید احمدالحسن (ع) با علم اعداد به کسی پاسخ داده كه نامش «ماجد المهدی » نویسندۀ كتاب «شروع جنگ آمریكایی علیه امام مهدی» [1] است و این مرد ـآنچنان كه خودش میگویدـ به چیزی اعتقاد دارد که آن را «علم اعداد» مینامد و به نتایجش نیز پایبند است؛ از همین رو سید (ع) او را به همان چیزی كه خودش به آن معتقد بوده، ملزم فرموده است. همین نکته در پاسخ به خودِ این مرد در چند جا تکرار شده است؛ اما شخص زشتکردار چارهای جز مغالطه و اغواگری ندارد. بنده کلمۀ دیگری به کار نمیبرم؛ او مستحق این کلمات است.
چهارم: اسلوب دروغ، زشتجلوهدادن و خلط مباحث با پیمانۀ اتهامات:
کورانی مینویسد: «دوستان کرعاوی اعتراف کردهاند که او در آن زمان از نیروهای استخبارات صدام در دایرۀ امور حوزه بود و معلوم میشود که احمد اسماعیل نیز از همان تاریخ نیروی استخبارات صدام بوده است.»
و نوشته است: «صحیح این است که این دجال با مأموریتی از طرف استخبارات صدام به نجف رفته، آن هم نه برای درس یا اصلاح حوزه ـآنگونه که خود ادعا میکندـ اما احمد از فضای حوزه و شیعه دور بوده است، مگر همان مقداری که شنیده و مسئولش در استخبارات صدام وی را توجیه نموده بود.»
چنین تهمتهای خطرناکی ـیعنی در سطح ترور شخصیت یا خدایناکرده به قتل رساندن اشخاصـ نتایجی را به دنبال دارد که بهواقع مردم و خانوادههای بسیاری، از آنها آسیبهای معنوی و مادی خواهند دید؛ با این وجود وی بدون هرگونه تفکری در مورد عواقب این سخنان یا بدون در نظر گرفتن واقعیت، چنین سخنانی را بر زبان میراند. آیا ذرهای تقوا در این شخص وجود دارد؟!
در مورد ناسزا گفتن: در اینجا نمیخواهم چیزی در این خصوص بگویم ولی هرکس بخواهد حقیقت را بداند میتواند کتاب او را بخواند یا به سخنان این مرد گوش دهد. ولی تنها دو مثال در مورد بههمبافتن اتهامات بیان میکنم. او در صفحۀ 33 میگوید: « احمدالحسن برای جذب مرید، در زمینۀ جادو، شعبدهبازی و هیپنوتیزم، تمرین کرده و تعلیم دیده است.» اما در همان صفحه، از منابع خود، دربارۀ پیروان یمانی چنین میگوید: «بسیاری از آنها روشنفکر، درسخوانده و از اساتید دانشگاه یا فارغالتحصیلان حوزه یا حتی مهندسان هستند.»
او در صفحۀ 34 از منابع خود نقل میکند: «یمانی در میان پیروانش نوشتهای منتشر کرده است، با این مضمون که بهزودی خورشید در ماه سپتامبر از مغرب بر مریخ طلوع خواهد کرد و به آنان میگوید این رخدادی است که بهزودی روی زمین اتفاق خواهد افتاد!»
خدا را سپاس که کتاب ها و گفتههای ما در دسترس عموم قرار دارد؛ بنابراین کورانی یا هرکس دیگری باید منبع این نوشتۀ دروغین را به ما نشان دهد.
سید احمدالحسن(ع) در کتاب «توهم بیخدایی» نظریههای فیزیکی نوین را مورد بحث و بررسی قرار داده است؛ نظریاتی از قبیل نسبیت اینشتین، نظریۀ کوانتوم، نظریات نوین کیهانشناس و نظریات استیون هاوکینگ و دیگر دانشمندان فیزیک نظری و کیهانشناسی را مورد بحث و بررسی قرار داده است؛ بنابراین هیچ عاقلی نمیتواند چنین افتراهای دونمایهای را که کورانی مورد استفاده قرار میدهد تصدیق نماید.
پاورقیها:
- بدء الحرب الامریکیة ضد الامام المهدی، ماجد المهدی.